اول شخص مفرد
170,000 تومان
هاروکی موراکامی نامی آشنا برای مخاطبانی است که هر بار با خواندن داستانهای او منتظر ادامهی ماجرا میمانند.
او در مجموعهداستانهای خود همواره کوشیده است که در مسیری عکس رمان پیش برود، یعنی به جای ساختن فضا و افرادی پویا میخواهد با تکههایی نامرتبط و افرادی بیشمار فضایی ناپیدا و نامکشوف اما موجود و پویا بسازد.
اینگونه است احوال «اولشخص مفرد»، تازهترین کتاب او، که در داستانهایی بهظاهر نامرتبط مفاهیمی از نو متولد میشود که انگار از اول هم بوده است، پیش از آنکه ما آغاز به خواندن آن داستان بکنیم یا حتی راوی آن را روایت و کاتب مکتوب کند.
راوی این مجموعه همان مرد آشنای موراکامی است، همان اولشخص مفرد که دیگر پیر شده و نگاهش بیشتر به گذشته است.
چنین است که پدربزرگی از تجربههای خوب و بد خویش سخن میگوید تا نوادگان بدانند زندگی چگونه ارزش زیستن دارد و خاطرات میتوانند تا به کجا به دنبال فرد در سفر باشند.
این پدربزرگ یا راوی در این داستانها همچنان از خوشیهای گذشته، از زنان، از موسیقی و ورزش سخن میگوید، آنچنان که در این یادآوری اجباری لحظهای حقیقت مستور آشکار شود و سرگذشت از نو معنی شود تا بدانیم عمر بیهوده به پای زندگی تلف نشده است.
فقط 2 عدد در انبار موجود است
اول شخص مفرد
نویسنده |
هاروکی موراکامی
|
مترجم |
محمدحسین واقف
|
نوبت چاپ | 10 |
تعداد صفحات | 150 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | 1403 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
ادبیات
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786220108320
|
وزن | 0.0 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
تاول
معرفی کتاب تاول
کتاب تاول اولین اثر مهدی افروزمنش که با بیانی ساده و داستانی قوی، جایزهی رمان اول هفت اقلیم را از آن خود کرده، روایتی از محلهای نزدیک میدان راه آهن به نام «فلاح» در دههی 70 است که در آن روز شب نمیشود مگر اینکه دعوا و درگیری اتفاق بیفتد. این رمان داستان یکی از بچههای همین محل به نام «جعفر» است که روزی قهرمان کشتی و مورد احترام ساکنین محل بوده، تا هنگامی که تعادل روانیاش را از دست میدهد و معتاد و لات میشود و سرانجام در گیر و دار یک خصومت، سرهنگ سرشناسی را به قتل میرساند. افروزمنش در کنار داستان جعفر، قصهی آدمهای دیگری را هم روایت میکند؛ خانم ژاپنی که زن برادر جعفر است، اشرف شلغم، سرهنگ آرنولد، مجید سریش، یوسف آتاری، قاسم سلمونی، حسن جگرکی و خود راوی. در حقیقت، تاول داستان محلهی فلاح را روایت میکند. آدمهای داستان یک ویژگی مشترک دارند و آن فقر و سرنوشت نه چندان درخشان است. گویی آنها شخصیتی مستقل ندارند و تنها در محلهشان معنا مییابند. آنها در ایستادن در برابر نظم و قانون متفاهم و سرسخت هستند و دنیایی جدا از تمامیت شهر را شکل میدهند. راوی داستان نوجوانی است که با هیجان و کنجکاوی خاصی ماجراها را تعریف میکند و هر از گاهی که از چیزی باخبر نیست، به نقل قول از زبان زنان همسایه و خاله زنکهای قدیمی محل متوسل میگردد. تاول روایت آدمهایی است که هر روز در اطراف خود میبینید؛ همان قدر لمس کردنی و باور کردنی. روایتی واقعگرایانه که افروزمنش میکوشد وقایع را همان گونه که هست، بازسازی کند. او در این اثر از اجتماعی آشنا حرف زده و کوشیده است بخشی از ساختار اجتماعی و فرهنگی جامعهی شهری را نشان دهد، با شخصیتهایی ملموس که شما را درگیر خود میکنند و به فضای داستان میبرند. انگار در آن محله سالها با جعفر، قاسم سلمونی، اشرف شلغم و بقیهی آدمهای آن زندگی کردهاید و هر روز شاهد ماجراهای محله بودهاید. از مهمترین نقاط ضعف این رمان میتوان به عدم تسلط نویسنده به راوی و هرج و مرجی اشاره کرد که به دلیل همین عدم شناخت بر قصه غالب شده است. در نیمهی اول داستان، شما با یک راوی خردسال و نونهال روبرو میشوید که لابلای آدمها میچرخد و روایت میکند اما در نیمهی دوم آن، بدون هیچ رویداد و پرش زمانی خاصی، راوی کودک به یک جوان تبدیل میگردد و در بعضی جاها هم حضورش فعل میشود! این نابسامانی روایت تا پایان داستان ادامه مییابد. در بخشی از کتاب تاول میخوانیم: جعفر هر جا مینشست دم از انتقام میزد. شب که شد، پنجشنبه، همه توی فوتبال دستی میدانستند جعفر آزاد شده و میخواهد انتقام بگیرد، اما کسی باور نکرده بود. تا قبل از اینکه آقاحیدر بیاید داخل و بعدش خود جعفر، تعریف میکردند جعفر چی گفته و میخندیدند. یکی گفت جعفر گفته «به روح ننهم دهنش رو صاف میکنم.» بعدش هم اضافه کرد «زرشک.» آن یکی تعریف کرد جعفر در حالی که با تیزی دسته چوبیاش به نیمکت توی دخمه میزده، گفته «کاری میکنم بدونه جعفر کیه.» نادر بود که از آنطرف شیشکی کشید تا همه بترکند از خنده. عباس دختر هم خلاص شده بود. خندید که به من گفته «کاری میکنم تا قیوم قیومت اسم جعفر از این محله پاک نشه. فکر نکنی چون سرهنگه بیخیالش میشم! زده باید تاوون بده.» بعد هم صداش را جور خاصی کلفت کرد، گفت «من که گرخیدم، وای به حال سرهنگ.» همه خندیدند. گفتم، پنجشنبه بود و یک کلاغ چهل کلاغهای کار جعفر هنوز توی محل جمع نشده بود که خودش آفتابی شد. موضوع انتقام را هم از صبح به کس و ناکس گفته بود. سرهنگ، همانطور که توی فوتبال دستی به آق حیدر قول داده بود، جعفر را به دادسرا نفرستاده بود و با استفاده ا اختیاراتش او را آزاد کرده بود. این طور میگفتند. نمیدانستیم دقیقاً کی آزاد شده و اصلاً آیا این دو روز توی کلانتری بوده یا سرهنگ همان دیشب آزادش کرده بود. اولین ساعتی که یکی گفته بود او را دیده نزدیکهای ظهر بودهحتا شبيه خودم زندگي نکرده ام
معرفی کتاب حتا شبیه خودم زندگی نکردهام
کتاب حتا شبیه خودم زندگی نکردهام، شامل بیش از پنجاه شعر نو از منیره حسینی است که در آنها با بیانی شاعرانه و خیالانگیز به تبیین مفاهیم انسانی و طبیعی مانند امید، آزادی، عشق و زندگی پرداخته است. اشعار او سرشار از جزئیات و حوادث روزمرهاند و شاعر به زیبایی توانسته زندگی روزمره را در اشعار خود بازتاب دهد.دربارهی کتاب حتا شبیه خودم زندگی نکردهام
منیره حسینی در مجموعه اشعار خود، کتاب حتا شبیه خودم زندگی نکردهام، در بیش از پنجاه شعر نو کوتاه، به بیان مفاهیم شاعرانهای مانند عشق، امید و عواطف انسانی پرداخته و از مظاهر طبیعی مانند باران، آفتاب، آزادی بهره برده است. شعر نو (یا شعر نیمایی) گونهای از شعر معاصر فارسی است که در آن از وزن عروضی و قالب شعر کهن فارسی پیروی نمیشود. شعر نیمایی از اولین سبکهای شعر نو در ادبیات فارسی است که مبدع آن شاعر معاصر ایرانی، نیما یوشیج میباشد. اشعار سبک نو منیره حسینی، بیشتر از آن که بیانگر تخیل و بیان موسیقایی رایج شاعرانه باشد، بیانگر احساسات و عواطف پررنگ شاعرانگی است. او در کتاب حتا شبیه خودم زندگی نکردهام به شرح و بسط روزمرگیها از دید شاعرانه پرداخته که به نوبهی خود میتواند لذت خواندن این اشعار را در خواننده افزایش دهد. مجموعه شعر نو منیره حسینی توسط نشر چشمه به چاپ رسیده است.در بخشی از کتاب حتا شبیه خودم زندگی نکردهام میخوانیم
یک روز پوستم را کنار میزنی و استخوانهایم را مثل عتیقهای بغل میکنی من آن روز تو را از دو حفرهی تاریک نگاه میکنم از حفرهای تاریک صدایت میزنم و در گوشهای خودم میپیچم تو حرفی بزن از تاریکی درنمیآیم میترسم نور تکتیراندازی باشد که هر دو چشمم را بزند دیگر چگونه تو را نگاه کنم؟ در دستهایت دردهای مناند که تجزیه میشوند بگذار به طبیعت خودم برگردند از من تنها لبخندی برای توست که آنقدر نیامدی تا بر اسکلت لبهایم ماسیدفهرست مطالب کتاب
جادهی یکطرفه نامردها مویرگهای پوسیده رفیق عمق دوست داشتن خودکشی دلتنگی پوسیدگی به تو فکر میکنم زنان عاشق جنوب حسادت نشانهها حکایت ما چهار فصل آزادی دوستت ندارم میز تنهایی دروغ زمستان محاکمه سفر تاریکخانه خانواده بازجویی راه فرار ویرانی زن بود آمدی شعری که عاشقانه نباشد لبخندی برای توست راهی نمانده است زنی زیباتر جانم خراش سطحی تو آخرین گلوله بیحواسترین زن دنیا خوانندهی عزیز بهمرزنرسیده زن خوشبخت خانهی رؤیاهایم زن باید زن نباید آوازهای خیس جای اسم من موشک کاغذی بیحواسترین زن دنیا اگر بروی... آهای زندگی همین حالا سرنخ شلیکتقدیم به چند داستان کوتاه
پتر اول (دورهی سه جلدی)
معرفی کتاب پتر اول
پتر اول رمانی است از آلکسی نیکولایویج تولستوی (۱۸۸۲-۱۹۴۵)، نویسندهی روس، که کتاب اول آن در ۱۹۳۰، کتاب دوم در ۱۹۳۴ و کتاب سوم در ۱۹۴۵ و بالاخره هر سه کتاب با هم در ۱۹۴۷ منتشر شد. زبانی غنی، دقیق و رنگین، قریحهای در داستانسرایی و شناختی عمیق از ملت روس و گذشتهی او به آلکسی تولستوی امکان داده است تا یکی از بهترین رمانهای تاریخی روسی را بنویسد. او تصویری پهناور و قوی خلق کرد که با تاجگذاری پتر خردسال در ۱۶۸۲ آغاز میشود و با تسخیر ناروا در ۱۷۰۴ (یک سال پس از ایجاد سنپترزبورگ) پایان میپذیرد. نویسنده قصد داشت رمان را لااقل تا جنگ پولتاوا بکشاند که مرگ در بحبوحهی کار مهلتش نداد. برخورد روسیهی جوانی که پتر اول به وجود آورد با روسیهی اشراف و اوسترلیتزها و کهنهاندیشان به شکل گیرایی ترسیم شده است. خواننده هوای آن زمان را تنفس میکند و این احساس به او دست میدهد که نمایندگان تمام قشرهای روسیه را لمس میکند. در اینجا همهچیز حالت طبیعی دارد و همانگونه است که زندگی آن را عرضه میکند. نویسنده به علت علاقهی شدید شخصی به پترکبیر ـ بیآنکه این علاقه مایهی نگرش انتقادی به شخصیت او باشد ـ به ما کمک میکند تا با مشارکت داشتن در زندگی خصوصی امپراتور او را کاملاً بشناسیم خواننده ارادهی سرسخت او را کاملاً حس میکند؛ آن ارادهی سرسختی کــه میکوشید تا این کشور را از نیروهای کور محافظهکاری که نتیجهاش ورشکستگی حتمی بود برهاند. پتر که زود از جا درمیرفت و حتی شکاک بود از عیوب خود آگاه بود و به خصوص آماده بود تا جان خود را در راه ملت خود، که او خود را خدمتگزارش میدانست، فدا کند. هرگز بر کسانی که با هدف او مخالف بودند ترحم روا نمیداشت، ولی هر سخنی را که از روی حسن نیت شجاعانه و شرافتمندانه گفته میشد میپذیرفت. این کارگر سختکوش قدر کار دیگران را میشناخت. اینها را نویسنده حکایت نمیکند، بلکه نشان میدهد. هزاران صحنهی تاریخی را از مبارزات شدید برای تحصیل قدرت گرفته تا گرفتن آزوف از ترکها و آن مسافرت مشهور به اروپا و سپس مبارزه آشکار با روسیهی کهنه و کار خلاقه در تمام زمینهها، جنگ با سوئد و آن شکستهای اولیه را در خاطر زنده میکند. در این زمان خواننده در کنار شخصیتهای روسی نظیر «ملکه سوفیا» که رقیب بزرگ او بود، با دوستان امپراتور در «حومهی آلمانینشین» مسکو و همچنین با دشمنان و متحدان خارجیاش نظیر شارل دوازدهم، آوگوستوس ساکسی، استانیسلاس لشچینسکی و بسیاری دیگر آشنا میشود. آلکسی تولستوی گـاه بـه ناتوراليسم فرو میافتد، عباراتی [سبکی] به کار میبرد یا داستانهایی حکایت میکند که بیش از حد تند و زننده است. تولستوی کمی قبل از مرگش شروع به تصفیهی اثر خود کرده بود.درقلمرومرگ
معرفی کتاب در قلمرو مرگ
کتاب در قلمرو مرگ مجموعهای است از بیست و یک داستان برجسته و نفسگیر از نویسندگان بزرگی چون چارلز دیکنز، هاینریش بل، ادگار آلن پو، توماس مان و... که درون مایه آنها ترس و مرگ است.درباره کتاب در قلمرو مرگ:
در جهان کنونی به هر سو که بنگریم سایهای از وحشت، ترس، هراس از آینده و حتی مرگ را میبینیم. گویا که بشر در عصر حاضر پیامد و مجازات ظلمهایی که در قرنهای گذشته روا داشته است به چشم میبیند. اما این وحشت و احساس تعلیق و ابهام نسبت به مرگ و نیستی راه خود را در هنر به ویژه ادبیات هم پیدا کرده است و در پی برانگیختن تخیل ناخودآگاه انسان است. اما با این حال دوران ادبیات گوتیک گذشته و برخی معتقدند که آثار ادبیات گوتیک را باید فاقد ارزش شمرد اما اگر منصف باشیم نباید از تأثیر این ژانر در پیدایش آثار اصیل رمانتیک و تأثیر آن در خلق مکتب سورئالیسم چشمپوشی کرد. در نتیجه شاید بدون ادبیات گوتیک دیگر نمیتوانستیم از آثاری چون کتابهای کافکا، امبرتو اکو، بورخس، جویس و... بهرهمند شویم. شاید در قرن اخیر نوشتن آثاری در زمینه ادبیات گوتیک ضرورتی نداشته باشد اما لزوم مطالعه چنین آثاری از اعصار گذشته برای فهم و درک بهتر دیگر ژانرها و سبکهای ادبی در همه دورهها، غیر قایل چشمپوشی است. کتاب در قلمرو مرگ که در آن داستانهایی کوتاه از بیست و یک نویسنده سرشناس جهانی همچون کلاوس مان، اونوره دوبالزاک، فریدریش گرشتکر، بالدومرو لیلو و... گردآوری شده است، در حقیقت نخستین جلد از یک تریلوژی محسوب میشود. نخستین مجلد از این تریلوژی وحشت و ترس از مرگ است که خود یکی از شاخههای اصلی ادبیات گوتیک به شمار میرود. باری، گویا به قول بزرگی تنها عشق و مرگ هستند که همه چیز را دگرگون میکنند. پس به همین دلیل است که به طرز شگفتانگیزی در ادبیات و هنر به این دو مفهوم پرداخته شده است.جواهر شناسی سنگهای قیمتی جلد2
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هنر مفهومی و دستساخته
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ماکس شلر
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند.
ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.
نقدی بر این کتابدانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-باروخ اسپینوزا
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-عشق
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ایمانوئل کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-معنای زندگی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-زيبایشناسی هگل
دانشنامه فلسفه استنفور 1: زیباییشناسی آلمانی
نویسنده | پل گایر، هانا گینزبورگ، استیون هولگِیت، ایئن تامسون و نیکولاس دیوی |
مترجم | سید مسعود حسینی، داود میرزایی، گلنار نریمانی و وحید غلامیپورفرد |
سرپرست و ویراستار مجموعه | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٣ |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | ١٣٩٩ |
تعداد صفحات | ٥٣٦ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
قطع | رقعی |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
شابک | ٦ -٣٤٥-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
وزن | ٧٨٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.