

اصول موفقیت در بازی دو نفره بدمینتون
3,500 تومان
سازمان «سمت» پس از ترجمه و انتشار کتاب کاربرد تاکتیک در بازی یک نفره، ترجمه کتاب جامع و کم نظیر اصول موفقیت در بازی دو نفره بدمینتون را به جامعه بدمینتون تقدیم کرده است.
نویسنده این کتاب دکتر جیک داونی مؤلف صاحب نام و مربی بین المللی تیم ملی انگلیس و رئیس سابق انجمن مربیان بدمینتون انگلیس است که در سال 2007 آن را به زیور طبع آراسته است.
نظر به اینکه مترجم بر این باور است که این اثر، بهترین و شاید تنها کتابی است که تاکنون به صورت جامع و مبسوط در زمینه بازی دو نفره بدمینتون چاپ شده، ترجمه این کتاب را در دستور کار خود قرار داده است.
بدمینتون رشته ای پرتحرک، مهیج و جذاب است که قدمتی 150 ساله دارد و با گسترش و توسعه چشمگیر در این مدت به ورزش بسیار محبوبی تبدیل شده است.
طبق آمار فدراسیون جهانی بدمینتون بیش از 160 میلیون نفر در سراسر جهان به فعالیت در این رشته ورزشی روی آورده اند، که در نتیجه این گسترش و توسعه در بین اقشار مختلف جوامع، بدمینتون از سال 1992 میلادی به ورزش های رسمی بازی های المپیک پیوسته است .
فقط 1 عدد در انبار موجود است
اصول موفقیت در بازی دو نفره بدمینتون
نویسنده |
جیک داونی
|
مترجم |
سیدبهادر زکی زاده، ابراهیم متشرعی، احمد نیک روان
|
نوبت چاپ | 1 |
تعداد صفحات | 260 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | وزیری |
سال نشر | 1390 |
سال چاپ اول | ———— |
موضوع |
علوم ورزشی
|
نوع کاغذ | ————— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9789645306456
|
وزن | 0.0 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
سخت پوست
معرفی کتاب سخت پوست
ساناز اسدی در کتاب سخت پوست، زندگی یک خانوادهی چهارنفره را برایتان روایت میکند که به خاطر بیکفایتی پدر در تأمین مخارجشان، اوضاع اقتصادی نابهسامانی دارند. پدر که برای پول درآوردن دست به هر کاری زده، این بار روش متفاوتی را انتخاب میکند که چندان به مذاق خانواده خوش نمیآید تا اینکه... . با مطالعهی این رمان واقعگرایانه، میتوانید با یکی از درخشانترین دستاوردهای اخیر ادبیات معاصر و داستاننویسی فارسی، آشنا شوید.دربارهی کتاب سخت پوست
سیلی که سقف خانهها را ویران کرده و مردهها را از گور خارج کرده، عکسهایی که دستبهدست میچرخند و مردههای از گور بیرون آمده را نشان میدهند و خانوادهی آشفتهای که هم سقف خانهشان خراب شده و هم پدر مردهشان به لطف سیل، از زیر خاک درآمده، صحنههای تراژدیکی هستند که خوانندگان کتاب سخت پوست، در همان ابتدای رمان، با آنها مواجه خواهند شد. ساناز اسدی در این داستان خواندنی، زندگی خانوادهی چهارنفرهای را در دو محور زمانی حال و گذشته روایت میکند. حال و گذشته در این زمان، بیست سال باهم اختلاف دارند. زمان کنونی مربوط به سال 1395 میشود و گذشته هم به رخدادهای سال 1376 و 1377 اشاره دارد. «سینا» راوی داستان و پسر کوچکتر «داوود» است که به همراه برادر بزرگترش، «امین» و مادرش، در یکی از شهرهای شمالی ایران زندگی میکند. اوضاع مالی خانواده، چندان تعریفی ندارد. پدر برای کسب درآمد دست به هر کاری میزند اما قبل از اینکه بتواند پول و سرمایهای بیندوزد، آن را کنار میگذارد تا کار جدیدی را آغاز کند. این اواخر هم راهی ژاپن شده تا بعد از سه یا چهار سال کار کردن در این کشور، دستپرُ نزد خانوادهاش برگردد و مغازهای در شهرشان باز کند. بااینحال، یک سال بعد، با دستی از پا درازتر برمیگردد و دوباره همان آش و همان کاسه. عاقبت تصمیم میگیرد به خدمت «ویلایی»ها دربیاید؛ یعنی پولدارهایی که از شهرهای بزرگ میآیند و با خرید ویلا در شمال، یک اقامتگاه موقتی را برای خود تدارک میبینند. داوود هم مانند خیلیهای دیگر، تصمیم میگیرد با خدمترسانی به ویلاییها، پولوپلهای به دست بیاورد. این کار او هم موجب خشم امین میشود و هم اعتراض سینا را به دنبال دارد. آنها وقتی میبینند پدرشان جلوی مردم پرافادهای خموراست میشود که کوچکترین ارزشی برایش قائل نیستند، مدام به پدر به خاطر شغل جدیدش زخمزبان میزنند و او را به باد انتقاد میگیرند. بااینحال، نظر شخصی داوود نسبت به ویلاییها، هم برای خانوادهاش و هم برای مخاطبان، مبهم باقی میماند. معلوم نیست آیا پدر خانواده به دیدهی تحسین و احترام به آنها مینگرد یا در دل از ویلاییها تنفر دارد. این مسافران تازه از راه رسیده، همان چیزی را دارند که داوود سالهاست برای دستیابی به آن تلاش میکند اما ناکام مانده است. چیزی که میتوان آن را در یک کلمه خلاصه کرد: ثروت!داستانهای خانهدرختی 1/ خانهدرختی 13طبقه
دختران شهرزاد
معرفی کتاب دختران شهرزاد: زنان نویسنده ایرانی
کتاب دختران شهرزاد نوشتهی پژوهشگر ایرانی حسن میرعابدینی است که پژوهشی ادبی، تاریخی و ارزشمند دربارهی بانوان نویسندهی ادبیات پارسی بهشمار میرود. نویسنده سعی دارد با بررسی جوانب مختلف و فرازوفرودهای تاریخی و فرهنگی، تصویری جامع از حضور زنان و شکل کار حرفهای آنها در عرصهی ادبیات فارسی ارائه دهد.دربارهی کتاب دختران شهرزاد
اگر گشتی در عرصهی ادبیات فارسی ایران بزنید، قطعا اسامی نامآشنای زیادی برمیخورید که در پهنهی ادبیات ایران خوش میدرخشند. اما، آیا تابهحال از خودتان پرسیدهاید که از میان همهی این اسامی، نام چند زن نویسنده یا فعال در حوزهی ادبی کشور شناخته شده است؟ حقیقت آن است که موقعیت اجتماعی محدودتر بانوان، بهویژه در سالهای گذشته، مجال بروز و ظهور و یا دستیابی به شهرت را از این قشر گرفته است و بههمیندلیل گاهی با اسامی ناآشنایی برخورد میکنیم که در عین بینظیر بودن در فرم، تکنیک و محتوای ادبی، چندان شناختهشده نیستند. حسن میرعابدینی در کتاب دختران شهرزاد، نگاه دقیق و موشکافانهای به موضوع قصهگویی و نویسندگی زنان در تاریخ ادبی ایران میاندازد. نویسنده کارش را با معرفی اولین زنانی که بارقهی ذهن درخشان خود را روی کاغذ ثبت کردند آغاز میکند و پس از آن به تاریخ ادبیات سالهای معاصر میپردازد و از میان نویسندگان برجسته و بیشمار این دوره، از نامهای مختلفی یاد میکند. کتاب دختران شهرزاد: زنان نویسنده ایرانی، تصویری جامع را از سیر تغییر و تحولات در آثار نویسندههای زن، بهویژه در سدهی اخیر به مخاطب ارائه میدهد و در این مسیر ویژگیهای روایی و مضمونی آثار دورههای مختلف را به ترتیب بررسی میکند. بهطور کلی، فصلهای آغازین کتاب از نخستین گامهای زنان پارسیزبان در مسیر نویسندگی و خلق ادبی سخن میگوید که سالهای ابتدایی قرن اخیر تا اواخر دههی چهل را در برمیگیرد. در این دوره، حضور بانوان در ادبیات منثور فارسی نهایتاً به بیست نفر ختم میشد و این درحالی بود که چند صد مرد تا آن زمان در زمینهی داستاننویسی بختآزمایی کرده بودند. اما همین حضور اندک بانوان کافی بود تا راه برای باقی شیفتگان ادبیات هموار شود. در فصلهای بعدی کتاب، نویسنده به سالهایی که راه درخشش در آسمان ادبیات ایران برای زنان هموار شد اشاره میکند. در سالهای میانی سدهی اخیر که زنان طبقهی متوسط نیز توانسته بودند در وادی پرتلاطم ادبیات داستانی خودآزمایی کنند، بسیاری از زنان دیگر علاقهمند به ادبیات و داستاننویسی در این عرصه حضور یافتند و به ادبیات معاصر کشور رنگ و لعاب جدیدی بخشیدند. نویسنده ضمن بررسی دهههای مختلف، از تاثیرگذاری آثار نویسندگان مرد بر آثار ادبیات زنان میگوید و با نگاهی دقیق، شروع روند ابتکارات و ایجاد روشهای جدید در سبک نوشتاری نویسندگان زن را به تصویر میکشد. کتاب دختران شهرزاد، همچنین جزئیات جذاب و شیرینی را از سیر حرفهای ادبیات زنان بازگو میکند و در بخشهایی، از شگردهای ادبی و سبک مشترک نثر نویسندگان دورههای مختلف میگوید؛ حسن میرعابدینی در ادامه، صحبت را به موضوعاتی که توجه کمتری به آنهاشده است هدایت میکند. موضوعاتی همچون ادبیات در مطبوعات و پاورقینویسی یا رئالیسم جادویی که خودشان بهتنهایی جذابیت دارند؛ نویسنده درنهایت دورنمای کامل و روشنی را از آن چه طی یکصد سال گذشته بر آثار ادبیات زنان ایران گذشت نشان میدهد. اثر پیشرو برای آشنایی با تاریخچه و سیر آثار نویسندگان زن ادبیات معاصر فارسی، بسیار خواندنی و راهگشاست. کتاب دختران شهرزاد اولینبار در سال 1400 و به همت نشر چشمه در دسترس علاقهمندان ادبیات فارسی قرار گرفته است.انگار 12 و 3/4 ساله بودن بس نبود که حالا مادرم هم میخواهد نامزد ریاستجمهوری شود!
داستان طنز انگار ۱۲ و ۳/۴ ساله بودن بس نبود که حالا مادرم هم می خواهد نامزد ریاست جمهوری شود! داستان دختری است به قول خودش ۱۲ و سه چهارم ساله به نام ونسا ردراک که راوی داستان نیز است. ونسا از یک سو با مشکلات دوره بلوغ سروکله میزند و از سوی دیگر نگران از دست دادن مادرش است.
او نسبت به دیگر دختران همکلاسیاش از نظر رشد جسمی عقب است و از بدن و قیافهاش ناراضی است برای همین اعتماد به نفس زیادی ندارد و فکر میکند دست و پا چلفتی است. در چنین شرایطی که او به مادرش نیاز دارد، مادرش حسابی درگیر آماده کردن خود برای ریاست جمهوری است
اما مشکل تنها نبود مادر نیست. او از مخالفان حمل اسلحه، طرفدار حفظ محیط زیست و صلح است، مخالفان و دشمنان زیادی دارد. با نامزد شدن مادر برای ریاست جمهوری، ونسا نامههای تهدید کنندهای در کمد مدرسهاش پیدا میکند که نویسنده نامه از ونسا خواسته است که مادرش را متقاعد کند از نامزدی ریاست جمهوری کناره گیری کند و او و مادرش را به مرگ تهدید کرده است.
ونسا که پدرش را چند سال پیش از دست داده است نمیخواهد مادرش را هم از دست بدهد؛ اما مادر به خاطر هدفی که دارد حاضر نیست دست از مبارزه بکشد زیرا معتقد است که «شجاعت وقتی است که میترسی اما اعتقاد راسخ داری که کاری را که درست است انجام میدهی.»
او همچنین به این سخن بنجامین فرانکلین اعتقاد دارد که «کسانی که از آزادیهای اولیه میگذرند تا کمی امنیت موقت به دست آورند، نه استحقاق آزادی دارند نه امنیت.»
مادر در یکی از سخنرانیهایش مورد سو قصد قرار میگیرد اما ونسا مادرش را نجات میدهد و خود زخمی میشود. مادر تصمیم میگیرد که کنارهگیری کند اما این بار ونسا مانع او میشود.
ونسا با خود در کشمکش است؛ او باید تصمیمهای سختی درباره آینده خودش، مادرش و کشورش بگیرد و با مادر و رجینالد پسر خوشتیپ اما بیاخلاق همکلاسیاش هر یک به گونهای در کشمکش است.
داستان به رشد اجتماعی مخاطب کمک می کند و مسئولیت اجتماعی را به عنوان یک ارزش مهم میداند و تعریفی زیبا از شجاعت ارائه می دهد.
کاربرد روشهای تصمیم گیری چند شاخصه در جغرافیا
کارآگاه کرگدن در باغوحش مرموز 4/ اسرار «غروب»
برشی از متن کتاب
نصف شب از خواب بیدار شدم. خواب چیزی را دیدم که من را بیدار کرد. خواب یکی از حرف های بیسنتیا خانم فیله بود. داشت می گفت: دختره تشویقم کرد این کار رو بکنم! دختره؟ منظورش کی بود؟ دختره کی بود؟ یک لحظه شک کردم نکند او باشد؟... نگاهش کردم. غروب کف قفس دراز کشیده بود. لبخند زیبایی روی لب داشت و خوابیده بود. شبیه فرشته ها بود. چطور امکان داشت او بیسنتیا خانم فیله را راضی کرده باشد تا روی بدن فیل دیگری نقاشی بکشد؟ به خودم گفتم: اصلاٍ امکان ندارد. بعد کمی جا به جا شدم تا جایم راحت تر باشد و باز بخوابم. فایده نداشت. یک لحظه با خودم گفتم نکند همه این ها کار غروب بوده. یک لحظه بعدش گفتم نه. اصلاً کار او نیست. امکان نداشت کار او باشد! هر چه باشد من دوستش بودم، مگر نه؟ بودم، نبودم... نتوانستم نتیجه ی مشخصی بگیرم. دیدم بهتر است بلند شوم و یک حمام گِل درست و حسابی کنم محشر بود! ماه کامل بود و می درخشید. باغ وحش ساکت ساکت بود و تمام حوض گل مال خودم بود. تنها بودن و تنهایی حمام کردن چیز دیـ... _ کرگدن جون؟ خوابت نمی بگه؟ تنهایی چی کاگ داگی می کنی؟ الان می آم پیشت. بله. می گفتم. چیز دیگری بود. ولی این چیز دیگر دوام نداشت. خیلی معمولی پرسیدم: غروب! وقتی بیسنتینا خانم فیله گفت: دختره تشویقم کرد. فکر می کنی منظورش کی بود؟ یک لحظه انگار دست و پایش را گم کرد. ولی فقط یک لحظه. گفت: مگه همچین چیزی گفت؟ ها؟ گفتم: آره. گفت دختره من رو تشویق کرد. گفت: شاید... مامانش نبوده؟ یا شاید استاد نقاشی اش بوده. بله، حرف غروب منطقی بود. گفت: کرگدن جون! تو که فکگ نمی کنی کاگ من باشه. مگه نه؟ امان از دست آن آه و ناله ها! چیزی نمانده بود گریه اش بگیرد! من از کی این قدر بی رحم شده بودم؟ حالم از دست خودم بد شد. پیشنهاد دادم با هم کاه بخوریم تا صبح زیر نور ماه با هم مشغول خوردن کاه بودیم. داستان زندگی خودمان را تعریف کردیم. خندیدیم. عالی بود. آن روز روز خوبی می شد. می شد! ولی نشد. چون مانوئلا گفت اره پرونده ی جدیدی برای ما آورد. آمد توی دفترم و سه تا نامه به من داد. نامه ی اول را باز کردم و خواندمش، نوشته بود: آهای کفتار! صدای خنده هات ترسناکه. پرسیدم: خب این چشه؟ گفت: بقیه ش رو هم بخون کرگدن جون! دومین پاکت را باز کردم. نوشته بود: آهای کفتار! صدای خنده هات ترسناکه. ازت متنفریم! گفتم: حالا خودت رو نگران نکن. باغ وحش جمعیتش زیاده. می دونی که... بعضی وقت ها بچه ها بازی شون می گیره... گفت: بقیه اش رو هم بخون کرگدن جون! سومین پاکت را باز کردم. نوشته بود: آهای کفتار! صدای خنده هات ترسناکه. ازت متنفریم! به زودی می میری! از جا پریدم. این یک تهدید جدّی بود! نگاهی به آدرس فرستنده کردم. چیزی ننوشته بودند. فکرش را می کردم! نامه ها را ناشناس فرستاده بودند. گفت: کرگدن جون! می تونی مجرم رو پیدا کنی؟ حتماً متوجه ی که خانواده ام حسابی نگرانن. گفتم: حتماً مانوئلای عزیز! حتماً. همین الان می رم سر وقت تحقیـ... هنوز حرفم را تموم نکرده بودم که...محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-درونگری
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کنددانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-تاریخ هستی شناسی هنر
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ژاک لکان
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-سعادت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بدنآگاهی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-عقل به روایت کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-معنای زندگی
دانشنامه فلسفه استنفورد 2: فلسفه و مسائل زندگی
موضوع | فلسفه |
نویسنده | جان ماریال، تادئوس مِتس، دن هِیبرون، تاد کالدر، بِنِت هِلم، رونالد دِ سوسا، کرولین مک لاود، الیزابت برِیک، جوزف میلم، رابین س.دیلون، استیون لوپر |
مترجم | امیرحسین خداپرست، مریم خدادادی، غلامرضا اصفهانی، ابوالفضل توکلی شاندیز، حسین عظیمی، ایمان شفیعبیک، ندا مسلمی، مهدی غفوریان، راضیه سلیمزاده |
سرپرست و ویراستار مجموعه | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | ١٤٠٠ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
قطع | رقعی |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ٨٧٢ |
شابک | ١ -٠٣٨٢-٠٤-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.