
اين جا بدون مرد
74,000 تومان
«اینجا بدون مرد»، همانطور که از اسمش پیداست، جامعهای را تصویر میکند که در آن مردان در حال انقراضاند و راوی ماجرا نیز زنانی هستند که هنوز مردی دارند یا هنوز درگیر مردی هستند.
مونا زارع پس از چگونه با پدرت آشنا شدم، اینبار در اثر دوماش راویان گوناگون را به اختیار گرفته است تا پرده از جهانی زنانه بردارد، جهانی بدون مرد و همراه با حسرتها و رؤیاهای زنانه.
راویان داستان که خود بازیگران آن نیز هستند صرفا آینهی رفتار دیگریاند بیآنکه در بند خود و زندگانی خویش باشند یا به دنبال فرصتی باشند تا وضع موجود را از نو بازنگری کنند و این تقلای راویان فضایی مضحک میسازد که در آن رفتار و اندیشههای ایشان دگر میشود تا هر سخن و رفتار نشان غیاب مردان باشد.
در این وضع اما انقراض مردان پایان کار نیست زیرا هستند زنانی که دوری مردان را تاب نمیآورند یا فرصتطلبانی که از این خوان نان چرب میخواهند تا نقش مردان را در زندگی به اشکال گوناگون احیا کنند.
در این میان اما راویان ماجرا چنان گرفتار روایت دیگری میشوند که گفتی قبر خویش را بکنند زیرا دور نباشد که با انقراض مردان زنان نیز در خطری جدید باشند و این تازه آغاز ماجراست.
فقط 1 عدد در انبار موجود است
اين جا بدون مرد
نویسنده |
مونا زارع
|
مترجم |
—–
|
نوبت چاپ | 4 |
تعداد صفحات | 198 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | 1403 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
ادبیات
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786220109112
|
وزن | 0.0 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
چگونه یک شاهکار ادبی بنویسیم؟/ آموزش داستاننویسی خلاق
معرفی کتاب چگونه یک شاهکار ادبی بنویسیم؟ اثر الدرید یوهانسن
چه بخواهی یک جهان فانتزی را در داستانت خلق کنی چه یک داستان عاشقانهی آتشین بنویسی، میتوانی از تکنیکها و ترفندهای هیجانانگیز این کتاب بهرهی فراوان ببری. اگر بهدنبال ایدهای تازه هستی یا با مراحل مختلف پایهریزی یک طرح داستانی آشنایی نداری یا در خلق شخصیتهای درخشان به مشکل برخوردهای، میتوانی راهحلهای این کتاب را امتحان کنی.
در این کتاب نکاتی کلیدی از زبان نویسندگانی برجسته خواهی خواند. همچنین با تمرینهایی خلاقانه در زمینهی داستاننویسی روبهرو خواهی شد.
سریال چهار سابقهدار، قسمت 11/ ظهور ارباب تاریکی
خلاصه کتاب سریال چهار سابقه دار 11
گروه چهار سابقه دار دنیا را از دست هیولای مارمالاد نجات دادهاند و در حال جشن و پایکوبی هستند. اما اتفاقی عجیب همه چیز را دگرگون میکند! آقای مار اصلا حوضله جشن را ندارد و احساس قدرت عجیبی میکند.چهار سابقهدار (جوخهی سایه) دنیا را از دست هیولاهای مارمالاد نجات دادند.
حالا وقت جشن و بزن و بکوبه.
اما آقای مار اصلاً حس و حال این مسخرهبازیها رو نداره. وای! نه! اون بدجوری قدرتمند شده.
انگار داره خرابکاری میکنه و میخواد دروازه رو باز کنه.
دروازهای که رو به جهانی تازه باز میشه. جهانی پر از وحشت و خشونت و... خونریزی و بدی.
بهتره بشینید سر جاتون و تکون هم نخورید!
وقت خوندن قسمت یازدهم چهار سابقهدار رسیده
ای وای او میخواهد دروازه جهان را به روی دنیایی از وحشت، خونریزی و خشونت باز کند!!ماجراهای ریکیپرنده 4/ مزرعهی سرگرمی
دستگاه گوارش
معرفی کتاب دستگاه گوارش
کتاب دستگاه گوارش رمانی کوتاه به قلم آیین نوروزی است که ماجرای عجیب سفر پدر و پسری به آلمان را بازگو میکند. آنها به قصد جراحی پیوند عضو پدر به این سفر رفتهاند.درباره کتاب دستگاه گوارش:
پسری به همراه پدرش مشغول رانندگی در اتوبان است که پیش چشمانشان تصادفی بسیار هولناک و بزرگ اتفاق میافتد. این اتفاق به شدت بر روحیه آنها تاثیر میگذارد، آن هم درست هنگامی که قرار است پدر را برای یک عمل پیوند خاص بر روی بخشی از لوله گوارشش به آلمان ببرند. آیین نوروزی که پیشتر به خاطر انتشار مجموعهای از داستانهای کوتاهش توانسته بود جوایز معتبری را کسب کند، این بار در کتاب دستگاه گوارش دست به انتخاب موضوعی بدیع برای رمان کوتاهش زده است. عملی به نام پیوند مدفوع که قرار است بر روی رودهی کوچک در کشور آلمان انجام شود و پسری که پس از تجربه یک تصادف وحشتناک قرار است پدرش را برای این عمل به آلمان ببرد؛ اما به شدت تحت تاثیر فضای تصادف است و دچار سردرگمی میشود و دید تازهای نسبت به جهان پیرامونش پیدا میکند. نویسنده این کتاب با بیانی روان و آمیخته با طنز پیچیدگیهای روان آدمی را توصیف میکند و به نوعی تنهایی را ستایش میکند، او در نهایت انسانها را به ماندن در جهانی که تحت سلطه ذهنشان است تشویق میکند.کتاب دستگاه گوارش مناسب چه کسانی است؟
مطالعه این کتاب به کسانی که به رمانهای کوتاه ایرانی با درونمایههای اجتماعی و طنز علاقه دارند، پیشنهاد میشود.با آیین نوروزی بیشتر آشنا شویم:
او در سال 1369 متولد شد. آیین نوروزی در رشتهی زبان و ادبیات فارسی در مقطع کارشناسی از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شده است و در حال حاضر دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد پژوهش هنر در دانشگاه هنر است. نوروزی در نوجوانی به نویسندگی علاقمند شد و در همان دوران چند ماهی در کلاسهای نویسندگی شرکت کرد. همچنین دورهای شش ماهه را در کارگاه داستاننویسی آقای کوروش اسدی سپری کرد. او در حوزه داستان کوتاه جوایز معتبری را در سالهای اخیر کسب کرده است.در بخشی از کتاب دستگاه گوارش میخوانیم:
من در همهچیز به نظام سلسلهمراتبی معتقدم، البته نه مدلِ هندیها که میگویند اگر با یکی از طبقهای دیگر بریزی روی هم باید کشته بشوی و از این چیزها. بهنظر من جایگاهِ نود درصد آدمها در تمام عمر ثابت میماند و آنهایی هم که پیشرفت میکنند، آنقدرها از این قضیه خیر نمیبرند. یکبار نشسته بودم توی پارک و به رفتار زن و مردی که روی نیمکت روبهرو بودند، نگاه میکردم. مرد حدوداً سیساله بود و صورت آفتابسوختهای داشت و وسط سرش کچل شده بود. یک تیشرت آدیداس مشکی پوشیده بود که از شدت قلابی بودن، آدم را غمگین میکرد و یک شلوار کتان سفید. تقریباً مطمئنم از بین تمام آدمهای توی پارک، هیچکس حاضر نبود نگاهش را بیشتر از دو ثانیه روی این آدم نگه دارد. مسئله اصلاً منحصر به بدسلیقگی یا کچلی نبود. اگر لباسهای دیوید بکام و آن یارو را هم باهم عوض میکردند، باز بکام بود که آدمحسابی بهنظر میرسید و این یکی، فقط اُمل تازهبهدورانرسیدهای بود که دست روزگار چندتا لباس خوب نصیبش کرده بود. بدبختی و میانمایگی آنقدر به خورد قیافهی بعضیها میرود که با هزار جور گریم هم از دور قابلتشخیص است.زندگي پنهان ربکا
اورسولا دختری یازدهساله است که خودش را در وبلاگش کارآگاهی مخفی به اسم ربکا معرفی میکند. او فکر میکند مادرش در یک جعبهی جادویی غیب شده و دیگر برنگشته است. اما آیا این فکرِ جادویی او درست است؟ آیا او واقعاً ربکاست؟ همان کارآگاه مخفی مشهور که دیگران را فریب میدهد؟
این دختر یک وبلاگ دارد و ناخنهای پایش لاک سبز زمردی دارند، پنج کرم خاکی دارد و گربهای که در فضا گم شده! خب، شاید بعضی از این حرفها راست نباشند... یا شاید هم باشند... ولی چه کسی میتواند همیشهی همیشه راست بگوید؟
شاهنامهی فردوسی 13: از پادشاهی اشکانیان تا پایان پادشاهی بهرام پسر شاهپور
در بخشی از کتاب شاهنامه فردوسی - جلد 13: از پادشاهی اشکانیان تا پادشاهی بهرام پسر شاهپور میخوانیم
وقتی بهرامِ بهرامیان بر تخت نشست، برای داد و دهش کمر همت بست. بر تاج او زبرجد افشاندند و او را به نام کرمانشاه خواندند. کرمانشاه گفت: «از خداوند یکتا و دادگر میخواهم که ما را از داد و رای بلند بهرهمند کند. پدرم همیشه نیکی کرد و مانند چوپان بود و دیگر شاهان چون گله، پس اکنون از خداوند میخواهم تا نیکی را پیشهام سازد و اندیشهام را به خوبی و داد رهنمون شود. مبادا در کارهایم کجی و ناراستی پیشه گیرم تا اینکه در پیشگاه خداوند جهاندار با شرمندگی حاضر شوم. این دنیای فانی برای کسی نمیماند و تنها نیکیهایم فریادرسم خواهند بود، پس بیایید پیمان بندیم که بهسوی نیکی روی آورده، جسممان را گروگان داد و دهش کنیم و بخواهیم اگر از این راه برگشتیم زنده نمانیم، زیرا خوبیها و زشتیها از ما به یادگار میماند، پس نباید جز تخم نیکی کاشت.» هنگامی که پادشاهی کرمانشاه به چهارماه رسید، تخت و تاج پادشاهی بهزاری بر او گریست. وقتی بهرام فهمید مرگش فرارسیده، دنیا را به فرزند سپرد و به او گفت: «امیدوارم پادشاهیات همیشه ستودنی باشد. بپوش و بنوش و بر شوکتت بناز و همچنین بخشش کن و با بیداد موجب تیرگی تاج و تخت پادشاهی مشو.» زمانی که فرّه و بخت از بهرام برگشت، تاج و تخت شاهی را به نِرسی سپرد و آنگاه آهی از دل برآورد و مُرد و از دنیا تنها در دخمهای آرام گرفتمحصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ تکنولوژی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ شوخی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-عشق
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-عقل به روایت کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هرمنوتیک
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-زيبایشناسی هگل
دانشنامه فلسفه استنفورد 5: زیباییشناسی
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
قطع | وزیری |
سال نشر | ١٤٠١ |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ١٣٥٤ |
شابک | ٧ -٤٦٣-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
دانشنامه فلسفه استنفورد 3: شاخهها و مکتبها
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٧٣٥ |
سال نشر | ١٤٠١ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
قطع | رقعی |
وزن | ٨٩٧ |
شابک | ٦ -٣٩٠-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.