

از دانش تا فرزانگی
5,200 تومان
اندیشیدن انتقادی درباره اندیشیدن ، آنگاه که سخن از امید و خوشبینی و سخن از نومیدی و بدبینی در میان است ، ضروری است ، چرا که خوشبینی و بدبینی همزاد همند . بدبینان اغلب خوشبینان سرخورده و خوشبینان اکثراً بدبینان منع شدهاند . چیرگی تام خوشبینی بر انسان به همان اندازه فاجعهآمیز و مضحک است که غلبه بدبینی مطلق . اندیشیدن ، راه به شناخت میبرد ولی خود نیز حاصل کار شناخت است . شناخت ، هم آورنده دانش است و هم گردآورنده دانش . شناخت با گردآوردن دانش به شناختی جدید میرسد . با این همه ، از دانش انباشته شده تا فرزانگی راهی است بس دراز . انسان برای گذر از این راه صعبالعبور ، به فراموشی نیاز دارد .
هر رفتاری نیازمند فراموشی است . این تمثیل« سه دگردیسی » را بیگمان شنیدهاید که بر زبان زرتشت گذاشته شده است : « چگونه روان شتر میشود و شتر شیر و سرانجام شیر کودک » شتر تمثیلی است از انسانی که بار بایدها و نبایدهای نیاکانش را بر دوش میکشد ، شیر انسانی است که به ارزشهایی که تاکنون اعتبار داشتند نه میگوید و “کودک ، بیگناهی است و فراموشی . آغازی نو . یک بازی . چرخی است که خود میچرخد ، حرکتی است آغازین و آری گفتنی است مقدس” . کتاب « از دانش تا فرزانگی » شامل مقالاتی است در باب نقش و جایگاه روشنفکران ، پایان روشنفکری ، مفهوم روشنفکری ، سازگاری ناسازوار سنت و تجدد و . . .که در ٢١٥ صفحه منتشر شده است .
در انبار موجود نمی باشد
از دانش تا فرزانگی
نویسنده |
خسرو ناقد
|
مترجم |
—————
|
نوبت چاپ | ١ |
تعداد صفحات | ٢١٥ |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | ١٣٩٠ |
سال چاپ اول | ————— |
موضوع |
فلسفه
|
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | 241 گرم |
شابک |
9789643119584
|
وزن | 0.241 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Samaneh Fathi
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
مردی در دوردست
آیا تا به حال پیش آمده که با فردی ناشناس ارتباط صمیمانهای برقرار کنید؟ فردی که هرگز ندیدهایدش، اما انگار از دیرباز میشناسیدش.
رمان «مردی در دوردست» نوشته کاترین پانکول، داستان دختر جوانی به نام کی است که اتفاقات عجیبی برایش رخ میدهد.
کی، کتابفروشی جوان، باهوش و البته زیبا است که در شهرک کوچک فرانسوی فکمپ زندگی میکند. او که عاشق کتاب و ادبیات است، روزی نامهای عجیب از سوی مردی ناشناس به نام جاناتان دریافت میکند؛ مردی آمریکایی که درخواست پیدا کردن چند کتاب کمیاب را دارد.
ارتباط این دو نفر ابتدا از طریق نامههایی درباره کتاب آغاز میشود، اما به تدریج رنگ و بویی عاشقانه به خود میگیرد و...
آیا میتوان به کسی که هرگز او را ندیدیم علاقهمند شد؟ رازهای پشت پرده این داستان عجیب چیست و پایان آن به کجا خواهد انجامید؟ پاسخ این سؤالات و بسیاری سؤالات دیگر را در کتاب «مردی در دوردست» بیابید؛ کتابی رازآلود با پایانی کاملاً غیرمنتظره!
دریا روندگان جزیره آبیتر
ما در عکسها زندگی میکنیم
خون و نفت
قلعۀ کارپاتها
در وِرست، یکی از روستاهای ترانسیلوانی در کشور رومانی، ماجراهای مرموزی در حال وقوع است و منشأ همۀ این ماجراها قلعۀ متروکه و مخوفی معروف به قلعۀ کارپاتهاست. اهالی ورست بر این باورند که این قلعه در تسخیر ارواح و اشباح است، از این رو احدی جرئت نمیکند حتی به آنجا نزدیک شود. همچنین باور دارند که افتادن آخرین شاخۀ درخت راشِ نزدیک قلعه مصادف خواهد شد با نابودی و ویرانی قلعه. تا اینکه یک روز فریکِ چوپان، به لطفِ دوربینی دوچشمی، میبیند که دود از دودکش قلعه برمیخیزد و این اتفاق به شایعاتی دامن میزند حول اینکه آیا موجوداتی انسانی آنجا ساکن شدهاند یا موجوداتی ماورایطبیعی. اهالی روستا به قدری کنجکاو میشوند که تصمیم میگیرند دل را به دریا بزنند و راهی آن قلعۀ مرموز شوند، بلکه از راز آن سردربیاورند. اما چه کسی جرئت میکند؟ فقط نیک دک، جنگلبان شجاع، و دکتر پاتاک، البته دومی بهاجبار. اما...
در این داستان با شخصیتهای جذابی آشنا میشویم از جمله بارون رودولف دوگورتز، آخرین بازماندۀ خاندان دوگورتز و مالک قلعۀ کارپاتها، و فرانس دوتِلِک، نجیبزدهای عاشقپیشه، که اگر نبود جسارت و نیز شیفتگیِ او نسبت به داستانهای اسرارآمیز، راز ساکنانِ قلعه هرگز فاش نمیشد.
ممکن است حین خواندن این داستان فکر کنید ژول ورن، برخلاف اغلب کتابهایش، از عناصر علمیِ چندانی بهره نبرده است. اما اینطور نیست، چراکه او از طریق اورفانیک، دانشمند و نابغهٔ قدرنادیدهٔ داستان، از «الکتریسیته»، که بهدرستی «روح جهان» نام گرفته، و نیز از تلفن و حتی گرامافون برای رسیدن به مقاصد شومش بهرۀ وافری میبرد، به طوری که ممکن است، تحت تأثیر وقایع داستان، از این اختراعات مفید بشری بیزار شوید.
گمان بر این است که برام استوکر، نویسندۀ ایرلندی، از این رمان ژول ورن برای نوشتن رمان خودش دراکولا در سال ۱۸۹۷ الهام گرفته است.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.