


آینه باز
18,000 تومان
مهرانه دختری جوان است که در سفری ناخواسته از تهران به زادگاهش بازمیگردد، به روستایی که بخشی از کودکیاش را در آن گذرانده. او طی این سفر رودرروی گذشتهاش قرار میگیرد و، با اینکه از آن گذشته گریزان است، چون اسیری در دست تقدیر در مسیر روایتی پیچ در پیچ ناچار به رویارویی با خویشتن خویش میشود. مهرانه، با حضور در آن روستا، انگار مقابل آینهای میایستد که گذشته و حال را با جزئیات نمایش میدهد و رازش را آشکار میکند.
فصلهای کتاب با بازیگوشی در مرز خیال و واقعیت میغلتد و اسطوره و خرافه را به نمایش میگذارد.
در قسمتی از کتاب میخوانیم:
«انگار تمام راه را توی خواب و رؤیا دویدهام و پشت در رسیدهام. انگار از زمین و زمان جا ماندهام و تازه هوشیار شدهام. خانه عین سراب است. عین تکهای میان بودن و نبودن. از دور همان خانه بچگیهاست، با دری سابخورده و بزرگ که مثل زنی ترشرو دست به کمر برده و سرپا ایستاده. هرچه نزدیکتر میروم لتههای موریانهخورده و پاشنه ساییدهاش بیشتر توی ذوقم میزند …»
در انبار موجود نمی باشد
آینه باز
نویسنده |
ناهید فرامرزی
|
مترجم |
——-
|
نوبت چاپ | ١ |
تعداد صفحات | ١٤٤ |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | ١٣٩٨ |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
داستانهای فارسی
|
نوع کاغذ | بالکی |
وزن | ١٤٠ گرم |
شابک |
9786226209007
|
وزن | 0.14 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Samaneh Fathi
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
بنگر فرات خون است
من ببر نیستم …
..به همان نشان دادن که شاخه های مواول، شاید یک سالی بیشتر، ازپس وپیش وپهلوهای اسب پیچیده وگرهدار شده بودند که از روبرو نمی شد گفت این اسب است و میشد گفت این تاک است پیچیده به بالای خود و اسب نیست مینماید که اسب است یا روزگاری اسبی درسایۀ این شاخههای همیشه سرگردان و توی خود پیچیده را از استخوانها جدا میکرد وشاخههای از پایین به بالا خمیده اندکی سر راست کرده با آن خیزش ببروار ایستاده رودروی آنها باز هم نمیشد گفت که آن ببر است و بی چون و چرا تاک بود پیچیده درخود وبه بالای خود...(رمان برگزیده سال ٨١ منتقدان ونویسندگان مطبوعات وجایزۀ ادبی اصفهان)
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.