اندیشه سیاسی شیعه در عصر ایلخانان

17,500 تومان

در عصر ایلخانان پس از پدید آمدن فضای فرهنگی متکثر، علما توانستند به تبیین اندیشه و آرای خود در زمینه های مختلف از جمله فلسفه و فقه سیاسی بپردازند. نویسنده در کتاب حاضر کوشیده است با بهره گیری از روش هرمنوتیک قصدگرا ماهیت و چیستی اندیشه علمای شیعه را در دو حوزه فلسفه و فقه سیاسی بررسی کند.

برای این منظور، بستر فرهنگی، شرایط سیاسی، زندگی و شخصیت علمای شیعه و گزاره های سیاسی موجود در متون فلسفی و فقهی ایشان با توجه به ارتباط این گزاره ها با شرایط فرهنگی و سیاسی حاکم تبیین شده است.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

اندیشه سیاسی شیعه در عصر ایلخانان

نویسنده دکتر علی خالقی
مترجم ————
نوبت چاپ 1
تعداد صفحات 420
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر 1395
سال چاپ اول  ————
موضوع مطالعات تاریخی
نوع کاغذ  —————
وزن 575 گرم
شابک 9786000202767
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.575 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “اندیشه سیاسی شیعه در عصر ایلخانان”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

مقدمه اي بر جامعه شناسي نابرابريها

قیمت اصلی: 52,000 تومان بود.قیمت فعلی: 33,000 تومان.
نویسنده دکتر علی کمالی مترجم —————— نوبت چاپ 8 تعداد صفحات 350 نوع جلد شومیز قطع وزیری سال نشر 1400

تأثیر از فاصله

120,000 تومان
برای‌ تأثیر گذاشتن‌ بر سایر افراد (از فاصله‌ نزدیک‌ یا دور) راهی‌ مطمئن‌ وجود دارد؛ راهی‌ آن‌ قدر ظریف‌ که‌ به‌ راحتی‌ نادیده‌ گرفته‌ می‌شود و در عین‌ حال‌ به‌ حدی‌ عمیق‌ که‌ هیچ‌ کس‌ از تأثیرات‌ نامرئی‌ آن‌ برکنار نمی‌ماند. این‌ کتاب‌ که‌ در نوع‌ خود منحصر به‌ فرد است‌، به‌ شکلی‌ عمیق‌ و قابل‌ درک‌ روش‌هایی‌ را مطرح‌ کرده‌ است‌ که‌ امکان‌ تأثیرگذاری‌ (از فاصله‌ نزدیک‌ یا دور) بر هر شخصی‌ را بدون‌ آگاهی‌ وی‌ فراهم‌ می‌سازد.

کتاب عزاداران بیل

225,000 تومان
معرفی کتاب عزاداران بیل این اثر مجموعه ای است از هشت داستان به هم پیوسته درباره ی مردمان روستایی به نام بیل، که دچار فقر و فلاکت و بدبختی اند. مردم این روستاها آدم‎هایی عامی و بی‎سواد اند، خرافات در این روستا بیداد می کند و مردم برای درمان دردها و بیماری ها و قحطی شدیدی که با آن دسته وپنجه نرم می کنند به جادو و خرافه پناه می برند. بعضی از شخصیت ها ثابت اند و در هر هشت قصه تکرار می شوند که هر کدام نماد کارکتری متفاوت اند. عزاداران بیل نثری شیوا و سلیس دارد و کوتاهی جمله ها و دیالوگ ها به داستان ریتم و ضرباهنگ تندی داده است. جمال میرصادقی منبع الهام ساعدی برای این داستان ها را، کتاب «نقاب مرگ سرخ» نوشته ی «ادگار آلن پو» می داند. فضای داستان، تاریک و تلخ است و ساعدی ترجیح داده است که تنها راوی اثر باشد و بی طرفی خود را حفظ کند. این اثر تاکنون دوازده بار تجدید چاپ شده است و هنوز اثری خواندنی به حساب می آید.

آفريقای قديم

140,000 تومان
کتاب «آفریقای قدیم» نوشته‌ی لوئیس مینکس، در سال ۱۹۹۵ منتشر‌شده است و به بررسی جامعه، فرهنگ و سنت‌های غنی و متنوع قاره آفریقا می‌پردازد. نویسنده در فصل ابتدایی، ضمن اشاره به تنوع اقوام و زبان‌های بومی آفریقا، تعریفی از «آفریقای قدیم» ارائه می‌دهد. او استدلال می‌کند که علی‌رغم ورود اسلام و مسیحیت، همچنان بسیاری از باورها و سنت‌های بومی و قبیله‌ای در آفریقا وجود دارند. سپس در فصل‌های بعدی به موضوعاتی مانند ساختارهای قدرت سنتی، نظام‌های قضایی عرفی، مراسم آیینی، اسطوره‌شناسی، هنرهای نمایشی، معماری بومی آفریقا و نقش حکایت‌گویان و افسانه‌ها در انتقال فرهنگی، می‌پردازد. مینکس در فصلی از کتاب به بررسی عمیق مذهب «وودو» در غرب آفریقا می‌پردازد. در این فصل، نویسنده مناسک، باورها و آداب مرتبط با این آیین را توضیح داده و نقش آن را در درمان‌های سنتی و رفع نفرین و باطل‌کردن سحر و جادو، تشریح می‌کند. همچنین، فصلی از کتاب به تاریخچه و ویژگی‌های معماری سنتی در آفریقا اختصاص دارد. مینکس با ذکر نمونه‌ها و تصاویری، انواع سبک‌های معماری بومی در نقاط مختلف این قاره را مورد بررسی قرار می‌دهد. از دیگر جنبه‌های مهم کتاب، توضیح چگونگی دگرگونی‌های اجتماعی و فرهنگی ناشی از استعمار و پس از آن استقلال کشورهای آفریقایی است. مینکس معتقد است این دگرگونی‌ها، تنش‌ها و تعارض‌هایی را بین «سنت و مدرنیته» به‌وجود آورده‌اند. در مجموع، این کتاب از دیدگاهی جامع‌نگر و با ذکر جزئیات و شواهد دقیق، خواننده را با وجوه گوناگون تمدن و فرهنگ غنی آفریقای سنتی آشنا می‌سازد. بنابراین، کتاب «آفریقای قدیم» می‌تواند برای درک عمیق‌تر تاریخ، ساختارهای اجتماعی و سنت‌های فرهنگی این قاره، منبعی مهم و جامع به‌شمار آید.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

کتاب دیگر کسی صدایم نزد

55,000 تومان
معرفی کتاب دیگر کسی صدایم نزد مجموعه حاضر شامل یازده داستان کوتاه از ‘امیر حسن چهل تن’ است که با این عناوین به طبع رسیده است: صله رحم, دیوار سمج شیشه ای, ته شب, چشم هایی به رنگ دریا, دسته گلی برای مرگ, اسرار مرگ میرزا ابوالحسن خان حکیم, داستان مرگ یک انسان, مرگ دیگر چیز مهمی نیست, پنجره نمی گذاشت به مرگ فکر کنم, پنجره سبز برگ ها, و ‘دیگر کسی صدایم نزد’: راوی پیرمرد خدمت کاری است که در یک خانه اعیانی زندگی می کند که ارباب خانه و نیز همسر پیرمرد ‘بتول’ که او نیز خدمتکار بود چندی پیش در گذشته اند. پیرمرد در این خانه گذشته را مرور می کند و اشاره ای نیز به وقایع دوران انقلاب می نماید.