آهنگ افلاک (سفری در فضا و زمان)

218,000 تومان

ما امروزه به شيوه‌اي کاري و قابل براي درک جهان رسيده‌ايم که علم نام دارد. علم از جهاني چنان پرسن‌وسال و چنان گسترده پرده برگرفته که در نگاه اول انگار امور بشري در آن پشيزي بيش نيست. ما از کيهان فاصله گرفته‌ايم. چيزي شده گويي دور از دسترس و بي‌ربط به دغدغه‌هاي روزمره. ولي علم نه فقط فهميده که کيهان عظمتي سرگيجه‌آور و هيجان‌انگيز دارد و نه فقط اينکه در دسترس فهم آدمي هم هست، بلکه ما هم به مضموني حقيقي و ژرف جزئي از اين کيهان‌ايم؛ اينکه زاده‌ي‌ آن‌ايم و سرنوشت‌ ما سخت به آن گره خورده. اساسي‌ترين و ناچيزترين رويدادهاي بشري ريشه در کيهان و خاستگاه‌هاي آن دارد. «آهنگ افلاک» يا همان «کيهان» به کندوکاو در همين منظر کيهاني اهتمام دارد.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9789642135257 دسته: , , برچسب:
توضیحات

آهنگ افلاک (سفری در فضا و زمان)

نویسنده کارل سیگن
مترجم احسان سنایی اردکانی
نوبت چاپ 1
تعداد صفحات 450
قطع و نوع جلد رقعی شومیز
سال انتشار 1401
شابک 9789642135257
توضیحات تکمیلی
وزن 0.404 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “آهنگ افلاک (سفری در فضا و زمان)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

لیدی اِسکارلِت و داستان شگفت‌انگیز شیری که پرستار بچه شد

25,000 تومان
«لیدی اسکارلت و داستان شگفت‌انگیز شیری که پرستار بچه شد»، داستان یک خانواده‌ی شگفت‌انگیز غیرعادی است و دختر خانواده یعنی لیدی اسکارلت آن را تعریف می‌کند. داستان از جایی شروع می‌شود که مادر به او و برادرش خبر می‌دهد که پدر به جایی رفته و برنمی‌گردد. اسکارلت خیال می‌کند پدر به فضا رفته و برمی‌گردد اما هر چه منتظر می‌ماند به نتیجه‌ای نمی‌رسد. بعد می‌فهمد که مامان از نظر مالی حسابی به مشکل برخورده. برای همین سر و کله‌ی بابابزرگ کینگ پیدا می‌شود. قرار است چند هفته‌ای در خانه بماند و کنار آنها زندگی کند. البته این چند هفته کم‌کم تبدیل می‌شود به برای همیشه. بابابزرگ که آن اول مثل سرگروهبان‌ها رفتار می‌کند، به قول اسکارلت کم‌کم می‌فهمد که نظم چندان هم به درد نمی‌خورد. این‌طور می‌شود که حسابی با بچه‌ها دوست می‌شود و کلی هم به آنها کمک می‌کند. اما یک روز همه متوجه می‌شوند که بابابزرگ مشکل حافظه پیدا کرده و گاهی وقت‌ها یادش می‌رود چطور باید دنبال بچه‌ها به مدرسه برود یا چه ساعتی باید آنجا باشد. به این ترتیب مامان تصمیم می‌گیرد آگهی بدهد تا پرستار بچه‌ای را استخدام کند. پرستارهای جورواجوری برای مصاحبه سر می‌زنند. یکی حسابی سرسخت و جدی است و آن یکی مدام به مامان لبخند می‌زند اما به بچه‌ها حتی سلام هم نمی‌کند. هر کدام ایرادی دارند و برای کار نمی‌مانند. درست همان موقع که همه ناامید شده‌اند یک شیر در می‌زند و می‌خواهد که پرستار بچه‌ها باشد. او مهربان است و کارهای زیادی را می‌داند. بچه‌ها، مادر و حتی پدربزرگ کنار او با خیال خوش و راحت روزگارشان را می‌گذرانند. اوضاع خوب پیش می‌رود تا اینکه توی مدرسه مشکلی پیش می‌آید. دختر خانواده یعنی لیدی اسکارلت با چند نفر از بچه‌های مدرسه بگومگو می‌کند. آنها می‌گویند که پدرش یک دزد است اما در دزدی هم آن‌قدر زبر و زرنگ نیست. یک دزد شل و وارفته و به قولی دله دزد که یخچال دزدیده و بابت همان هم توی زندان است.. لیدی اسکارلت موضوع را برای شیر می‌گوید و بعد از آن شیر هم از داستان زندگی خودش می‌گوید… دوست دارید از زندگی یک شیر پرستار بچه و ماجرا‌های شیر و بچه‌ها سر در بیاورید؟ الیزابت دل کاستیو نویسنده اسپانیایی است. دلش می‌خواسته فضانورد یا خون‌آشام یا خواننده اپرا بشود اما در رشته ی ادبیات انگلیسی درس خواند و نویسنده شد

ما گربه هستیم

730,000 تومان
کتاب ما گربه هستیم نوشته ناتسومه سوسه کی ترجمه احد علیقلیان توسط انتشارات مرکز با موضوع رمان، داستان خارجی، رمان خارجی به چاپ رسیده است. وقتی یک گربه به مشاهده رفتار ما می پردازد. یک رمان فوق العاده خواندنی با ترجمه ای عالی رمانی برجسته که از آثار کلاسیک ادبیات جهان به شمار می رود.این رمان سلسله حکایت ها و طنازی ها و شوخی های ظریف گربه ی فارغ البالی است که نامی ندارد و هرگز موشی نگرفته است و به هیچ دردی نمی خورد جز تماشای کردار آدم ها... ما گربه هستیم و هنوز نامی نداریماصیل ترین و فراموش نشدنی ترین رمان در ادبیات ژاپنی چنین آغاز می شود.ما گربه هستیم رمانی است تمثیلی با زبانی طنز و شوخ و شنگ و روایتی لوده وار که خواندنش بسیار لذت بخش است، وقایع نگاری بچه گربه ای مطرود و سرراهی و سرگردان که تمام وقتش را به مشاهده ی طبیعت آدم ها می گذراند. از ماجراهای نجار و معلمان مدرسه تا ضعف های راهبان و حاکمان. از این چشم انداز یگانه نویسنده کتاب با تکیه بر تعلیمات خود در فلسفه ی چینی اظهار نظرهای گزنده ای درباره خیزش اجتماعی ژاپن دوره ی میجی می کند.

دفتر طراحی A4 Line Note

قیمت اصلی: 270,000 تومان بود.قیمت فعلی: 245,000 تومان.
دفتر طراحی A4 Line Note .ابعاد:24*17*1 .100 برگ .سیمی .افقی

دل شکستگی

49,500 تومان
مدرسه زندگی یک مؤسسه آموزشی با تمرکز بر زندگی بهتر و عاقلانه تر است. این مؤسسه در سال ۲۰۰۸ در لندن (شعبه اصلی)، آمستردام، برلین، استانبول، ملبورن، پاریس و سیدنی شروع به کار کرد. این مدرسه برنامه و خدمات متفاوتی را پیشنهاد می‌دهد؛ منجمله پیدا کردن شغل مورد رضایت، بهبود در روابط، دست یافتن به خونسردی، درک بهتر جهان. مدرسه همچنین خدماتی چون روان‌درمانی و فروشگاه حضوری را نیز ارائه می‌کند.
سفارش:0
باقی مانده:1

کتاب پسرانی از جنس روی

125,000 تومان
معرفی کتاب پسرانی از جنس روی نیروهای شوروی بین سال های 1979 تا 1989، درگیر جنگی ویرانگر در افغانستان شدند که باعث مرگ بیش از 50هزار نفر و از دست رفتن جوانی و انسانیت ده ها هزار نفر دیگر شد. کتاب پسرانی از جنس روی، خاطرات تأثیرگذار و صادقانه ی سربازان، افسران، پرستاران، مادران، پسران و دخترانی است که از جنگ و تأثیرات جاودان آن سخن گفته اند. این کتاب، داستانی واقعی و شوکه کننده است و مخاطب را بدون شک، متوجه شباهت این جنگ با جنگ آمریکا و ویتنام می کند. در این جنگ، جسد سربازان شوروی در تابوت هایی از جنس روی به کشور بازگردانده می شد در حالی که دولت شوروی، اساساً وجود چنین درگیری و جنگی را انکار می کرد. سوتلانا الکساندرونا الکسیویچ در کتاب پسرانی از جنس روی، از حقیقت جنگ شوروی و افغانستان پرده برمی دارد و شرحی فوق العاده خواندنی و تأثیرگذار از یکی دیگر از تجارب مشقت بار و خونین بشر ارائه می کند.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت