



انگلیسی برای دانشجویان رشته آموزش و پرورش پیشدبستانی و دبستانی
70,000 تومان
این کتاب برای دانشجویان رشته آموزش و پرورش پیش دبستانی و دبستانی در مقطع کارشناسی به عنوان منبع اصلی درس «زبان تخصصی» به ارزش 2 واحد تدوین شده است.
فهرست:
1. Early Childhood Education
2. The Beginnings of Early Childhood Education
3. The Kindergarten Child
4. Day Care and Development
5. Concepts of Intellectual Development
6. Values of Play
7. Fantasy
8. Children and Stories
9. Aggression and Fear in Preschool Children
10. Creating Environments
در انبار موجود نمی باشد
انگلیسی برای دانشجویان رشته آموزش و پرورش پیشدبستانی و دبستانی
نویسنده |
دکتر منصور کوشا
|
مترجم |
——
|
نوبت چاپ | 24 |
تعداد صفحات | 200 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | وزیری |
سال نشر | 1401 |
سال چاپ اول | —– |
موضوع |
زبان تخصصی – ESP
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 280 گرم |
شابک |
9789645302229
|
وزن | 0.280 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
عقل عذابم مي دهد
در بخشی از کتاب عقل عذابم میدهد: شعرهای دی ماه 75 تا فروردین 78 میخوانیم
انسانهای غارنشین را حتماً دیدهای یا لااقل یکی از آنها را تقریباً هر روز پشتِ چراغقرمز یا مکث میکند یا فکر میکند که مکث میکند موهایش بلند و جوگندمیست یا فکر میکند که با یک و هفتاد و پنج سانت قد موهایش بلند و جوگندمیست. این از من اما تو فعلاً نصف دیگر سیبات را هم و بعد بردار قلممویت را و دیوار غار مرا با گُلوگیاه با هر شاخ و شمایلی که خودت میدانی یادت باشد تلفن نارنجیست.فهرست مطالب کتاب
از اینکه در سه زمان تا کجاها که ما / وَ همین جا چیزی برای نگفتن رفیقی نداری مؤلف من بودم افقی که هرگز با چهرههای مختلفی از تو سیصد گل سرخ هم که شده از فردا که چهطور به روایت خودمان اگر اتفاقی افتاد تو او را ندیدهای بر بوم نقاشی تا دوِ بعدازظهر آخه اونها هر دو یک نفریم با ماشینحساب هم که فکر کنی راوی گوید اینطور عصری را اصلاً نمردهای روانی صحنه را عوض میکنیم تا آدمبزرگها اینهمه سال کجا بودید؟ فقط یک شوخی بود از دو درختِ فقط زیردریایی از آنسوی خط از فرداهایِ چه کنم مؤلف هم سردرگم است دنکیشوت از اعماق کدام اتفاق؟ اول تو بخند از فرط خنده خراباتی ترسو! فکرهای از هر طرف این مرثیه و نه هیچگاه در شلوغیِ از هر طرفسرگردان در میدانهای پیر بوردیو و مقالات دیگر
معرفی کتاب سرگردان در میدان های پیر بوردیو و مقالات دیگر
حسن میرعابدینی یکی از منتقدانِ ادبیِ شناختهشده در فضای دانشگاهیِ ایران است. در کتاب سرگردان در میدانهای پیر بوردیو و مقالات دیگر، مخاطب شماری از مقالات و جستارهای خواندنی وی خواهید بود. موضوع اغلب این مقالات و جستارها، ادبیات داستانی ایران در دورهی معاصر است.درباره کتاب سرگردان در میدانهای پیر بوردیو و مقالات دیگر
اگر از علاقهمندانِ حوزهی نقد و نظریهی ادبی باشید، بیگمان نام حسن میرعابدینی، منتقد ادبی و پژوهشگر برجستهی تاریخ ادبیات را شنیدهاید، و از پیش با آثار او آشنایی دارید. میرعابدینی، در کنار چهرههایی چون دکتر حسین پاینده و مرحوم رضا براهنی، یکی از نخستین نویسندگانِ ایرانیست که در آثار تألیفی خویش، تاریخ ادبیات ایران را با عطف توجه به نظریههای ادبیِ شناختهشده در سطح جهان، بررسی نموده است. کتابِ «تاریخ ادبیات داستانی ایرانِ» او، نمونهی خوبی از بهکارگیری تئوریهای ادبیِ غربی در نقد و بررسی آثار وطنیست. کتاب سرگردان در میدانهای پیر بوردیو و مقالات دیگر یکی دیگر از آثار خواندنی وی به شمار میرود. این کتاب از بیست و یک مقالهی پژوهشی تشکیل شده است. در این مقالات به موضوعات متنوعی پرداخته شده است. از جمله: تاریخ ادبیات داستانی ایران، بوطیقای روایی در هزار و یک شب، معنای رئالیسم نزد احمد محمود، کاربرد نظریه در بررسی تاریخ ادبیات نمایشی، جایگاه هوشنگ گلشیری در ادبیات معاصر ایران و ... یکی از بهترین مقالات کتاب سرگردان در میدانهای پیر بوردیو و مقالات دیگر، «مرگ کدام مؤلف» نام دارد. میرعابدینی در این مقالهی موجز و مختصر، با رویکردی انتقادی به بررسی محتوای مقالهی مشهور «مرگ مؤلف»، اثر رولان بارت، نظریهپرداز ادبیِ اهل فرانسه، پرداخته است. بارت در مقالهی نامبرده، مدعی شده که انگارهی مؤلف، اساساً انگارهای مدرن است، که همزمان با ظهور نظم بورژوایی در عالم نظریهی ادبی سر برآورد. بارت توضیح میدهد که مطابق دیدگاه مؤلفمحور، اثر ادبی، به طور تمام و کمال به صاحبِ اثر که همانا مؤلف است، تعلق دارد. دیدگاه مؤلفمحور، نوعی خوانش خاص را تجویز میکند؛ خوانشی که هدفِ آن، پی بردن به نیاتِ مؤلف اثر است. مطابق دیدگاه مؤلفمحور، معنای متنِ ادبی (و نه فقط متن ادبی، بلکه متن در معنای عام)، با واکاوی مقاصد و نیاتِ مؤلف یا نگارندهی متن، محرز میگردد. بارت در مقالهی مرگ مؤلف توضیح میدهد که دیدگاه شرحدادهشده، تا چه اندازه گمراهکننده، و متضاد با ماهیت ادبیات است. به زعم بارت، متن به خودیِ خود و به طور قائمبهذات، زایندهی معناست، و اینکه صاحب متن (یا همان مؤلف) در پی ارائهی کدام معنای خاص بوده است، نباید در خوانش ما از متون تأثیری داشته باشد. به عبارتی، مدعای بارت این است که ما باید به خودِ متن و آنچه متن ارائه میدهد توجه کنیم، و مؤلف را به دست فراموشی بسپاریم. میرعابدینی در مقالهی مرگ کدام مؤلف نقایص دیدگاه رولان بارت را آشکار نموده است.باجه عوارض شهر خيالي
موقعیت و داستان / هنر روایت شخصی
در بخشی از کتاب موقعیت و داستان میخوانیم
اگر ویلیام هزلیت هر روز صبح با سختی و بیزاری تمام بیدار نمیشد، نمیتوانست در لذت نفرت را بنویسد. اگر ویرجینیا وولف مشکلی در کنار آمدن با زندگی نداشت، مرگ بید را نمینوشت، اگر جیمز بالدوین درگیر نبرد بیامانِ مهار کردن سیاهپوست و سفیدپوست درونِ خود نبود، یادداشتهای یک پسر بومی را نمینوشت. این متنها کار نویسندگانی است که در عمیقترین لایهها با جستار درگیر بودند. خودِ این فرم آنها را به درونی بودن عامدانه سوق داده است. در اینجا نوشته به دنبال این نیست که برای خودش توصیفاتی روی کاغذ جمع کند یا تصاویری مستقل از تفکر یا الهامی شاعرانه ایجاد کند. زاویهی دید از سیستم عصبی نشئت میگیرد و خودش را وقف شخص راوی میکند تا جستار را با نیروی محرکی درونی که خواننده از همان صفحهی اول میشناسد پیش ببرد: اجبار این است که از خودِ روایت فقط برای شکل دادن تداعیهایی استفاده شود که متن را پیش ببرد و به واکاوی درونی منجر شود. این نویسندگان شاید خود را «نشناسند» (یعنی به اندازهی بقیهی ما خودشناسی دارند)، اما در هر مورد حیاتی است که بدانند موقع نوشتن که هستند. آنها میدانند اینجا هستند تا موضوعی را که در دست دارند شفاف کنند - و براساس همین الزام باید کارشان را انجام دهند. وقتی نویسندگان از کیستی خود در لحظهی نوشتن ناآگاهاند (یعنی در جستار درگیر انگیزههاییاند که نه میتوانند تشخیص دهند و نه از پس حلش برمیآیند)، خیلی اوقات کار خوب از آب درنمیآید یا بسیار محدود میشود. جستار دی. اچ. لارنس، مگر زنها تغییر میکنند؟، موردی از ایندست است. روشن است که جستار در نکوهش فمینیستهای دههی 1920 است و تعمق در تکرار نقششان در تاریخ مدرن. از دید من کار موفقی نیست، نه به دلیل نظراتش، به این دلیل که خود لارنس نمیداند در پی چیست. این ندانستنِ نویسنده متن را محکوم به شکست میکند.وبلاگ خونآشام 2/ باران جیغ بر جاده
قسمتی از کتاب وبلاگ خون آشام 2
کت و شلوار راه راهی گفت: “تنم می لرزه وقتی آدم ها می گن داشته ن درباره ی من حرف می زده ن.” کمی عذاب وجدان گرفتم. آمد جلوی پیشخان ایستاد. انگار خیلی هم ناراحت نشده بود. باز همان کت و شلوار راه راهش تنش بود. گفت: “خب، بگین ببینم چه بلایی قراره سرم بیاد؟” خانم روزنامه فروش با صدای بلند خندید: “وای گیلز! از دست تو!” چشم هایش برق می زد. معلوم بود حسابی این آقای گیلز را قبول دارد. گفت: “نگران نباش بابا! چیزی نیست. کسی کاری با تو نداره. این آقا پسر داره واسه پروژه مدرسه ش تحقیق می کنه. زندگی من رو شخم زد از بس سوال پیچم کرد.” بعد با غرور تمام گفت: “تو که رسیدی داشت درباره ی مشتری ها و تازه واردها ازم می پرسید.” گیلز سر تا پای من را نگاه کرد و گفت: “فکر می کنم ما دیروز یک گپ مختصری با هم زدیم؟ زیر بارون. درست نمی گم؟ من نه تنها از مشتری های تازه بلکه از مشتری های خیلی راضی هم هستم. این خانم فوق العاده ن. حتی لطف کرده ن مجله ای رو که می خواستم برام سفارش داده ن. ” خانم روزنامه فروش گفت: “آهان. خوب شد یادم انداختی!این امروز صبح رسیده.” و مجله ای رو برداشت و گرفت طرف گیلز. گیلز بدجوری توی نخ من بود. گفتم: “می تونم دو تا سوال ازتون بپرسم؟ اگه اشکال نداره.” سعی می کردم به چشم هایش نگاه نکنم. زل زده بودم به دفترچه ام.خیابان گاندی، ساعت پنج عصر: چهار جستار دربارهی پروندهی جنایت سمیه و شاهرخ که دهه هفتاد را در بهت فرو بر
معرفی کتاب خیابان گاندی؛ ساعت پنج عصر: چهار جستار درباره پرونده جنایت «سمیه و شاهرخ» که دهه هفتاد را در بهت فرو برد
مهراوه فردوسی 25 سال پس از وقوع جنایت «سمیه و شاهرخ» بهسراغ این داستان هولناک میرود و در کتاب خیابان گاندی؛ ساعت پنج عصر از ابعاد گوناگونی به این واقعه نگاه میکند. نویسنده در این کتاب بیشتر بر چگونگی مواجههی دیگران با این ماجرا تأکید دارد؛ نه چرایی وقوع این قتل. از همین رو، این اثر در دستهی کتابهای جرمشناسی روایی قرار میگیرد.دربارهی کتاب خیابان گاندی؛ ساعت پنج عصر
وقتی داستان جنایتی را در صفحهی حوادث روزنامه میخوانیم، به آن فقط از زاویهی دید «یک» نفر نگاه میافکنیم. برای مثال ماجرای یک قتل را میتوان در چند جمله خلاصه کرد: «روز چهارشنبه 12 دی 1375 در خانهی شمارهی 19 خیابان گاندی جسد دو فرزند صاحبخانه پیدا شد: پسری نُهساله به نام محمدرضا و دختری چهاردهساله به نام سپیده.» چنین خبری در گوشهای از روزنامه پدیدار میشود و شاید توجه هیچکس را جلب نکند. شاید برخی فکر کنند که سارقی به این خانه حمله کرده و با دیدن این دو کودک، مجبور شده آنان را به قتل برساند. اولین چیزی که به ذهن مأموران میرسد، همین است. اما ماجرا به این سادگی نیست. هیچ چیز از خانه سرقت نشده و اظهارات دختر شانزدهسالهی خانواده، سمیه، ضد و نقیض است. آیا این قتل به یک دعوای خانوادگی برمیگردد؟ فقط دوازده ساعت بعد از وقوع حادثه، مأموران پلیس حقیقت امر را کشف کردند و پرده از یک جنایت وحشتناک و غمانگیز برداشتند. جنایتی که مهراوه فردوسی در کتاب خیابان گاندی: ساعت پنج عصر از آن میگوید. باز هم داستانی یکخطی در روزنامه: «دختر شانزدهسالهی خانواده، سمیه، با همراهی نامزدش، شاهرخ، برای رسیدن به ثروت خانوادگی خواهر و برادر کوچکش را خفه کرد.» اما این تلقی روزنامهنگاران در آن زمان است. با خواندن همین جمله هزاران سؤال به ذهنمان هجوم میآورند: شاهرخ و سمیه چطور عاشق هم شدند؟ رابطهشان چگونه اینچنین جدی شد؟ چرا دست به قتل اعضای خانوادهی سمیه زدند؟ مگر سمیه خواهر و برادرش را دوست نداشت؟ چرا شاهرخ با او همکاری کرد؟ مادر و پدر سمیه پس از شنیدن خبر قتل چه حالی داشتند؟ خواهر و برادر سمیه در آخرین لحظات زندگیشان به چه فکر میکردند؟ پدر و مادر شاهرخ چطور با این اتفاق وحشتناک مواجه شدند؟ و از همه مهمتر، مردم و جامعه راجعبه این جنایت هولناک چه نظری داشتند؟ مهراوه فردوسی سعی داشته از چندین جنبه به حادثهی خیابان گاندی نگاه کند. در کتاب خیابان گاندی؛ ساعت پنج عصر با چندین خردهروایت مواجه میشویم تا شرایط همهی افراد درگیر در این ماجرا را بهتر درک کنیم.محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-درونگری
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کنددانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بخت اخلاقی
زیر نظر دکتر مسعود علیا بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ماکس شلر
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند.
ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.
نقدی بر این کتاب
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.