اديان آسيايي

13,000 تومان

کتاب حاضر از به‌ هم پيوستن سه گفتار مستقل دربارة اديان آسيايي در عهد باستان است که حاصل چندين سال پژوهش و کاوش ژرف زنده‌ياد استاد مهرداد بهار مي‌باشد.

گفتارهاي اين دفتر در وهلة نخست براي بهره‌مندي دانشجويان تاريخ اديان فراهم گرديده است، اما بي‌گمان همة دوستاران فرهنگ ايران و جويندگان جواهر اديان آسيايي را تشنگي فرو خواهد نشاند

زيرا هر چند جستار مزبور بيشتر جنبة مَدْرسي دارد، اما از ديدگاه‌هاي بسيار نو و بديع، به‌ويژه در گفتار نخست، بهره‌مند و تراويدة ذهن خلاّق و نوگراي استاد فقيد است.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

اديان آسيايي

نویسنده
مهرداد بهار، ابوالقاسم اسماعیل پور
مترجم
——
نوبت چاپ 9
تعداد صفحات 272
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1390
سال چاپ اول ——
موضوع
دین و مذهب
نوع کاغذ ——
وزن 300 گرم
شابک
9789643620202
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.300 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “اديان آسيايي”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

آثار ناياب صادق هدايت

180,000 تومان
«آثار نایاب صادق هدایت» شامل داستان‌ها، بازمانده‌ی داستان‌ها و طرح داستان‌هایی است که یا هرگز تمام‌وکمال نوشته نشده‌اند یا از میان رفته‌اند و تنها خلاصه‌ای از آن‌ها باقی مانده است. علاوه بر این‌ها در این کتاب مقاله‌هایی در حوزه‌های مختلف از جمله نقد کتاب و نقد فیلم به قلم هدایت گردآوری شده است.   سایه‌ی مغول، اولین داستان این مجموعه شرح قتل‌عام و وحشی‌گری مغول‌ها و سوز از دست دادن معشوقه است. مقاله‌های «معلم اخلاق» و «سعدی آخرالزمان» و «چگونه شاعر و نویسنده نشدم؟» با شیوه‌ای داستانی وضعیت ادیبان و نویسندگان آن دوره را بیان می‌کند و به‌تندی از آن‌ها انتقاد می‌کند.   از شیوه‌ی نگارش این مقاله‌ها این‌گونه برمی‌آید که ابزار هدایت برای انتقاد از وضعیت ادبی آن روزگار طنز و استهزا بوده است. از دیگر آثار جالب این کتاب می‌توان به مقاله‌ی «جادوگری در ایران» اشاره کرد که هدایت در زمان اقامت خود در بلژیک آن را به زبان فرانسه نوشت.   از دیگر مقاله‌های این کتاب نقد صادق هدایت بر ترجمه‌ی داستان بازرس نوشته‌ی گوگول و نقد فیلم ملانصرالدین است که در استودیو تاشکند فیلمبرداری شده بود. این فیلم بسیار مورد توجه هدایت قرار گرفته بود و به قول جهانگیر هدایت آن را فارغ از لوس‌بازی‌های اروپایی می‌دانست. مقالات این کتاب نشان از احاطه‌ی استادانه‌ی این نویسنده‌ی بزرگ در حوزه‌های مختلفی ادبی دارد
سفارش:0
باقی مانده:1

فروشی‌ها 1/ یک عدد مامان به‌فروش می‌رسد

115,000 تومان

معرفی کتاب یک عدد مامان به فروش می رسد اثر کاره سانتوس

«یک عدد مامان به فروش می‌رسد»‌ جلد اول از چهار جلد مجموعۀ «فروشی» هاست. این کتاب که به زبان طنز و ساده برای بچه‌ها نوشته شده است، ماجراهای اسکار است که می‌خواهد مادرش را در یک سایت آگهی کند و بفروشد.
اسکار، خجالتی و دست و پا چلفتی است. او دلش می‌خواهد یک جا بنشیند و تحت هیچ شرایطی از جایش بلند نشود، حتی برای رفتن به حمام. او دلش می‌خواهد در کلاس، ردیف آخر بنشیند و کسی نبیندش. برعکس او نورا، دختری پر جنب و جوش است. او دختری ترکه‌ای است که صدای رسایی دارد.
اسکار فکر می‌کند از وقتی مادرش یک بچه جدید به دنیا آورده، دیگر مثل سابق به او توجه نمی‌کند و همۀ حواسش به بچه جدید است. برای همین تصمیم می‌گیرد مادرش را در سایتی که نورا می‌گوید، بفروشد. حالا اسکار می‌خواهد یک متن آگهی بنویسد و او را بفروشد.
ماجراهای اسکار در این کتاب خنده‌دار است و در کنار تصویرگری‌های ساده و مینیمال کتاب، برای بچه‌های ۸ تا ۱۲ سال جذاب است.
کاره سانتوس، نویسندۀ اسپانیایی مجموعۀ «فروشی‌ها»، نویسنده‌ای خلاق در زمینۀ ادبیات کودک است. او زنی است که علاوه بر نویسندگی، مادر سه چهار بچه است و به درس‌های آن‌ها می‌رسد و برایشان کیک و شیرینی‌های خوشمزه هم درست می‌کند. او دنیا و روحیات بچه‌ها را خوب می‌شناسد و برای همین در دل قصه‌هایش نکات ظریفی است که بچه‌ها از خواندن آن لذت می‌برند . ‌
سانتوس سال ۲۰۰۹ برای جلد اول مجموعۀ «فروشی»‌ها یعنی همین کتاب «یک عدد مامان به فروش می‌رسد» توانست جایزۀ «کشتی بخار» را دریافت کند. در انتهای هر جلد از این مجموعه، شخصیت داستان، بعد از طی ماجراهایی خنده‌دار و بامزه، رفته رفته شخصیت و نگاهش تغییر می‌کند و پی به نکات و مسائلی می‌برد که پیش از آن، درکی از آن‌ها نداشته است؛ و همین نکات می‌تواند روی مخاطب کتاب، تاثیر بگذارد و به شکلی غیرمستقیم دید و دنیای او را هم تحت تاثیر قرار دهد.
«یک عدد مامان به فروش می‌رسد‌»‌ از آن کتاب‌هایی است که بچه‌ها با خواندنش می‌خندند و در عین حال، پی به نکاتی آموزنده می‌برند، البته به شکلی نهفته و غیر مستقیم. کتاب با تمام سادگی‌اش پر از قصه‌ها و ماجراهایی است که بچه‌ها با آن ارتباط می‌گیرند و تا انتها با آن همراه می‌شوند.
سفارش:0
باقی مانده:2

حرف بزن، خاطره!

115,000 تومان

معرفی کتاب حرف بزن، خاطره: یک خودزندگینامه‌ی بازبینی شده

ولادیمیر ناباکوف در کتاب حرف بزن، خاطره: یک خودزندگینامه‌ی بازبینی شده، زندگی و جهان پیرامونش را با نثری آهنگین به رشته تحریر درآورده و با واکاوی گذشته‌اش، نقاط عطفی که سبب شکل ‌گرفتن مسیر شخصی او به عنوان یک نویسنده مهم شد را بیرون می‌کشد. ولادیمیر ناباکوف متولد 23 آوریل 1899 در سن‌پترزبورگ روسیه است. خانواده‌ی او در سال 1917، حین انقلاب بلشویکی، به کریمه گریختند و بعد به اروپا مهاجرت کردند. نابوکوف تا سال 1922 در کالج ترینیتیِ کمبریج ادبیات روسی و فرانسوی خواند و دو دهه‌ی بعد را در پاریس و برلین با نام مستعار «سیرین»، عمدتاً به روسی، شعر و داستان نوشت. او در سال 1940 به ایالات متحده‌ی امریکا نقل مکان کرد و ضمن تدریس زبان و ادبیات روسی و نویسندگی خلاق در دانشگاه‌های استنفورد، کور‌نِل، هاروارد و کالج ولزلی، حرفه‌ی درخشان ادبی خود را به ‌عنوان شاعر، رمان‌نویس، مموآرنویس، منتقد و مترجم پی گرفت. کتاب حرف بزن، خاطره (Speak, memory: an autobiography revisited) در میان آثار ولادیمیر ناباکوف (Vladimir Nabokov)، دارای چنان اهمیتی است که بارها و بارها در آنتولوژی‌های ادبی از آن یاد شده است. این کتاب شما را دچار گذشته‌ای دور می‌کند تا جایی که حس می‌کنید ولادیمیر مقابل چشمانتان نشسته و مشغول اعتراف است. موفقیت بی‌نظیر ولادیمیر ناباکوف از رمان لولیتا (1950) به او اجازه داد تا تدریس را کنار بگذارد و خود را تمام وقت وقف نوشتن کند. او در سال 1961 به مونتروِ سوئیس نقل مکان کرد و 2 ژوئیه‌ی 1977 در همین شهر درگذشت. ناباکوف که یکی از نویسندگان قهار قرن دانسته می‌شود، چه در زبان انگلیسی و چه در زبان روسی، شماری از آثار انگلیسی خود از جمله لولیتا را به روسی ترجمه کرده و بر ترجمه‌ی انگلیسی آثار روسی‌اش نیز نظارت داشته است. برخی نظرات در مورد ولادیمیر ناباکوف: - یکی از اصیل‌ترین و خلاق‌ترین رمان‌نویس‌های زمانه‌مان. (فایننشال تایمز) - پروانه‌های ذهنش خاک‌ریزهایی می‌سازند از معاصرینش. (سان‌دی تایمز) - او با برگزیدن به کارگیری و تحول زبان ما، به همه‌مان افتخار داد. (انتونی برجس) - قدرت خیال سر آن ندارد که به این زودی‌ها قهرمان دیگری به این زورمندی بیابد. (جان آپدایک) - او استاد همه جور حقه‌ی فنی رمان‌نویسی است، و چندتایی هم خودش سرهم کرده. (پیتر اکروید) - نابوکوف افزون بر موهبت برگردان سوژه به تصاویر دقیق تماشایی، حس طنزی فراوان، قدرت درک پوچی پس تراژدی، دارد. (آبزرور)
سفارش:0
باقی مانده:1

دختر خاندان گات 4/ دختر خاندان گات و سمفونی شوم

130,000 تومان

در بخشی از کتاب دختر گات و شبح موش می‌خوانیم

در عین این‌که بقیه مات مانده بودند و نگاه می‌کردند فُن هِلسانگ یکی از چهارلول‌ها را در‌آورد و شلیک کرد؛ یک‌بار، دو‌بار، چهار‌بار، هشت‌بار... با هر شلیک مرگ‌بار، یکی از موجودات جلوِ چشم تماشاچی‌ها از بین می‌رفت. فُن هِلسانگ هنسل و گرِتِل را با پوزخندی توی جلدشان فرو‌کرد و شمشیر مبارزه‌ی دندانه‌داری از کمربندش بیرون کشید. «پیش به‌سوی بریدن سرها!» این را گفت و با قدم‌های بلند روی پشت‌بام به طرف دودکش‌ها رفت اما سرجایش بی‌حرکت ماند. غرید: «این چیه؟» پایین پایش یک‌عالم یخ ریخته بود. در همین لحظه آدا از پشت یکی از دودکش‌های یک‌کم دورتر بیرون آمد. سیرن سِستا کنارش ایستاده بود. از پشت دودکش‌های دور و برش بقیه اعضای کلوب زیر‌شیروانی هم هر یک با یکی از موجودات بیرون آمدند. روبی خدمت‌کارِ انبارِ پشتی موادِ غذایی کنار اومالوسِ فان ایستاد. امیلی کَبِیج روی هر یک از شانه‌هایش یک هارپی و روی سرش هارپی دیگری نشسته بود. کینگزلیِ دودکش‌پاک‌کن بازوی همسرِ بارنز را گرفته بود و آرتور هالفورد هم دستِ وایلد‌مَنِ پات‌نِی را در دست داشت. ویلیام کَبِیج سرِ پشمالوی هَمیش فانِ شِتلَند را نوازش می‌کرد. فُن هِلسانگ فریاد کشید: «من جوایزم را می‌خواهم.» و از روی یک دودکش به روی دودکش دیگر می‌پرید و شمشیرش را دیوانه‌وار حرکت می‌داد و روی پشت‌بام پیش می‌رفت. صدای خوش‌نواز و آرامی که کمی ته‌لهجه داشت به گوش رسید که می‌گفت: «روپرت فُن هِلسانگ! بالاخره به هم رسیدیم.» لوسی بورجیا از پشتِ کلاهکِ دودکشی بیرون آمد و چترش را بالا گرفت.
سفارش:1
باقی مانده:1

درخت خون

45,000 تومان

معرفی کتاب درخت خون

داستان گوشه‌گیری و فراموشی... کتاب درخت خون نوشته‌ی مهدی جواهریان، روایتی از یک نقاش عزلت‌نشین دوره‌ی قاجاریه است؛ هنرمندی که خیال جاودانه شدن در سر دارد، اما آگاهانه در انزوایی خودخواسته قرار می‌گیرد. این داستان بلند که با زبانی شبیه نثر دوره‌ی قاجار نوشته شده، روایتگر نسبت هنرمند با قدرت و جامعه است و وضعیتی مشابه صادق هدایت را در اوایل دهه‌ی بیست برای قهرمان داستان ترسیم می‌کند. فضای داستان با مضمون‌هایی مانند عشق، خیانت، مرگ و زندگی درآمیخته می‌شود.

درباره‌ی کتاب درخت خون

منتقدان ادبی معتقدند داستان‌نویسی مدرن ایران با کتاب «بوف کور» صادق هدایت شروع می‌شود و سپس نویسنده‌هایی مثل ابراهیم گلستان و صادق چوبک به استحکام این ساختار کمک می‌کنند؛ ازهمین‌رو تأثیرپذیری جریان داستان‌نویسی ایران از این نویسنده‌ها امری بدیهی محسوب می‌شود. بااین‌حال مهدی جواهریان در کتاب درخت خون عامدانه تلاش می‌کند تا با استفاده از بازی‌های فرمی و راوی‌های مختلف، فضایی شبیه بوف کور به وجود بیاورد و در هر سه فصل کتابش، زمان را در هم می‌ریزد. او برای آنکه به گرفتار آمدن در دام تقلید نیز متهم نشود، با انتخاب زبانی آرکائیک و نثری مسجع، فرمی آمیخته به آرایه‌های ادبی و استعاره‌های زبانی خلق می‌کند. رمان در سه فصل نوشته شده و ماجرا در دوره‌ی سلطنت ناصرالدین‌شاه قاجار رخ می‌دهد. فصل اول کتاب قصه‌ی جمال‌الدین نقاش از زبان راوی اول‌شخص است؛ او به‌عنوان هنرمندی آرمان‌خواه و خلاق، در بسیاری از هنرها ازجمله تذهیب، نگارگری، خوشنویسی، سفالگری، گچ‌کاری و طراحی نقش قالی و پارچه خود را می‌آزماید؛ بااین‌وجود، از موقعیتش رضایت ندارد و به همین خاطر، خود را در تنهایی و انزوا قرار می‌دهد. در فصل دوم کتاب، راوی سوم‌شخص، جزئیات پیرامونی شخصیت اصلی داستان را با توصیفاتی دقیق ذکر می‌کند و خرده‌روایت‌هایی را درباره‌ی جمال‌الدین نقاش از دوره‌های مختلف زندگی‌اش توصیف می‌شود. در فصل سوم نیز راوی دوم‌شخص در قالب مونولوگ‌هایی طولانی، با خودش گفت‌وگو برقرار می‌کند. مهدی جواهریان برای ایجاد فضایی هماهنگ با زبان و زمان داستان، از ضرب‌المثل‌ها، باورهای عامیانه و آداب‌ورسوم دوره‌ی قاجار بهره می‌برد و فضایی باورپذیر را از زیست اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آن دوره‌ی تاریخی ترسیم می‌کند. کتاب درخت خون از این منظر، اثری متفاوت در ادبیات داستانی امروز ایران است و در فرم و روایت، در فضایی جدید خلق می‌شود. این کتاب را انتشارات چشمه منتشر کرده و به عنوان اثری متفاوت، مورد اقبال مخاطب‌های قرار گرفته است.

شاهنامه‌ی فردوسی 17: پادشاهی خسرو پرویز

95,000 تومان

در بخشی از کتاب شاهنامه فردوسی - جلد 17: پادشاهی خسرو پرویز می‌خوانیم

شاه ایران از کار آنان بسیار تعجب کرد و با سپاهش سه روز پشت درِ آن شهر ماند. روز چهارم کسی را فرستاد و به آنان چنین پیغام داد: «سپاه بسیاری با ما نیست. گرچه به این شهر نزدیک شده‌ایم؛ اما برای جنگ نیامده‌ایم. برایمان آذوقه بفرستید و ما را یاری کنید و در پی شکست ما نباشید.» اما حرف در نظر آن‌ها خوار بود و سپاهیان شاه نیز همه خسته و گرسنه بودند. در همان هنگام ابری تیره پدیدار شد و مانند شیر خشمگین غرّید و آنگاه باد سختی بر آن شهر وزیدن گرفت. صدای مردم در هر کوی و برزن برخاست. وقتی نیمی از آن شب تیره گذشت، قسمتی از دیوار شهر فروریخت. تمام مردم داخل شهر از آن کار در شگفت ماندند و اسقف در مقابل خداوند به‌ عذرخواهی پرداخت. در هر کوی و برزن آذوقه تهیه کردند و با سه کشیش پیر آن‌ها را بیرون آوردند. کشیش‌ها از هرچه در آن سرزمین بود، از لباس‌هایی که محصول سرزمین روم است با زاری و ناله نزد شاه ایران آوردند و گفتند: «ای شاه! ما گناهکاریم.» چون خسرو جوان و خوش‌کردار بود، آن‌ها را به‌خاطر بدی‌ای که کرده بودند، سرزنش نکرد. در آن شهر کاخی بود که بلندی‌اش به آسمان می‌رسید. در آن پُر از برده بود؛ زیرا قیصر آن‌جا را چنان ساخته بود. شاه از دشت به درون شهر آمد و در آن شهرستان بسیار گشت. تمام رومیان او را ستودند و به زیر پایش گوهر افشاندند. وقتی شاه به آن جای آباد رسید، مدتی را در آن به‌ استراحت پرداخت و آنگاه نامه‌ای برای قیصر نوشت و از آن طوفان و باد و باران و ابر سیاه گفت. سپس از آن شهرستان به‌سوی سرزمین مانُوی راند که خردمندان آن را بهشت می‌دانستند. هرکس از اهالی مانُوی که خردمند و بزرگزاده بود و از راهبان و کشیشان، با هدیه و نثار بسیار نزد شاه ایران شتافتند.
سفارش:0
باقی مانده:1