



آیین دادرسی کیفری (جلد دوم)
140,000 تومان
چکیده:
ضرورت اجراى یک دادرسى عادلانه و منصفانه، تحت تأثیر دیدگاه هاى حقوق بشر، در نیمه دوم قرن بیستم تحولات فراوانى را در قوانین آیین دادرسى کشورها به وجود آورده است.
در کشور ما نیز چه قبل و چه بعد از انقلاب اسلامى تغییرات فراوانى در ارتباط با ضوابط لازم الرعایه در مرحله تحقیقات مقدماتى به عمل آمده، ولى جهت حرکت همیشه یکسان نبوده و در پاره اى موارد به احیاى مجدد برخى شیوه هاى رسیدگى تفتیشى انجامیده است.
نویسنده این کتاب دو جلدی، در جلد نخست اثر خود کلیات نظام های دادرسی و تحولات آیین دادرسی کیفری و دعاوی ناشی از جرم را بررسی می کند و در جلد دوم، به بررسی مقررات حاکم بر تحقیقات پیش از محاکمه با توجه به قانون آیین دادرسى دادگاه هاى عمومى و انقلاب در امور کیفرى می پردازد و کلیات ناظر به ادله اثبات دعواى کیفرى را مطرح می کند.
مؤلف در مقدمه کتاب آورده است: «امید است این مجلد، خوانندگان به ویژه دانشجویان حقوق قضایى را در راه آشنایى با ضوابط ناظر بر اجراى عدالت قضایى یارى بخشد چه، همان گونه که گفته اند عدالت آن نیست که مدعى اجراى آن باشیم، عدالت آن است که اجراى آن دیده و احساس شود».
توضیحات:
این کتاب برای دانشجویان رشته حقوق در مقطع کارشناسی به عنوان منبع اصلی درس «آیین دادرسی کیفری 2 (تحقیقات مقدماتی)» به ارزش 2 واحد تدوین شده است.
فهرست:
پیشگفتار چاپ دوازدهم
پیشگفتار چاپ دهم
پیشگفتار چاپ اول
دفتر نخست: تحقیقات مقدماتی
فصل اول: کلیات
مبحث اول: تعاریف و ضرورت تحقیقات مقدماتی
مبحث دوم: اصول حاکم بر تحقیقات مقدماتی و جایگاه قاضی تحقیق… (دیدگاه مقایسهای)
فصل دوم: ویژگیهای تحقیقات مقدماتی
مبحث اول: ویژگیهای کلاسیک
مبحث دوم: جایگاه قاضی تحقیق در حقوق فرانسه… (استقلال متقابل دادستان و قاضی تحقیق نسبت به یکدیگر)
مبحث سوم: نوسانات ناظر به اختیارات مقام تعقیب و تحقیق در حقوق ایران
فصل سوم: صلاحیت مراجع کیفری
مبحث اول: کلیات
مبحث دوم: صلاحیت برونمرزی در قانون مجازات اسلامی
مبحث سوم: صلاحیت برونمرزی در ارتباط با برخی کنوانسیونها و قوانین ناظر به هواپیمایی
مبحث چهارم: صلاحیت برونمرزی از دیدگاه حقوق فرانسه
مبحث پنجم: صلاحیتهای دیوان کیفری بینالمللی (ICC)
مبحث ششم: صلاحیت درونمرزی مراجع کیفری
مبحث هفتم: رد بازپرسان و قضات عهدهدار امر تحقیق
فصل چهارم: اقدامات تحقیقی و ضوابط لازمالرعایه
مبحث اول: تحقیق از اصحاب دعوا
مبحث دوم: استماع اظهارات شهود
مبحث سوم: معاینات و تحقیقات محلی
مبحث چهارم: تفتیش منزل و ضبط آلات و ادوات جرم
مبحث پنجم: نیابت قضایی و نمایندگی
مبحث ششم: قرار تأمین خواسته
مبحث هفتم: جایگاه پرونده شخصیت در تحقیقات مقدماتی
مبحث هشتم: قرارهای اعدادی و نهایی
فصل پنجم: بازداشتهای غیر قانونی و قرارهای تأمینی ناظر به برخی حقوق و آزادیهای متهم
مبحث اول: بازداشتهای غیر قانونی و مصادیق آن
مبحث دوم: بازداشت موقت
مبحث سوم: سایر قرارهای تأمینی (جایگزینهای بازداشت موقت)
دفتر دوم: کلیات ناظر به ادله اثبات دعوای کیفری
فصل اول: کلیات و ارزش اثباتی ادله (حقوق مقایسهای)
مبحث اول: تعاریف، جایگاه و اهمیت دلیل در امور کیفری
مبحث دوم: فرض برائت و تأثیر آن بر ادله کیفری
فصل دوم: اهمّ مسائل مربوط به ادله اثبات کیفری
مبحث اول: تکلیف به تحصیل و ارائه دلیل
مبحث دوم: فروض قانونی
فصل سوم: ادله معتبر در امور کیفری
مبحث اول: تحدیدات تقنینی
مبحث دوم: ضرورت تحصیل دلیل به طرق قانونی
فصل چهارم: ارزیابی دلایل
مبحث اول: نظام ادله قانونی
مبحث دوم: سیستم اقناع وجدانی قاضی
مبحث سوم: مبانی قانونی ارزیابی آزاد دلایل
مبحث چهارم: تحدیدات و استثنائات
مبحث پنجم: ادله اثبات جرم در قوانین موضوعه ایران (قبل و بعد از انقلاب)
منابع و مآخذ
نمایه
در انبار موجود نمی باشد
آیین دادرسی کیفری (جلد دوم)
نویسنده |
دکتر محمد آشوری
|
مترجم |
——-
|
نوبت چاپ | 14 |
تعداد صفحات | 456 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | وزیری |
سال نشر | 1400 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
حقوق
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 630 گرم |
شابک |
9786000225193
|
وزن | 0.630 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
مجوس
در بخشی از کتاب مجوس میخوانیم
آتن گردوخاک بود و خشکی، اُخرایی و خاکستری. حتی نخلها هم به نظر کلافه میآمدند، تمام انسانیتِ انسانها عقب نشسته بود پشت پوستهای تیره و عینکهای حتی تیرهتر. ساعت دوی بعدازظهر شهر و شهروندان لُنگ انداختند؛ خیابانها خالی شدند، تسلیم رخوت و گرما. پشت پردهی کشیدهی اتاقی در هتل پیرئوس روی تختم ولو شدم و چرت زدم. شهر دیگر برایم قابلتحمل نبود. پس از بورانی دیگر نزول به عصر جدید و تشکیلات و اضطرابش کاملاً حالم را دگرگون میکرد. ساعات ملالآور بعدازظهر کش میآمد. هر چه زمان دیدار الیسون نزدیکتر میشد انگیزهام را بیشتر از دست میدادم. میدانستم فقط از سر لجبازی آمدهام آتن. شش روز قبل او برایم حکم کاچی به از هیچی را داشت، ولی دو ساعتی که در هتل گذراندم پستفطرتیام را بدل کرد به احساس گناه. بههرحال اصلاً تمایلی به برقراری رابطهی نزدیک با او نداشتم. فکرش را هم نمیکردم نه به خاطر او، به خاطر لیلی. نمیخواستم گولش بزنم و به نظرم فقط یک روش مرا به هدفم میرساند؛ کاری میکردم دلش به حالم بسوزد و فاصلهام را با او حفظ میکردم. ساعت پنج بلند شدم، حمام کردم و برای فرودگاه تاکسی گرفتم. روی نیمکت درازِ روبهروی پیشخان پذیرش نشستم، اما بعد جایم را عوض کردم چون با عصبانیت متوجه شدم لحظهبهلحظه مضطربتر میشوم. چندین مهماندار سریع از جلوم گذشتند شقورق، مرتب، به شکلی حرفهای زیبا، بیشتر عاشقِ جذاب جلوه کردن بودند تا خودِ جذابیت. ساعت شش شد، شش و ربع. به خودم نهیب زدم بروم سمت پیشخان. دختری آنجا بود با لباسفُرم تنگ و دندان براق و چشمان قهوهای سیر که اداواطوارش به آرایش افراطیاش میآمد.تئوری موسیقی
تاریخ و تمدن مغرب2
قزاق ها
در بخشی از کتاب قزاقها میخوانیم
چنین کاری با دختر وحشتناک بود، جنایت بود. از آن بدتر این بود که به یک بانو، به زن دمیتری آندرهایچ النین تبدیلش کنی، مثل زن قزاقی که با افسر ما ازدواج کرده است. اگر خودم میتوانستم قزاق شوم و با لوکاشکا گله بدزدم، چیخیر بخورم، ترانه بخوانم، مردم را بکشم و شبانه مست و لایعقل پشت پنجرهاش بروم، بیآنکه فکر کنم کی هستم و چرا این کار را میکنم، قضیه فرق میکرد. آن وقت میتوانستیم یکدیگر را بفهمیم، من هم میتوانستم احساس خوشبختی کنم. من سعی کردم این زندگی را ترک کنم و شدیداً احساس ضعف و شکست کردم. نتوانستم خودم و گذشتهی پیچیده، ناهماهنگ و زشتم را فراموش کنم. هیچ امیدی به آیندهام ندارم. هر روز این کوههای پُربرف و این زن خوشبخت و باوقار را در مقابل خود میبینم، و احساس میکنم این زن که یگانه امکان خوشبختی در این جهان است، به من تعلق ندارد. وحشتناکترین و شیرینترین چیز، در شرایطی که من هستم، این است که احساس میکنم او را میفهمم، اما او هرگز مرا درک نمیکند. درکم نمیکند نه برای اینکه از من پایینتر است، برعکس، او نمیخواهد مرا درک کند. او خوشبخت است، مثل طبیعت، منظم و آرام است و سرش توی کار خودش است. اما من موجودی فاسد و ضعیفم که میخواهم او احساس و رنج مرا درک کند. شبها نمیخوابیدم، بدون هیچ هدفی پشت پنجرهی اتاقش میایستادم و حساب بلایی را که به سرم میآمد نمیکردم. هجدهم همین ماه گروهانمان به مأموریت رفت. سه روز را بیرون از دهکده گذراندم. دلم گرفته بود و به همهچیز بیتفاوت بودم. خواندن ترانه، بازی ورق، نوشخواری، و حرف زدن از ترفیع بیشتر از همیشه برایم نفرتآور بودند. امروز به خانه برگشتم و ماریانا، خانهام، عمویروشکا، و کوههای پر از برف را از ایوان دیدم، و این احساس خوشحالی تازه و نیرومند برایم کافی بود تا همهچیز را بفهمم.سوروسات در سوراخ موش
در بخشی از کتاب سور و سات در سوراخ موش میخوانیم:
امروز اخبار تلویزیون میگفت: ببرها در باغوحش گوآدالاخارا یک زن را کامل خوردهاند، غیر از پای چپش. شاید پای چپش خیلی خوشمزه نبوده. یا شاید ببرها دیگر سیر شده بودهاند. من هیچوقت باغوحش گوآدالاخارا نرفتهام. یکبار از یولکائوت خواهش کردم من را ببرد، ولی عوض آنکه ببرد حیوانهای بیشتری به قصر آورد. همان موقع بود که برایم شیر آورد. برایم از مردی گفت که نمیتوانسته به کوه برود و برای همین کوه پیش او رفته است. زنِ خوردهشده، سرنگهبان باغوحش بوده و دوتا بچه و یک شوهر و پرستیژ بینالمللی داشته. پرستیژ؛ چه لغت قشنگی. میگویند شاید قتل یا خودکُشی بوده باشد، چون زن هیچوقت توی قفس ببر نمیرفته است. ما هیچوقت از ببرهایمان برای خودکُشی یا قتل استفاده نمیکنیم. میستلی و چیچیلکوآلی با سوراخهای گلولهها قتلها را انجام میدهند. نمیدانم ما چهطور خودکُشی میکنیم، ولی بههرحال از ببر استفاده نمیکنیم. از ببرها برای خوردن جنازهها استفاده میکنیم. از شیرمان هم استفاده میکنیم. ولی بیشتر از آنها برای تماشا کردنشان استفاده میکنیم، به خاطر اینکه حیوانهای قوی و واقعاً خوشهیکلی هستند و تماشایشان خیلی کیف میدهد. من قرار نیست این چیزها را بفهمم، چون این کارها را میستلی و چیچیلکوآلی مخفیانه شبها انجام میدهند. ولی فکر میکنم در این زمینه تیزهوشم، در زمینهی کشف کارهای مخفی. آخرِ گزارش، مردِ توی اخبار خیلی غمگین به نظر میرسید و گفت امیدوار است روح سرنگهبان قرین آرامش شود. چه احمقانه. چون سرنگهبان آن موقع دیگر به حالت جویدهجویده توی شکم ببر بوده است. سرنگهبان فقط میتوانسته همان جا بماند تا ببر هضمش کند، و آخرش هم به تپالهی ببر تبدیل شود. زکی، قرین آرامش. تهِ تهش فقط پای چپش قرین آرامش میشود.بررسی و تحلیل سبک شخصی مولانا در غزلیات شمس
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هنر مفهومی و دستساخته
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-عشق
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-دوستی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-سعادت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هگل
دانشنامه فلسفه استنفورد 2: فلسفه و مسائل زندگی
موضوع | فلسفه |
نویسنده | جان ماریال، تادئوس مِتس، دن هِیبرون، تاد کالدر، بِنِت هِلم، رونالد دِ سوسا، کرولین مک لاود، الیزابت برِیک، جوزف میلم، رابین س.دیلون، استیون لوپر |
مترجم | امیرحسین خداپرست، مریم خدادادی، غلامرضا اصفهانی، ابوالفضل توکلی شاندیز، حسین عظیمی، ایمان شفیعبیک، ندا مسلمی، مهدی غفوریان، راضیه سلیمزاده |
سرپرست و ویراستار مجموعه | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | ١٤٠٠ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
قطع | رقعی |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ٨٧٢ |
شابک | ١ -٠٣٨٢-٠٤-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دانشنامه فلسفه استنفور 1: زیباییشناسی آلمانی
نویسنده | پل گایر، هانا گینزبورگ، استیون هولگِیت، ایئن تامسون و نیکولاس دیوی |
مترجم | سید مسعود حسینی، داود میرزایی، گلنار نریمانی و وحید غلامیپورفرد |
سرپرست و ویراستار مجموعه | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٣ |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | ١٣٩٩ |
تعداد صفحات | ٥٣٦ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
قطع | رقعی |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
شابک | ٦ -٣٤٥-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
وزن | ٧٨٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دانشنامه فلسفه استنفورد 3: شاخهها و مکتبها
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٧٣٥ |
سال نشر | ١٤٠١ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
قطع | رقعی |
وزن | ٨٩٧ |
شابک | ٦ -٣٩٠-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.