

اپوش
38,000 تومان
یکی از بزرگترین مشکلاتی که در مقاطع مختلف زندگی آسیبهای زیادی به افراد وارد کرده، اعتمادبهنفس و عزتنفسشان را از میان میبرد، مقایسه کردن خود با دیگران است. این عادت ناپسند که از نخستین سالهای عمر، در نتیجهی استفاده والدین از روشهای تربیتی نادرست بروز میکند، زمینهساز معضلات گوناگون در بزرگسالی افراد میشود.
اهل نظر معتقدند با استفاده از داستانهای جذاب که برای کودکان جالب باشد به راحتی میتوان این مشکل را حل و فصل کرد. اپوش، از جمله کتبی است که روانشناسانبرای اموختن مقایسه نکردن خود با دیگران به کودکان بهره میگیرند.
اپوش دیو خشکسالی بود. تا به حال چهرهاش را در برکه یا جایی ندیده بود. هر جا میرفت آبها بخار میشدند و خشکسالی میشد. به همین دلیل فکر میکرد خیلی جذاب و دلفریب است.
روزی از بدترین روزها خودش را در آینه دید و وحشت کرد. از آینه پرسید چرا زشت مشانم میدهی؟ آینه گفت اگر باور نداری که زشتی از دیگران بپرس. او به راه افتاد تا از دیگران سوال کند که واقعا زشت است؟: «اپوش تکانی به خودش داد و سنگها از دور و برش کنار رفتند و دو کوه بلند ساختند.
اسم یکی از کوهها شد تفتان و یکی خشکان. اپوش در خدنگزارها راه افتاد و پایش به هر جا که رسید آنجا را خارزار کرد. رسید به مارمولکی و از مارمولک پرسید، من زشتم؟ مارمولک که از ترس دمش افتاده بود، آب دهنش را قورت داد و گفت، آره.»
در انبار موجود نمی باشد
اپوش
نویسنده |
محمد طلوعی
|
مترجم |
——
|
نوبت چاپ | 3 |
تعداد صفحات | 0 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | 1401 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
داستان
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786226839402
|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
ج
معرفی کتاب ج
کتاب ج داستانی بلند به قلم نویسندهی نامآشنای این روزهای ادبیات ایران، پیمان هوشمندزاده است. نویسنده در این اثر فلسفی و روانشناختی به روایت داستان یک خانوادهی شمالی میپردازد. جایی که هر کدام از اعضای آن به نوعی با مفهوم هویت مشغول هستند. اثری هستیشناسانه با تمرکز بر مفهوم بدنمندی که بینش تازهای راجع به هویت و مفهوم «من» در اختیار شما میگذارد.درباره کتاب ج:
نام پیمان هوشمندزاده برای دنبالکنندگان جدی این روزهای ادبیات معاصر ایران نامی آشناست. داستانهای روان و خوشخوان او با تکیه بر مفاهیمی عمیق از همان ابتدا جای خود را در دل مخاطبان باز کردند و او اکنون یکی از برجستهترین نویسندگان معاصر ادبیات فارسی محسوب میشود. هوشمندزاده در کتاب ج نیز به سراغ مفهومی عمیق و تأملبرانگیز رفته و خوانندگان خود را به فکر کردن وا میدارد. هوسرل، فیلسوف آلمانی - اتریشی قرن بیستم بدن را چیزی بیش از یک ابژهی محض میدانست. بهعقیدهی او، بدن با روان گره خورده به مثابهی اولین درک هرکس از جهان است. بنابراین میتوان گفت که سوژه خود را بهگونهای درک میکند که هم دارای روان و هم تن است و این درک روان - تنی است که پایهای برای درک باقی امور و ابژههای دیگر قرار میگیرد. به عبارت روشنتر، بدن وسیلهایست که بهواسطهی آن ابژههای دیگر را در جهان تجربه میکنیم. اکنون هوشمندزاده از این مفهوم استفاده کرده و هویت، من و تنانگی را درونمایهی کتاب ج قرار داده است. در کتاب ج با یک خانوادهی چهار نفره آشنا میشوید. خانوادهای از شمال کشور که به پرورش ماهی قزلآلا مشغول هستند. پیمان هوشمندزاده از مفاهیم هوسرلی بهره میگیرد و هنگام ترسیم موقعیت این خانواده، به طرح پرسشهایی عمیق میپردازد. سوالاتی همچون: «نسبت من با بدن چیست؟»، «جای من در هستی کجاست؟»، «حواس در دریافت من از جهان چه نقشی دارند؟» و «آیا میتوان میان جسم و دنیای پیرامون اعتدال و تناسبی برقرار ساخت؟» ابتدای کتاب با ترسیم داستان مردی راستدست آغاز میگردد. کسی که چهار انگشت دست راست خود را به هم میبندد. توگویی دستش را گچ گرفته باشند. او قصد دارد با چسباندن انگشتهایش به هم، چپدست شود اما نتیجه عکس آنچه تصور میکند رخ میدهد و وضعیت معطوف به نتیجه نمیشود. بدین ترتیب، هر یک از اعضای دیگر خانواده به ایفای نقش خود در این داستان میپردازند و سهم خود را در این اثر ایفا میکنند. نثر روان، داستان تأملبرانگیز و شیوهی روایت دلنشین نگارنده از جمله مواردیست که باعث میشود تا انتها با این داستان بلند همراه شوید.تونل وحشت دانش/ دایناسورهای مُرده
وحشت در دبستان شومیان 7/ کلاسها تعطیل میشوند!
مدرسه هر روز ترسناکتر میشود.
دبستانِ شومیان دارد فرومیریزد! کفپوشهایش از هم جدا شدهاند، دیوارهایش میلرزند و خطری جدی جانِ دانشآموزها را تهدید میکند.
آقای مدیر گفته مدرسه باید خراب شود، اما سام، لوسی و آنتونیو مطمئن نیستند تخریبِ مدرسه کارِ درستی باشد.
آیا همهی این اتفاقها بخشی از نقشهی شایرون شومیان برای رسیدن به زندگیِ همیشگی است؟
سام و دوستهایش باید حقیقت را بفهمند، قبل از اینکه دیر شود!
موجودات حال به هم زن6: عنکبوت
دربارهی مجموعهی موجودات حال به هم زن
مجموعهی 10 جلدی موجودات حال به هم زن را، الیس گراول، دربارهی موجوداتی که آدمها معمولا دوستشان ندارند نوشته و تصویرگری کرده است و این کار را آنقدر شیرین و بانمک انجام داده که میتواند همه را به این موجودات حال به هم زن علاقهمند کند! در این مجموعه، جانوران مختلف به کودکان ردهی سنی 6 تا 9 سال معرفی شده و دربارهی ظاهر، محل زندگی، گونههای مختلف، تغذیه و ویژگیهای خاص هر حیوان نکات جالبی ارائه میشود. نویسنده این کار را با نوشتههای کوتاه و شوخطبعانه انجام میدهد و تصویرسازیهای این مجموعه نیز در عین سادگی به جذابیت متن افزوده است و کودکان را حسابی به خنده میاندازد. موجوادات حال به هم زنی که در این مجموعه معرفی میشوند شامل: سوسک، پشه، مگس، کرم، عنکبوت، خفاش، موش فاضلاب، شپش سر، حلزون بیصدف و وزغ هستند. کار ترجمهی این مجموعه را نسترن فتحی برعهده داشته و نشر کتاب چ چاپ آن را چاپ و منتشر کرده است.در دنیا بیش از ۴۰۰۰۰ نوع عنکبوت وجود دارد. آنها تقریبا در هر نوع محیطی میتوانند زندگی کنند: در آب و هوای سرد، در آب و هوای گرم، بالای کوهها، زیرزمین، زیر آب، ولی در فضا نمیتوانند زندگی کنند.
دختر خاندان گات 3/ دختر خاندان گات و لولوی بلندیهای بادگیر
در بخشی از کتاب دختر گات و شبح موش میخوانیم
در عین اینکه بقیه مات مانده بودند و نگاه میکردند فُن هِلسانگ یکی از چهارلولها را درآورد و شلیک کرد؛ یکبار، دوبار، چهاربار، هشتبار.. با هر شلیک مرگبار، یکی از موجودات جلوِ چشم تماشاچیها از بین میرفت. فُن هِلسانگ هنسل و گرِتِل را با پوزخندی توی جلدشان فروکرد و شمشیر مبارزهی دندانهداری از کمربندش بیرون کشید. «پیش بهسوی بریدن سرها!» این را گفت و با قدمهای بلند روی پشتبام به طرف دودکشها رفت اما سرجایش بیحرکت ماند. غرید: «این چیه؟» پایین پایش یکعالم یخ ریخته بود. در همین لحظه آدا از پشت یکی از دودکشهای یککم دورتر بیرون آمد. سیرن سِستا کنارش ایستاده بود. از پشت دودکشهای دور و برش بقیه اعضای کلوب زیرشیروانی هم هر یک با یکی از موجودات بیرون آمدند. روبی خدمتکارِ انبارِ پشتی موادِ غذایی کنار اومالوسِ فان ایستاد. امیلی کَبِیج روی هر یک از شانههایش یک هارپی و روی سرش هارپی دیگری نشسته بود. کینگزلیِ دودکشپاککن بازوی همسرِ بارنز را گرفته بود و آرتور هالفورد هم دستِ وایلدمَنِ پاتنِی را در دست داشت. ویلیام کَبِیج سرِ پشمالوی هَمیش فانِ شِتلَند را نوازش میکرد. فُن هِلسانگ فریاد کشید: «من جوایزم را میخواهم.» و از روی یک دودکش به روی دودکش دیگر میپرید و شمشیرش را دیوانهوار حرکت میداد و روی پشتبام پیش میرفت. صدای خوشنواز و آرامی که کمی تهلهجه داشت به گوش رسید که میگفت: «روپرت فُن هِلسانگ! بالاخره به هم رسیدیم.» لوسی بورجیا از پشتِ کلاهکِ دودکشی بیرون آمد و چترش را بالا گرفت.داستانهای خانهدرختی 1/ خانهدرختی 13طبقه
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-تاریخ هستی شناسی هنر
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-روشنگری
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-این همانیشخصی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ شوخی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ اخلاق کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هرمنوتیک
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-زيبایشناسی هگل
دانشنامه فلسفه استنفورد 3: شاخهها و مکتبها
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٧٣٥ |
سال نشر | ١٤٠١ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
قطع | رقعی |
وزن | ٨٩٧ |
شابک | ٦ -٣٩٠-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.