آگوس و هیولاها 1/ آقای پَتی‌پَن از راه می‌رسد

210,000 تومان

سفارش:1
باقی مانده:2

معرفی کتاب آگوس و هیولاها 1 اثر ژائومه کوپونس

این کتاب داستان خواندنی و دوست داشتنی پسربچه ای به نام آگوس پیانولا را در خود جای داده که تا قبل از ورود آقای پتی پن پسری عادی بوده و زندگی معمولی داشته اما بعد از آن زندگی اش خیلی شگفت انگیز تر و جذاب تر شده، هرچند که مشکلاتی را هم سر راهش قرار داده است.
سلام! من آگوس پیانولا هستم. خبر نداشتید، ولی دیر یا زود باید با هم رفیق می‌شدیم.
تا همین چند وقت پیش بچه‌ی معمولی‌ای بودم: می‌رفتم مدرسه، انشاهایم را گم می‌کردم، پیتزاهای عجیب‌وغریب از خودم اختراع می‌کردم و این‌جور کارها. ولی روزی که با آقای پَتی‌پَن آشنا شدم، همه‌چیز عوض شد.
آها راستی! شما هنوز نمی‌دانید آقای پتی‌پن کیست. نه؟ فقط این را بهتان بگویم که آقای پتی‌پن هیولاست و از وقتی آمد توی اتاق من،‌ دنیا نه‌تنها خیلی باحال‌تر شده، بلکه جای بهتری هم برای زندگی شده.
البته یک عالمه دردسر هم آمده سراغمان!

فقط 2 عدد در انبار موجود است

توضیحات

آگوس و هیولاها 1/ آقای پَتی‌پَن از راه می‌رسد

نویسنده
 ژائومه کوپونس
مترجم
سعید متین
نوبت چاپ
تعداد صفحات 136
نوع جلد —-
قطع
سال نشر
سال چاپ اول ——
موضوع
کودک و نوجوان
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786008869665
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “آگوس و هیولاها 1/ آقای پَتی‌پَن از راه می‌رسد”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

چند صفحه از کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

عکس دسته‌جمعی با پدرخوانده: سفر به سه‌گانه‌ی کاپولا

62,000 تومان

در بخشی از کتاب عکس دسته جمعی با پدرخوانده: سفر به سه گانه‌ی کاپولا می‌خوانیم

زن امریکایی، آری، همه‌ی نقش کِی در پدرخوانده‌ها همین است. او تنها کسی در میان شخصیت‌های اصلی است که رگ‌و‌ریشه‌ی ایتالیایی ندارد. تبار ایرلندی تام هگن هم شاید یکی از دلایل دور نگه داشتنِ گاه‌گاهی‌اش از مسائل مربوط به خانواده باشد، اما تام درهرحال از بچگی در میان ایتالیایی‌تبارها بزرگ شده است، و حتی یک‌بار با مایکل به ایتالیایی حرف می‌زند. کِی تنها بیگانه‌ی واقعی داستان است. در کتاب پوزو، مایکل برایش مفصلاً توضیح می‌دهد که چرا دن کورلیونه هیچ اعتقادی به نظم و قانون امریکایی ندارد و تحقق هر دو را خودش و خانواده‌ی بزرگش به عهده گرفته‌اند. آن‌جا البته کِی، که خودش و پدر و مادر نیوهمشایری‌اش دقیقاً همان امریکاییِ نمونه‌ای خوب‌اند که معمولاً وقت گرفتاری «پیش پلیس می‌روند»، خودش را از بازی کنار می‌کشد و این‌طور تسکین می‌دهد که عشقش به مایکل همه‌چیز را توجیه می‌کند. دایان کیتن اما هیچ چنین نیست. او در مرز میان بی‌خبری و خودفریبی بازی می‌کند و از لحظه‌ی قیامش علیه مایکل در فیلم دوم عملاً آدم دیگری می‌شود. همین جا باید به آن حکم کلی اشاره کنم که نوشته بودم مکان در پدرخوانده‌ها معمولاً معرفی نمی‌شود. آدم‌ها در تاریک‌روشناهای گوردن ویلیس جایی جمع می‌شوند که چندان معلوم نیست کجاست، و چیزهایی می‌گویند که چندان معلوم نیست که به چه معنی است. اما یکی از نمونه‌های نادر معرفی مکان در همین دعوای زن و شوهری، که پیامد عصیان کِی است، رخ می‌دهد. پیش از آمدن کِی به اتاق مایکل، نمایی بیرونی از سر‌در هتل دیده می‌شود. اتفاق هم سراسر در نور روز می‌افتد. اما نکته این‌جاست که سویه‌ی خانوادگی داستان در این فصل موضوع اصلی است، خانواده به مفهوم رایج و نه مافیایی کلمه.
سفارش:0
باقی مانده:1

خواستم بگویم خون را ببین

12,000 تومان

معرفی کتاب خواستم بگویم خون را ببین

رویا شکیبایی در کتاب خواستم بگویم خون را ببین، وضعیت دردآور زندگی زنان افغانی را به تصویر می‌کشد؛ زنانی که در شرایطی بسیار سخت و دشوار به کار و تحصیل می‌پردازند و رنج‌های زیادی را متحمل می‌شوند.

درباره‌ی کتاب خواستم بگویم خون را ببین:

در این کتاب با ماجرای زندگی دختری ایرانی به نام سیما آشنا می‌شوید که روزی از طرف یکی از سازمان‌های امنیتی به کابل می‌رود. این سازمان جهت بهبود زمینه‌های اجتماعی-اقتصادی مردم افغانستان و به خصوص توانمندسازی زنان این کشور تشکیل شده است. سیما به همراه دختری افغانی به نام زیبا با طالبان و افغان‌های زیادی صحبت کرده است و در مورد نحوه‌ی رفتار و اعتقاداتشان درباره زنان گزارشی تهیه می‌کند؛ گزارشی که راهکارهایی جدید درباره‌ی علل بدرفتاری مردان با زنان و چگونگی رفع آن‌ها در اختیار این کشور می‌گذارد. رویا شکیبایی این کتاب را برای زنان افغانستان نوشته و معتقد است که از لحاظ فرهنگی میان ایران و افغانستان شباهت‌های زیادی وجود دارد؛ ایرانِ سال‌های دور و گذشته! این کتاب از شرایط دشوار زنانی می‌گوید که تمایل به تحصیل و اشتغال دارند اما برای رسیدن به رویاهایشان باید سختی‌های زیادی را تحمل کنند.

کتاب خواستم بگویم خون را ببین برای چه کسانی مناسب است؟

اگر می‌خواهید درباره فرهنگ و سبک زندگی مردم افغانستان اطلاعات بیشتری به دست بیاورید، کتاب "خواستم بگویم خون را ببین" را حتما مطالعه کنید.

در بخشی از کتاب خواستم بگویم خون را ببین می‌خوانیم:

کنار زیبانسا نشسته بودم. باهم گزارش مالی آماده می‌کردیم. باید همان روز آن را برای دفتر مرکزی در نیویورک ایمیل می‌کردیم. دکتر شینواری رقم بودجه و هزینه‌ی پروژه‌های خودش را آورد و گذاشت روی میز کناردست زیبانسا. کاش در مدتی که این‌جا هستم بتوانم رابطه‌ی زیبانسا و دکتر شینواری را درست کنم. «زیبانسا؛ خیلی خوب داره باهات همکاری می‌کنه. مگه نه؟» زیبانسا همان‌طور که به مانیتور زل زده بود گفت: «بلی. بلی.» دیگر چیزی نگفتم. اگر زیبانسا را عصبانی می‌کردم گزارش نیمه‌کاره می‌ماند. باشد برای بعد. مایک داشت فریاد می‌کشید. باز هم سر فرید. برای همین به زیبانسا اصرار کرده بودم بیاید اتاق من گزارش را بنویسیم. می‌دانستم این‌جا همیشه سروصداست. ولی زیبا هم راست می‌گفت. همه‌ی پرونده‌های پروژه‌ها در قسمت پروگرام بود و این‌جا سریع‌تر کار تمام می‌شد.

آگوس و هیولاها 7/ جشنواره‌ی بازی‌های رومیزی

215,000 تومان
سلام!
من آگوس پیانولا هستم و اگر احیاناً تا حالا افتخار آشنایی باهام را پیدا نکرده‌اید، باید خدمتتان عرض کنم که با چند تا هیولا زندگی می‌کنم.
همه‌چیز داشت به خوبی و خوشی پیش می‌رفت، تا اینکه سروکله‌ی دکتر بروت خبیث و نقشه‌های بدجنسانه‌اش پیدا شد.
این بار، یک دوره مسابقات بازی‌های رومیزی ترتیب داده تا همه‌ی جایزه‌ها را، البته با دوز و کلک، مال خودش کند.
باز خوب است که هیولاها را داریم تا جلوی دکتر بروت را بگیرند و نگذارند کاری از پیش ببرد.
کتابی با یک‌عالمه ماجرای عجیب و هیجان‌انگیز!
سفارش:0
باقی مانده:1

تاریخ هنر ایران در دوره اسلامی: نگارگری

11,000 تومان
چکبده:
نگارگری ایرانی هنری آمیخته با خط و قلم‌گیری و سرشار از وجاهت و مضامین باطنی و متعالی، کهن‌سال و اصیل به درازنای تاریخ ایران و جغرافیایی پهناور که مخاطب را مشتاق‌وار، در پی کشف رازهای نهفته در نگاره‌ها، به غور در زمان و مکان می‌کشاند، از تبریز و بخارا تا اصفهان و قزوین و شیراز؛ بلکه دریابد آن مضامین چگونه در گذر زمان از ساحت طبیعت به ورای آن و از سطح به عمق، بلندی یافته‌اند. حاصل سیر و جهدهایی چنین از سوی مؤلف، کتاب حاضر است که به سبب محتوای وزین و معتبرش به عنوان طرح ملی به کسب جایزۀ بین‌المللی خوارزمی نیز نائل آمد.

توضیحات:

این کتاب با نام «نگارگری»، اولین مجلد از طرح پژوهشی ملی «تاریخ هنر ایران در دوره اسلامی» است که در گروه هنر مرکز مطالعه و تحقیق (سمت)اجرا شده است. اکنون حاصل این طرح با رویکردی پژوهشی و برای بهره‌برداری دانشجویان و اساتید رشته‌های هنر به جامعه علمی کشورمان عرضه شده و می‌تواند برای سایر دانشجویان و علاقه‌مندان به این رشته‌ها نیز مورد استفاده قرار گیرد.

فهرست:

پیشگفتار مقدمه فصل اول: نگارگری در دوره سلجوقی فصل دوم: نگارگری در دوره ایلخانان مغول فصل سوم: نگارگری در دوره آل اینجو فصل چهارم: نگارگری در دوره آل مظفر (مظفریان) فصل پنجم: نگارگری در دوره آل جلایر فصل ششم: نگارگری در دوره تیموریان فصل ششم: نگارگری در دوره تیموریان فصل هفتم: نگارگری در دوره ازبکان (شیبانیان) فصل هشتم: نگارگری در دوره ترکمانان فصل نهم: نگارگری در دوره صفویه فصل دهم: نگارگری در دوره افشاریه فصل یازدهم: نگارگری در دوره زندیه فصل دوازدهم: نگارگری در دوره قاجار نتیجه‌گیری تصاویر منابع و مآخذ

سرخ سفيد

220,000 تومان

معرفی کتاب سرخ سفید

کتاب سرخ سفید نوشته‌ی مهدی یزدانی خرم، داستانی با حال و هوای انقلاب است که در همین چند سال پیش از خیابان معروف 16 آذر آغاز شده و شما را با خود به زمستان 1358 می‌برد. چندین داستان و روایت در این بازه‌ی زمانی رخ می‌دهند که به نحوی با هم ارتباط پیدا می‌کنند. رزمی‌کار 33 ساله‌ای برای تبدیل کمربند قهوه‌ای‌اش به سیاه دان یک قرار است با پانزده مبارز در مبارزه‌ای 1 دقیقه‌ای شرکت کند. در حین این مبارزات و در بحبوحه کمرگیری، لگد‌ها و ضربه‌ها، داستان آدم‌ها هم بیان می‌شود که نقطه عطف زندگی‌شان دی ماه 1358 است. رمان سرخ سفید اینگونه نقش می‌بندد و پیش می‌رود تا در هر مبارزه‌ای داستانی تعریف شود. قصه کشیش یونانی آزادی‌خواه در برف و سرمای آن سال، قصه بازیکن بلاتکلیف باشگاه تاج تهران، قصه فروشنده کتابی که عاشق یک پزشک متخصص زنان ممنوع الکار شده و قصه‌ها و خرده روایت‌هایی که نقطه پیوندشان مبارزات رزمی کار جوان است. شخصیت‌های زیادی در این کتاب وجود دارند؛ از جنازه‌ امیرعباس هویدا گرفته تا استخوان‌های رضاخان و شخصیت‌های بسیار دیگر. داستان سرخ سفید از دی‌ماه سال 1391 آغاز می‌شود اما در همین نقطه باقی نمی‌ماند. مهدی یزدانی خرم ما را به سی سال پیش می‌برد. و در این رفتن‌ها و برگشتن‌ها خرده‌روایتی از آدمی دیگر و شخصیتی دیگر نقل می‌شود که شاید روزی و شبی از این‌جا گذشته‌اند. از این رو شاید بتوان گفت برای خیابان شانزده آذر عبور یک کیوکوشین‌کای سی و سه ساله در دی ماه 1391 بی‌اهمیت‌ترین اتفاق در سی سال اخیر باشد. لحظه‌ای که خواننده به انتهای کتاب می‌رسد، ناگهان زاویه دید تغییر می‌کند، حضور ناگهانی راوی خواننده را آن‌چنان هیجان زده می‌کند که گویی کیوکوشین‌کای سی و سه ساله هم از این هیجان، برای مبارزه‌ای سخت نیرویی تازه می‌گیرد. این تغییر که به شدت غیرقابل پیش‌بینی است، آخرین چرخش دایره‌ایِ روایتی است که به پایان نزدیک می‌شود. و این بازگشت به نقطه آغازین خود نشانه‌ای از تکرارپذیری تاریخ است و یا مواجهه خواننده با این سؤال که آیا همه‌چیز دوباره اتفاق می‌افتد؟ نقطه قوت این داستان‌ها خالص بودن قصه شخصیت‌هایش و خلاقیت نویسنده است. انقلاب اگرچه ذاتا تحولی بنیادی در ساختار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است، در داستان «سرخ سفید» به تمام آدم‌های جامعه از هر طبقه و سنی، مرده و زنده، سرایت می‌کند تا زمانی که شخصیت، ذات و کردار آن‌ها را تغییر می‌دهد. مهدی یزدانی خرم در دوم شهریور سال 1358 در تهران متولد شده است. او دارای کارشناسی رشته زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران می‌باشد. از اواسط دهه هفتاد در صفحات ادبی مطبوعات ایران مقالات، گفت‌وگوها و یادداشت‌هایی را منتشر کرده‌ است. اما عمده شهرتش در این حوزه به نقدهای ادبی او باز می‌گردد. در بخشی از کتاب سرخ سفید می‌خوانیم: وارد که می‌شود شروع می‌کند به گرم کردن... باشگاه بزرگ است و تاتامی‌هایش را تازه شُسته‌اند... اسفنجِ زیرِ پایش فرو می‌رود... بعد سن‌سی یامهی بلندی می‌دهد و می‌گوید همه مرتب بنشینند دور تاتامی... کیوکوشین‌کای سی و سه‌ ساله به اشاره‌ی سن‌سی می‌رود وسطِ تاتامی و پشتِ خطِ سمتِ راست می‌ایستد... سن‌سی می‌گوید پانزده مسابقه‌ی یک‌دقیقه‌ای برای کمربندِ مشکی... قوانین رو همه می‌دونن... و می‌ایستد در عرضِ تاتامی برای قضاوتِ بازی‌ها و دو سه باتجربه را هم می‌گذارد برای کمک‌... کیوکوشین‌کای سی و سه‌ساله اولین حریفش را می‌بیند... جوانی با کمربندِ آبی... همه‌چیز آماده است... سن‌ سی اشاره می‌کند هر دو فایتر گارد بگیرند و بعدش هاجیمه... بازی اول همیشه رُسِ آدم کارنابلد را بیشتر می‌کشد... همه حلقه زده‌اند دورِ تاتامی و منتظرند مسابقه چِفت و جور شود... کیوکوشین‌کای سی و سه‌ساله به حریفِ اولش احترام می‌گذارد... بازی شروع می‌شود... باید نفسش را مدیریت کند... حریفِ کمربند‌ آبی‌اش لاغر است و فِرز... می‌خواهد خودی نشان دهد حتماً... مدام می‌کوبد روی سینه‌اش و می‌کوبد، اما جان ندارد سوکی‌هایش... فقط اذیت می‌کنند... هنوز تنش خشک است... یکی‌درمیان سوکی‌ها را رد می‌کند و منتظرِ فرصتی است برای تک زدن... برای تک‌ ضربه‌ای که کار را تمام کند... مبارزِ کمربند آبی چندباری خیز برمی‌دارد برای درو کردنش... برای خالی کردنِ پایش و انداختنش روی زمین... باتجربه‌تر از این حرف‌هاست و یک کمربندآبی پُرانگیزه زورِ درو کردنِ او را ندارد... پسر مدام پای تکیه‌گاه را می‌زند و کم‌کم سرش می‌آید پایین و کیوکوشین‌کای سی و سه ساله یکهو می‌بیند صورتِ بی‌دفاع را... درنگ نمی‌کند، درجا پای راست را، پای موافق را می‌کشد بالا و وقتی عصب‌های پای راستش پوستِ صورتِ عرق‌کرده را حس می‌کند مطمئن می‌شود کار تمام است... ماواشی جودانِ جانانه‌اش می‌نشیند روی گونه‌ی چپ پسرِ کمربندآبی... یک جوشِ نسبتاً درشت که سر باز کرده زیرِ فشار ضربه‌ی پا خودش را خالی می‌کند... چرکِ سفیدِ جامدی که رگه‌هایی از خون درش است پخش می‌شود توی هوا... کسی چیزی نمی‌بیند... تکه‌ی چرکْ کوچک است و احتمالاً نتیجه‌ی شکلات‌هایی است که پسرکِ کمربند آبی مدام می‌لنباند...
سفارش:1
باقی مانده:2