افلاطون‌های جوان/ تئاتر کوچک هانا آرنت

33,000 تومان

سفارش:1
باقی مانده:1
هانا آرنت می‌خواهد آخرین کتابش را بنویسد؛ اما انگار چیزی را فراموش کرده.
همین‌طور که فکر می‌کند، دوستی از گذشته سراغش می‌آید. مهمانِ تازه‌وارد کسی نیست جز خودش در سن نُه‌سالگی!
او و هانای جوان به تئاتر کوچکی می‌روند و نمایش ترسناکی را تماشا می‌کنند: گرگ بدجنس و عروسک‌های خیمه‌شب‌بازی اهالی شهر را به وحشت انداخته‌اند.
اما در سیاه‌ترین روزها، حتی وقتی به نظر می‌رسد که تاریکی همه‌جا را فراگرفته، همیشه راه نجاتی وجود دارد.
آیا درباره‌ی «تئاترِ» دنیای واقعی هم همین‌طور است؟ آیا مردم می‌توانند با کمک هم تغییر ایجاد کنند؟

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

افلاطون‌های جوان/ تئاتر کوچک هانا آرنت

نویسنده
 ماریون مولر کلار
مترجم
فرزانه باقری آتدرسی، پونه تویر سیاری
نوبت چاپ
تعداد صفحات 72
نوع جلد —-
قطع
سال نشر
سال چاپ اول ——
موضوع
کودک و نوجوان
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786222043131
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “افلاطون‌های جوان/ تئاتر کوچک هانا آرنت”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

چند صفحه از کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

ته جدولی‌ها 1/ راز داورهای خواب‌آلود

350,000 تومان
تیم فوتبال هفت نفره سوتوآلتو، فقط یه تیم فوتبال دبستانی معمولی نیست. تیم فوتبالیه که همیشه خدا توی جدول از آخر اول بوده. اگه بخوای خوب بهش فکر کنی این خودش یه دستاورد به حساب میاد.
اما حالا دیگه وضعیت فرق کرده. بهمون اخطار دادن که باید حتما یه بازی رو ببریم وگرنه تیممون رو منحل میکنن و به جاش، مدرسه یه گروه موسیقی پوسیقی یا یه همچین چیز حوصله سربری تشکیل میده.
بعدشم بالاخره یه تیم باید باشه که ته جدول باشه. جدول بدون ته که نمیشه. تازه! ما بیشتر وقتا برای بالا بردن روحیه تیم مقابل بود که اجازه میدادیم اونا ببرن وگرنه عمرا میتونستن حریفمون بشن.هه..ای بابا! کیو میخوام گول بزنم آخه؟
ما چند ساله که ته جدولیم ولی الان وقتشه که دیگه یه تیم واقعی باشیم و نشون بدیم نمیتونن ما رو از هم جدا کنن. ما تصمیم گرفتیم که هر اتفاقی بیفته با هم باشیم و انقدر خوب بازی کنیم که همیشه یه تیم بمونیم اما تو بازی بعدی که ما تمام تلاشمونو میکنیم و بازی داره به نفع ما پیش میره، اتفاقی می افته که بوی توطئه میده.
یه نفر نمیخواد ما برنده بشیم. اما کور خونده ان. ته و توی قضیه رو درمیاریم چون عشق فوتبالیم. جدول ته داره ولی عشق فوتبال ته نداره. اگه مثل ما عاشق فوتبال و ماجراجویی هستین پس بزن بریم.
سفارش:1
باقی مانده:1

من و دارو دسته ی راهزن‌ها 2: سرانجام دوباره دزدیده شدم!

80,000 تومان

در بخشی از کتاب من و دار و دسته راهزن‌ها - جلد دوم می‌خوانیم

آزادی راهزنی چنان طعم باشکوهی دارد که من حتی جرئت نکرده بودم به آن فکر کنم. عضلات شکمم واقعاً به این خنده‌‏ها نیاز داشتند. دستگاه گوارشم در انتظار ساندویچ راهزنی و آب‏نبات‌‏های تازه‌غارت‌شده بود. ریتم طبیعی شبانه‌‏روزیم دلتنگ شب‏‌نشینی‌‏ها و بیدار شدن‌های دیروقتِ صبح بود. دلتنگ زمان‏‌هایی که کَلّه درِ گوشم جوک‏‌های خنده‏‌دار زمزمه می‌‏کرد و من از شکاف چادر، علف‏‌هایی را تماشا می‌‏کردم که در باد می‌‏رقصیدند. دلم برای آتش اردوگاه و داستان‌‏های پُرهیجان و واقعی راهزن‌‏های پارسال لک زده بود. با همه‌‏ی وجود دلتنگ حوادث غیرمنتظره و پُررمزورازی بودم که روزانه در زندگی راهزن‌‏ها اتفاق می‏‌افتاد. خانواده‏‌ی پیرات نگذاشتند آن‏قدرها هم برای شروع دوباره انتظار بکشم. فن جدیدی را امتحان کردیم که زیرمجموعه‌‏ی مدل راهزنی رو در رو بود و عملیات دختری در خطر نام داشت. باید با کوله‏‌پشتیِ هِلو کیتی و جعبه‏‌ی ویولنم کنار جاده می‏‌ایستادم و تا آن‏جا که می‌‏توانستم قیافه‌‏ی دختر تنها و غمگین به خود می‌‏گرفتم. ویولن داخل جعبه نبود. آن را در جای خوبی در ماشین راهزنی پنهان کرده بودم. اگر دیوانه‌‏ای می‌‏آمد و ترمز نمی‌‏گرفت، مجبور بودم بپرم وسطِ جدول. باید نقش دختری را بازی می‌‏کردم که می‏‌خواسته با اتواستاپ خودش را به خانه برساند، اما وسط راه قال گذاشته شده. حتی برای این‏که جوان‏‌تر به نظر بیایم، هیلدا موهام را بافته بود. هِلّه خندید و ادای چشم‏‌های بامبی‌وار و صدای جیغ‏‌جیغوی من را درآورد. وقتی در ماشین نشسته بودیم و چشم‏‌هامان در پی جای مناسبی برای غارتِ بعدی بود، گفت: «چه شانسی آوردی پارسال دزدیدیمت.»

کارآگاه سیتو و دستیارش چین‌می‌ادو 7/ سال نوی چینی

75,000 تومان

معرفی کتاب کارآگاه سیتو و دستیارش چین می ادو 7 اثر آنتونیو ایتوربه

یک کارآگاه معروف کلی دردسر دارد! حتی توی تعطیلات هم باید کلی پرونده حل کند! کارآگاه سیتو در چین مهمان مراسم سال نوی چینی هاست، اما خیلی زود از پرونده ی گم شدن یک خواننده ی معروف سر در می آورد!
درباره نویسنده کتاب
آنتونیو ایتوربه، متولد 1967 در شهر ساراگوسای اسپانیا، بیشتر از هر چیز یک روزنامه نگار است و با بسیاری از روزنامه ها و مجله های اسپانیا همکاری می کند. چندتایی هم کتاب برای بچه ها و بزرگ ترها نوشته که مجموعه ی کارآگاه سیتو از همه ی آن ها معروف تر است.
این کتاب تا حالا به چند زبان ترجمه شده. آنتونیو این مجموعه را برای بچه های خودش نوشت که آن زمان پنج و هفت ساله بودند و عاشق داستان های پلیسی. اما کم کم بسیاری از کودکان در سراسر دنیا شیفته ی کارآگاه سیتو و پرونده های مرموزش شدند.
درباره ناشر کتاب
هوپا ناشر کتاب‌های کودک، نوجوان و جوان و بازی‌های فکری – آموزشی است که از سال 1392 فعالیت خود را آغاز کرده است. فعالیت هوپا با ارائه‌ی نسل جدیدی از بازی‌های فکری – آموزشی شروع شد، بر اساس تولید داخلی و با کیفیتی قابل مقایسه با محصولات بین‌المللی در این حوزه. پس از موفقیت هوپا در بخش بازی‌های فکری، از سال 1394 برنامه‌ریزی آن برای انتشار کتاب‌های مناسب کودک، نوجوان و جوان آغاز گشت و سرانجام در اردیبهشت 1395، مصادف با نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، نخستین کتاب‌های هوپا به بازار عرضه شد. در این مدت، ما با افتخار، شاهد گسترش بسیار سریع و روزافزون مخاطبان خود بوده‌ایم و امروز می‌توانیم بر پایه‌ی اعتماد آن‌ها که بی‌تردید بزرگ‌ترین سرمایه‌ی هوپا است، خود را اتفاقی نو در نشر کودک و نوجوان ایران بنامیم.
سفارش:0
باقی مانده:2

مارادونا

198,000 تومان

در بخشی از کتاب مارادونا می‌خوانیم

در نوزده‌سالگی، مدت‌ها قبل از این‌که به تعبیر ادواردو گالیانو به «خدای کثیف و گناهکار» تبدیل شود، قهرمان جام جهانی جوانان زیر بیست سال در ژاپن شد. تا آن زمان، وانت راستروخِرو دیگر به تاریخ پیوسته بود. مارادونا حالا خودش ماشین‌باز قهاری شده بود که هر ماشین برایش در حکم یک کارت ویزیت بود؛ خصلتی آرژانتینی که تا آخر عمر در وجودش ماند. هواداران برای تشکر از ال‌ پِلوسا تصمیم گرفتند به پاس لحظات خوشی که به آن‌ها هدیه کرده بود، با جمع کردن پول برایش ماشین بخرند: یک مرسدس بنز شیک قرمزِ 500 اس‌ال‌سی با قدرت 237 اسب بخار؛ هدیه‌ای دیگر به نشانه‌ی قدرشناسی. برای هدیه‌ی کریسمس با پس‌انداز حقوقش یک فیات اروپایی 128 سی‌ال‌اس کارراه‌انداز خرید؛ ماشین بدشکل و زمختی که انگار یک بچه طراحی‌اش کرده بود. یک کلکسیونر در نزدیکی بوئنوس‌آیرس هنوز این ماشین را دارد و در برابر پیشنهادهای موزه‌های ایتالیایی مقاومت می‌کند. اگر مانند مارادونای بیست‌ساله یک ستاره به معنای واقعی باشید، نمی‌توانید سوار فیات اروپایی شوید، پس اولین ماشین اسپورتش را از پورشه‌ی آلمان خرید؛ یک پورشه‌ی 924 نوک‌مدادی با صندلی‌های چرمی قهوه‌ای. این اولین دارایی قیمتی‌اش بود و پیش از جدایی از بوکا جونیورز و پیوستن به بارسلونا آن را فروخت. سی سال بعد، زمانی که در مقام مربی تیم ملیْ جام جهانی دلسردکننده‌ای را پشت‌سر می‌گذاشت، روی آن ماشین نیم‌میلیون دلار قیمت گذاشته بودند. اما پس از دو سال، قیمت ماشین درست مانند اعتبارش در جایگاه مربی سقوط کرد و به 77.500 دلار رسید. قرارداد مارادونا با بارسلونا شامل یک ماشین گلف قرمز هم می‌شد که یک روز عصر در سال 1983 با آن وارد محوطه‌ی نیوکمپ شد. درِ ورودی برای تمرین بسته بود. «دیدی دیه‌گو! درسته که می‌گن سحرخیز باش تا کام‌روا باشی، ولی حالا که یک‌بار هم خودت رو زود رسونده‌ای در بسته بود.»
سفارش:0
باقی مانده:1

ما مردم… داستان آمریکا

82,000 تومان

معرفی کتاب ما مردم… اثر لئو هیوبرمن

کتاب ما مردم… به عنوان تاریخچه کارگری و جنبش کارگری در ایالات متحده آمریکا در دهه 1930 منتشر شد. این اثر روایتی است هیجان‌انگیز، سرگرم‌کننده و اغلب غم‌انگیز از یک ملت و مبارزات کسانی که در فرآیندهای تبدیل آن نابود شده‌اند. کتاب ما مردم... توسط نوشته‌شده توسط لئو هوبرمن است.
زحمتکشان ناشناس که اغلب آنها نادیده گرفته می شوند در این کتاب نقشی محوری را ایفا می کنند. تاریخچه های مرسوم این مردان، زنان و کودکانی هستند که زمین را پاکسازی کردند و در مزارع کار کردند، کارخانه ها را ساختند و در آن ساکن شدند، کالاها را در امتداد راه آهن و کانال ها و بزرگراه ها جابجا کردند و نسل بعدی کارگرانی را پرورش دادند که نیروی کار استثمار شده آنها توسعه کشور را به پیش می برد. هوبرمن با استعمار اروپای آمریکای شمالی شروع می‌کند و داستان را از طریق رکود بزرگ و شروع نیو دیل دنبال می‌کند. ما مردم... که در ابتدا برای مخاطبان جوان‌تر طراحی شده بود، اما بعدا برای بزرگسالان دوباره نوشته شد، توجه ویژه‌ای به توسعه اقتصادی ایالات متحده و روندهای تاریخی بلندمدت آن به شیوه‌ای واضح و قابل دسترس دارد.

دیوانه در مهتاب

15,000 تومان

معرفی کتاب دیوانه در مهتاب

کتاب دیوانه در مهتاب به قلم حمیدرضا نجفی، مجموعه داستانی کوتاه با مضامین اجتماعی است. درونمایه بنیادینی که نویسنده در این داستان‌ها به آن پرداخته، نمایش و ریشه‌یابی موضوع بی‌تفاوتی به بحران‌ها و حوادث ناگوار اجتماعی است. این کتاب افتخار کسب جایزه ادبی اصفهان در بخش بهترین مجموعه داستان کوتاه سال 1387 را در کارنامه خود دارد.

درباره کتاب دیوانه در مهتاب:

روایت فجایعی هولناک از نگاه بی‌تفاوت راوی چه پیامی می‌تواند داشته باشد؟ کتاب دیوانه در مهتاب شامل سه داستان کوتاه است که هر کدام به مضامین اجتماعی می‌پردازند و ذهن شما را با این پرسش درگیر می‌کنند که چه بر سر شخصیت‌های داستان، به ویژه راوی آمده است که آنقدر ساده از کنار همه چیز می‌گذرد؟ ریشه این بی‌تفاوتی یا حتی بی‌مسئولیتی چیست؟ به لحاظ تکنیک داستان‌نویسی، نکاتی همچون توصیفات به‌جا برای فضاسازی بهتر در ذهن مخاطب را می‌توان یکی از نقاط قوت این داستان‌ها قلمداد کرد. این توصیفات که عموما جملات طولانی‌تری را اقتضا می‌کنند، با ریتم و سرعت پیشروی داستان هماهنگ است و در مواقعی که روایت ریتم تندتری را طلب می‌کند، حمیدرضا نجفی هوشمندانه از جملات کوتاه‌تر و حتی بریده بریده بهره می‌گیرد. در سراسر داستان‌های کوتاه این کتاب شاهد یک نوع عنصر بیگانگی با جامعه و حتی از خود بیگانگی هستیم؛ عنصری که بی‌تفاوتی به بحران‌ها و حوادث رخ داده در روایت را برای شما عادی جلوه می‌دهد. از رهگذر این عنصر بیگانگی و بی‌تفاوتی، نویسنده حس غمی عمیق و متفکرانه را به مخاطب القا می‌کند.

خواندن کتاب دیوانه در مهتاب به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

اگر به خواندن داستان‌های کوتاه با مضمون اجتماعی علاقمندید و از ادبیات داستانی فارسی معاصر لذت می‌برید، خواندن کتاب دیوانه در مهتاب را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

با حمیدرضا نجفی بیشتر آشنا شویم:

او داستان‌نویس و مترجم بنام ایرانی است که در سال 1343 چشم به جهان گشود. حمیدرضا نجفی را می‌توان یکی از پرمخاطب‌ترین و محبوب‌ترین نویسندگان معاصر به حساب آورد؛ زیرا آثار او همواره مورد توجه و تحسین بسیاری از محافل ادبی بوده است. او نخستین رمانش را تحت عنوان «کوچه صمصام» را با همکاری کانون پرورش فکری کودک و نوجوان منتشر کرد. از دیگر آثار نجفی می‌توان به رمان باغ‌های شنی اشاره کرد؛ رمانی که تحسین منتقدین و نویسندگان مطبوعات را برانگیخت و برایش افتخار کسب جایزه بهترین رمان سال از نگاه بنیاد گلشیری را به ارمغان آورد.

در بخشی از کتاب دیوانه در مهتاب می‌خوانیم:

یکی دو سال پیش مستأجر آوردیم، یعنی مادرم آورد. دو سه ماهه فرار کرد. یک زن بود با یک دختربچه‌ی سه‌ساله. شوهرش قالش گذاشته بود. اتاق پایین دستش بود. زنک بدگل نبود. سر کار می‌رفت. بچه‌اش می‌رفت مهد. یکی دوبار نخ داد. یعنی من با آن قدرت نفوذ احساسم فهمیدم که نخ می‌دهد. محلش نگذاشتم تا فرار کرد، یعنی گفته بود که رفته‌ام پایین پشت پنجره‌اش نصفه‌شب و چاقو دستم بوده. زنک دروغگو! چاقو بود یا خودکار و یک برگ کاغذ که می‌خواستم شعری را که آن شب در دلم غوغا می‌کرد در حیاط پُر از مهتاب بنویسم. به من چه که حیاط کوچک است. فهمیدم که چه حقه‌بازهایی هستند این زن‌ها. خُب البته من کمی به پنجره نزدیک شده بودم؛ ولی او انگار مرا در حال ور رفتن با پنجره و تلاش برای تو رفتن توصیف کرده بود. ولش کن، برای من مهم نیست. بهتر شد که رفت حالا به‌هر دلیل، چون بعید نبود این تصورش صورت واقع پیدا کند. بعد از آن مادر با امیدواری در تلاش برای زن دادن من برآمد. اول که از خنده نعره زدم، خوشحال شد. خنده‌ی احمقانه‌اش آن‌چنانم کرد که از خشم لگد محکمی نثار در کمد آهنی کردم که تا سه روز پایم درد می‌کرد و مادر می‌بستش و من آرام نمی‌شدم تا کوتاه آمد. باید خیلی بخت و اقبال داشته باشی که گیر آدم حسابی بیفتی. توی هر چیزی مشکل اصلی من آدم حسابی بودن وسط یک مشت بی‌سر و پاست. من می‌آیم از پنجره بیایم تو؟ زنک! من که می‌دانستم عقل را از آن‌روی عقل گویند که پای نفس را عقال می‌کند. و یا این‌که هر کس اعتماد کند خیانت خواهد دید. من که اگر کمی تلاش کنم مالارمه‌ی این سرزمین من خواهم بود. یک‌بار زرباف خودش گفت جلوِ همه. کسی که از سال اول دبیرستان معلم ادبیات‌مان بود و بعد هم خودش را بازخرید کرد. از بس به او گفتند بچه‌باز. اما نبود. او همان‌قدر می‌توانست بچه‌باز باشد که بابانوئل و یا فرضاً‌ هانس کریستیان آندرسن. چرا این را نمی‌فهمند. به کدام‌شان حالی کنم مالارمه یعنی یکی. اصلاً‌ یعنی چی.