از کلمه تا تصویر : استوری برد و فراگرد فیلم سازی

3,400 تومان

از کلمه تا تصویر راهنمای کاملی برای تهیه استوری‌برد است.

این راهنما خوانندگان را به سفری قدم به قدم در روند مصورسازی تقطیع فیلم‌نامه استفاده از نمودار هوایی برای طراحی مسیر نماها و خلق طراحیهای مفید برای قابهای فیلم می‌برد.

بگلیتر به وضوح نشان می‌دهد که ارتباط بصری مهارتی است که افرادی مانند نویسنده، کارگردان یا سایر فیلم‌سازان قصه‌گویی که نیازمند دانستن شیوه ترجمان داستانهایشان به مجموعه تصاویر بامعنی هستند می‌توانند آن را فراگیرند.

توضیحات:

این کتاب برای دانشجویان رشته هنر (سینما)، در مقطع کارشناسی به عنوان منبع اصلی «درس اصول کارگردانی» به ارزش 2 واحد ترجمه شده است.

امید است علاوه بر جامعه دانشگاهی، فیلم‌سازان نیز از آن بهره‌مند شوند.

فهرست:

مقدمه مترجمان
سپاسگزاری
پیشگفتار

فصل اول: مقدمه
فصل دوم:استوری‌برد در مرحله پیش تولید
فصل سوم:متن، تصویر و نمودار
فصل چهارم: نسبت ابعاد
فصل پنجم: قابهای امتدادیافته
فصل ششم: ترکیب‌بندی
فصل هفتم: پرسپکتیو
فصل هشتم: طراحی ساده از فیگور
فصل نهم: کاریابی

پیوستها

 

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

از کلمه تا تصویر : استوری برد و فراگرد فیلم سازی

نویسنده
مارسی بگلیتر
مترجم
مسعود مددی، میترا تیموریان
نوبت چاپ 3
تعداد صفحات 228
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر 1398
سال چاپ اول 1387
موضوع
هنر
نوع کاغذ ——
وزن 312 گرم
شابک
9789645302717
توضیحات تکمیلی
وزن 0.312 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “از کلمه تا تصویر : استوری برد و فراگرد فیلم سازی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

حالا یک کلاه آفتابی قرمز دارم

2,800 تومان
توضیح کتاب:
کتاب حاضر، مشتمل بر مجموعه داستان‌های کوتاه فارسی، با موضوعات مختلف اجتماعی است.
عنوان داستان‌ها عبارتند از: «پامزار»، «گندم»، «قالی»، «خانم شاعر»، «حالا یک کلاه آفتابی قرمز دارم»، «تپة سیلک»، «پشت باغ فین»، «آب که نعمت خداست»، «فیلم‌های تکراری» و... . داستان «حالا یک کلاه آفتابی قرمز دارم»، ماجرای دختر دانشجویی است که در دانشکده‌ای دورافتاده در دل جنگل‌های بلوط در فارسان شهرکرد، در آخرین ترم مشغول به تحصیل است.
او به اتفاق چهار دانشجوی دیگر تصمیم می‌گیرند که به مناطق دیدنی شهرکرد بروند.
دختر در حالی که شادی خود را منوط به آمدن دوستانش می‌کند، به دلیل نیامدن دوستانش با تردید به محل موعود می‌رسد.
در آنجا با پیرمردی خردمند به نام «عمو کوهی» آشنا شده، با ماجراهایی که برایش رخ می‌دهد پی می‌برد که شادی خود را وابسته به دیگران نکند.

يک شب باحال تر از باحال

70,000 تومان

معرفی کتاب یک شب باحال تر از باحال اثر اینگرید فاند کرکهوف

داستانی طنز با ماجراهایی جور واجور و هیجان انگیز؛ فکر کنید با بچه ای شاد و شیطان هم سن و سال خودتان توی یک فروشگاه گیر افتاده اید و قرار است تا صبح که همه مشغول کار می شوند در آن جا بمانید، آن هم با کلی خوراکی خوشمزه و باحال که شبتان را می سازد، اما همین طور که در حال خوش گذرانی هستید از ورود دزدهایی بی رحم به فروشگاه با خبر شوید آن وقت چه کار می کنید؟ فلیکس و لوته دقیقا در چنین موقعیتی قرار دارند، بیایید باهم ماجرای آن ها را بخوانیم…
«لوته» همراه مادرش رفته فروشگاه. مشغول کتاب‌خواندن می‌شود. آن‌قدر غرقِ کتاب می‌شود که پاک فراموش می‌کند کجاست.
یک‌دفعه سرش را بالا می‌آورد و می‌بیند که ای دادِ بیداد! فروشگاه تعطیل شده. همه‌جا تاریک است و هیچ‌کس هم نیست. تمام درها را هم بسته‌اند.
اولش حسابی می‌ترسد. ولی از قرارِ معلوم پسرِ همسایه‌شان، «فلیکس»، هم توی همان فروشگاه گیر افتاده. به نظر فلیکس همه‌چیز باحال است.
حتی گیر‌افتادن توی فروشگاه. حالا یک فروشگاهِ خالی مانده و دو تا بچه‌ی بازیگوش! اولش همه‌چیز مثل رؤیاست.
بچه‌ها خوش‌حال و خندان آدامس، شکلات و چیپس بر‌می‌دارند و همه‌چیز برای یک جشن حسابی آماده است. اما ناگهان سروکله‌ی دو تا دزد بدجنس پیدا می‌شود. حالا چه اتفاقی می‌افتد؟
سفارش:0
باقی مانده:1

من از گوراني ها مي ترسم

76,000 تومان
در بخشی از کتاب من از گورانی‌ها می‌ترسم می‌خوانیم: چی می‌شد اگر دعوتش را قبول می‌کردم و یک روز صبح، صبحانه را با او می‌خوردم؟ چرا نباید این کار را بکنم؟ از چی می‌ترسم؟ چرا این ترس لعنتی ولم نمی‌کند؟ مگر نه اینکه حالا آزادم؟ مگر نه این‌که حالا برای بهداشت اخلاقی جامعه خطری ندارم؟ از اول هم خطری نداشتم. زن‌های زشت، زن‌های معمولی، هیچ‌وقت برای جامعه خطر ندارند. من زشت نبودم اما خوشگل هم نبودم. معمولی بودم. معمولی شدم، بعد از آن‌که دانشجو شدم و آن بینی صدمنی را عمل کردم. من کپی پدرم بودم، پوست سبزه، دماغ بزرگ و پیشانی بلند را از او به ارث برده بودم. مادر هیچ‌چیز به من نداده بود. به بقیه‌ی بچه‌ها چیزی داده بود اما به من دریغ از یک انگشت پا. حتم ابراهیمِ خیابان‌گز‌کن چشم به ثروت پدرم داشت که آمد خواستگاری‌ام، وگرنه من انتخاب یکی‌مانده‌به‌آخرش بودم. عاشقش نبودم. چه‌طور می‌توانستم عاشقش باشم وقتی به تعداد زیادی از دخترهای دبیرستان جلال آل‌احمدِ گوران پیشنهاد ازدواج داده بود و من آخری‌شان بودم؟ با این‌همه خوشحال بودم که یک نفر به خواستگاری‌ام آمده. بختم باز شده بود و همین برایم کافی بود. به دکتر می‌گویم: «من از گورانی‌ها می‌ترسم.» می‌گوید: «چرا؟» «به خاطر شلاق زدن یه هم‌مدرسه‌ای و شریک‌جرمش تو اون سال‌ها.» کلاس اول دبیرستان بودم، پانزده سالم بود و عاشق احسان شیخ‌خانی شده بودم که خانه‌شان روبه‌روی خانه‌مان بود. می‌دانستم شیخ‌خانی‌ها از ملاکین آن اطراف هستند و برای خودشان اسم‌ و رسمی دارند. پدر احسان به نظرم در اداره‌ی کشاورزی، آب، برق، یک همچین جایی کار می‌کرد، رئیس اداره بود انگار. تمام سال‌هایی که در آن خانه بودیم، حتی یک بار من خانه‌شان را ندیدم. آن‌ها از ما هم خاص‌تر بودند. اما صبح‌به‌صبح پسرِ سر‌ به زیر و قد‌بلندشان را می‌دیدم که کیف به دست به دبیرستان می‌رفت، از من بزرگ‌تر بود. من عاشقش شده بودم و او چنان‌ که بعدها فهمیدم عاشق رودابه بود که خویش‌شان بود.

تبصره‌ی 22

590,000 تومان

معرفی کتاب تبصره 22 اثر جوزف هلر

در قلب داستان تبصره ی 22، شخصیتی بی همتا به نام یوساریان قرار دارد. او که در نیروی ارتش، توپچی است و همیشه از زیر کارها در می رود، قهرمانی زیرک است که برای نجات جانش از خطرات بی پایان جنگ، به هوشمندانه ترین شکل ممکن از خلاقیت خود استفاده می کند.
مشکل او، سرهنگی است که مدام، تعداد مأموریت های موردنیاز برای تکمیل دوره ی خدمت سربازان را افزایش می دهد. یوساریان، حتی اگر هم بتواند به هر طریقی از انجام این مأموریت های مرگ بار شانه خالی کند، از قانونی همنام با عنوان کتاب، راه گریزی ندارد.
این قانون بیان می کند که اگر کسی با تمایل خود به شرکت در مأموریت های خطرآفرین و مرگبار ادامه دهد، دیوانه و مجنون تلقی خواهد خواهد شد، اما اگر این شخص، درخواست رسمی و مورد نیاز برای معاف شدن از این مأموریت ها را ارائه دهد، دقیقا همین ارائه ی درخواست، ثابت می کند که او دیوانه نیست و بنابراین، شرایط لازم برای معاف شدن از مأموریت ها را ندارد!
سفارش:0
باقی مانده:1

درآمدی تاریخی بر نظریه‌ی ادبی از افلاتون تا بارت

190,000 تومان

معرفی کتاب درآمدی تاریخی بر نظریه ادبی از افلاتون تا بارت

کتاب درآمدی تاریخی بر نظریه ادبی از افلاتون تا بارت نوشتهٔ ریچارد هارلند و ترجمهٔ علی معصومی و شاپور جورکش است. نشر چشمه این کتاب نظری را روانهٔ بازار کرده است.

درباره کتاب درآمدی تاریخی بر نظریه ادبی از افلاتون تا بارت

کتاب درآمدی تاریخی بر نظریه ادبی از افلاتون تا بارت با هدف ارائهٔ گسترده‌ترین و بنیادی‌ترین گرایش‌های نظری دررابطه‌با «بیان داستان» نوشته شده است. نویسنده، این گرایش‌ها را به‌صورتی مشخص و بدون ذکر امکان پیچیده‌شدن‌ها و پیشرفت‌های سطح‌بالا در آینده، بیان کرده است. این کتاب در «بیان داستانِ» نظریهٔ ادبی، چندین دیدگاه شناخته‌شده را در هم آمیخته است. این اثر در ۱۱ فصل به موضوعاتی مانند ورود به دوران پسامدرن، ساختارگرایی فرانسوی، نقد پدیدارشناختی در فرانسه و آلمان، ناتورالیسم، سمبولیسم و مدرنیسم، نظریهٔ ادبی رمانتیسیسم و نظریهٔ ادبی در دوران کلاسیک پرداخته است. ریچارد هارلند، نویسندهٔ این کتاب، نویسندهٔ داستان‌های تخیلی و علمی - تخیلیِ انگلیسی است. این نویسنده ابتدا پرسیده است که آیا می‌دانید نظریۀ ادبی از کجا آغاز شده و به کجا رسیده است؟ ریچارد هارلند در کتاب حاضر، تاریخ نظریۀ ادبی و نحله‌ها و رویکردهای گوناگون آن را از دوران باستان تا عصر پسامدرن شرح داده و اصلی‌ترین شاخصه‌های هر مکتب و جریان نظری را معرفی کرده است.

مجوس

790,000 تومان

در بخشی از کتاب مجوس می‌خوانیم

آتن گردوخاک بود و خشکی، اُخرایی و خاکستری. حتی نخل‌ها هم به نظر کلافه می‌آمدند، تمام انسانیتِ انسان‌ها عقب نشسته بود پشت پوست‌های تیره و عینک‌های حتی تیره‌تر. ساعت دوی بعدازظهر شهر و شهروندان لُنگ انداختند؛ خیابان‌ها خالی شدند، تسلیم رخوت و گرما. پشت پرده‌ی کشیده‌ی اتاقی در هتل پیرئوس روی تختم ولو شدم و چرت زدم. شهر دیگر برایم قابل‌تحمل نبود. پس از بورانی دیگر نزول به عصر جدید و تشکیلات و اضطرابش کاملاً حالم را دگرگون می‌کرد. ساعات ملال‌آور بعدازظهر کش می‌آمد. هر چه زمان دیدار الیسون نزدیک‌تر می‌شد انگیزه‌ام را بیش‌تر از دست می‌دادم. می‌دانستم فقط از سر لج‌بازی آمده‌ام آتن. شش روز قبل او برایم حکم کاچی به از هیچی را داشت، ولی دو ساعتی که در هتل گذراندم پست‌فطرتی‌ام را بدل کرد به احساس گناه. به‌هرحال اصلاً تمایلی به برقراری رابطه‌ی نزدیک با او نداشتم. فکرش را هم نمی‌کردم نه به خاطر او، به خاطر لیلی. نمی‌خواستم گولش بزنم و به نظرم فقط یک روش مرا به هدفم می‌رساند؛ کاری می‌کردم دلش به حالم بسوزد و فاصله‌ام را با او حفظ می‌کردم. ساعت پنج بلند شدم، حمام کردم و برای فرودگاه تاکسی گرفتم. روی نیمکت درازِ روبه‌روی پیشخان پذیرش نشستم، اما بعد جایم را عوض کردم چون با عصبانیت متوجه شدم لحظه‌به‌لحظه مضطرب‌تر می‌شوم. چندین مهمان‌دار سریع از جلوم گذشتند شق‌ورق، مرتب، به شکلی حرفه‌ای زیبا، بیش‌تر عاشقِ جذاب جلوه کردن بودند تا خودِ جذابیت. ساعت شش شد، شش و ربع. به خودم نهیب زدم بروم سمت پیشخان. دختری آن‌جا بود با لباس‌فُرم تنگ و دندان براق و چشمان قهوه‌ای سیر که اداواطوارش به آرایش افراطی‌اش می‌آمد.
سفارش:0
باقی مانده:1