اتوپیا در رمانتیسم سیاه

75,000 تومان

اتوپیا در رمانتیسم سیاه به فصل باشکوهی از ادبیات آمریکا در نیمۀ نخست قرن نوزدهم می‌پردازد، اما هدفش بیش از آن‌که بازگویی تاریخ ادبیات آمریکا در دوران رمانتیسم باشد، بازسازی جغرافیایی است که با انگارۀ مفهوم «اتوپیا» در این دوران شکل گرفته است.

بدیهی است که ابزار مورد نیاز برای این بازسازی ادبیات و آثار نویسندگان بزرگ است، نویسندگان بزرگی چون امرسون، آلن پو و هاثورن که از سرآمدان رمانتیک‌های زمان خود هستند. بدین ترتیب کتاب تلاش می‌کند با رویکردی فلسفی به بازخوانی دگرگونی‌های مفهوم اتوپیا در ادبیات این برهۀ تاریخی و به‌خصوص آثار این نویسندگان بپردازد.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات
جستاری در ادبیات رمانتیک آمریکا
نویسنده
میلاد روشنی پایان
مترجم
 —————
نوبت چاپ ١
تعداد صفحات ٢٠٧
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٤٠١
سال چاپ اول  —————
موضوع
 —————
نوع کاغذ بالکی
وزن ١٤٥ گرم
شابک
9786220404262
توضیحات تکمیلی
وزن 0.145 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “اتوپیا در رمانتیسم سیاه”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

مقدمه‌ای بر زیبایی‌شناسی ویتگنشتاین

2,500 تومان
« ویتگنشتاین » فیلسوفی است که دو نگرش فلسفی اساساً متفاوت پدید آورده است . به تأیید همه آنهایی که در کنار این فیلسوف بوده‌اند ، زندگی وی با فلسفه‌اش گره خورده بود و این دو بر هم تأثیر می‌نهادند . ویتگنشتاین همیشه متحیر به نظر می‌رسید . حیرت او تنها در کلاس فلسفه نبود . وی در طول زندگی‌اش در همه جا و در مواجهه با همه چیز متحیر بود و فلسفه می‌ورزید . از قضا ، همین فیلسوفی که زندگی‌اش غرق در حیرت فلسفی بود در میان همه آن چیزهایی که آدمی برای خلوت خویش برمی‌گزیند از قبیل دین ، عرفان و . . . به هنر دل بسته بود و در میان هنرها بیش از همه به موسیقی . به عنوان مثال ، او در پاره‌ای از این آثار برای شرح بهتر دیدگاهش در خصوص معنا ، فهم جمله را چون فهم موسیقی دانسته است . ویتگنشتاین برای فهم و تفهیم مفاهیم فلسفی‌اش از مثال‌های هنری بهره گرفته است و این امر از تعلق خاطر فراوان وی به هنر نشان دارد .
 

گلستان سعدی (گلشیری)

220,000 تومان
قرار انتشار «گلستان سعدى» با ویرایش نویسنده بزرگ معاصرمان هوشنگ گلشیرى حدود بیست سال پیش گذاشته شد. درسال‏‌هاى پیش از آن، پس از انتشار چاپ هفتم «شازده احتجاب» و توافق براى انتشار دیگر آثار هوشنگ گلشیرى در انتشارات‏ ققنوس، «بره گمشده راعى» و «کریستین و کید» از جمله کتاب‌‏هاى ممنوعه شناخته شده بودند و در پى آن، ناشر با پذیرفتن ‏خواسته مؤلف محترم از انتشار دیگر آثار تألیفى ایشان خوددارى کرد. چاپ نخست «کلیات سعدى» از روى نسخه تصحیح شده استاد محمدعلى فروغى در انتشارات ققنوس، در آن دوره سکوت ‏اتفاق افتاد. گلشیرى بر «کلیات سعدى» مقدمه‌‏اى موشکافانه نوشت که بخشى از آن پیشگفتار همین کتاب است. اندیشه انتشار «گلستان سعدى» با شرح و ویرایش هوشنگ گلشیرى که بر ترویج آثار کلاسیک اهتمام می‌‏ورزید در پى انتشارهمان کتاب آمد و یکى دو سال زمان برد تا نسخه ویراسته آماده شود. هر چند دستنوشته‌‏هاى گلشیرى از آتش‌‏سوزى سال ۱۳۶۴ انتشارات ققنوس در امان ماند، اما انتشارش میسر نشد تا امروز. این کتاب بی‌کم و کاست از روى دستنوشته‌‏هاى هوشنگ گلشیرى به طبع درآمده است و گرچه با هزاران دریغ پس از کوچ آن‏ عزیز به‏ دست خوانندگان گرامى می‌رسد، انتشار آن بار دیگر از تسلط حیرت‏‌آور گلشیرى بر نثر و زبان فارسى پرده برمی‌‏دارد و نسخه‌‏اى راهگشا پیش‏روى علاقه‌‏مندان مى‏گذارد. این کتاب را انتشارات ققنوس در ۲۲۲ صفحه منتشر کرده است.

رئیس جمهور ما

12,000 تومان
دوستان گمراه من: ... می‌دانم که شیطان نیز مانند من از شرارتی که می‌توان و باید در دنیا به کار بست عمیقا آگاه است. برای این‌که اشتباهی پیش نیاید باید بگویم ما در رقابتی مرگبار با پادشاهی نیکی هستیم. شکی ندارم که خواند صلح به قول خودش قیام کرده تا »ما را زیر پای خویش له کند« و هیچ مانعی او و گروه فرشتگانش را از رسیدن به این هدف باز نخواهد داشت. شیطان می‌گوید هدف ما فقط نگاه داشتن شرارت برای خود نیست, بلکه باید آن را به تمامی هستی گسترش داد, زیرا تقدیر دوزخ این است. ... مخالفت من با شیطان در اهداف جهنم نیست بلکه در ابزارهای رسیدن به این اهداف است.

من زنی انگلیسی بوده‌ام

3,000 تومان
داستان اول این مجموعه با نام « من زنی انگلیسی بوده‌ام » روایت زندگی زن و شوهری است که از ایران مهاجرت کرده و در کشوری زندگی می‌کنند که خواننده نمی‌داند آن‌جا کجاست ولی این حس غریب را دارد که جایی در دوردست‌ها واقع شده ‌است . زن جوان راوی داستان احساس غریبی به زن همسایه خود پیدا کرده است که این احساس حاکی از انرژی مثبتی است که از او دریافت می‌کند و این احساس مثبت به بچه و شوهر او سرایت می‌کند . ماجرا از یک شب‌نشینی در آپارتمان طبقه اول محل سکونت آنها آغاز می‌شود و زن که گویی سال‌ها قبل مرده است ، برای آنها از واقعه‌ای خبر می‌دهد که « من یک زن انگلیسی بوده‌ام و در انگلیس با شوهر و دو بچه‌‌ام زندگی می‌کرده‌ام . شوهرم مرا در وان کشته است . » اتفاقی که درست در پایان داستان برای زن - لاله - رخ می‌دهد . آیا این توهمی است که در افکار این زن - راوی داستان - ریشه دوانیده است یا واقعیتی که لاله از آن پرده بر‌می‌دارد ؟! داستان « من زنی انگلیسی بوده‌ام » مرز میان واقعیت و رویا را چنان درهم می‌آمیزد که خواننده تمام فلسفه‌های رنگارنگ درباره زندگی را به عینه پیش روی خود می‌بیند . « چشم‌هایم را بستم و او همین‌طور انگشتان بلندش را روی پیشانی‌ام می‌لغزاند و من به موهای ابریشم‌گونه لاله فکر می‌کردم که روی آب موج می‌زد و . . . » « بیست حلقه مو » ، « تکه‌ای از بهشت » ، « نزدیک ، نزدیک‌‌تر »

تک‌ خشت‌و چند داستان‌ دیگر

8,000 تومان
آن‌ طور که‌ پیداست‌ اولین‌ کسی‌ که‌ زال‌ را توی‌ خانه‌ سید دیده‌، همان‌ زنِ صیغه‌ای‌ بوده‌ که‌ از بس‌ با ناخن‌ها پوست‌ صورت‌ و سینه‌اش‌ را کنده‌ حالا دست‌هایش‌ را بسته‌اند. صبح‌ که‌ می‌رود به‌ عادت‌ هر روز تا غذایی‌ چیزی‌ درست‌ کند، برعکس‌ هر روز درِ خانه‌ را بسته‌ می‌بیند. در که‌ می‌زند به‌ جای‌ سید زال‌ را می‌بیند.

عذاب‌ وجدان‌

45,000 تومان
چند دقیقه‌ پیش‌، همان‌ صدای‌ همیشگی‌. هر بار با شنیدن‌ آن‌ صدا، قلبم‌ فرو می‌ریزد، درست‌ مثل‌ شبی‌ که‌ از جزیره‌ برگشته‌ بودیم‌ و من‌ داشتم‌ از ترس‌ می‌مردم‌ که‌ مبادا متوجه‌ شوند که‌ ماتئو، جلوی‌ در ساختمان‌، در انتظار من‌ است‌. با این‌ حال‌ وقتی‌ تاکسی‌ حرکت‌ کرد، هراسان‌ شده‌ بودم‌. همان‌طور که‌ ماتئو رفته‌رفته‌ از من‌ دور می‌شد، من‌ نیز حس‌ می‌کردم‌ که‌ در صحبت‌ کردن‌ با گولیلمو نباید شتابی‌ نشان‌ دهم‌ (و با وجود این‌که‌ داشتم‌ از آنچه‌ تو آن‌ را «تقصیر من‌» می‌نامی‌، رنج‌ می‌بردم‌) حس‌ می‌کردم‌ که‌ بار دیگر آن‌ عذاب‌ وجدان‌ نامعلوم‌ و همیشگی‌ دارد در قلبم‌ جای‌ می‌گیرد... ... من‌ داشتم‌ فکر می‌کردم‌ که‌ دیگر هرگز سعادتمند نخواهم‌ شد. و یک‌ روز، مرگ‌ من‌ نیز فرا خواهد رسید. به‌ نظرم‌ سانتا ترزا هم‌ همین‌ را می‌گفته‌ است‌: تا دو ساعت‌ دیگر، نه‌؟ بگذریم‌. به‌ هر حال‌ ماجرای‌ ما دارد به‌ انتها می‌رسد. ماتئو اغلب‌، با نگرانی‌ خاطر به‌ من‌ خیره‌ می‌ماند. دستش‌ را به‌ پیشانی‌ من‌ می‌کشد و زمزمه‌کنان‌ می‌گوید: «حتی‌ عشق‌ من‌ نیز موفق‌ نخواهد شد از تو دفاع‌ بکند، نه‌، هیچ‌ کس‌ قادر نیست‌ که‌ آن‌ لحظه‌، لحظه‌ مرگ‌ را به‌ عقب‌ بیندازد.» ...