انگلیسی برای دانشجویان رشته هوشبری

قیمت اصلی: 108,000 تومان بود.قیمت فعلی: 70,000 تومان.

کتاب حاضر برای دانشجویان رشته هوشبری در مقطع کارشناسی به عنوان منبع اصلی درس «زبان تخصصی» به ارزش 3 واحد تدوین شده است. امید می‌رود علاوه بر جامعه دانشگاهی، سایر علاقه‌مندان نیز از آن بهره‌مند شوند.

فهرست:

Preface

Unit 1 Reading I: Origin and History of Anesthesia
Unit 2 Reading I: Basic Definitions in Modern Anesthesia
Unit 3 Reading I: The Changing Nature of Preoperative Evaluation (1)
Unit 4 Reading I: Clinical Management of Muscle Relaxants (1)
Unit 5 Reading I: Management of General Anesthesia
Unit 6 Reading I: Anesthesia, Drug metabolism and Toxicity
Unit 7 Reading I: Factors Influencing Anesthesia Activity in Humans (1)
Unit 8 Reading I: Monitored Anesthesia Care (1)
Unit 9 Reading I: Intravenous Anesthesia, Barbiturates and Nonbarbiturates
Unit 10 Reading I: Anesthesia Risk (1)

Appendices
References

در انبار موجود نمی باشد

شناسه محصول: 9789645305831-1 دسته: , برچسب: ,
توضیحات

انگلیسی برای دانشجویان رشته هوشبری

نویسنده
صمد میرزا سوزنی، بتول پرورش
مترجم
——-
نوبت چاپ 8
تعداد صفحات 216
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر 1402
سال چاپ اول  ————
موضوع
زبان تخصصی – ESP
نوع کاغذ  —————
وزن 300 گرم
شابک
9789645305831
توضیحات تکمیلی
وزن 0.300 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “انگلیسی برای دانشجویان رشته هوشبری”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

حقوق ارتباط جمعی

7,400 تومان
این کتاب برای دانشجویان رشته علوم ارتباطات در مقطع کارشناسی به عنوان منبع اصلی درس «حقوق ارتباط جمعی» به ارزش 3 واحد تدوین شده است.

فهرست:

پیشگفتار بخش اول: بنیادهای نظری حقوق ارتباط جمعی گفتار اول: آزادی بیان گفتار دوم: آزادی اطلاعات گفتار سوم: استقلال رسانه‌های همگانی گفتار چهارم: تکثرگرایی رسانه‌ای گفتار پنجم: شیوه‌های تنظیم فعالیتهای رسانه‌ای: خودنظام‌دهی رسانه‌ای بخش دوم: قواعد تأسیس رسانه‌های همگانی و فعالیت در آنها گفتار اول: قواعد تأسیس رسانه‌های همگانی گفتار دوم: قواعد فعالیت در رسانه‌های همگانی بخش سوم: حدود فعالیتهای رسانه‌ای گفتار اول: انواع محدودیتها و قواعد حاکم بر مشروعیت آنها گفتار دوم: حمایت از امنیت ملی گفتار سوم: حمایت از حریم خصوصی گفتار چهارم: عدم نقض مالکیتهای فکری گفتار پنجم: عدم ارتکاب هتک حرمت گفتار ششم: عدم اخلال در رسیدگیهای قضایی گفتار هفتم: عدم انجام تبلیغات گمراه‌کننده بخش چهارم: مسئولیتهای ناشی از انتشارهای مجرمانه و زیانبار در رسانه‌های همگانی گفتار اول: انواع مسئولیتها و شرایط تحقق آنها گفتار دوم: نحوه رسیدگی به دعاوی علیه رسانه‌های همگانی یا روزنامه‌نگاران گفتار سوم: آثار مسئولیت منابع و مآخذ

استخوان

48,000 تومان
کاوه از میدان جنگ مرخصی گرفته یا گریخته است تا در روستای پدری، در کنار قوم و خویش، استراحت کند، سوگوار دوستی باشد، خاطراتی بیابد و در عاقبت کارش بیندیشد. اما مردی در آن‌جا به دنبال دختر گمشده‌اش است. کاوه درمی‌یابد که بسیاری به این روستای مرزی می‌آیند تا بگریزند.اما در میان سخنان و حدیث اقوامش درمی‌یابد که از خانواده‌ی خودش نیز بسیاری گمشده یا مفقودند. به دنبال پاسخی برای این معما می‌رود و با گذشته‌ی نامعلوم پدر و مادر خودش مواجه می‌شود. دیگر می‌کوشد تا راز زندگی مادرش را بداند و جوابی در چرایی تاریکی و ابهام سرگذشت وی بیابد. کاوه در این روستای پرت و دورافتاده، در مکانی که قبرستان عظیم‌ترین و مهم‌ترین بخش آن است، با سرگذشت خانواده‌اش روبه‌رو می‌شود، می‌کوشد تا از نقل‌قول‌ها و تصاویر و خاطرات داستانی سرراست ببافد و باز می‌فهمد که این ممکن نیست. گاه آن اطلاعات در تأیید یکدیگر است و گاه کل ساختمان روایت کاوه را به هم می‌ریزد. رمان استخوان بازتاب تلاش نسلی است که هویتی جعلی داشته است، با آن خوش بوده و از آن قصه‌ها و افسانه‌ها بافته است اما حوادث روزگار دروغین بودن آن‌همه را عریان کرده است. کسانی می‌گریزند تا از این واقعیت دردناک در امان باشند، عده‌ای کتمان می‌کنند و دل به همان قصه‌ها می‌بندند و گروهی سر در پی حقیقت می‌گذارند و از پا می‌افتند.

تاول

48,000 تومان

معرفی کتاب تاول

کتاب تاول اولین اثر مهدی افروزمنش که با بیانی ساده و داستانی قوی‌، جایزه‌ی رمان اول هفت اقلیم را از آن خود کرده، روایتی از محله‌ای نزدیک میدان راه آهن به نام «فلاح» در دهه‌ی 70 است که در آن روز شب نمی‌شود مگر اینکه دعوا و درگیری اتفاق بیفتد. این رمان داستان یکی از بچه‌های همین محل به نام «جعفر» است که روزی قهرمان کشتی و مورد احترام ساکنین محل بوده، تا هنگامی که تعادل روانی‌اش را از دست می‌دهد و معتاد و لات می‌شود و سرانجام در گیر و دار یک خصومت، سرهنگ سرشناسی را به قتل می‌رساند. افروزمنش در کنار داستان جعفر، قصه‌ی آدم‌های دیگری را هم روایت می‌کند؛ خانم ژاپنی که زن برادر جعفر است، اشرف شلغم، سرهنگ آرنولد، مجید سریش، یوسف آتاری، قاسم سلمونی، حسن جگرکی و خود راوی. در حقیقت، تاول داستان محله‌ی فلاح را روایت می‌کند. آدم‌های داستان یک ویژگی مشترک دارند و آن فقر و سرنوشت نه چندان درخشان است. گویی آن‌ها شخصیتی مستقل ندارند و تنها در محله‌شان معنا می‌یابند. آن‌ها در ایستادن در برابر نظم و قانون متفاهم و سرسخت هستند و دنیایی جدا از تمامیت شهر را شکل می‌دهند. راوی داستان نوجوانی است که با هیجان و کنجکاوی خاصی ماجراها را تعریف می‌کند و هر از گاهی که از چیزی باخبر نیست، به نقل قول از زبان زنان همسایه و خاله زنک‌های قدیمی محل متوسل می‌گردد. تاول روایت آدم‌هایی است که هر روز در اطراف خود می‌بینید؛ همان قدر لمس کردنی و باور کردنی. روایتی واقع‌گرایانه که افروزمنش می‌کوشد وقایع را همان گونه که هست، بازسازی کند. او در این اثر از اجتماعی آشنا حرف زده و کوشیده است بخشی از ساختار اجتماعی و فرهنگی جامعه‌ی شهری را نشان دهد، با شخصیت‌هایی ملموس که شما را درگیر خود می‌کنند و به فضای داستان می‌برند. انگار در آن محله سال‌ها با جعفر، قاسم سلمونی، اشرف شلغم و بقیه‌ی آدم‌های آن زندگی کرده‌اید و هر روز شاهد ماجراهای محله بوده‌اید. از مهم‌ترین نقاط ضعف این رمان می‌توان به عدم تسلط نویسنده به راوی و هرج و مرجی اشاره کرد که به دلیل همین عدم شناخت بر قصه غالب شده است. در نیمه‌ی اول داستان، شما با یک راوی خردسال و نونهال روبرو می‌شوید که لابلای آدم‌ها می‌چرخد و روایت می‌کند اما در نیمه‌ی دوم آن، بدون هیچ رویداد و پرش زمانی خاصی، راوی کودک به یک جوان تبدیل می‌گردد و در بعضی جاها هم حضورش فعل می‌شود! این نابسامانی روایت تا پایان داستان ادامه می‌یابد. در بخشی از کتاب تاول می‌خوانیم: جعفر هر جا می‌نشست دم از انتقام می‌زد. شب که شد، پنجشنبه، همه توی فوتبال دستی می‌دانستند جعفر آزاد شده و می‌خواهد انتقام بگیرد، اما کسی باور نکرده بود. تا قبل از این‌که آقاحیدر بیاید داخل و بعدش خود جعفر، تعریف می‌کردند جعفر چی گفته و می‌خندیدند. یکی ‌گفت جعفر گفته «به روح ننه‌م دهنش رو صاف می‌کنم.» بعدش هم اضافه کرد «زرشک.» آن یکی تعریف کرد جعفر در حالی که با تیزی دسته چوبی‌اش به نیمکت توی دخمه می‌زده، گفته «کاری می‌کنم بدونه جعفر کیه.» نادر بود که از آن‌طرف شیشکی کشید تا همه بترکند از خنده. عباس دختر هم خلاص شده بود. خندید که به من گفته «کاری می‌کنم تا قیوم قیومت اسم جعفر از این محله پاک نشه. فکر نکنی چون سرهنگه بی‌خیالش می‌شم! زده باید تاوون بده.» بعد هم صداش را جور خاصی کلفت کرد، گفت «من که گرخیدم، وای به حال سرهنگ.» همه خندیدند. گفتم، پنجشنبه بود و یک‌ کلاغ ‌چهل‌ کلاغ‌های کار جعفر هنوز توی محل جمع نشده بود که خودش آفتابی شد. موضوع انتقام را هم از صبح به کس و ناکس گفته بود. سرهنگ، همان‌طور که توی فوتبال دستی به آق حیدر قول داده بود، جعفر را به دادسرا نفرستاده بود و با استفاده ا اختیاراتش او را آزاد کرده بود. این طور می‌گفتند. نمی‌دانستیم دقیقاً کی آزاد شده و اصلاً آیا این دو روز توی کلانتری بوده یا سرهنگ همان دیشب آزادش کرده بود. اولین ساعتی که یکی گفته بود او را دیده نزدیک‌های ظهر بوده
سفارش:0
باقی مانده:1

قصه های دوستی 3: شبی که خرگوش کوچولو خوابش نمی برد

55,000 تومان
توضیحات
خرگوش کوچولو در کتاب «شبی که خرگوش کوچولو خوابش نمی برد» تنهاست. او فقط یک تخت دارد که مال خودش است و خواهر و برادری ندارد، برای همین گاهی احساس تنهایی می‌کند و خوابش نمی‌برد! خرگوش کوچولو فکر می‌کند باید پیش یک دوست خوب برود. می‌رود به خانه سنجاب و می‌خواهد که آن‌جا بخوابد. اما با صدای خرچ خرچ از خواب می‌پرد. سنجاب توی تخت‌اش دارد بلوط می‌خورد! خرگوش از خانه سنجاب به خانه راسو می‌رود. اما از بوی بد بیدار شود! و می‌رود به خانه جوجه‌تیغی. اما تیغ‌های او ریخته توی تختخواب و بدنش را زخم می‌کند! خرگوش به خانه خرس می‌رود. اما با صدای غرش خرس از خواب می‌پرد. به خانه جغد می‌رود اما جغد برق را خاموش نمی‌کند! تا صبح می‌خواهد کتاب بخواند. خرگوش به خانه خودش برمی‌گردد. نه خرچ خرچ، نه بو، نه تیغ نه غرش و نه نور چراغ! او توی تخت‌اش راحت می‌خوابد. والری گورباچف در کتاب «شبی که خرگوش کوچولو خوابش نمی برد» با آفریدن موقعیت‌هایی متفاوت و با همراهی تصاویری شاد، از درک تفاوت‌ها و ارزشمندی دارایی‌های شخصی می‌گوید برای کودکان. والری گورباچف کتاب‌های بسیاری برای کودکان نوشته و تصویرگری کرده است. خودش می‌گوید: «از وقتی یادم می‌آید نقاشی کشیدن را دوست داشتم. پدرم می‌خواست، ریاضی بخوانم، اما من هنر را انتخاب کردم.» گورباچف دهم ژوئن ۱۹۴۷ در اکراین به دنیا آمده و سال‌هاست در نیویورک زندگی می‌کند.

تو را دوست دارم چون نان و نمک

110,000 تومان

معرفی کتاب تو را دوست دارم چون نان و نمک: گ‍زی‍ن‍ه‌ ش‍ع‍ره‍ای‌ ع‍اش‍ق‍ان‍ه‌

عشق و زندگی، جان‌مایه‌ی آثار شاعران بزرگ جهان است. ناظم حکمت یکی از همین شاعران بلندآوازه‌ است. در کتاب تو را دوست دارم چون نان و نمک مخاطب گزیده‌ای از سروده‌های عاشقانه‌ی وی خواهید بود. این گزیده به همت احمد پوری فراهم آمده است.

درباره کتاب تو را دوست دارم چون نان و نمک

«از گرجستان به مسکو رفتم. سرِ راهم از مناطق قحطى‌زده عبور کردم. از صحنه‌هایی که دیدم بسیار متأثر شدم. در مسکو خواستم شعرى به وزن هجایی بگویم و تمامى صحنه‌هایی را که دیده بودم در آن بگنجانم. نتوانستم. ناگهان شکل شعرى که در روزنامه دیده بودم به خاطرم آمد. این شکل با شعر آزاد فرانسه که خوب مى‌شناختم متفاوت بود. به نظرم این طرز بیان بسیار نو و بى‌نظیر بود. شعر «مردمک چشم گرسنگان» را سرودم. در این شکل قافیه نقش مهّمى داشت. براى تسلّط بر کاربرد قافیه تمرین‌هاى زیادى کردم...» این کلمات را ناظم حکمت، مؤلف کتاب تو را دوست دارم چون نان و نمک، نگاشته است؛ شاعر نامدار ترکیه‌ای - لهستانی که از او به عنوان پدر شعر نو ترکی یاد می‌شود. در سطوری که خواندید، حکمت به وصف مسیری پرداخته که او طی آن از شاعری سنتی که در قالب اوزان کلاسیک شعر می‌سروده، به شاعری نوگرا بدل شده که نیازش به زبان و بیانی نوین برای ابراز اندیشه‌ها و عواطفش را، با خلق فرمِ شعریِ تازه‌ای در زبان ترکی، پاسخ داده است. این فرم نوین، بعدها زمینه‌سازِ ظهور شاعران نواندیشِ بسیاری در زبان ترکی شد. شاعرانی که جملگی، از ناظم حکمت به عنوان پیشکسوت و بزرگِ خویش یاد کرده‌اند. تأثیر ناظم حکمت بر ادبیات ترکیه را، با تأثیر نیما یوشیج بر ادبیات فارسی مقایسه کرده‌اند. هر دو این شاعران، در جامعه‌ای ظهور کردند که در حال گذار از سنت به مدرنیته بود. در این گیرودار، این دو شاعر به شدت احساسِ نیاز به فرم ادبیِ نوینی می‌کردند که پاسخ‌گوی نیازهای شاعرِ نوین باشد؛ و از آن‌جا که هیچ‌یک از آن دو، این فرم ادبی را در آثار پیشینیان خویش نمی‌یافتند، خود به خلق آن همت گماردند. در کتاب تو را دوست دارم چون نان و نمک مخاطب گزیده‌ای از اشعار عاشقانه‌ی ناظم حکمت خواهید بود. البته این سروده‌ها، عاشقانه‌های صرف نیستند. حکمت در این اشعار خواندنی، تلقی خاص خویش از عشق را، با تأثراتی که از وقایع سیاسی و اجتماعی پیرامونش گرفته، تلفیق نموده است. از این جهت، عاشقانه‌های حکمت را می‌توان با عاشقانه‌های احمد شاملو، شاعر نوگرای ایرانی، مقایسه کرد. چه، در کار حکمت نیز، همچون آثار شاملو، عشق نه به عنوان احساسی آن‌جهانی و آرمانی، بلکه به مثابه‌ی وضعیتی انسانی به تصویر کشیده شده که کم‌وکیفِ آن، وابسته به محیط اجتماعی‌ست. در همین راستا، می‌توان این را نیز گفت که عشق در نگاه حکمت، مفری‌ست برای گریز از دشواری‌های زندگی در جامعه‌ای بحرانی. اشعار موجود در کتاب تو را دوست دارم چون نان و نمک، به ترتیب تاریخ سرایش ارائه شده‌اند. ترجمه‌ی این اشعار بر عهده‌ی احمد پوری بوده است. منبع اصلىِ پوری جلد اول و دوم از مجموعه آثار 8 جلدى ناظم حکمت، چاپ بلغارستان بوده است. مقدمه‌اى هم به قلم خود ناظم حکمت در این گزیده گنجانده‌ شده است.

بعد زلزله

62,000 تومان
کتاب «بعد زلزله» یکی دیگر از آثار هاروکی موراکامی، نویسنده‌ی معروف ژاپنی است. او این اثر را با الهام از زلزله‌ی سال 1995 شهر کوبه نوشت. کتاب «بعد زلزله» شش داستان دارد و درباره‌ی شش نفر در نقاط مختلف جهان است. این انسان‌ها در ارتباط مستقیم با این زلزله نبوده‌اند؛ اما زندگی هرکدام به‌نوعی تحت‌تأثیر آن قرار گرفته است. در این مجموعه داستان می‌توان خشونتی را دید که در پشت‌پرده‌ی زندگی مدرن ژاپن می‌گذرد. موراکامی مانند دیگر آثارش داستان‌های این مجموعه را ساده اما جذاب روایت کرده است. نکته‌ی جالب این کتاب این است که داستان‌ها در عین مستقل بودن با هم پیوند دارند؛ تا جایی که برخی منتقدان آن را یک رمان دانسته‌اند. در قسمتی از متن این کتاب آمده است: «چند روزی بعدتر وقتی جونکو عصری داشت در ساحل قدم می‌زد، میاکی را دید که تنهایی گرمِ برپا کردنِ آتشی است؛ آتش کوچکی از کُنده‌هایی که خودش جمع کرده بود. جونکو با میاکی سلام و احوال‌پرسی‌ای کرد و بعد پای آتش بهش ملحق شد. کنارِ او که می‌ایستاد زوج خوبی می‌شد برایش؛ جونکو چنداینچی بلندتر بود. دوتایی خوش‌وبشِ ساده‌ای کردند و بعد هم خیره شدند به آتش و هیچ نگفتند. اولین بار بود که جونکو حین تماشای شعله‌های آتش «چیز» خاصی حس کرد، «چیز»ی درونِ خودش، می‌شد اسمش را بگذارد احساساتی «قلنبه»، چون واقعاً ناپرورده‌تر و عمیق‌تر و واقعی‌تر از آن بود که بشود بهش گفت تصور. این «چیز» به شتاب در تنش جاری و بعد ناپدید شد، و پشت سرش یک جور احساسِ حُزنِ خوشایند، احساس عجیب‌وغریب سوزشی در سینه به جا گذاشت. تا چند لحظه‌ای بعدِ از بین رفتن این احساس، هم هنوز دست‌هایش داشت می‌لرزید.»
سفارش:0
باقی مانده:1