اموال و حقوق مالی

32,000 تومان

در حقوق خصوصی، مال و حقوق مالی از دو جهت مورد توجه و اهتمام ویژه می باشد.

نخست از حیث جایگاه حقوقی که احترام و رعایت حق مالی هر شخص، رعایت حرمت شخصیت او محسوب شده و حدیث “المؤمن حرام کله، عرضه، ماله و دمه” گواه بر مدعاست که پیامبر خاتم (ص) احترام به حقوق مالی را در ردیف و سیاق احترام به خون و آبروی اشخاص بیان کرده اند.

دوم نقش حقوق مالی در حفظ نظم و آرامش اجتماعی است زیرا کمتر نزاع و اختلافی در جامعه حادث می شود که حق مالی در پیدایش و یا حل آن نقش نداشته باشد.

کتاب حاضر در راستای توصیف حقوق مالی و قواعد حاکم بر آن تدوین شده که امید است مورد استفاده اقشار مختلف، خصوصاً دانشجویان علم حقوق قرار گیرد.

 

در انبار موجود نمی باشد

شناسه محصول: 9789645307132 دسته: , برچسب: , , ,
توضیحات

اموال و حقوق مالی

نویسنده
دکتر علیرضا باریکلو
مترجم
——-
نوبت چاپ 5
تعداد صفحات 288
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر 1402
سال چاپ اول  ————
موضوع
حقوق
نوع کاغذ  —————
وزن 420 گرم
شابک
9789645307132
توضیحات تکمیلی
وزن 0.420 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “اموال و حقوق مالی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

بازارهای پولی و مالی بین المللی

17,500 تومان
این کتاب برای دانشجویان رشته مدیریت بازرگانی در مقطع کارشناسی برای درس «سازمانهای پولی و مالی بین‌المللی» به ارزش 3 واحد و برای مقطع کارشناسی‌ارشد برای درس «بازارهای پولی و مالی» به ارزش 2 واحد تدوین شده است.

فهرست:

پیشگفتار فصل اول: پس‌اندازها و تمرکز منابع مالی جامعه فصل دوم: روشهای تمرکز یا تشکیل منابع مالی (در سطح کلان وخرد)، ... فصل سوم: مشخصات بازارهای پولی و مالی در کشورهای در حال توسعه، ... فصل چهارم: بازار سرمایه و پیش‌بینی جریان فعالیتها در آن فصل پنجم: عوامل اقتصادی مؤثر بر بازار پول و سرمایه فصل ششم: نقش سیستم بانکی جدید (بانکداری اسلامی یا بدون ربا) در بازار مالی ایران فصل هفتم: نقش درآمد حاصل از صادرات نفت در بازارهای مالی کشورهای صادرکننده نفت فصل هشتم: منابع مالی خارجی، وامها، اعتبارات و ذخایر پولی بین‌المللی فصل نهم: بازار اسعار (ارز) اروپا فصل دهم: مسائل جاری در امور پولی و مالی بین‌الملل (پولشویی)
سفارش:0
باقی مانده:8

شمايل تاريک کاخ ها

6,600 تومان
مروری بر کتاب این رمان که با رفت و برگشت های زمانی همراه است و از گذشته به زمان حال و معاصر باز می گردد در حقیقت متشکل از دو داستان بلند است: اولی «آتش بندان» و دیگری «شمایل تاریک کاخ ها». «آتش بندان» تاریخ زرتشتیان یزد را مرور می کند، و «شمایل تاریک کاخ ها» نوعی بازگویی یا بازخوانی بخشی از تاریخ ایران است. جان بخشیدن به تراژدی های تاریخی، باعث می شود که آدم های نویسنده، با ترس و تاسف از آن ها یاد کنند. این رمان درباره گریزی تاریخی به گذشته است که با رفت و برگشت‌های زمانی همراه است و به زمان حال و معاصر نیز باز می‌گردد. موضوع «آتش بندان» نیز رجعت به گذشته و تاریخ است. نگاهی به وقایع دوران قاجار و صفویه، بخشی از این رجعت به گذشته است.شخصیت‌های این رمان غالبا مردان هستند؛ ضمن آنکه داستان با زبانی روان و امروزی روایت شده است

سینما جهنم: شش گزارش درباره‌ی آدم‌سوزی در سینما رکس

52,000 تومان

معرفی کتاب سینما جهنم

در کتاب سینما جهنم که کریم نیکونظر آن را نوشته است، گزارش‌هایی تاریخی از یک فاجعه انسانی را می‌خوانید. گزارش‌هایی از آتش‌سوزی در سینما رکس آبادان در ۲۸ مرداد سال ۱۳۵۷.

 درباره کتاب سینما جهنم

واقعه آتش‌سوزی در سینما رکس آبادان یکی از فجایعی است که هیچ‌گاه از خاطر مردم این سرزمین پاک نخواهند شد. شب بیست و هشتم مرداد سال ۱۳۵۷ در ساعت ۲۰:۲۱ دقیقه هنگامی که فیلم گوزن‌های مسعود کیمیایی در حال پخش بود، سینما گرفتار حریق شد و طبق آمار ۶۳۰ نفر در این آتش‌سوزی کشته شدند. برخی گرزارش‌ها حاکی از عمدی بودن این آتش‌سوزی بود چون این اتفاق با اعتراضات مردمی سال ۱۳۵۷ و طولانی شدن رسیدگی به آنها همزمان شده بود. ساواک متهم ردیف اول در چشم مردم بود و امام خمینی نیز این حادثه را شاهکار بزرگ شاه برای بدنام کردن انقلاب خواند. پس از انقلاب مشخص شد آتش‌سوزی کار فردی به اسم حسین تکبعلی‌زاده بوده است. او در شب حادثه به همراه سه نفر دیگر از هم محله‌ای‌هایش، یداالله (ملقب به زاغی) و فلاح، و شخصی به نام فرج بذرکار، به دیوارهای سینما تینر پاشید و آنجا را به آتش کشید. این فرد در سال ۵۹ با محاکمه قاضی موسوی تبریزی اعدام شد درحالی که همدستانش در همان شب حادثه در آتشی که خود افروخته بودند، کشته شدند. بقایای سینما رکس بعدها در سال ۱۳۸۴ تخریب شد و به جایش مجتمع تجاری ساختند. هنوز همه ساله برای کشته‌شدگان در این حادثه مراسمی برگزار می‌شود. با وجود کمبود منابع و اسناد درباره این واقعه و از دنیا رفتن آدم‌هایی که با آن مرتبط بودند، کریم نیکونظر کوشیده است در این کتاب ابعاد گوناگون فاجعه سینما رکس آبادان را بررسی و حقایقی را درباره آن فاش کند. این گزارش‌ها در دو بخش به نام کابوس‌ها و روایت‌ها گردآمده‌اند.

 خواندن کتاب سینما جهنم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

علاقه‌مندان به تاریخ معاصر ایران مخاطبان این کتاب‌اند.

بخشی از کتاب سینما جهنم

از این واقعه مستندهای زیادی هم در دسترس نیست. علیرضا داوودنژاد از اولین کسانی است که با دوربین شانزده‌میلی‌متری فیلم مستندی در همان اولین روزهای بعد از آتش‌سوزی ساخته است. نام فیلم او گزارشی از فاجعهٔ سینمارکس آبادان است. او این فیلم را با همکاری صداوسیمای آبادان و به تهیه‌کنندگی جمشید الوندی ساخته که مدیر فیلم‌برداری آن هم بوده است. در این مستند چهل‌دقیقه‌ای، روایت دست‌اولی از بازماندگان، شاهدان و مسئولان موجود است و تصاویر هولناک و درعین‌حال نایابی از سینما و شهر به چشم می‌خورد . بااین‌حال این فیلم بیش‌تر توصیفی است از موقعیت آبادان در آن روزها و احتمالاً مهم‌ترین سند تصویری است از آن روزگار. عباس امینی، مستندساز آبادانی، هم سه دهه بعد از واقعه، مستندی به نام قصهٔ شب ساخته که روایتی است از خاطرات خانواده‌های بازماندگان. او سراغ چند خانواده رفته و خاطرات آن‌ها را در قالب مستند گزارشی ضبط کرده است. این روایت‌های دردناک بیش‌تر حاوی اطلاعاتی شخصی‌اند. پرویز صیاد، بعد از مهاجرت به امریکا، در اواخر دههٔ هشتاد میلادی، تله‌تئاتری به نام محاکمهٔ سینمارکس ساخت که بیش‌تر متکی بود بر شایعات و ابهامات، همان روایت تبعیدشدگان از واقعه که نیروهای حاضر در حاکمیت جمهوری اسلامی را مقصر فاجعه جلوه می‌داد. او در سی سال گذشته این فیلم را مستند می‌داند، ولی واقعیت این است که جنبه‌های نمایشی آن مهم‌تر از مستندات تاریخیش است. در سال‌های اخیر شبکهٔ مستند هم چندبار سراغ سینمارکس رفته است. مهم‌ترین اثری که از این شبکه پخش شده فیلم دادگاه سینمارکس است که آن را در قالب مجموعه‌ای مفصل پخش کرده. اما این فیلم‌ها تدوین و در آن بخشی از اعتراف‌ها و سخنان شاهدان حذف شده است. بااین‌حال، تنها تصویر موجود و در دسترس از دادگاه سینمارکس همین مجموعه‌ای است که شبکهٔ مستند پخش کرده. این وسط تنها اسناد قابل‌اتکا روزنامه‌ها هستند که گزارش‌هایی کم‌وبیش دقیق از رخدادها و وقایع بعد از آتش‌سوزی تا دورهٔ محاکمه ارائه می‌کنند. دو روزنامهٔ اطلاعات و کیهان در روز ۲۹ مرداد ۵۷، خبرنگارهایی به آبادان اعزام کردند و آن‌ها تا زمان دستگیری آشور گزارش‌های متعددی از حال‌وهوای شهر و اعتراض‌های مردمی نوشتند. این روند بعد از انقلاب با شدت بیش‌تری دنبال شد؛ هر دو روزنامه از فروردین ۵۹ تا شهریور همان سال، که دادگاه برگزار شد، مدام با بازماندگان سینمارکس گفت‌وگو و اخبار را از مسئولان شهر پیگیری کردند. مجلهٔ جوانان امروز هم، که آن روزها به سردبیری ر. اعتمادی منتشر می‌شد، نقش مهمی در احیای مسئلهٔ سینمارکس داشت. خبرنگار این هفته‌نامه، که با دادستان آبادان در ارتباط بود، اخباری را دربارهٔ حسین تکبعلی‌زاده و فرارش منتشر کرد و چون با برخی از خانواده‌های بازماندگان، مثل خانوادهٔ سازش، در ارتباط بود، درددل آن‌ها را مدام چاپ می‌کرد. این‌ها مهم‌ترین منابع برای اطلاع از سِیر پرونده، از وقوع تا دادگاه، هستند. بدون دسترسی به آرشیو این روزنامه‌ها، هیچ روایتی از آن واقعه ممکن نبود.

شکستن امواج: سینمای لارس فون‌تری‌یه

190,000 تومان

بخشی از کتاب سینمای لارس فون تری‌یه

اغلب از فون تری‌یه نیز همانند هیچکاک، به عنوان کارگردانی زن‌ستیز یاد می‌شود هر چند خودش ادعا می‌کند شخصیت‌های زن فیلم‌هایش «کمال‌گرا» هستند (کاپلوف، ۲۰۰۳: ۱۹۷) و از شخصیت‌های زن، به‌ویژه در سه‌گانهٔ «قلب طلایی» تصویری قوی و محکم ارایه داده است. (اسمیت، ۲۰۰۰: ۲۵) رسانه‌های جهانی پیوسته به وجود نوعی رابطهٔ «پورنوگرافیک احساسی» بین او و بیورک در زمان فیلم‌برداری رقصنده در تاریکی اشاره می‌کنند (اسکات، ۲۰۰۰؛ راکول، ۲۰۰۱) یا از نیکول کیدمن نقل‌قول می‌کنند که فون تری‌یه او را از نظر احساسی آزار داده (مارو، ۲۰۰۴؛ بیلن، ۲۰۰۶) و شباهت‌های آشکاری بین رفتار فون تری‌یه و رفتار سخت‌گیرانه و وسواس‌آمیز هیچکاک با بازیگران زن فیلم‌هایش مانند تیپی هدرن، اینگرید برگمن، جَنِت لی و اوا مری سنت به چشم می‌خورد.   فون تری‌یه اذعان کرده که «خوک» بودن هیچکاک را ستایش می‌کند (لارسن، ۱۹۸۴: ۴۵) و این موجب بحث‌های فراوانی دربارهٔ فمینیستی خواندن آثار فون تری‌یه و امکان استفاده از تفسیرها و تحلیل‌های فمینیستی دربارهٔ آن‌ها شده است. (برای بررسی بیشتر این موضوع به فصل شش مراجعه کنید.) یکی از نکات بسیار جالب توجه، روش مشترکی است که هم هیچکاک و هم فون تری‌یه در فیلم‌های‌شان به کار می‌برند، بدین شکل که شخصیت‌های‌شان را در میانهٔ موقعیت‌های دشوار انسانی (و به‌شدت جنسیتی) قرار می‌دهند تا بتوانند تأثیرپذیری‌های روانی آن‌ها را هر چه بهتر تجزیه‌وتحلیل کنند.   در هستهٔ مرکزی آثار هر دو کارگردان، درون‌مایه‌های مشترکی مانند رنج کشیدن، کمال‌گرایی و لذت‌ها و نگرانی‌های مرتبط با این تجربه‌ها قرار دارند؛ هر دو به منظور بازتاب دادن و تشدید استعاره‌های روایی، در فرم فیلم‌هاشان دست‌کاری می‌کنند و به نتایج بسیار موفقی دست می‌یابند که به‌خوبی مستند شده‌اند

کوهستان شارلاتان

120,000 تومان
انتشارات هوپا منتشر کرد: به «کوهستان زیبا با یک کلاه برفی بامزه روی سرش، جایی که «وایلی» سیزده ساله انتظار دارد پدربزرگش، «کاپیتان تاگل» معروف را ملاقات کند، اما هیچ چیز آن­جوری نیست که وایلی فکر می­کند، سرو کله­ی «خارخاسک» پیدا می­شود، خفاش بیشه­زارهای غرب و «گاگول ترکون» که ترکاندن کله­ی گاگول­ها را رسالت خودش می­داند... یک دفعه قلبم از جا کنده شد. توی آینه­ی انگشترم، پشت پنجره، صورت آدمی را دیدم که زل زده بود توی کابین. صورتش به سفیدی قارچ بود. تمام موهای کله­ام سیخ شد. تیز برگشتم و پشت سرم را نگاه کردم. پشت پنجره سیاه و خالی بود. «قصه­ای بلند، آمیخته با نبوغ، با شخصیت­هایی تاثیرگذار و اتفاق­هایی غیرقابل پیش بینی، باورنکردنی و ناگهانی. این نمایش لوده، سرگرم کننده است.»
وایلی آرزو دارد کلانتر شهر شود. پدرش که روزنامه‌نگار است، او و مادر و خواهرش را از شهری به شهری می‌برد و هر جا روزنامه‌ی جدیدی چاپ می‌کند.
بعد از سال‌ها، وقتی وایلی یک پسر سیزده‌ساله است، بالاخره از خانه‌به‌دوشی خسته می‌شوند. پدر دار و ندارشان را می‌فروشد و بلیت کشتی می‌خرد برای سفر به شهر آفتاب. کوهستان شارلاتان در همین شهر آفتاب است. جایی که امیدوارند پدربزرگ پولدار وایلی، کاپیتان تاگل، منتظرشان باشد.
اما در کوهستان شارلاتان یک کشتی به‌گل‌نشسته‌ و یک عالم ماجراهای باورنکردنی و عجیب‌وغریب غافلگیرشان می‌کند. بااین‌همه وایلی قدم‌قدم به آرزوهایش نزدیک می‌شود.
سفارش:0
باقی مانده:1

قلب نارنجي فرشته

52,000 تومان

در بخشی از کتاب قلب نارنجی فرشته می‌خوانیم

بگم غلط کردم خوبه؟ بیفتم به دست و پات راضی میشی؟ جان جاوید برو اون سوزن و دواتت رو بیار نوکرتم. حالا شنبه ای داغ بودم یه حرفی زدم.

تو هم بد زدی توپرم. به زبون خوش می‌گفتی کمی شه، نه این که های وهوی راه بندازی تو این اوضاع قاراشمیش. نگاه کن، هنوز جای پنج تا انگشتت رو صورتمه.

خدا هیچ بنده ای رو ناامید نکنه. تو این یه هفته، هر غلطی که فکرش رو بکنی کردم. یکی گفت بسوزونش و خلاص. دوشنبه بود انگار. رفتم سنگکی سر چهارراه سوسکی، پشت همون جا که بساط می‌کردم. تازه تنور ظهرش رو روشن کرده بود و داشت خمیر می‌زد.

سر حرف رو با شاطر وا کردم که آره، من چنین خبطی کردم و حالا این دختره بونه کرده قبل بعله باید پاکش کنی وگرنه عیسی به دین خود، موسی به دین خود. نونواهه هم بعض خودت نباشه، آدم اهل دليه، فقط تخم نداره. فکر می کنه همه دزدن. اون روز نشست به حرف زدن.

هی چایی ریخت و از عشق و عاشقی هاش گفت. می گفت این رو ول کرده یکی بهتر پیدا شده، اون یکی رو ول کرده یکی از اون بهتر.

می‌گفت همه‌ی زندگیش عاشق بوده، ولی عاشق آدم‌های جورواجور. به من هم گفت ولش کن بابا، چیزی که زیاده زن.

زرشک! انگار حرف دیروز و امروزه. آدم به یه مرغ عشق مفنگی دل می‌بنده، اکرم که دیگه اکرمه. مرغ عشقه هم مُرد ها. این آخری‌ها خیلی خماری کشید.

چه قدر باید تریاک می‌مالیدم سرانگشت هام تا به فال از توی جعبه بکشه بیرون، بدم دست مشتری. یه طورهایی هم خل وضع شده بود. دیده بود خاطر اکرم رو می‌خوام، حسودی می‌کرد. غصه‌ی اون هم داشتم شنبه‌ای که اون حرف رو بهت زدم.

شبش رفته بودم خونه، دیدم کف قفس افتاده، پاهاش هوا. هرچی نچ نچ و سوت سوت کردم براش، انگارنه انگار. تا اون شب من واسه هیچ احدالناسی گریه نکرده بودم، حتا ننه و آقام.

ولی مرغ عشقه مونسم بود. به حرف‌هایی به ش زده بودم که به سنگ می‌گفتی، آب می‌شد. نشستم و یه دل سیر زار زدم.

سفارش:0
باقی مانده:1