اشباح جلد 12، پسران سرنوشت

60,000 تومان

کتاب اشباح جلد 12 – پسران سرنوشت از انتشارات قدیانی، یک داستان هیجان‌انگیز و رازآلود برای نوجوانان. تجربه‌ای جذاب از دنیای اشباح و سرنوشت.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9789644178214 دسته: , , برچسب: ,
توضیحات

اشباح جلد 12

نویسنده
دارن شان
مترجم
فرزانه کریمی
نوبت چاپ ——-
تعداد صفحات 245
نوع جلد شومیز ـ ته چسب
قطع رقعی ویژه
سال انتشار 1384
سال چاپ اول 1384
موضوع
رمان
نوع کاغذ ——-
وزن گرم
شابک
9789644178214

 

حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
ابعاد 21 × 14 × 1 سانتیمتر
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “اشباح جلد 12، پسران سرنوشت”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Atta.Afroozeh
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

قصه های شیرین بچه ها جلد 5، با یک گل بهار نمی شود

15,000 تومان
همه قصه‌هاي اين مجموعه براي كودكان پيش‌دبستاني و دانش‌آموزان سال‌هاي اول و دوم دبستان جذابيت دارند.

ذهن جسماني معنا و خرد( چگونه بدن‌هاي ما به فهم منجر مي‌شود)

65,000 تومان
«کتاب ذهن جسماني معنا و خرد: به اهمیت مرکزی بدن های ما در آن چه تجربه می کنیم، معنا می کنیم، فکر می کنیم، می گوییم، ارزیابی می کنیم، و انجام می دهیم می پردازد. یک مفهوم جسمانی از ذهن را مطرح می سازد و سپس نشان می دهد که چگونه معنا و اندیشه عمیقا توسط ادراک، کنش، و احساس بدنی شکل می گیرند. خلاصه، استدلال می کند که ما هیچ کدام از موضوع هایی را که محبوب فلسفه هستند نخواهیم فهمید مگر این که یک فهم عمیق و مفصل از این موضوع داشته باشیم که چگونه جسمانیت ما به تجربه، معنا، و اندیشه منجر می شود.» «... من شرح کوتاهی از سیروسفر فکری خودم را به عنوان راهی برای ردیابی چیزی به کار برده ام که به نظرم، با توجه به نقش بدن در ذهن، معنا، اندیشه، و زبان، مهم ترین کشفیات در طول چهل سال گذشته است. مقاله های جمع آوری شده در این جا به گونه ای آرایش یافته اند که برخی از ساختارها و فرایندهای کلیدی معنا و اندیشه ی جسمانی را تبیین کنند. بر روی هم استدلال لازم را برای بازگرداندن بدن به جایگاه شایسته ی آن در قلب معنا سازی و فهم انسان فراهم می کنند.

شاعران حوزه ادبی خراسان

195,000 تومان
"شاعران حوزه ادبی خراسان" کتابی است به قلم یکی از اساتید دانشگاه شهید چمران، استاد "نصرالله امامی"، که به "سرایندگان عصر غزنوی" می پردازد. "نصرالله امامی" در این اثر ابتدا به اوضاع اجتماعی و سیاسی ایران در عصر غزنوی می پردازد و نحوه ی کشورداری و سیره ی سلطان محمود غزنوی را مورد بررسی قرار می دهد. وی در ادامه به رویداد فتح سومنات و تاثیرات آن بر ادبیات اشاره می کند و پس از بررسی اوضاع مذهبی در زمان سلطان محمود، پایان کار وی را بررسی می کند. نویسنده سپس با پرداختی گذرا به سلطنت سلطان مسعود غزنوی، شعر و شاعری در دوره ی غزنوی را زیر ذره بین می برد و ویژگی های سبکی و زبان شعر را در این عصر تجزیه و تحلیل می کند. از مسائلی که در کتاب "شاعران حوزه ادبی خراسان" به قلم "نصرالله امامی" مورد بررسی قرار می گیرد، می توان به محور صرفی و نحوی، عناصر ادبی، بدایع و تصاویر، قالب های شعری و معانی و اغراض در شعر عصر غزنوی اشاره کرد. همچنین توضیحاتی پیرامون مدح و ستایش، غزل و تغزل، مرثیه، شعر حکمی، هجو و هزل، لغز و چیستان و عناصر فکری در شعر دوره ی غزنوی در این کتاب ارائه شده است. بعد از ارائه ی مطالب ذکر شده، نویسنده یک به یک از "شاعران حوزه ادبی خراسان" نظیر قزداری، فرخی سیستانی، عنصری بلخی، لبیبی، ابولیث طبری، عسجدی، منوچهری دامغانی، عیوقی و مسعود سعد سلمان نام برده و به بررسی دقیق سبک شعری این "سرایندگان عصر غزنوی" پرداخته است. این کتاب با زمینه ی تحلیلی و انتقادی و نگاهی تاریخی و ادبی، یک اثر خواندنی و مفید برای علاقه مندان به حوزه ی شعر خواهد بود.

ما کودکان مسلمان جلد 9، شعرهایی درباره ی پاکیزگی

10,000 تومان
اين 12 جلد، مجموعه شعري است شامل موضوعات مختلفي از جمله شکرگزاري، نيکي به پدر و مادر و... که توانسته‌اند با تصاويري زيبا و شاد براي بچه‌ها بيشتر قابل درک باشند. در ضمن مجلد اين کتاب در قطع رحلي براي علاقمندان موجود مي‌باشد.

داستان‌های قدیمی از کاستیا لا بیه‌خا

10,000 تومان
کتاب داستان‌های قدیمی از کاستیا لا بیه‌خا: ميگل دليبس (۱۹۲۰ - ۲۰۱۰) در داستان‌هاي قديمي از کاستيا لا بيه‌خا تصاويري شگرف از جهان روستاييِ اسپانياي اوايل قرن بيستم پيش مي‌نهد و با نثري ظريف، غني و ساده خواننده را با فضاي زيستِ مردمان کاستياي قديم آشنا مي‌کند. روايتِ ژرفِ اين داستان‌ها آميزه‌اي است از حسِ هم‌دلي با روستا و تجربه‌ي دل‌کندن از آن.
روزي که روستا را ترک گفتم، دو‌قلوها کنار هم روي تخت‌خواب آهني خوابيده بودند. وقتِ بوسه بر پيشاني آن‌ها، نگاه کلارا را ديدم که بر من خيره بود، با يک چشم بسته و خواب و يک چشم کبود و مات. فنرهاي تخت، با نواي جيرجير ناشي از اندک خزيدن کلارا، انگار که واژه‌ي خداحافظ را در ذهن من تکرار مي‌کردند. با پدر حرفي از رفتن نگفتم… نه خدانگه‌داري… نه نگاهي دست‌کم… فراموش‌ام نمي‌شد که گفته بود: «روزي که تصميم به رفتن گرفتي، فراموش کن پدري داري»، و من همين کار را کردم