از مزرعه

18,000 تومان

 جویی رابینسون مشاور تبلیغاتی ٢٥ ساله تصمیم می‌گیرد همراه همسر دوم و پسرخوانده‌اش به مزرعه مادری‌اش بازگردد . او در خانه مادرش سعی می‌کند مسیر زندگی خود را مرور کرده و مورد ارزیابی قرار دهد . فضای این روستا تا ٣ روز لبریز می‌شود از صدای ذهن این ٤ شخصیت ! اما جستجوی عشق و امید به یافتن آرامش با بروز مصیبت جدید مسیری تازه پیدا می‌کند . « ما چهار نفر تنها بودیم . روی دیوارها غیبت یک نفر دیگر هم محسوس بود . بالای کاناپه که کوسن‌هایش پوشیده از موهای ریخته سگ بود ، دوازده سال تمام پرتره‌ای رسمی از جون آویزان بود ، در کنار عکسی از من که در همان زمان گرفته شده بود ، در استودیویی در آلتن ، زمانی که بیست و اندی ساله و تازه عروس و داماد بودیم . » جان آپدایک همانگونه که لوس‌آنجلس تایمز درباره او نوشته استاد بیان و فرم ادبی است . پیشتر از این نویسنده و توسط همین مترجم ، سهیل سُمّی ، کتاب « فرار کن خرگوش » منتشر شده بود .

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

از مزرعه

نویسنده
جان آپدایک
مترجم
سهیل‌ سمی
نوبت چاپ ١
تعداد صفحات ١٧٦
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٣٩٨
سال چاپ اول ١٣٩٢
موضوع
داستان‌های آمریکایی
نوع کاغذ بالکی
وزن 200 گرم
شابک
9786002780287
توضیحات تکمیلی
وزن 0.200 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “از مزرعه”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

هوسرل، اخلاق، دریدا

8,000 تومان

فلسفه از همان آغاز با محاوره و گفتگوی عقلانی و نیز استدلال ورزی منطقی، پیوندی تنگاتنگ داشته است. جز معدودی از فلاسفه، همه بر سر پرهیز از شاعرانگی و توسل به احساسات و عواطف اتفاق نظر داشته‌اند. یکی از دلایل خشک و بی‌روح به نظر رسیدن فلسفه همین اصرار بر ناب بودگی منطقی و عقلانی آن است. استفاده از اهرم شعر و تمثیل، تعریف و تمجید، یا توهین و تحقیر چنان مخاطب را در موضع کنش‌پذیری و ضعف قرار می‌دهد که بسیاری ترجیح داده‌اند این مقولات را ذیل مغالطه‌های منطقی دسته‌بندی  و طرد کنند.

کتاب هوسرل، اخلاق، دریدا در وهله اول به نقدهای «لویناس» و پاسخ‌های «هوسرل» پرداخته است و نویسنده تلاش می‌کند با تکیه بر ایده‌های هوسرلاو را به پاسخگویی وا دارد. سپس با تکیه بر ایده‌های «دریدا» به نقد و سنجش دیدگاههای «هوسرل» و «لویناس» پرداخته و با نشان دادن بن‌بستی که هر دوی آنها در آن گرفتار می‌شوند، تلاش شده راه برون‌رفتی با تکیه بر اندیشه‌های دریدا معرفی شود.

این کتاب در ده بخش شامل درآمد، فلسفه و اخلاق، قاعده طلایی اخلاق، مفهوم «دیگری» و... جایگاه «اخلاق» را در بین٣ فیلسوف هوسرل، لویناس و دریدا مورد واکاوی قرار داده است.

 مطالعه بخشی از کتاب 

هیس‌

210,000 تومان
ایستاده‌ بودم‌ روی‌ جدول‌ جوی‌، گِل‌های‌ بغل‌ پوتین‌ راستم‌ را مالیدم‌ به‌ لبه‌ جدول‌. سرشب‌ واکسشان‌ زده‌ بودم‌. دلم‌ می‌خواست‌ وقتی‌ بالای‌ سر جنازه‌ام‌ می‌رسند ببینند تر و تمیز، مثل‌ بچه‌ آقاها مرده‌ام‌. تقابل‌ و تناقض‌ حاصل‌ از دنیای‌ مدرن‌، سرمنشأ ماجراها و سردرگمی‌های‌ بسیاری‌ است‌ که‌ هیس‌ راوی‌ یکی‌ از آن‌هاست‌، و البته‌ نه‌ از دیدگاهی‌ قاطع‌. در هیس‌، چنان‌ که‌ لوکاچ‌ در نظریه‌ رمان‌ می‌گفت‌، ارزش‌های‌ تحقق‌ناپذیر و آرمانی‌ قهرمانان‌، به‌ شیوه‌ای‌ نو، نسبی‌ شده‌اند؛ چیزی‌ که‌ دور از دسترس‌ نویسندگان‌ پیش‌ از این‌ بوده‌ است‌. در هیس‌ نویسنده‌ ماجراها را چنان‌ که‌ دیکته‌ می‌شود نشان‌ نمی‌دهد بلکه‌ چنان‌ که‌ خود می‌خواهد نشان‌ می‌دهد و باز بر عهده‌ خواننده‌ می‌گذارد تا ماجرا را آن‌ گونه‌ که‌ می‌خواهد ببیند و رمان‌ توسط‌ راویان‌ مختلفی‌ ساخته‌ می‌شود: پاسبان‌، نظامی‌ گاه‌ دل‌رحم‌ و گاه‌ خشنی‌ که‌ آنچه‌ را می‌خواهد انجام‌ نمی‌دهد و آنچه‌ را نمی‌خواهد انجام‌ می‌دهد؛ جهانشاه‌، قاتلی‌ یا قاتل‌ نمایی‌ یا حتی‌ مقتولی‌ که‌ با لذت‌ به‌ روایت‌ هوس‌هایش‌ می‌نشیند و از کشتن‌ آدم‌ها یا کشته‌ شدن‌ خود می‌گوید؛ نویسنده‌ که‌ در نیمه‌ داستان‌ می‌میرد و به‌ پایان‌ رساندن‌ رمان‌ را به‌ میراث‌ می‌گذارد، و دیگر شخصیت‌هایی‌ که‌ این‌جا و آن‌جا رشته‌ کلام‌ را قطع‌ می‌کنند و از منظر خود به‌ روایت‌ می‌نشینند، تا سرانجام‌ رمانی‌ پدید آید که‌ با هر خوانشی‌ شکلی‌ دیگر به‌ خود می‌گیرد و به‌ تعداد مخاطبانش‌ ماجرا عوض‌ می‌کند. گرایش‌ به‌ نوآوری‌ و تجربیات‌ تازه‌ از بارزترین‌ ویژگی‌های‌ آثار محمدرضا کاتب ست‌ و در همین راستا رمان‌ هیس‌ جایزه‌ کتاب‌ سال‌ منتقدان‌ مطبوعات‌ را هم در سال ۷۹ از آن‌ خود کرده‌ است‌.
سفارش:0
باقی مانده:1

شبانه های پدرم

7,200 تومان
«شبانه‌های پدرم» رمانی است ایستاده در میانجای رمان‌های جدی و پرطرفدار. زبان در اثر ریزبافتی زیبا از واژگان است که طرفداران رمان‌های جدی را به خود جذب می‌کند و روایت، دوستداران رمان‌های پر طرفدار را. زبان اثر، زبانی است خاص که نویسنده در طول سال‌ها نوشتن به آن رسیده، بی‌تصنع، زیبا، جاندار، فخیم و شاعرانه که گاه خواننده فکر می‌کند، نکند داستان در اصل به قصد جلوۀ زبان نوشته شده باشد و روایت عرضه می‌شود تا عرصه‌ای بگشاید بر دلبری زبان! با این وجود روایت نیز آنجا که از عشق می‌گوید در ادبیات ما تازگی دارد که نداشته‌ایم یا کم داشته‌ایم در رمان‌هایمان چنین عشقی را آن هم پیرانه سر . زندگی عشق با یک نگاه، در واپسین روزهای قجری تا مانایی واقع‌گرایانه‌اش در دوران ما خوش به کاغذ نشسته آن هم زمانی که پیرانگی جوهر عشق را تراش و جلا می‌دهد. این سیال در شیشۀ عمر آدمی چهل سالی می‌ماند تا صافی شود. سفر، سفر عشق است از مجاز تا حقیقتی آن هم نه افلاطونی که حقیقتی به واقعیت قابل لمس. جمشید طاهری نویسنده‌ای است که پیش‌تر بیش از ١٠ رمان نگاشته، رمان‌هایی که از سال ٧٥ به چاپ‌های متعدد رسیده‌اند اما خودش به رضایت نرسیده است.

مغز حرام

7,500 تومان
داستان از شبی شکل می‌گیرد که امیر میهمان خانه شرمین است. تا خرخره خورده بودند و چند نخی هم گل زده بودند. تلوتلو می‌خوردند و می‌خندیدند. شرمین گفت: «وقت دوئل است.» شرمین امیر را به مبارزه می‌طلبد. کمی بعد چشم در چشم با فاصله کم و دو اسلحه پُر روبه‌روی هم ایستاده بودند. آماده؟ سه... دو... یک... آتش! حالا امیر که آرزوی نویسندگی در سرش بود و با همین آرزو از مشهد راهی تهران شده بود باید فرار می‌کرد. ٤٨ ساعت آواره تهران شد. توهم یکی از عارضه‌های مواد مخدر است و مغز حرام به بررسی فاجعه توهم می‌پردازد. طنز نهفته در کتاب و موضوع روز بودن، کتاب را خواندنی کرده است. صالحه مرتضی‌نیا روانشناس است، به همین دلیل شخصیت‌های داستان بسیار باورپذیرند. قسمتی از کتاب: برای هزارمین بار توی خیالاتم تا دم مرگ رفته بودم و سرشکسته برگشته بودم. احساس حقارت که بالا بزند فقط می‌توانی پشت کنی به دره و راه بیفتی سمت دامنه کوه. فیلَم یاد هندوستان کرده بود. حیف امیر، حیف. با این ایده‌ها چه کارها که نمی‌توانستی بکنی. خوب نیست آدم بنشیند برای خودش دل بسوزاند اما حالا که کار از کار گذشته بد نیست کمی به حال خودت افسوس بخوری. استعدادهایت کشف که نشد هیچ، تکفیر هم شد. بعدش هم که این افتضاح... کدام استعداد؟ خودشیفتگی که شاخ و دم ندارد. دارد. تخیل من آبستن شاهکار است. فعلاً که توهمت... خفه لعنتی. این حق من نبود... نقدی بر این کتاب

میهمانی خداحافظی

3,000 تومان
« میهمانی خداحافظی » یک درام خانوادگی است که با موضوع مهاجرت شکل گرفته است . داستانهای این مجموعه درباره زن جوانی به نام سارااست که به خاطر مهاجرت قریب‌الوقوع نزدیکترین دوستش « الی » به کندوکاو در گذشته‌های نه چندان دور خود می‌پردازد : « حواسم بود . از صبح که بیدار شده بودم حواسم بود . بهنام خودش را زده بود به آن راه و چیزی نگفته بود . یادم می‌آمد زمانی پانزده ساله شدن بزرگ‌ترین رؤیایم بود . حالا دو برابر پانزده سال را داشتم . نمی‌دانم کی وقت کرده بودم این همه بزرگ شوم . » سارا در جستجویی که انجام می‌دهد نکاتی را در مورد خودش و رابطه‌اش با همسرش – بهنام – کشف می‌کند و علت اینکه چرا این همه از مهاجرت دوستش – الی – غمگین شده است را به تدریج می‌فهمد : « گیج شده بودم . به آرزوهایم فکر کردم . چیزی یادم نمی‌آمد . چیزهایی که یادم می‌آمد شبیه آرزوهای کلیشه‌ای بود . فکر کردم دلم می‌خواهد امسالم با پارسال خیلی فرق داشته باشد . فرق‌های خوب . » میهمانی خداحافظی در واقع یک کشف درونی برای ساراست که ضمن مرور اشتباهات گذشته‌اش راه خودش را باز می‌یابد .

ققنوس پرده‌های خاموش

11,000 تومان
پشت میله همه چیز فرق می کند حتی اگر خارج از اینجا تعریفی به اسم زندگی را شنیده و ندیده باشی. اگر بیرون از این خراب آباد فکر می کردی در قفسی، فقط فکر کرده بودی! چرا که میله معنای آزادی را در خود می پرورد و آزادی معنای میله را.... یا: چراغ بودن نفت می خواهد و زبانه ای برای شعله کشیدن. که اولی را در دل دفن شدگان باید یافت و دومی را در لب خاموش شدگان زنده. هر آتش چراغی که آتش فروزان نیست و هر خاکستری خاکستر درد باوران. با این همه چراغی باش از دل خفتگان به خاموشی و خاکستری از خاطرات به اجبار فراموش شوندگان. یا: تنها پیرمردی بود و مجله ای و رگبار کلماتی، آن هم آن گونه با حرارت و بی تاخیر، درست مثل گدازه های آتشفشانی که فوران می کرد و به صخره های بی خبر می غلتید و بعد از جوشش یکباره اش، آرام به کناری می سرید و با ناله و شیونی از خودسوزی بی امان به خاکستر خود می نشست و در حالی که حرارت خود را می فشاند، سوز و وسوسه ی داغی اش را تا ابد به گرده ی صخره ها بار می داد! طاهر صورتش داغ شد و ....آقا دو یا سه بار دیگر آن بیت را تکرار کرد: آنگه ز دردهای درونیش مست....