افکار مالیخولیایی در ما

99,500 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1

این کتابی است که نادیده گرفته‌شده‌ترین اما ارزشمندترین احساسی را که می‌توانیم تجربه کنیم، تجلیل می‌کند: مالیخولیا. مالیخولیا افسردگی، خشم یا تلخی نیست. این کتاب پاسخی عاقلانه و مهربانانه به دشواری های زنده بودن است. مالیخولیا رازی است که به خوبی حفظ شده است. جشن گرفته نمی شود یا توصیه نمی شود. در عصری پر از رقابت، پر سر و صدا و دیوانه‌وار، نسبتا ناشناخته باقی می‌ماند.
این کتاب با دقت طیف وسیعی از اشکال قابل تشخیص مالیخولیا را جمع‌آوری و تفسیر می‌کند و باعث می‌شود که ما کمتر در برابر احساسات گرانبها و در عین حال گریزان مان سردرگم شویم. این کتاب با ارائه تصویری غنی و متنوع از مالیخولیا و طیف عواطف آن، خواننده را به سمت بینش عمیق‌تر، پذیرش واقعی‌تر و شفقت صادقانه‌تر برای خود سوق می‌دهد.

این کتاب یک کاوش عمیق از یک احساس پیچیده از دریچه هنر، معماری، ادبیات و فلسفه. به شما کمک میکند حالات مالیخولیایی خود را تفسیر کنید و بپذیرید. از طریق مراقبه در مورد مالیخولیا، خودآگاهی را افزایش دهید.
35 نوع مالیخولیا را بررسی می کند که شامل: قرار ملاقات و مالیخولیا، تنهایی و مالیخولیا، نوجوانی و مالیخولیا، و سیاست و مالیخولیا است.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

افکار مالیخولیایی در ما

نویسنده آلن دوباتن
مترجم مارال فرخی
نوبت چاپ ——
تعداد صفحات 414
نوع جلد شوميز
قطع رقعی
سال نشر —–
سال چاپ اول 1403
موضوع
جامعه شناسی
نوع کاغذ ——
وزن 500 گرم
شابک
9789644160523

 

حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “افکار مالیخولیایی در ما”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

کتاب چهره پنهان حرف

225,000 تومان
معرفی کتاب چهره پنهان حرف کتاب «چهره پنهان حرف» شامل ده بخش و یک موخره است که موخره را افشین دشتی نوشته است. اما در یک تبویب موضوعی کلان تر می توان این نوشته ها را در سه بخش مقالات نظری، یادداشت ها و شطحیات ادبی تقسیم کرد. رویایی در این کتاب هم از کلمه و حرف و زبان شعر سخن به میان می آورد و هم از سید علی صالحی و نیما یوشیج و حافظ شیرازی. «چهره پنهان حرف» همان گونه که از نامش پیداست نوعی رفتار زبانی با حرف و کلمه است. اما در همه نوشته های منثور رویایی رفتار زبانی یکسانی وجود ندارد. در شطحیات به اقتضای موضوع، زبان شناور است و مبنایی برای استناد ادبی نیست. در یادداشت ها، خاطرات ادبی مرور می شود ولی در نوشته های انتقادی نویسنده به عنوان منتقد حضور فعالی در متن دارد.

اعلامیه استقلال آمریکا

75,000 تومان
آبراهام لینکُلن، در ٢٢ فوریه ١٨٦١، کمى پس از آن‏که به عنوان شانزدهمین رئیس‏جمهور ایالات متحده بر سر کار آمد، در «تالار استقلال» در فیلادلفیا یک سخنرانى‏ایراد کرد که در بخشى از آن گفت: من هیچ گاه به لحاظ سیاسى احساسى نداشته‏ام که ازنظرات ابراز شده در اعلامیه استقلال برنخاسته باشد. اغلب به زحماتى اندیشیده‏ام که‏افسران و سربازان ارتش در کسب این استقلال متحمل شدند. اغلب از خودم پرسیده‏ام‏که این چه اصل یا ایده بزرگى بود که این اتحاد گروه ایالت‏هارا براى چنین مدت‏درازى استوار نگه داشته است. وقتى مردى با چنان فراست و شرافت درخشان به یک سند سیاسى خاص چنین ابرازدین مى‏کند، بیانگر عظمت آن سند و مؤلف آن است. لینکلن به راستى براى مردى که‏اعلامیه استقلال را نوشت، یعنى توماس جفرسون، ارج و احترام والایى قایل بود. لینکلن مى‏دانست انقلابى که باعث پیدایش ایالات متحده شد حاصل کوششى‏ دسته‏‌جمعى بود، و نیازمند «زحمات» نه تنها «افسران و سربازان»، بلکه‏قانونگذاران، مغازه‏داران، کشاورزان، و بى‏شمارى دیگران نیز بود. با این حال «اصل یاایده بزرگ» پشت این انقلاب را یک مرد در چند ماده جاویدان بیان داشته است. جفرسون، در سندى که استقلال آمریکا را به جهان اعلام داشته بود، موفق شده بودجوهره اصلى آرزوهاى انسان را براى آزادى، سلوک عادلانه، و خودمختارى بگنجاند.او با انجام دادن این کار، خود را به مثابه شخصیتى والا و مورد ستایش براى نسل‏هاى‏آینده تثبیت کرد. لینکلن نیز به یقین از جهتى به جفرسون به همین گونه مى‏نگریست -فراتر از صرفاً یک انسان، به مثابه یک نماد، شاید نماد آمریکایى نمونه. «جالب‏آن‏که بعدها زمانى فرا رسید که به خود لینکلن نیز به همین شیوه نگریسته مى‏شد.»

کا. گ‌. ب‌ (دولتی در دولت)

360,000 تومان
«بسیار کم‌ هستند کسانی‌ که‌ بتوانند با اصالت‌ و صلاحیت‌ در باره کا. گ‌. ب‌ بنویسند. یوگنیا آلباتس‌ یکی‌ از آن‌هاست‌. این‌ کتابی‌ است‌ که‌ هر کس‌ بخواهد پویش‌ تاریخ‌ اخیر روسیه‌ و شاید آینده‌ آن‌ را بشناسد، باید آن‌ را بخواند.» بروک‌ کلارک‌، فایننشال‌ تایمز «شایسته‌ است‌ به‌ نظریه جدید او ـ که‌ کا. گ‌. ب‌ هنوز هم‌ زنده‌ و فعال‌ است‌ ـ به‌ وسیع‌ترین‌ نحو ممکن‌ گوش‌ فرا داد.» دیوید رمنیک‌، نویسنده «مقبره لنین‌» یوگنیا آلباتس‌ در این‌ تحقیق‌ مسحور کننده‌، این‌ افسانه‌ را که‌ کا. گ‌. ب‌ همراه‌ با فروپاشی‌ شوروی‌ از بین‌ رفته‌، باطل‌ می‌سازد و با استفاده‌ از گنجینه‌ای‌ از اسناد منتشر نشده‌ پرونده‌های‌ مخفی‌ کا. گ‌. ب‌ و مصاحبه‌های‌ بی‌نظیر، سیر تحول‌ و تطور کا. گ‌. ب‌ را به‌ گسترده‌ترین‌ نیروی‌ پلیس‌ مخفی‌ جهان‌ به‌ ثبت‌ می‌رساند. او نشان‌ می‌دهد که‌ کا. گ‌. ب‌ چگونه‌ در تمام‌ ساختارهای‌ جامعه‌ مدنی‌ و تمام‌ وجوه‌ زندگی‌ روزمره‌ نفوذ می‌کرد، و چطور با وجود انحلال‌ رسمی‌ آن‌ در روسیه‌ جدید «دموکراتیک‌»، نیرومندتر از همیشه‌، خود را از ابزار قدرت‌ دولتی‌ به‌ یک‌ قدرت‌ دولتی‌ مستقل‌ متحول‌ کرده‌ است‌. یوگنیا آلباتس‌ یکی‌ از نام‌آورترین‌ روزنامه‌نگاران‌ روسیه‌ است‌. مقالات‌ او در اخبار مسکو و نیوزویک‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌. در ایزوستیا ستون‌ ثابتی‌ در اختیار اوست‌ و تاکنون‌ چندین‌ فیلم‌ مستند تلویزیونی‌ ساخته‌ است‌.

هنر همدردی

97,700 تومان
کتاب هنر همدردي افزون بر تمرکز بر مفهوم همدردي و تبيين آن، موزاييک موضوعي بي‌نظيري است از شناخت مفاهيم مشابهي چون دلسوزي، همدلي، شفقت، مهرورزي، عدالت، خيرخواهي، توانايي عشق‌ورزي و نسبت آن با قوه‌ي تخيل آدمي. استدلال‌هاي کتاب نه فقط در جهت تأييد مفاهيم يادشده قوام مي يابند، بلکه نويسنده تقابل‌هاي آن، نظير بي‌رحمي، سنگدلي، بي‌عدالتي، بي‌انصافي، ستمگري، زورورزي، حيله‌گري، دروغ و... را برمي‌رسد و علل و حتي تفاوت آن در اطلاق بيروني و انگيزه‌هاي بروز آن را از نظر دور نمي دارد. اين فيلسوف کانتي، نه فقط خاستگاه همدردي را فراتر از عقل محاسبه‌گر و تکليف و وظيفه، و حتي اراده‌ي آزاد مي‌داند، بلکه ضمن واکاوي شالوده‌ي اخلاق و کردارهاي اخلاقي، افزون بر فراروي از کانت، سنگ بناي علوم جديد در بررسي سرچشمه‌ي انگيزه‌هاي انسان را نيز پي ميريزد. و باريک‌نگري‌هايش در موضوع همدردي و اراده‌ي آزاد، آغازگاه درخشاني است بر دستاوردهاي بعدي در عرصه‌ي علوم طبيعي و عصب‌شناسي (نوروساينس) در سده‌ي بيستم و بيست‌ويکم، که امروزه مسيري متفاوت از اخلاق کانتي دارد.

کتاب مجموعه اشعار سید علی صالحی دفتر سوم

390,000 تومان
معرفی کتاب مجموعه اشعار سید علی صالحی دفتر سوم نامه برای باران هرچه زندگی ست از شما ممنون ام. از شما… برای این همه رویا و رضایت. برای اینهمه دوستی، دعوت، علاقه، آرامش. و آن خلوت خوب که من با واژه های بخشنده شما به شعر می رسم. من شاعر شما بوده ام، و شاعر شما می مانم… تا باران هرچه زندگی ست. از شما ممنون ام، از شما مردم، مخاطبین شعر من که آرام و روشن سخن می گویید، و من که از پی پندار شما و مثل شما آرام و روشن می نویسم. می نویسم: هرچه دارم از شما داشته، از شما دارم. من شاعر شما بوده ام، و شاعر شما می مانم… تا باران هرچه زندگی ست. من از شما ممنون ام، و همینجا می مانم، نزدیک نزدیک شما، پایین همین پنجره. من دارم فکر می کنم دست به کدام کار، پای به کدام راه، و دل به کدام دریا بزنم که برایتان دعا و دعوت بیاورم، شعر و شفا بیاورم. آهسته با خودم می گویم: دوستتان دارم. و دوست تان می دارم. بعد… صدایی آشنا آوازم می دهد: آن عبارت از آسمانْ آمده… همین است، همین تکلم نجات است. آن را با مردم خود در میان بگذار. بگو دوستشان می داری، وگرنه هرگز شاعر نمی شوی! اعتراف به عشق… رازی دارد که تنها شعر، شعر، شعر پاسخگوی سخاوت آن است. و من همواره شاعر شما بوده ام، و من همیشه شاعر شما می مانم… تا باران هرچه زندگی، زندگی، زندگیست.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت