اين جا بدون مرد

74,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1

«اینجا بدون مرد»، همان‌طور که از اسمش پیداست، جامعه‌ای را تصویر می‌کند که در آن مردان در حال انقراض‌اند و راوی ماجرا نیز زنانی هستند که هنوز مردی دارند یا هنوز درگیر مردی هستند.

مونا زارع پس از چگونه با پدرت آشنا شدم، این‌بار در اثر دوم‌اش راویان گوناگون را به اختیار گرفته است تا پرده از جهانی زنانه بردارد، جهانی بدون مرد و همراه با حسرت‌ها و رؤیاهای زنانه.

راویان داستان که خود بازیگران آن نیز هستند صرفا آینه‌ی رفتار دیگری‌اند بی‌آن‌که در بند خود و زندگانی خویش باشند یا به دنبال فرصتی باشند تا وضع موجود را از نو بازنگری کنند و این تقلای راویان فضایی مضحک می‌سازد که در آن رفتار و اندیشه‌های ایشان دگر می‌شود تا هر سخن و رفتار نشان غیاب مردان باشد.

در این وضع اما انقراض مردان پایان کار نیست زیرا هستند زنانی که دوری مردان را تاب نمی‌آورند یا فرصت‌طلبانی که از این خوان نان چرب می‌خواهند تا نقش مردان را در زندگی به اشکال گوناگون احیا کنند.

در این میان اما راویان ماجرا چنان گرفتار روایت دیگری می‌شوند که گفتی قبر خویش را بکنند زیرا دور نباشد که با انقراض مردان زنان نیز در خطری جدید باشند و این تازه آغاز ماجراست.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

اين جا بدون مرد

نویسنده
مونا زارع
مترجم
—–
نوبت چاپ 4
تعداد صفحات 198
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1403
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786220109112
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.0 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “اين جا بدون مرد”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

 

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

مومی ترول‌ها 3/ کلاه جادو

20,000 تومان
در روزی بهاری و زیبا «ترولک»، «شامه‌زاد» و «بوبو» در نوکِ کوه، کلاهی سیاه پیدا می‌کنند و آن را به خانه می‌برند. این کلاهِ جادویی می‌تواند شکل هر چیزی را عوض کند. اولِ داستان کلاه جادویی سرگرمشان می‌کند. اما بعد اتفاق‌هایی می‌افتد که هم خطرناک‌اند و هم خنده‌دار. کم‌کم کار به جاهای باریک می‌کشد. وسط جشنی که «ماما‌ترول» برای اهالی دره برپا کرده، سروکله‌ی یک جادوگر پیدا می‌شود... .
سفارش:0
باقی مانده:1

داستان شهر دود

145,000 تومان

معرفی کتاب داستان شهر دود اثر امین حسینیون

مکان اصلی در داستان شهر دود همانطور که از عنوان کتاب پیداست، شهر دود است. اما شهر دود، همیشه شهر دود نبوده و تا قبل از آمدن جادوگر و به هم ریختن شهر و استبداد او، به آن شهر امید می گفته اند.
حالا کاظم و مهسا و کیو و دوستان دیگرانشان در کنار کبوتران و یک کلاغ سحرباز به نام آتور می خواهند با جادوگر شهر دود مبارزه کنند و دوباره امیدشان را به دست بیاورند. اما اینکه چطور کاظم به شهر دود می رسد و جادوگر چطور آدمی است و کبوتران چه نقشی در داستان دارند، و نتیجه چه خواهد شد، ماجرایی است جذاب و خواندنی.
کاظم اصلاً قهرمان و قهرمان‌بازی و این ماجراجویی‌های مسخره‌ی خیالی را دوست ندارد، ولی وقتی یک عالمه کلاغ سیاه می‌خواهند دوست صمیمی‌اش را بدزدند، نمی‌تواند این پایش را روی آن پایش بیندازد و هیچ کاری نکند! می‌پرد وسط کلاغ‌ها و با آن‌ها می‌رود به شهرِ دود و دنیای غیرآدمیزادی؛ جایی که یک جادوگر خشن و بدجنس بچه‌های زیادی را اسیر کرده است.

تو اگر جای کاظم بودی، دو تا پا داشتی و دو تا پا هم قرض می‌گرفتی و فرار می‌کردی یا می‌ماندی تا جادوگر شهر دود هر بلایی خواست سرت بیاورد؟ فکر می‌کنم می‌ماندی و با جادوگر بدجنس می‌جنگیدی! کاظم هم مثل تو تصمیم می‌گیرد تسلیم نشود و فرار نکند. او دوستان جدیدی پیدا می‌کند و ماجراهای عجیب‌وغریب و خطرناکی را پشت سر می‌گذارد...

سفارش:0
باقی مانده:2

از پشت میز عدلیه: خاطرات طنز یک قاضی دادگستری

18,000 تومان
هر شغلی خوشی‌ها و مصایب خودش را دارد. آن‌چه افراد تجربه می‌کنند یکسان است و تفاوتی نمی‌کند در بیمارستان باشد یا در دادگاه. بسیاری از این مسائل هم فقط برای خنداندن بشر آفریده شده است. با وجود این به نظر نمی‌رسد که در دادگاه و دادسرا و نزد قاضی چندان جایی برای این‌گونه ماجراها باشد. اما در آن‌جا نیز لحظات خوشی خواهیم یافت اگر به دنبال دیدن و تجربه کردن و آفریدن خنده باشیم. از پشت میز عدلیه خاطرات طنز یک قاضی دادگستری است. مشخص است که موضوع خنده هم جرم و مجرم و خواهان و خوانده است و خلاف‌کاری و دروغ، یا هر شر دیگری در این میان حرف اول و آخر را می‌زند. در لابه‌لای این خاطرات پرونده‌هایی مرور می‌شود که ما هر روز و در هر جایی می‌شنویم و به آن می‌خندیم اما باور نمی‌کنیم که راوی آن قاضی باشد. اما راوی قاضی این مجموعه‌داستان در میان همه‌ی مشکلات کاری‌اش لحظاتی یافته است که مضحک و کمیک و خنده‌آور است، خواه موضوع پرونده باشد و خواه رفتار دو طرف پرونده یا دفاعیات متهم. آن تصوری که ما از قاضی داریم بسیار متفاوت است با راوی این رمان که همه‌ی روز را بی‌قرار نشسته و در ماده‌های قانون و نامه‌های اداری غرق شده است تا سرانجام موضوعی خنده‌دار رخ بنماید و همه‌ی آن ملال‌ها را از بین ببرد

سنگدل (جلد سخت)

420,000 تومان

معرفی کتاب سنگدل اثر مریسا مایر

"سنگدل" اثر "ماریسا مییر" یکی از پرفروش ترین کتاب های عاشقانه ی فانتزی است که توجه مخاطبین زیادی را در سراسر جهان به خوب جلب ساخته است.
مدت ها قبل از این که کاترین نماد وحشت در سرزمین عجایب باشد، او تنها یک دختر ساده بود که می خواست عاشق شدن را تجربه کند.
کاترین ممکن است که یکی از محبوب ترین دختران سرزمین عجایب و علی الخصوص، مورد علاقه ی پادشاه مجرد دل ها باشد، اما علاقه ی او در زمینه ی دیگری است.
او یک شیرینی پز با استعداد است که تمام چیزی که می خواهد، این است که به همراه بهترین دوستش یک شیرینی پزی باز کند.
اما طبق عقیده ی مادرش، حتی فکر کردن به چنین هدفی، برای دختر جوانی که ممکن است ملکه ی بعدی سرزمین باشد، قابل قبول نیست.
اما همه چیز بعد از ملاقات کاترین با جست، در شرف تغییر است.
جست دلقک مرموز دربار است که از قضا خیلی هم خوش تیپ و خوش قیافه است. برای اولین بار در طول زندگی اش، کاترین احساس می کند که علاقه ای حقیقی در قلبش به وجود آمده است.
او خطرات آزردن پادشاه دل ها و خشمگین ساختن خانواده اش را به جان خریده و بعد از خواستگاری مخفیانه ی جست، وارد یک رابطه ی عاشقانه با او می شود.
کاترین مصمم است که خودش زمام سرنوشتش را به دست بگیرد و عاشق کسی باشد که از ته دل دوستش دارد.
اما در این مسیر پرخطر و آکنده از جادو و جنون و هیولاها، دست تقدیر چیز دیگری را برای او رقم زده است.
بعد از رمان موفقیت آمیز "آلیس در سرزمین عجایب"، حالا "ماریسا مییر" به عقب برگشته تا پیشینه ای از شخصیت های جذاب آن رمان را در داستانی جدید با نام "سنگدل" در اختیار مخاطبان قرار دهد.
سفارش:0
باقی مانده:2

من منچستر يونايتد را دوست دارم

130,000 تومان
در بخشی از کتاب من منچستریونایتد را دوست دارم می‌خوانیم: وقتی پدربزرگ جنازه را ول کرده توی بیمارستان، برگشته خانه. داده لباس‌ها، آرشیو روزنامه‌ها، عکس‌ها، بعضی کتاب‌ها و حتی تقدیرنامه‌هایش را توی باغچه آتش بزنند. پدربزرگ، رد نعشِ زن‌ِ جوان‌ِ با یک لنگه جوراب را، روی کمرش حس می‌کرده و هی به خودش نهیب می‌زده تا از فکر ناموس مردم، آن هم مرده‌اش، بیاید بیرون. سروصدای تیر و تفنگ دیگر کمتر شده بوده. پدربزرگ رفته لب حوض و پایش را فرو کرده وسط آب و ماهی‌ها. پدربزرگ ته دلش منتظر بوده که اتفاقی بیفتد و دری به تخته بخورد و فرشتگان کاری بکنند تا زن جوان زنده شود و بیاید دمِ خانه‌ی آن‌ها، در بزند و بعد از کلی تشکر باهم بروند بازار کباب‌خوری. آتش توی باغچه زیاد می‌شده و اهالی خانه‌ هی عکس و پوستر و بیانیه می‌ریخته‌اند توی دل آن و دود بیشتری می‌رفته هوا. روزنامه‌ها پر بوده‌اند از عکس سر آدم‌ها. آتش، آرام‌آرام عکس‌ها و کلمه‌ها را می‌کشیده توی خودش و جمع‌شان می‌کرده و تکه‌های سوخته با نرمه بادی بلند می‌شده‌اند و مثل پر می‌رفته‌اند هوا. آتشِ روزنامه‌ها، عکس‌ها و کاغذها توی غروبِ یکی از آخرین روزهای مردادماه چیز وامانده‌ای بوده، هم حالِ آدم را می‌گرفته و هم خطرناک بوده، چون وقتی بنی‌بشر حاضر است دست به هر کاری بزند، یک آتش‌بازی مختصر با روزنامه‌ها که چیزی نیست. پدربزرگ همان‌طور که پایش را توی حوض تکان‌تکان می‌داده، می‌دیده که نرمه‌بادی تکه‌های زغال‌شده‌ی کاغذها و عکس‌ها را می‌آورد و می‌اندازد روی آب و ماهی‌های کله‌خرتر می‌روند و توک می‌زنند به آن‌ها. پدربزرگ یکی دو ساعتی به تماشای آب و باد و آتش و حماقت ماهی‌های سرخ مشغول بوده که می‌بیند خورشید غروب کرده. بی‌سروصدا می‌خزد توی آشپزخانه و یک گزلیک تازه تیزشده برمی‌دارد و از خانه می‌زند بیرون.
سفارش:0
باقی مانده:2

تورفین، وایکینگ مهربان 1/ تورفین و حمله‌ی افتضاح

99,000 تومان
توضیحات
این داستان با دو رئیسِ وایکینگ ترسناک شروع می‌شود که در دورترین جزایر غربی اسکاتلند، روی تپه‌ای از شن ایستاده بودند و افرادشان را تماشا می‌کردند. این دو رئیس، که اصلاً با یکدیگر خوب نبودند، گنجی بزرگ را پیدا کرده بودند و حالا قرار بود از این گنج محافظت کنند. مگنس اصلاً آدم قابل اعتمادی نبود. برای همین هرولد مراقبت از گنج را بر عهده گرفت و آن را به پسرش تورفین سپرد. «تورفین وایکینگ مهربان و گنج وحشتناک» قرار شد چند ساعتی کنار هم باشند تا اهالی دو دهکده مشغول جشن و مهمانی شوند. راستی چرا اسم این گنج را گذاشته‌اند گنج وحشتناک؟ نکند کسی گنج را از تورفین و اُلاف بدزدد؟ وای اینکه یعنی بدبیاری! شما بگویید حالا باید چه‌کار کنیم؟
شاید فکر کنید همه‌ی وایکینگ‌ها خشن و زمخت و بدجنس و پشمالو و بوگندو هستند.

اما تورفین یک وایکینگ معمولی نیست!

پدر تورفین، هرولد جمجمه‌خردکن که جانش از مهربانی‌ بیش از حد تورفین به لب رسیده، تصمیم می‌گیرد او را به سفر دریایی بفرستد. قرار است در این سفر، تورفین لقب وایکینگی هم بگیرد...

آیا تورفین، وایکینگ مهربان می‌تواند از پرت‌شدن توی دریا نجات پیدا کند؟

تورفین، مهربان‌ترین (و بدترین) وایکینگ دنیا می‌تواند دهکده‌اش را از چنگ مَگنِس استخوان‌خردکن نجات بدهد؟