از شیطان آموخت و سوزاند

13,000 تومان

عصیان، شکل‌ها و کیفیت‌های مختلفی دارد. گاه آن قدر نیرومند و علنی است که مانند فریادی در سکوت، همه را به آنی متوجه می‌کند و گاه به این شدت و نیرو نیست، اما هست، وجود دارد، دیده می‌شود، هر چند کند و ملایم. هر عصیانگر نیز ظرفیت‌های خاص خود را دارد و بنا به آن ظرفیت، عصیانش نمود پیدا می‌کند. “ولگا” شخصیت محوری رمان، عصیانگر است. عصیانگری به شیوه خود. او مطابق تربیت و خواسته خود پیش می‌رود. به نظم نادلخواه تن نمی‌دهد. بارها می‌افتد، سقوط می‌کند، اما نمی‌شکند، برمی‌خیزد، شاید نرمی و انعطاف‌ زنانگی در این نشکستن، خم شدن اما دوباره راست شدن بی‌تأثیر نباشد.

نویسنده سعی بر این دارد که جانبداری احتمالی خواننده را از ولگا به عهده خود این شخصیت بگذارد و علاقه‌ای برای تهییج و علامت دادن به خواننده ندارد. “از شیطان آموخت و سوزاند” احتیاجی به این ندارد تا در انطباقش با تئوری‌ها، بررسی و تشریح شود. چرا که نویسنده طرحی درانداخته است که تئوریسین‌های ادبیات و جامعه‌شناسی باید به آن رجوع کنند. مصداق‌ها را از آن بگیرند و براساس آن تئوری‌های نو بنا نهند.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

از شیطان آموخت و سوزاند

عصیان، شکل‌ها و کیفیت‌های مختلفی دارد. گاه آن قدر نیرومند و علنی است که مانند فریادی در سکوت، همه را به آنی متوجه می‌کند!
نویسنده
فرخنده آقایی
مترجم
——-
نوبت چاپ ٤
تعداد صفحات ٣١٢
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٣٩٨
سال چاپ اول ١٣٨٦
موضوع
داستان‌های فارسی
نوع کاغذ بالکی
وزن ٢٩٩ گرم
شابک
9789643117245
توضیحات تکمیلی
وزن 0.299 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “از شیطان آموخت و سوزاند”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

کوچه پریدخت

2,200 تومان
ببین روشنک‌جان، این کوچه‌ای که الآن آسفالت شده، قبلاً خاکی بود، کوچه پریدخت. این جوب آبی که این وسط ساختن و خشکه، قبلاً نبود، اما یک راه‌آب باریک بودش که می‌رفت ته این پارکی که قبلاً خاکی بود و ما توش گُل‌کوچیک بازی می‌کردیم. اون ساختمون شیشه‌ای که می‌گی شبیه ساختمون‌های فضاییه، قبلاً یه خونه آجری بود که توش حوض داشت و چند تا درخت انجیر و خرمالو، درست کر خونه بغلیش، همون آجریه رو می‌گم، اون خونه رسول‌ایناست، شیشه‌اییه هم خونه ماست.
قدیما، خیلی سالای پیش توی اون زمین خاکی، بچه‌های محل وول می‌خوردن. فوتبال بازی می‌کردیم، تیله‌بازی، هفت‌سنگ، دخترا لی‌لی بازی می‌کردن. اما حالا که پارک شده و این همه وسیله هم توش داره، پرنده هم پر نمی‌زنه. اون موقع‌ها عصر که می‌شد رسول با سنگ می‌زد به شیشه ما، می‌پریدیم توی کوچه می‌رفتیم تو اون زمین خاکی و تا شب که با کتک و داد و دعوا می‌کشیدنمون تو خونه، بازی می‌کردیم. بابای رسول مغازه عطاری داشت، اون مغازه‌ای که اون‌جاست و کرکره‌هاش پایینه، همونه. بزرگ‌تر که شدیم با رسول هفته‌ای یه بار می‌رفتیم سینما، یه فیلم می‌دیدیم و تا یه هفته بعدش هزار بار جای هنرپیشه‌هاش بازی می‌کردیم. از فیلمای فارسی گرفته تا «وسترن» و هندی و «بروس لی». خلاصه هر چی که بود. کم‌کم من شدم عشق فیلم، هفته‌ای چند بار می‌رفتم سینما و بعدش می‌اومدم واسه رسول تعریف می‌کردم.

روایت ذلت درآمدی به اندیشه و آثار ساموئل بکت

5,800 تومان
با وجود گذشت یک نسل از مرگ ساموئل بکت ، او هنوز یکی از بزرگان ادبیات و نمایشنامه‌نویسی قرن بیستم به شمار می‌رود . آنچه کار را برای منتقدان بکت دشوار می‌کند این است که او همچنین یکی از نیرومندترین اسطوره‌های ادبی قرن پیشین است . بکت ، همانند دیگر « مدرنیست‌ها » ، در ابهام و دشواری پرآوازه است ؛ با وجود این ، هنر او به شیوه‌هایی بی‌نظیر فرهنگ‌ها را درنوردیده است . واژه « بکتی » حتی میان آنان که چندان چیزی از بکت نمی‌دانند طنین‌انداز است و چشم‌اندازی تیره و دلگیر توأم با طنزی گزنده را در ذهن می‌کند : ولگردانی آس و پاس که بر صحنه عریان نمایش در انتظارِ هیچ جانشان به لب رسیده است . واژه بکتی همچنین یادآور بی‌برگ و باری و کمینه‌گرایی ادبی ، به همراه کشش بی‌رحم و کالبدشکافانه به عریان‌ کردن ، برملا نمودن و جستجوی مغزها و جوهرهاست. بخشی از دلیل رخنه کردن بکت به فرهنگ عامه به نفوذ بی‌همتای او در عرصه نمایش بعد از جنگ جهانی دوم مربوط است . تصاویر نمایشی او از چنان جنبه دیداری و ملموسی برخوردارند که به تحقیق نمونه آن را نزد هیچ یک از شاعران و نمایشنامه‌نویسان نوپرداز نمی‌توان یافت . کتاب « روایت ذلت » در ٢٣١ صفحه راهی بازر نشر شده است .

امیرحمزه صاحبقران

9,500 تومان
داستان‌های عامیانه فارسی گنجینه‌هایی از مضمون، تمثیل، ضرب‌المثل‌ها و آداب و رسوم فارسی زبانان به شمار می‌روند. توجه به چنین گنجینه‌هایی، در اصل، پاسداشت فرهنگ و ادب کهن سرزمینی است به وسعت زبان فارسی. داستان امیرحمزه صاحبقران یکی از قصه‌های معروف عامیانه است که روایت‌های مختلفی از آن وجود دارد. اصل داستان‌ها به زبان عربی بوده و ماجراهای آن به زمان سلطنت انوشیروان باز می‌گردد. قصه مربوط به جوانمردی‌های پهلوانی نامدار به نام «امیرحمزه» است. حمزه در هشت سالگی پهلوان نام‌آوری را در میدان شهر شکست می‌دهد. آنگاه با دوست وفادارش- نسیم- به مکتب‌خانه می‌روند و درآنجا دوست امیرحمزه- نسیم- معلم را به ستوه به می‌آورد. امیرحمزه به تدریج بزرگ می‌شود و نسیم برای یافتن اسبی تنومند که بتواند او را سواری دهد به سرزمینی دور می‌رود و عاقبت پس از ماجراهایی اسب مناسبی پیدا می‌کند. یکی از کارهای امیرحمزه صاحبقران پس گرفتن مالیات مکه از دست گروهی راهزن است. قصه‌های امیرحمزه آنقدر شیرین است که هر کسی دو صفحه از آن را بخواند کتاب را به زمین نمی‌گذارد مگر آنکه تا آخر آن را بخواند. انتشارات ققنوس در چاپ جدید این داستان‌ها که چند جلد آن تحت عنوان ملک جمشید، حسین‌کرد شبستری، شیرویه‌نامدار، مختارنامه و برزونامه از سری کتاب‌های «مجموعه ادبیات عامه» سال‌ها پیش از این منتشر شده بود با بهره بردن از نسخه‌های متعدد و با به کارگیری رسم‌الخط جدید، سعی نموده حتی‌المقدور نسخه‌ای به دور از لغزش‌ها و خوشخوان ارائه کند. چه بسیار کسان که با خواندن این داستان‌ها به جرگه کتابخوانان پیوستند، زیرا این داستان‌ها که اغلب روایت پهلوانی و مردانگی و عشقند با نثری شیرین و با افسانه‌سازی و خیالپردازی خواننده را بر سر شوق می‌آورند و به خواندن بیشتر ترغیبش می‌کنند.

کشف رمز

15,000 تومان
کشف رمز عنوان داستانی از نویسنده معاصر چینی مای جیا است که اغلب به جهت آثارش در حوزه داستان‌های جاسوسی و پلیسی شهرت یافته است. مای جیا به سبب نگارش داستان‌هایی با محتوای امنیتی و جاسوسی به عنوان پدر ادبیات اطلاعاتی‌ـ‌جاسوسی چین شناخته می‌شود. این رمان روایتگر داستان رونگ جین جن نابغه ریاضی است که به بیماری اوتیسم مبتلاست، اما نبوغ او در عالم محاسبات و خصوصیات بدیعی چون آشنایی با علوم غربی و اصول تعبیر خواب موجب می‌شود یکی از سرویس‌های اطلاعاتی نظامی چین جذبش کند و... . کشف رمز به عنوان یکی از ده رمان جاسوسی برتر جهان معرفی شده، و به جهت پرداختن به ابعاد جدیدی از داستان زندگی نیروهای امنیتی و اطلاعاتی توجهات بسیاری را به خود جلب کرده است. سابقه امنیتی نویسنده، بر جذابیت و عینیت بیشتر روایت او افزوده است اما آنگونه که خودش تأکید کرده این داستان، یک ماجرای جاسوسی صرف نیست؛ بلکه می‌توان آن را تلاشی برای نزدیک شدن به ابعادی از بزرگ‌ترین رمز عالم یعنی «انسان» توصیف كرد.   ترجمه‌ی دستنوشته‌ی اختصاصی نویسنده برای طرح جلد نسخه‌ی فارسی: در طراحی این جلد خلاقیت مشهود است؛ یک سو بین (تاریکی)  و سوی دیگر یانگ (روشنایی)،  نمادی از جامعه‌ی روزمره ما، و همزمان چهره‌ای رازآلود که با یک چشم‌اش خیلی روشن، جهان انسان‌ها را می‌نگرد، اما در عین حال تنهاست. مای جیا ۲۰۱۹/۰۴/۲۵

سنگ و سایه

8,500 تومان
داستان سنگ و سایه گونه‌ای یارکشی پیش از بازی بود که از هر بازی‌ای زیباتر می‌نمود و کودک می‌خواست که بازی هرگز آغاز نشود، همچنان ایستاده باشند پشت به مهتاب، چشم به سایه‌ها که بر زمین افتاده بودند. چنین نمی‌شد. سردسته‌ها سنگ به سایۀ دلخواه خود می‌انداختند و یارگیری آغاز می‌شد. گاه پیش می‌آمد که سنگ بر سایۀ کودک می‌ماند اما او از جا تکان نمی‌خورد. دلش می‌کشید سنگ پیوسته در راه باشد و سایه در خنکای خاک مهتاب گرفته، بماند. شیوۀ دیگر برای یارگیری، «چُرچُر، دست پُر» بود. بدین گونه که سردسته‌ها در کنار هم می‌ماندند و بچه‌ها دست به گردن هم انداخته دور می‌شدند و با هم می‌خواندند که یکی ماه باشد و دیگری ستاره، یا یکی آسمان باشد و دیگری آفتاب. پس از اینکه «واخواندن» انجام می‌گرفت، دوتایی به سردسته‌ها نزدیک می‌شدند، می‌گفتند: «چُرچُر» سردسته‌ها می‌گفتند: «دست پُر!» می‌گفتند: «کی می‌خواهد ماه؟ کی می‌خواهد ستاره؟». (ازمقدمۀ کتاب ) نشر ققنوس از محمدرضا صفدری پیش از این کتاب «من ببر نیستم پیچیده به بالای خود تاکم» را منتشر کرد که برندۀ رمان برگزیده سال 81 منتقدان و نویسندگان مطبوعات و

برای پیرهنت می‌میرند

7,500 تومان
این مجموعه داستان متشکل از ۹ داستان به هم پیوسته است و در سال ۱۳۹۴ کاندیدای بهترین مجموعه داستان سال در جایزه هفت اقلیم بوده است. در بخشی از کتاب می خوانیم: «انگشت در دهان بودم که نسیمی از دامن بلند لباس مادر به صورتم خورد و بعد انگار نرمی کف دستی از پارچه لباس را هم روی لاله گوش و گونه‌ام حس کردم و بعد فقط کفش‌های پاشنه بلند و سیاه مادر بود. سر که بالا بردم اندامی لاغر و بلند و نزار جلو چشمم بود و فشردگی دستی ظریف دور دسته ساکی سیاه. روی آخرین پله خانه نشسته بودم. با گردویی شکسته جلو پام و مغز متلاشی شده گردو جلو روم. مادر پایش را گذاشته بود روی گردوی شکسته و رفته بود و حالا ایستاده بود پشت به ما... .» «ناتاشا محرم زاده» در سال ١٣٨٣ در ششمین کنگره سراسری شعر و قصه جوان کشور برگزیده شد.