الگوی ارتقای سرمایه فرهنگی در ایران

17,000 تومان

اصطلاح سرمایه فرهنگی را اولین بار پی‌یربوردیو (١٩٣٠-٢٠٠٢) به ادبیات علوم اجتماعی و انسانی وارد کرد. بوردیو متفکری است که موضوع نابرابری فرهنگی و اجتماعی از اهتمامات جدی او بود. بوردیو سرمایه فرهنگی را به سه بخش تقسیم می‌کند: ١-سرمایه تجسم یافته یا مجسم که با کالبد و بدن فرد مرتبط است و به صورت مهارت و تربیت در فرد دیده می‌شود. ٢-سرمایه عینیت یافته که به صورت کالاهای فرهنگی چون تصاویر، کتاب‌ها، کامپیوتر و هنر بروز می‌کند.

٣-سرمایه نمادی شده که از طریق مدارک واقعی و دیگر شواهد پایگاه فرهنگی بازنمایی می‌شود.
هرچند برخی دیگر از دانشمندان اظهار می‌کنند سرمایه فرهنگی جزئی از سرمایه اجتماعی است و اعضای یک اجتماع با پذیرش مبادلات فرهنگی، پیوندهای اجتماعی را نیز توسعه می‌دهند، اما بوردیوی فرانسوی چندان قائل به این امر نیست. آنتونی گیدنز می‌گوید که شیوه‌های گفتاری و رفتاری کودکان طبقه اجتماعی و خانوادگی فرو دست، به ویژه کودکان گروه‌های اقلیت قومی، با شیوه‌های گفتاری و رفتاری مسلط در مدرسه مغایر است.

اگرچه نظریات مطرح شده در زمینه سرمایه فرهنگی در جهت ایجاد تمایز و تولید نابرابری است، دانشگاه می‌تواند شرایطی یکسان فراهم کند تا هر کسی بنابر استعداد و توانایی خود از آن بهره برد.
دکتر رضا صالحی امیری استاد و مدرس دانشگاه پیش از این آثاری همچون «آسیب شناسی فرهنگی در ایران»، «مفاهیم و نظریه‌های فرهنگی»، «دیپلماسی فرهنگی» و «حاشیه نشینی و اسکان غیر رسمی» را در کارنامه تاْلیف‌های خود در نشر ققنوس دارد.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

الگوی ارتقای سرمایه فرهنگی در ایران

نویسنده
سید رضا صالحی امیری
مترجم
——
نوبت چاپ ١
تعداد صفحات ٢٨٠
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٣٩٤
سال چاپ اول ——
موضوع
فلسفه
نوع کاغذ ——
وزن ۳۲۹ گرم
شابک 9786002781079
توضیحات تکمیلی
وزن 0.329 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “الگوی ارتقای سرمایه فرهنگی در ایران”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

راهکار

11,000 تومان
کتاب حاضر تلاش می‌کند نه تنها در انتقال اطلاعات، بلکه در بیدارسازی نیروهای متعالی درون شما قدم‌های موثری بردارد. برای اینکه این نیروها همیشه در وجود خود زنده نگه دارید، باید تا آخر عمر به استفاده از راهکارهایی که در این کتاب ارائه می‌شود ادامه دهید. هدف نهایی این است که رابطه‌ای پایان ناپذیربا نیروهای متعالی برقرار سازید. نویسنده سعی کرده حقیقتی ساده اما بسیار مهم را به خواننده کتاب منتقل کند. قدرت نیروهای متعالی کاملاً واقعی است. هر چه مخاطب بتواند بیشتر از آنها استفاده کند، تغییرات بزرگ‌تر و عمیق‌تری در زندگی‌اش ایجاد خواهد کرد. تا به حال بیماران بسیاری بوده‌اند که پنج یا ده سال یا حتی بیشتر با نیروهایی که نویسنده این کتاب به آنها معرفی کرده و موفقیت‌های بزرگی کسب کرده‌اند. اما آنچه حقیقتاً زندگی آنها را استثنایی کرده، طرز برخوردشان در برابر شکست‌ها بوده است. دراین مواقع سریعاً نیروهای متعالی را آزاد می‌کنند و روح انعطاف ناپذیر خود را در برابر تابش آنها قرار می‌دهند. آنها با علم به این که سختی و مصیبت رابطه‌شان را بانیروهای متعالی عمیق می‌سازد، مشکلات را به آغوش باز می‌پذیرند. در عوض، همواره از حمایت نیرویی فراتر برخوردارند و به اطمینانی راسخ و محکم دست می‌یابند.

پیرنگ

80,000 تومان
مجموعه مكتب‌ها، سبك‌ها و اصطلاحات ادبي و هنري كه اين كتاب يكي از آن‌هاست دربر گيرنده حدود سي كتاب مستقل از هم است. اين كتاب به مقوله‌هايي گوناگوني مي‌پردازند: برخي به نهضت‌ها و جنبش‌ها و مكتب‌هاي ادبي، برخي به انواع ادبي و برخي به ويژگي‌‌هاي سبكي و مانند اين‌ها. پيرنگ با اصطلاحات گوناگوني به فارسي ترجمه شده است كه مهم‌ترين آن عبارت‌اند از: پيرنگ، طرح، طرح و توطئه، چهارچوب، دسيسه،‌ داستان و خلاصه داستان. از ميان اين اصطلاح‌ها دو اصطلاح «طرح» و «پيرنگ» رواج بيشتري يافته است. كتاب حاضر يكي از دشوارترين و پيچيده‌ترين كتاب‌هاي اين مجموعه است. مولف در كنار نگاه تاريخي تحليلي مرسوم در اين گونه آثار نگرش فلسفي روان‌شناختي هم به موضوع داشته است. مهم‌ترين حسن اين كتاب شايد اين باشد كه علاوه بر آن كه بينش تازه‌اي در باب پيرنگ به ما مي‌دهد، ما را به تنوع نگاه‌ها و گوناگوني آثاري كه در اين‌باره نوشته شده نيز آشنا مي‌كند.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

خواهران

10,000 تومان
خواهرتان ممکن است نزدیک‌ترین فرد به شما باشد یا غریبه‌ترین، ممکن است شما را به مرز جنون برساند یا الهام‌بخش‌تان باشد، اما به هر حال رابطه‌ای منحصر به‌ فرد با شما دارد. در کتاب حاضر قسمت‌هایی از رمان‌‌های زنان کوچک و همسران خوب (اثر لوئیزا می الکات) را می‌خوانید.
سفارش:0
باقی مانده:1

باشگاه پنج صبحی ها

329,000 تومان
مفهوم باشگاه پنج‌ صبحی‌ ها شامل برنامۀ صبحگاهي متحول‌کننده‌ای است که مردم را قادر می‌سازد ميزان بهره‌وری‌شان را افزايش دهند و در زمينه‌های کار، زندگی شخصی، سلامتی و روحيه به موفقيت‌هايی خارق‌العاده دست پيدا کنند. رابين شارما در باشگاه پنج صبحی ها داستان دو غريبه را روايت می‌کند که با يک ميلياردر بزرگ آشنا می‌شوند و پيشنهادهای او را براي دستيابی به موفقيت همه‌جانبه در زندگی می‌پذيرند. نکات ارائه‌شده در اين کتاب کاملاً ساده و قابل ‌اجرا و در عين حال بسيار تأثيرگذار است و خوانندگان را قادر می‌سازد از روز، هفته، ماه، سال و عمر خود به بهترين نحو ممکن بهره‌گيری کنند و نتايجی عالی در زندگی حرفه‌ای و شخصی خود رقم بزنند. رابين شارما نويسنده و سخنران انگيزشي اهل کانادا است که کتاب پرفروشش راهبي که فِراري‌اش را فروخت به بيش از 70 زبان ترجمه شده ‌است. باشگاه پنج‌ صبحي‌ها کتابي است که زندگي شما را براي هميشه متحول خواهد کرد.

مطرود و دو داستان ديگر

160,000 تومان
بخشی از کتاب مطرود و دو داستان دیگر شهر را درست نمی‌شناختم، شهر محل تولدم و محل اولین گام‌هایم در این جهان، و بعد گام‌های دیگرم، آن‌چنان پُرشمار که گمان می‌کردم همهٔ ردپاهایم گم شده، اما اشتباه می‌کردم. چه کم بیرون می‌رفتم! گه‌گاه پشت پنجره می‌رفتم، پرده‌ها را کنار می‌زدم و بیرون را تماشا می‌کردم. اما بعد تندی برمی‌گشتم به کنج اتاق، به سوی تخت‌خواب. در این هوایی که محاطم کرده بود احساس ناخوشی می‌کردم، احساس گمگشتگی در برابر هرج‌ومرج چشم‌اندازهای بی‌شمار. اما همچنان می‌دانستم در این برهه چه‌طور عمل کنم، در مواقعی که کاملاً ضروری بود. اما اول چشم چرخاندم به سوی آسمان، همان جا که به ما مدد می‌رساند، که هیچ مسیری در آن نیست، که انسان در آن آزادانه پرسه می‌زند، همچون در برهوت، و هیچ‌چیز سد نگاهت نمی‌شود، هر جا که چشم بگردانی، مگر حدودوثغور خودِ نگاه. سرِ آخر ملال‌آور می‌شود. بچه که بودم گمان می‌کردم زندگی وسط دشت چه خوب است، و رفتم به خلنگ‌زار لونِبورک۱ با فکر دشت رفتم به خلنگ‌زار. خلنگ‌زارهای نزدیک‌تر دیگری هم بود، اما صدایی مدام به‌ام می‌گفت، خلنگ‌زار لونِبورک به کارت می‌آید. به‌حتم عامل ۲lüne در این ماجرا مؤثر بود. از قرار معلوم خلنگ‌زار لونِبورک به‌هیچ‌وجه رضایت‌بخش نبود، به‌هیچ‌وجه. ناامید به خانه آمدم، و درعین‌حال آسوده‌خاطر. بله، نمی‌دانم چرا، اما هیچ‌وقت ناامید نشده‌ام، اغلب در روزهای نخست ناامید می‌شدم، بدون آن‌که هم‌زمان، یا اندکی بعد، آسودگی خاطر انکارناپذیری احساس کنم.
سفارش:0
باقی مانده:2