



اقتصاد سیاسی بینالملل: جهان بینی های متعارض
25,000 تومان
سه مکتب مهم و رقیب که هسته تحلیلی رشته اقتصاد سیاسی بین الملل را تشکیل می دهند، به ترتیب از دیدگاههای آدام اسمیت، دیوید ریکاردو و کارل مارکس سرچشمه می گیرند.
گرچه هر سه اندیشمند عضوی از اقتصاد سیاسی کلاسیک به شمار می آیند، سه چشم انداز متفاوت را پیش نهاده اند.
این مکاتب فکری تفاوت بسیاری با هم دارند و در ابعاد گوناگون مقابل هم قرار می گیرند و در مورد هر موضوع مرتبط با اقتصاد سیاسی بین الملل، شیوه های متفاوتی را در پیش می گیرند.
کتاب حاضر بر مبنای الگویی واحد و منسجم، این مکاتب را در دو بُعد نظری و کاربردی، مقایسه و واکاوی می کند.
در انبار موجود نمی باشد
اقتصاد سیاسی بینالملل: جهان بینی های متعارض
نویسنده |
ریموند سی. میلر
|
مترجم |
دکتر محمدعلی شیرخانی، دکتر سیداحمد فاطمینژاد-علیرضا خسروی
|
نوبت چاپ | 7 |
تعداد صفحات | 366 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | وزیری |
سال نشر | 1402 |
سال چاپ اول | ———— |
موضوع |
علوم سیاسی
|
نوع کاغذ | ————— |
وزن | 510 گرم |
شابک |
9789645307446
|
وزن | 0.510 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
قلندرنامه آداب الطريق
معرفی کتاب قلندرنامه ای به نام آداب الطریق اثر بابا حاجی عبدالرحیم
فن ترجمه: اصول نظری و عملی ترجمه از عربی به فارسی و فارسی به عربی
زمان دست دوم
معرفی کتاب زمان دست دوم
کتاب پرفروش نیویورکتایمز زمان دست دوم نوشتهی نویسندهی برندهی جایزهی نوبل ادبیات سوتلانا آلکسیویچ، درباره سقوط و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و ظهور روسیه جدید و اوضاع اجتماعی و تاریخ شفاهی این کشور اطلاعات ناب و جامعی را ارائه میدهد. این کتاب برندهی جایزهی کتاب لسآنجلس تایمز و یکی از ده کتاب برتر سال 2017 بوده است. درباره کتاب زمان دست دوم: تاریخ اتحاد جماهیر شوروی و سقوط آن در سال 1991 یکی از مهمترین رویدادهای تاریخی و سیاسی در سطح بینالملل محسوب میشد که تأثیرات بسیاری بر روی ملت شوروی و دیگر کشورها داشت. سوتلانا آلکسیویچ روزنامهنگار برندهی جایزهی نوبل در کتاب زمان دست دوم (Secondhand Time: The Last of the Soviets) با تعداد زیادی از مردم عادی شوروی سابق گفتوگو کرده و صدای آنان را همانند یک پازل گردآوری کرده است تا بتواند برخلاف دیگر روایات رسمی، داستانهای شخصی و واقعی مردم را نیز به گوش جهانیان برساند. او با صدها نفر از قشرهای مختلف، سنین و نژادهای متفاوت مصاحبه میکند، از استادان دانشگاهی که پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی تهسیگار جمع میکردند تا قهرمان جنگی که دیگر مورد احترام دیگران نبود؛ از کاسبان و دلالان نوکیسه تا اعضای سابق حزب. این کتاب روایتگر آدمهایی است که زندگیشان به یکباره دگرگون میشود. کتاب زمان دست دوم در مورد کمونیسم و سقوط شوروی صحبت میکند. مردم روسیه در این کتاب بار دیگر 30 سال گذشتهی خود را مرور میکنند و به شما میگویند که زندگی در زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی به چه شکل بوده است و حال زندگی در روسیه جدید چه خصوصیاتی دارد. «صداهایی از آرمانشهر» عنوان پنجگانهای است اثرِ سوتلانا آلکسیویچ. این پنجگانه بهترتیب شامل جنگ چهرهی زنانه ندارد (1983)، آخرین شاهدان (1985)، پسران رویین (1989)، نیایش چرنوبیل (1997) و زمان دستدوم (2013) است. عنوان این پنجگانه با محتوای آثار همخوانی حداکثری داشته و تا حدود زیادی منطقی است. دو مفهوم کلیدی که در همهی این پنج اثر به آنها پرداخته شده «صداها» و «آرمانشهر» هستند. این دو مفهوم بهویژه در کتاب زمان دستدوم نمود بارزی دارند. صداهایی متفاوت با یکدیگر، از گوشهگوشهی این سرزمین پهناور، «آرمانشهر روسی» را برای شما تصویر میکنند؛ آرمانشهری که ملل روسیزبان در طول صد سال گذشته، در طی و حدفاصل حکومت دو ولادیمیر، لنین و پوتین همواره به دنبال آن بودهاند و هرگز هم بدان نرسیدهاند. آلکسیویچ همان روش مصاحبهی مستقیم با شهروندان عادی و انتقال بیکموکاستِ آن را که در چهار کتاب قبلی به کار گرفته بود برای تنظیم و نگارش حُسنختام پنجگانهاش، زمان دستدوم نیز استفاده کرده است. مصاحبههای مربوط به این کتاب طی سالهای 2012 - 1991 گرفته شدهاند، پس از فروپاشی نظام شوروی. مردم طی دههها یاد گرفته بودند اگر زندگی خود و خانوادهشان را دوست دارند، ساکت بمانند. حتی اگر شدیدترین بلاها و دردها به آنها تحمیل شده باشد، دندان به جگر بگیرند و به احدی چیزی از سرگذشتشان نگویند. خودسانسوری، ترس از ابراز عقیده و وحشت از حکومت و نهادهای وابسته در وجودشان نهادینه شده بود. اما پس از فروپاشی نظام شوروی، دستکم برای مدت کوتاهی، شمشیری که بر سر تکتک شهروندان شوروی سایه انداخته بود ناپدید شد. با این حال گرفتن مصاحبه و به حرف آوردن کسانی که نسلاندرنسل یاد گرفته بودند خاموش باشند، کار بسیار دشواری بود. سوتلانا آلکسیویچ با گفتوگوهایی که انجام داده به خوبی توانسته تصویری واقعی و کامل از روسیه کنونی به نمایش بگذارد که همچنان خاطرات ظلم، وحشت، قحطی و قتلعامها را با خود حمل میکنند؛ با این حال برای آیندهای درخشانتر میکوشند و امیدوارند. کتاب پیش رو ترکیبی از غمها و پیروزیهای انسانهایی است که یک ملت واحد را تشکیل میدهند و نویسنده با به چالش کشیدن مسائلی مانند انسان و انتخابهای خوب و بد افراد، شما را با خود همراه میکند.پسری روی سکوها
معرفی کتاب پسری روی سکوها
کتاب پسری روی سکوها روایتی جذاب از جزئیات وقایع بیش از چهار دههی فوتبال ایران به قلم حمیدرضا صدر، به عنوان ناظری بیتاب است. این اثر بازتابندهی تاریخ و سیاست دهههای 40، 50، 60 و 70 و آمیخته به درد و دلهای خصوصی نویسندهای بیپرواست که از نیش زدن به خودش نیز پروایی ندارد. این کتاب نوعی وقایع نگاری از زندگی نامآوران فوتبال نیز محسوب میشود؛ یادآوری صحنههای کلیدی؛ خاطر نشان کردن صحنههای سادهای که بر شما تأثیری شاید عمیق و شاید هم در حد یک خاطره گذاشتهاند. نویسنده در این اثر دیدارهایی را از اوایل دههی 1340 تا اواخر دههی 1370 از میان صدها بازی مرور میکند. مبنای تقسیمبندی دههی 1340 کشف فوتبال و سپس پیروزی تاریخی تیم ملی ایران برابر اسرائیل در سال 1347 است که آغازی دیگر برای فوتبال به شمار میرفت. دههی 1350 تا زمان انقلاب 1357 طولانیترین فصل کتاب را ساخته، چرا که طرافداران بیش از هر دورهای درگیر فوتبال ایران بودند و بیش از هر زمانی روی سکوها نشستند. تعداد روایات مربوط به پرسپولیس و تاج / استقلال در این دوره بیش از سایر تیمهاست، چرا که فوتبال آن عصر در تهران و ایران حول این دو باشگاه میچرخید. فصل بعد وقوع انقلاب تا پایان نبرد هشت ساله با عراق را دربرمیگیرد. فصل پایانی هم به فوتبال پس از پایان جنگ تا حضور در جام جهانی 1998 اشاره دارد. نقطهی پایانی، نمایش شیرین تیم ملی در فرانسه است. پیروزی برابر ایالات متحده و شب خاطرهانگیزی که همه به کوچهها و خیابانها ریختند. فوتبالیها توانایی فراوانی در تدوین ذهنی دارند. آنها میتوانند صحنههای بازی دو ساعتهای را که دیدهاند در یک الی دو دقیقه پشت سر هم قطار کنند یا درگیریهای مسابقاتی را که فقط توصیفشان را شنیده یا خواندهاند بلافاصله پیش رویشان مجسم کنند. فوتبالیها معمولاً در تونل زمان پرسه میزنند. در بخشی از کتاب پسری روی سکوها میخوانیم: در جام ملتهای آسیای 1996 در امارات آغازی نومید کننده داشتهاید. شکست 2 - 1 از عراق با تک گل بیاثری در واپسین دقیقه از علی دایی. پیروزی قابل پیشبینی برابر تایلند با سه گل و سرانجام به زانو درآوردن عربستان با ضربههای کریم باقری، علی دایی و خداداد عزیزی. ترکیبتان را شناختهاید و فوتبالتان تک ضرب شده. هم فکورانه و هم آمیخته به تعصب. محمد مایلیکهن اعتمادبهنفس داشته و آن را به پسرانش منتقل کرده... امروز اینجا علی دایی کولاک کرده و راهش را از همتایانش سوا. در دوبی، از همین امروز. کره در دقایق اولیه دروازهی نیما نکیسا را باز کرده و نیمهی اول را با پیروزی 1 - 2 پشت سر گذاشته. خداداد عزیزی بازی را 2 - 2 کرده. سپس آنچه بر صفحهی تلویزیون دیدهای شبیه کلیپهای تدوین شده بوده. چشمهات را مالیدهای که بازی واقعی بوده یا نه. دایی چهار گل طی بیست و دو دقیقه زده. از دقیقهی 66 تا 88. آتش بازی راه انداخته. گلهای پشت سر همی زده با بیاعتنایی به قواعد منطق و فیزیک. در آن بیست و دو دقیقه همهجا بوده. نیمهی میدان کرهایها را با قلدری اندازهی کفشهایش کرده و با ارسال هر توپی ناخوانده و سر زده مثل آذرخش ظاهر شده و ضربهی نهایی را نواخته. نواخته و کرهایها را منگ و گیج کرده. مات و مبهوت. اشکهای پارک جون وان، مربی کره، را درآورده. سینههای ایرانیها را پر کرده از غرور. شادی مردم را در خیابانها به ارمغان آورده. رقص برف پاککن اتومبیلها را. هجوم صدها مشتاق را به خانهی پدرش در اردبیل.بیمارستان
زيرآفتاب خوش خيال
معرفی کتاب زیر آفتاب خوش خیال عصر
جیران گاهان در کتاب زیر آفتاب خوش خیال عصر به روایت ازدواج دختری یهودی به نام مونا با مردی مسلمان میپردازد و مسائل و مشکلات زندگی این دو زوج را قبل و بعد از ازدواج به تصویر میکشد. این اثر که اولین رمان جیران گاهان، نویسنده جوان ایرانی است، در سال 1389 موفق به کسب جایزه بهترین رمان اول بنیاد گلشیری شده است. مونا دختری یهودی است که علیرغم عرف و دینی که دارد به پسری مسلمان که استاد موسیقی است، علاقهمند میشود و همین موضوع باعث میشود تا خانوادهاش او را طرد کنند. اما مونا از عشقش دست برنمیدارد و به خاطر شهریار به ظاهر مسلمان شده و با او ازدواج میکند. پس از مدتی که از زندگی زناشویی مونا و شهریار میگذرد، دچار مشکل شده و رابطهشان به جدایی ختم میشود. مونا مجبور میشود به تنهایی زندگی کند و یک روز با تماس خواهرش و اطلاع از بیماری مادرشان باعث میشود تا مونا شروع به مرور وقایع گذشته کند. جیران گاهان هنگام نگارش، نگاهی بیطرفانه به داستان داشته و از افراط و تفریط دوری میکند. همین موضوع سبب میشود تا روایت داستان باورپذیرتر جلوه کند. او در روایتش از شیوه جریان سیال ذهن استفاده کرده اما آن را به گونهای بکار برده است که شما را گیج نمیکند. زیباترین و در عین حال قابل تقدیرترین جنبه کتاب زیر آفتاب خوشخیال عصر آن است که از رائهی چهرهی سیاه یا سفید به شخصیتهای داستان پرهیز شده است. چهرهی خانوادهی مونا که کلیمی هستند به صورتی انسانی به تصویر کشیده شده است و هیچ کدام از آنان یکسره خوب یا یکسره بد نیستند. تمام شخصیتهای داستان از جمله مونا و شهریار جنبههای مثبت و منفی دارند. حتی در روند داستان اشارهای به پیشداوریهای پدر و مادر شهریار در رابطه با کلیمیان میشود. از ظرایف قابل احترام این کتاب نیز میتوان به عدم تجانس فرهنگی در بین خانوادههای این زوج اشاره کرد. عدم پذیرش کامل مونا از سوی خانوادهی شهریار گرمای رابطهی عاطفی این دو نفر را سرد کرده و به گونهای روایت میشود که گویی جدایی آنها به دلیل این عدم تجانس فرهنگی و پیشداوریهای ذهنی از پیش رقم خورده است. با اینکه شهریار در روند داستان، تلاشش را برای شناخت بهتر فرهنگ خانواده مونا میکند اما رفته رفته این تمایل به شناخت کم شده و جایش را به رفتاری آمرانه و مردسالارانه میدهد. در بخشی از کتاب زیر آفتاب خوشخیال عصر میخوانیم: شیشه شور را از روی هرهی پنجره برمیدارد. دمپاییها را به نوبت میکند و روی هره میرود. وزنش را روی پنجره میاندازد. شیشه شور را فشار میدهد. قطرههای ریز آب روی شیشه پخش میشوند. بوی تمیزی دماغش را پر میکند. روزنامه را روی سطح بیرنگ، محکم بالا و پایین میکشد. پشت قطرههای آب و کف، کوچه خالی است. نه زنی، نه مردی، نه گربهای، نه بچهای. کوچه خوابیده. یکی دو ساعت دیگر خیابان پر میشود از مامانها که سرشان را از در ورودی آپارتمانها بیرون میآورند و سر بچهها داد میکشند. پسربچهها که گلکوچیک بازی میکنند و دختر بچهها که دم در خانهی همدیگر میپلکند. فقط یک دختر مومشکی با پسرها فوتبال بازی میکند. آنقدر ریزه است که خودش را چابک از لا به لای پسرها رد میکند و شوت میزند توی دروازهی زپرتی که میگذارند وسط کوچه. موسی و ادنا عاشق فوتبال بودند. مامان نمیگذاشت بروند توی کوچه. میگفت: «لازم نکرده با این گوییمها بازی کنین واسهی من.» موسی توی خانه رژه میرفت و میگفت: «حرفم باهاشون نباید زد. چه برسه به فوتبال بازی کردن.» این کلمه را تازه یاد گرفته بود. تا چند ماه همهچیز و همهکس مزخرف بودند. مسئلههای ریاضی، پسرهای گوییم همسایه، ماهیهایی که هر از گاهی توی حوض جان میدادند، روی آب بیحرکت بالا آمدند و چپه میشدند، و شلوار پارهاش که هرچه مامان میدوخت هفته بعد دوباره خشتکش جر میخورد. ادنا ولی دور از چشم مامان توی کوچه میپرید. مخصوصاً وقتهایی که مامان تو زیرزمین بود. او لب حوض مینشست و با انگشتهای پایش بازی میکرد. شصت پای چپ با راست احوالپرسی میکرد و بهش شبات شالم میگفت.محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-درونگری
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کنددانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-تاریخ هستی شناسی هنر
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بخت اخلاقی
زیر نظر دکتر مسعود علیا بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-باروخ اسپینوزا
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-روشنگری
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-این همانیشخصی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بدنآگاهی
دانشنامه فلسفه استنفورد 3: شاخهها و مکتبها
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٧٣٥ |
سال نشر | ١٤٠١ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
قطع | رقعی |
وزن | ٨٩٧ |
شابک | ٦ -٣٩٠-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.