اسب‌ها اسب‌ها از کنار یکدیگر

120,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:2

خواندن کتابهای محمود دولت آبادی جسارت می خواهد و عشق؛ نوشتن از آن که دیگر جای خود را دارد!

عنوان کتاب جذابیت خاصِ دولت آبادی را دارد. نمی دانی با چه قصه ای مواجه هستی. جای هیچ گونه حدس و گمانی باقی نمی ماند.

باید دلت را بزنی به دنیای قصه های دولت آبادی که قطع به یقین احتیاط کنید که فرق شدنتان حتمی است!

ای کاش این‌افتخار نصیبم میشد که میتونستم دستانتشون رو ببوسم.

درخت تنومند ادبیات ایران که ریشه در دل و جان من دارد.

««توصیه»»

این کتاب هم مثل سایر کتابهای دولت آبادی به تمرکز و دقت نیاز داره که سرسری از جملات کتاب گذر کنید که کتاب حاوی جملات بسیار زیبا ‌قابل تاملی است.

راستی شخصیت اصلی کتاب من رو یاد شخصیت اصلی کتاب «سلوک دولت آبادی» یعنی قیس می‌انداخت.

هر دو پیر و سرگرشته و حیران

فضای این کتاب چیزی بود بین کتاب سلوک و بیرون در ولی با قصه ی خاص خودش.

::::اندکی از داستان کتاب::::

کتاب پیش رو در‌مورد مردی است بنام کریما یا کریم مُروا که دچار سرگردانی و به دنبال آن شبگردی شده است. که در همین شبگردی هایش به خانه پیرمردی بنام ملک پروان می رسد.

کریما در جستجوی آدم هایی است که در گذشته آنها را می شناخته و. یا گمان می‌کند که می شناخته!

ر این بین کریما با پسر خوانده ملک پروان آشنا می‌شود با نام مستعار *مَردی*

ملک پروان پسر دیگری هم دارد بنام ثَری که از آن خبری ندارد و منتظر رسیدن خبری از زنده و یا مرده اوست…

:::باقی داستان بماند برای خواندن توسط شما ؛) :::

فقط 2 عدد در انبار موجود است

توضیحات

 اسب‌ها اسب‌ها از کنار یکدیگر

نویسنده
محمود دولت‌آبادی
مترجم
—–
نوبت چاپ 4
تعداد صفحات 132
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1402
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786220106302
توضیحات تکمیلی
وزن 0.0 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “اسب‌ها اسب‌ها از کنار یکدیگر”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

سرگردان در میدان‌های پیر بوردیو و مقالات دیگر

38,000 تومان

معرفی کتاب سرگردان در میدان های پیر بوردیو و مقالات دیگر

حسن میرعابدینی یکی از منتقدانِ ادبیِ شناخته‌شده در فضای دانشگاهیِ ایران است. در کتاب سرگردان در میدان‌های پیر بوردیو و مقالات دیگر، مخاطب شماری از مقالات و جستارهای خواندنی وی خواهید بود. موضوع اغلب این مقالات و جستارها، ادبیات داستانی ایران در دوره‌ی معاصر است.

درباره کتاب سرگردان در میدان‌های پیر بوردیو و مقالات دیگر

اگر از علاقه‌مندانِ حوزه‌ی نقد و نظریه‌ی ادبی باشید، بی‌گمان نام حسن میرعابدینی، منتقد ادبی و پژوهشگر برجسته‌ی تاریخ ادبیات را شنیده‌اید، و از پیش با آثار او آشنایی دارید. میرعابدینی، در کنار چهره‌هایی چون دکتر حسین پاینده و مرحوم رضا براهنی، یکی از نخستین نویسندگانِ ایرانی‌ست که در آثار تألیفی خویش، تاریخ ادبیات ایران را با عطف توجه به نظریه‌های ادبیِ شناخته‌شده در سطح جهان، بررسی نموده است. کتابِ «تاریخ ادبیات داستانی ایرانِ» او، نمونه‌ی خوبی از به‌کارگیری تئوری‌های ادبیِ غربی در نقد و بررسی آثار وطنی‌ست. کتاب سرگردان در میدان‌های پیر بوردیو و مقالات دیگر یکی دیگر از آثار خواندنی وی به شمار می‌رود. این کتاب از بیست و یک مقاله‌ی پژوهشی تشکیل شده است. در این مقالات به موضوعات متنوعی پرداخته شده است. از جمله: تاریخ ادبیات داستانی ایران، بوطیقای روایی در هزار و یک شب، معنای رئالیسم نزد احمد محمود، کاربرد نظریه در بررسی تاریخ ادبیات نمایشی، جایگاه هوشنگ گلشیری در ادبیات معاصر ایران و ... یکی از بهترین مقالات کتاب سرگردان در میدان‌های پیر بوردیو و مقالات دیگر، «مرگ کدام مؤلف» نام دارد. میرعابدینی در این مقاله‌ی موجز و مختصر، با رویکردی انتقادی به بررسی محتوای مقاله‌ی مشهور «مرگ مؤلف»، اثر رولان بارت، نظریه‌پرداز ادبیِ اهل فرانسه، پرداخته است. بارت در مقاله‌ی نام‌برده، مدعی شده که انگاره‌ی مؤلف، اساساً انگاره‌ای مدرن است، که هم‌زمان با ظهور نظم بورژوایی در عالم نظریه‌ی ادبی سر برآورد. بارت توضیح می‌دهد که مطابق دیدگاه مؤلف‌محور، اثر ادبی، به طور تمام و کمال به صاحبِ اثر که همانا مؤلف است، تعلق دارد. دیدگاه مؤلف‌محور، نوعی خوانش خاص را تجویز می‌کند؛ خوانشی که هدفِ آن، پی بردن به نیاتِ مؤلف اثر است. مطابق دیدگاه مؤلف‌محور، معنای متنِ ادبی (و نه فقط متن ادبی، بلکه متن در معنای عام)، با واکاوی مقاصد و نیاتِ مؤلف یا نگارنده‌ی متن، محرز می‌گردد. بارت در مقاله‌ی مرگ مؤلف توضیح می‌دهد که دیدگاه شرح‌داده‌شده، تا چه اندازه گمراه‌کننده، و متضاد با ماهیت ادبیات است. به زعم بارت، متن به خودیِ خود و به طور قائم‌به‌ذات، زاینده‌ی معناست، و این‌که صاحب متن (یا همان مؤلف) در پی ارائه‌ی کدام معنای خاص بوده است، نباید در خوانش ما از متون تأثیری داشته باشد. به عبارتی، مدعای بارت این است که ما باید به خودِ متن و آنچه متن ارائه می‌دهد توجه کنیم، و مؤلف را به دست فراموشی بسپاریم. میرعابدینی در مقاله‌ی مرگ کدام مؤلف نقایص دیدگاه رولان بارت را آشکار نموده است.

ملوي

390,000 تومان

در بخشی از کتاب ملوی می‌خوانیم

آشپزخانه از دور انگار در تاریکی فرورفته بود. و از جهتی چنین بود. اما از جهتی دیگر چنین نبود. چون چشمانم را که به شیشه‌ی پنجره چسباندم نوری ملایم و مایل به قرمز دیدم که نمی‌توانست از اجاق باشد، چون اجاق نداشتم، فقط یک گاز ساده داشتم. بگوییم یک اجاق، اما یک اجاق‌گاز. یعنی در آشپزخانه یک اجاق واقعی هم بود، اما خراب. متأسفم، اما همین است، در خانه‌ای که یک اجاق‌گاز نداشته باشد احساس راحتی نمی‌کنم. شب‌ها، وقتی پاورچین‌پاورچین رفتنم را متوقف می‌کنم، دلم می‌خواهد بروم سمت شیشه، چه روشن باشد چه تاریک، و داخل اتاق را نگاه کنم، ببینم چه خبر است. صورتم را با دستانم می‌پوشانم و از لای انگشتانم با دقت نگاه می‌کنم. چندتایی همسایه را به همین شکل ترسانده‌ام. دستپاچه بیرون می‌آید، کسی را نمی‌بیند. آن ‌وقت از تاریکی‌شان تاریک‌ترین اتاق‌ها در برابرم پدیدار می‌شود، گویی هنوز توأم با چابکی روزِ ناپدیدشده یا نوری که دمی پیش خاموش شده، شاید به دلایلی که هر قدر درباره‌شان کمتر گفته شود بهتر است. اما شفق در آشپزخانه از جنسی دیگر بود و از چراغ‌خواب می‌آمد با دودکش سرخ که، در اتاق مارتا، دیواربه‌دیوار آشپزخانه، مدام می‌سوخت پای مریم عذرای کوچک که روی چوب کنده‌کاری شده بود، آویخته بر دیوار. مارتا که از تاب‌خوردن خسته شده بود آمده بود تو و بر تخت‌خوابش دراز کشیده بود، درِ اتاقش را باز گذاشته بود تا کوچک‌ترین صداهای خانه را از دست ندهد. اما شاید خوابش برده بود. دوباره رفتم طبقه‌ی بالا. پشت درِ اتاق پسرم ایستادم. دولا شدم و گوشم را به سوراخ کلید چسباندم. برخی چشم‌شان را می‌چسبانند، من گوشم را، به سوراخ کلیدها. چیزی نمی‌شنیدم، در کمال تعجب. چون پسرم موقع خواب سروصدا می‌کرد، با دهان باز. خیلی مراقب بودم در را باز نکنم. چون این سکوت ماهیتی داشت که ذهنم را مشغول می‌کرد، تا مدتی کوتاه. به اتاقم رفتم.

حرفه: سینماگر 1، فیلمنامه‌نویس

160,000 تومان

در بخشی از کتاب حرفه: سینماگر 1: فیلمنامه‌نویس می‌خوانیم

هنرمندان سینمایی انگشت‌شماری به اندازه‌ی وودی آلن پُربار، باقریحه و به‌کُلی بی‌اعتنا به مجموعه‌ی آثارشان بوده‌اند. او یک‌بار گفت: «وقتی به خانه می‌روم و در بستر دراز می‌کشم و چیزی می‌نویسم، این فکرهای عجیب‌وغریب به سرم می‌زند. تصور می‌کنم که هر لحظه قرار است تروفرز همشهری کین دست‌اولی بنویسم، و این نوشته قرار است خیلی محشر باشد. فیلم را می‌سازم و سپس از آن‌چه می‌بینم بسیار شرمسار می‌شوم. از خودم می‌پرسم: “کجای راه را اشتباه رفته‌ام؟ ”» او بی‌نهایت متواضع است. آلن، که در دسامبر 1935 در برانکسِ نیویورک به دنیا آمد، از سال 1969 مدام مشغول نوشتن و کارگردانی (و اغلب بازی در) فیلم‌های خودش بوده و توانایی‌اش در عرضه‌ی کمد‌ی‌های خیلی خنده‌دار و درام‌های تأمل‌برانگیز را به یک میزان اثبات کرده است. هر دوی این‌ها از دوران کودکیِ‌ آلن او را سر شوق می‌آوردند: او در نوجوانی به روزنامه‌های محلی لطیفه می‌فروخت، ولی فیلم‌های اروپایی محشر هم که داشتند به سینماهای امریکا راه پیدا می‌کردند او را به وجد می‌آوردند. آلن تعریف می‌کند: «ناگهان دیدم که سینما به‌راستی می‌تواند چیز ذاتاً معرکه‌ای باشد.» سلوک او در فیلم‌سازی به ‌طور جدی وقتی شروع شد که در سال 1965 کمدی تازه چه خبر گربه‌ی ملوس؟ را نوشت، ولی سرخوردگی او از فیلمی که روی پرده آمد عزمش را جزم کرد که در آینده خودش فیلم‌نامه‌هایش را کارگردانی کند. بنابراین، او ترازی از نظارت بر اثر هنری را بنا نهاد که مایه‌ی رشک چندین نسل از فیلم‌سازان بوده است.
سفارش:0
باقی مانده:1

لاوينيا

31,000 تومان

معرفی کتاب لاوینیا اثر جیوکوندا بلی

بهتر از همه این بود که از آن جا برود،فکر این که گرد ملی به دنبال آن هاست،او را دچاروحشت میکرد.روش کار آن ها کاملا شناخته شده بود:شکنجه و بعد دهانه آتشفشان؛و او یک زن بود.
فیلیپه نمی بایست این طور بی خبر وارد خانه او میشد!شاید هم چاره ی دیگری نبود.
با وجود این حق نداشت این طور او را به خطر بیندازد. لاوینیا مهندس معمار جوان و جذاب،در آغاز پیمودن مراحل پیشرفت های شغلی خود قرار دارد.
در اروپا تحصیل کرده است و اکنون در پایتخت کشور زادگاهش،در آمریکای لاتین،زندگی آسوده و فارغ از نگرانی زنی از قشر بالای جامعه را می گذراند.
عصیان او بر ضد مناسبات اجتماعی موجود او را به اعتراض های گه گاهی علیه خانواده محافظه کارش بر می انگیزد.
اما یک شب این وضع دگرگون میشود،عشق او به همکارش فیلیپه که با جنبش مخفی همکاری دارد.همه چیز را تغییر میدهددر حالی که ابتدا با تردید نقش «کمکی»ایفا میکند،به زودی نقش مستقل از فیلیپه در مبارزه علیه ترور و فشار بر عهده میگیرد.
روزنامه آلمانی «آبند سایتونگ»می نویسد:«جیوکوندا بلی در کنار ارنستو کاردنال،شاعره بزرگ نیکاراگوئه،صدایی رسا در ادبیات آمریکای لاتین است.

جنگولک‌بازی‌های جناب تام 6/ جناب تام گوگولی می‌شود

18,000 تومان

برشی از متن کتاب

آنجلا ثراگمورتن خیلی جناب تام را دوست داشت، ولی همیشه فکر می کرد او می تواند بهتر و تو دل بروتر از چیزی که هست باشد. برای همین وقتی جناب تام کمی بزرگتر شد، آنجلا هدیه ای بهش داد. این هدیه یک کتاب بود: کتاب گوگولی شدن در چند دقیقه. آنجلا خیلی خوشحال شد وقتی دید جناب تام کتابی را که هدیه گرفته بود، از اول تا آخر خواند. چند روز بیشتر از خواندن کتاب نگذشته بود که آنجلا متوجه تغییری در جناب تام شد. بعد از آن جناب تام همیشه توی حمام بود... آب بازی می کرد، خودش را خشک می کرد و موهایش را برس می‌کشید. آنجلا از پشت در سرو صدایش را می شنید که داشت سشوار می‌کشید، آب نمک قرقره می‌کرد، موهایش را شانه می زد و خودش را تر و تمیز می کرد. جناب تام از رسیدگی به سر و وضعش خیلی خوشش آمده بود. آنجلا با خودش می گفت: کاش همیشه همینطوری بماند! جناب تام دلش می خواست قیافه ی به روز و شیکی داشته باشد و کتاب گوگولی شدن در چند دقیقه خیلی به کارش می آمد. مدل سیخ سیخی جان می داد برای خرید، و مدل گلوله ای هم... برای دورهمی با دوستان آنجلا حرف نداشت. اما فقط سر و وضع تام نبود که داشت عوض می شد. بعد از آن جناب تام به قدری سرش شلوغ شده بود که آنجلا مجبور شد برای دیدنش تلفنی وقت بگیرد. جناب تام اصلا وقت نداشت توی کارهای خانه کمک کند. یک عالمه کرم زیبایی بود که باید می مالید به صورتش... و چند ساعتی هم باید دراز می کشید توی وان شیر توت فرنگی تا پوسته حساسش نرم و لطیف شود. آنجلا داشت وسوسه می‌شد کتاب گوگولی شدن در چند دقیقه را از او پس بگیرد. احساس می کرد... این کتاب حسابی جناب تام را از کار و زندگی انداخته است. آنجلا ثراگمورتن با خودش می‌گفت: شاید چند وقت دیگر از سرش بیفتد. ولی هر روز که می گذشت جناب تام را کمتر و کمتر می دید... یک روز وقتی از خرید برمی‌گشت، اتفاقی چشمش به جناب تام افتاد. یک بار هم او را توی سالن زیبایی دید. یک دفعه دیگر هم توی اتوبوس همدیگر را دیدند، ولی جناب تام محلش نگذاشت. جناب تام دوستان دیگری برای خودش پیدا کرده بود و همه وقتش را با آن ها می گذراند. لباس های شیک می پوشید، به اپرا می‌رفت و همراه خواننده های روی صحنه آواز می‌خواند. هرجا مهمانی و جشنی بود، سر و کله ی جناب تام هم فوری پیدا می‌شد. هیچ وقت منتظر نمی ماند تا دعوتش کنند. وقتی هم می‌آمد خانه، طوری رفتار می کرد انگار توی هتل است. البته جناب تام فقط برای غذا خوردن، استراحت کردن، نگاه کردن به قرار ملاقات ها و مرور کتاب گوگولی شدن در چند دقیقه، می آمد خانه. آنجلا با خودش فکر می‌کرد: کاش جناب تام آن قسمت کتاب را هم که درباره ی ادب و نزاکت است، بخواند. آنجلا دلش برای جناب تام قدیمی اش تنگ شده بود. آن روزها فقط دلش به این خوش بود که وقتی جناب تام چرت می زد یواشکی نگاهش کند، یا عکس او را توی روزنامه ها ببینند...

فرار از اردوگاه 14: فرار اودیسه‌وار مردی از کره‌ی شمالی به سوی آزادی

280,000 تومان
دربخشی از کتاب فرار از اردوگاه 14 می‌خوانیم: قحطی و سیل‌های نیمه‌ی دهه‌ی 1990 اقتصادی را که مرکزگرا طراحی شده بود، ویران کرد. سیستم توزیع عمومی دولت که از دهه‌ی 1950 به بیشترِ شهروندان کره‌ی شمالی غذا رسانده بود، از هم پاشید. مردم کره‌ی شمالی از ترس اینکه مبادا از گرسنگی بمیرند، به تبادل کالا‌ به کالا رو آوردند و این موضوع در میان‌شان به سرعت رشد کرد و تعداد و اهمیت مغازه‌های خصوصی بیشتر شد. از هر ده خانواده، نُه خانوار برای زنده ماندن، مبادله‌ی کالا می‌کردند. شهروندان کره‌ی شمالیِ بیشتر و بیشتری برای کار، تجارت، خرید‌و‌فروش و پرواز به کره‌ی جنوبی، از مرز می‌گذشتند و وارد چین می‌شدند. نه چین و نه کره‌ی شمالی آماری ارائه ندادند اما میزان این مهاجرت‌های اقتصادی بین ده‌ها هزار تا چهارصد هزار نفر تخمین زده می‌شود. کیم جونگ ایل تلاش کرد آشوب و هرج‌و‌مرج را کنترل کند. حکومت او برای تاجرانی که بدون مجوز سفر می‌کردند شبکه‌ی جدیدی از مراکز بازداشت ایجاد کرد. اما این افراد می‌توانستند با بیسکویت و سیگار آزادی‌شان را از پلیس و سربازان گرسنه بخرند. در شهرهای بزرگ، ایستگاه‌های قطار، بازارچه‌های بدون سقف و کوچه‌های باریک، پُر از ولگرد‌هایی شدند که از گرسنگی در حال مردن بودند. کودکان یتیم زیادی که در این اماکن پیدا می‌شدند به «گنجشک‌های ولگرد» معروف شدند. شین هنوز این را نمی‌دانست اما سرمایه‌داری عوام، داد‌و‌ستد ولگرد‌ها و فساد فراگیر در حکومت پلیسی که اردوگاه 14 را در محاصره داشت، شکاف‌هایی ایجاد می‌کردند. کمک غذایی از ایالات متحده، ژاپن، کره‌ی جنوبی و دیگر اهداکنندگان، تا اواخر دهه‌ی 1990 قحطی را تعدیل کرد، اما به طور غیر‌مستقیم و تصادفی به زنان مغازه‌دار و بنگاه‌های مسافرتی جان بخشید تا در آینده به شین برای فرارش به چین آذوقه و هویت جعلی بدهند و راهنمایی‌اش کنند.
سفارش:0
باقی مانده:2