اتاق تاریک
48,000 تومان
معرفی کتاب اتاق تاریک اثر تنسی ویلیامز
کتاب “اتاق تاریک” نوشته “تنسی ویلیامز” میباشد که مجموعه ای از چند داستان کوتاه است که همگی بیانگر سرگذشت نویسنده است.
در این مجموعه داستان تمام اتفاقاتی که برای “تنسی ویلیامز” در طول زندگیش اتفاق افتاده است را میخوانیم.تمام اتفاقاتی که چه در خیال وی گذشته است چه در واقعیت.
فقط 1 عدد در انبار موجود است
اتاق تاریک
نویسنده |
تنسی ویلیامز
|
مترجم |
ملیحه بهارلو
|
نوبت چاپ | 5 |
تعداد صفحات | 136 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | 1402 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
داستان
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786220101420
|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
خداحافظ برای همیشه و ممنون بابت اون همه ماهی (جلد4)
معرفی کتاب خداحافظ برای همیشه و ممنون بابت اون همه ماهی اثر داگلاس آدامز
شکوفه هاي عناب
معرفی کتاب شکوفه های عناب اثر رضا جولایی
تو به اصفهان بازخواهی گشت
زيرآفتاب خوش خيال
معرفی کتاب زیر آفتاب خوش خیال عصر
جیران گاهان در کتاب زیر آفتاب خوش خیال عصر به روایت ازدواج دختری یهودی به نام مونا با مردی مسلمان میپردازد و مسائل و مشکلات زندگی این دو زوج را قبل و بعد از ازدواج به تصویر میکشد. این اثر که اولین رمان جیران گاهان، نویسنده جوان ایرانی است، در سال 1389 موفق به کسب جایزه بهترین رمان اول بنیاد گلشیری شده است. مونا دختری یهودی است که علیرغم عرف و دینی که دارد به پسری مسلمان که استاد موسیقی است، علاقهمند میشود و همین موضوع باعث میشود تا خانوادهاش او را طرد کنند. اما مونا از عشقش دست برنمیدارد و به خاطر شهریار به ظاهر مسلمان شده و با او ازدواج میکند. پس از مدتی که از زندگی زناشویی مونا و شهریار میگذرد، دچار مشکل شده و رابطهشان به جدایی ختم میشود. مونا مجبور میشود به تنهایی زندگی کند و یک روز با تماس خواهرش و اطلاع از بیماری مادرشان باعث میشود تا مونا شروع به مرور وقایع گذشته کند. جیران گاهان هنگام نگارش، نگاهی بیطرفانه به داستان داشته و از افراط و تفریط دوری میکند. همین موضوع سبب میشود تا روایت داستان باورپذیرتر جلوه کند. او در روایتش از شیوه جریان سیال ذهن استفاده کرده اما آن را به گونهای بکار برده است که شما را گیج نمیکند. زیباترین و در عین حال قابل تقدیرترین جنبه کتاب زیر آفتاب خوشخیال عصر آن است که از رائهی چهرهی سیاه یا سفید به شخصیتهای داستان پرهیز شده است. چهرهی خانوادهی مونا که کلیمی هستند به صورتی انسانی به تصویر کشیده شده است و هیچ کدام از آنان یکسره خوب یا یکسره بد نیستند. تمام شخصیتهای داستان از جمله مونا و شهریار جنبههای مثبت و منفی دارند. حتی در روند داستان اشارهای به پیشداوریهای پدر و مادر شهریار در رابطه با کلیمیان میشود. از ظرایف قابل احترام این کتاب نیز میتوان به عدم تجانس فرهنگی در بین خانوادههای این زوج اشاره کرد. عدم پذیرش کامل مونا از سوی خانوادهی شهریار گرمای رابطهی عاطفی این دو نفر را سرد کرده و به گونهای روایت میشود که گویی جدایی آنها به دلیل این عدم تجانس فرهنگی و پیشداوریهای ذهنی از پیش رقم خورده است. با اینکه شهریار در روند داستان، تلاشش را برای شناخت بهتر فرهنگ خانواده مونا میکند اما رفته رفته این تمایل به شناخت کم شده و جایش را به رفتاری آمرانه و مردسالارانه میدهد. در بخشی از کتاب زیر آفتاب خوشخیال عصر میخوانیم: شیشه شور را از روی هرهی پنجره برمیدارد. دمپاییها را به نوبت میکند و روی هره میرود. وزنش را روی پنجره میاندازد. شیشه شور را فشار میدهد. قطرههای ریز آب روی شیشه پخش میشوند. بوی تمیزی دماغش را پر میکند. روزنامه را روی سطح بیرنگ، محکم بالا و پایین میکشد. پشت قطرههای آب و کف، کوچه خالی است. نه زنی، نه مردی، نه گربهای، نه بچهای. کوچه خوابیده. یکی دو ساعت دیگر خیابان پر میشود از مامانها که سرشان را از در ورودی آپارتمانها بیرون میآورند و سر بچهها داد میکشند. پسربچهها که گلکوچیک بازی میکنند و دختر بچهها که دم در خانهی همدیگر میپلکند. فقط یک دختر مومشکی با پسرها فوتبال بازی میکند. آنقدر ریزه است که خودش را چابک از لا به لای پسرها رد میکند و شوت میزند توی دروازهی زپرتی که میگذارند وسط کوچه. موسی و ادنا عاشق فوتبال بودند. مامان نمیگذاشت بروند توی کوچه. میگفت: «لازم نکرده با این گوییمها بازی کنین واسهی من.» موسی توی خانه رژه میرفت و میگفت: «حرفم باهاشون نباید زد. چه برسه به فوتبال بازی کردن.» این کلمه را تازه یاد گرفته بود. تا چند ماه همهچیز و همهکس مزخرف بودند. مسئلههای ریاضی، پسرهای گوییم همسایه، ماهیهایی که هر از گاهی توی حوض جان میدادند، روی آب بیحرکت بالا آمدند و چپه میشدند، و شلوار پارهاش که هرچه مامان میدوخت هفته بعد دوباره خشتکش جر میخورد. ادنا ولی دور از چشم مامان توی کوچه میپرید. مخصوصاً وقتهایی که مامان تو زیرزمین بود. او لب حوض مینشست و با انگشتهای پایش بازی میکرد. شصت پای چپ با راست احوالپرسی میکرد و بهش شبات شالم میگفت.دور برگردان
معرفی کتاب دوربرگردان
کتاب دوربرگردان نوشتهی میثم کیانی، دربردارندهی 10 داستان کوتاه جذاب و تأثیرگذار است که با درون مایهای اجتماعی، جنگی، پلیسی و... شما را مجذوب خود میکند. داستانهای «دوربرگردان» در فضاهایی کاملا شهری و اجتماعی اتفاق میافتد و یکی از آنها هم در میدان جنگ ایران و عراق میگذرد. در مواقعی شما حس میکنید که مرز بین خیال و واقعیت در موضوعات داستان مشخص نیست. نوع روایت داستانهای کتاب دوربرگردان یک حالت پیوستگی دارند. وقتی شروع به خواندن داستانهای این کتاب میکنید، از زمان حال شروع میکنید و سپس اتفاقات گذشته گفته میشود و دوباره زمان داستان به حال پیوند میخورد. بعد از آن اتفاقات آینده روایت میشود و دوباره این چرخه دایرهای استمرار مییابد. زمینهی روایات میثم کیانی داستانهای موقعیت هستند، موقعیتهای مکانی و یا حادثهای چون جنگ و نبرد. او در نوشتن داستانهای این کتاب، سعی کرده است فضاهای متفاوت را تجربه کند. تم و زمینههای معمایی، وهم، گوتیک، جنگی و... را میتوان در این داستانها مشاهده نمود. در کل، فضای داستانهای کتاب دوربرگردان، به جز داستان «شبی خون» که تنها داستان جنگی آن است، دارای موضوعات اجتماعی میباشند. برای مثال داستان «نُتهای خیس» درباره کودکان کار و آسیبهای روحی و روانی است که این ضربهها در آیندهی زندگیشان مشخص میشود. در نتهای خیس از زمان حال شروع کرده و بعد به گذشته نگاه میکنید و گذشتهی یکی از همین بچهها را میبینید و دوباره زمان حال او را بازبینی میکنید. در بخشی از کتاب دوربرگردان میخوانیم: سیزده گلوله و ترکش، راحت میتواند کار آدم را بسازد. وقتی دراز به دراز افتاده بود و از لای باریکِ چشمها زل زده بود به کسی که سابق بر آن فرمانده خطابش میکردند و حالا مقابل او، درست به همان حالت، میدیدش. دوباره به خودش اینها را گفت: سیزده گلوله و ترکش... و به فرمانده نگاه کرد که با او لحظههای آخرش را سپری میکرد. برای بار سوم از پایین تا بالا، حفرههای پر از خون را یکی یکی شمرد؛ سهتا در پاها و هفت گلوله در سینه و شکم، و با نیمچرخ سر به راست و چپ، جای سه زخم کاری هم در دستها، در مجموع میشدند سیزده جای گِرد و جوشان از خون. میدانست تا تخلیه شدن کُلِ خون بدن کمتر از چند ثانیه فرصت دارد، یکجا و بعد دیگر خلاص... سعی کرد آرامتر نفس بکشد تا خون کمتری از حفرهها بیرون بریزد. بین صدای انفجارها و نالههایی که اطرافش را پُر کرده بودند، تشخیص صدای زنی که در همان اطراف شیون میکرد، کار سختی نبود. جنس صدا ظریف بود و مهربان. انگار میشناختش. عکس صداهای دیگر. سرش را که به سمت صدا چرخاند، دوباره فرمانده را پایین پاهایش دید، کنار یک خاکریز، به او زل زده بود و داشت زیرلب چیزی زمزمه میکرد. میتوانست بشنود. کلمهها توی سرش بودند. انگار خودش باشد که چیزی میگوید. انگار لبهای او بودند. شنیده بود در لحظههای آخر حواس انسان اعجابانگیز عمل میکند، زورش زیاد میشود انگار. باور نمیکرد. خودش را آرام آرام کشاند نزدیک فرمانده.راهنمای ژانر: معرفی و بررسی ده گونهی سینمایی
معرفی کتاب راهنمای ژانر؛ معرفی و بررسی ده گونهی سینمایی
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-تاریخ هستی شناسی هنر
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ماکس شلر
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند.
ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.
نقدی بر این کتابدانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-این همانیشخصی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ تکنولوژی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ شوخی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-دوستی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ایمانوئل کانت
دانشنامه فلسفه استنفورد 2: فلسفه و مسائل زندگی
موضوع | فلسفه |
نویسنده | جان ماریال، تادئوس مِتس، دن هِیبرون، تاد کالدر، بِنِت هِلم، رونالد دِ سوسا، کرولین مک لاود، الیزابت برِیک، جوزف میلم، رابین س.دیلون، استیون لوپر |
مترجم | امیرحسین خداپرست، مریم خدادادی، غلامرضا اصفهانی، ابوالفضل توکلی شاندیز، حسین عظیمی، ایمان شفیعبیک، ندا مسلمی، مهدی غفوریان، راضیه سلیمزاده |
سرپرست و ویراستار مجموعه | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | ١٤٠٠ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
قطع | رقعی |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ٨٧٢ |
شابک | ١ -٠٣٨٢-٠٤-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.