ایده پدیدارشناسی

110,000 تومان

هوسرل شش سال پس از چاپ کتاب پژوهش‌های منطقی بحرانی سخت را از سر ‌گذراند. درخواستش برای سمت استادی فلسفه از طرف دانشگاه گوتینگن رد شد و به نظر می‌رسد همین بی‌اعتناییِ همکاران دانشگاهی تأثیری ژرف‌تر از چیزی که او بدان اذعان داشت بر او گذارد. آزاردهنده‌تر از این ناکامی بیرونی برای هوسرل شک او به خودش بود، تا حدی که وجود خود را به عنوان فیلسوف به چالش کشید.

کتاب ایدۀ پدیدارشناسی متن درسگفتارهایی است که هوسرل از ٢٦ آوریل تا ٢ مۀ ١٩٠٧ در گوتینگن ایراد کرده است و اکنون به عنوان جلد دوم مجموعه آثار هوسرل به نام هوسرلیانا به چاپ رسیده‌اند.

طالب جابری ترجمۀ فارسی را بر اساس متن آلمانی انجام و سپس آن را با دو ترجمۀ انگلیسی تطبیق داده است. او همچنین ترجمه‌های فرانسوی و عربی را نیز برای استواری بیشتر ترجمه بررسی کرده است.

در همین متن کوتاه، می‌توان به روشنی برداشت هوسرل را- دست‌کم در دوره‌ای از تفکر او که بلافاصله پس از کتاب پژوهش‌های منطقی بسط می‌یابد- از پرسش‌های معرفت‌شناختی منتهی به پدیدارشناسی، چیستی پدیدار و شیوۀ مشاهدۀ آن، هدف، روش و پیش‌شرط‌های پدیدارشناسی، مفاهیم بداهت، بازآوری یا تقلیل پدیدارشناختی، حلول و تعالی، تمایز نگرش طبیعی و نگرش فلسفی، همچنین پیوند اندیشه‌های هوسرل را با تأملات دکارت به‌خوبی دریافت.

در انبار موجود نمی باشد

شناسه محصول: 9786220404316 دسته: , برچسب: , ,
توضیحات
ایده پدیدارشناسی
نویسنده
ادموند هوسرل
مترجم
طالب جابری
نوبت چاپ ١
تعداد صفحات ١١٨
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٤٠١
سال چاپ اول  —————
موضوع
فلسفه
نوع کاغذ بالکی
وزن 120 گرم
شابک
9786220404316
توضیحات تکمیلی
وزن 0.12 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “ایده پدیدارشناسی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

فرهنگ فشرده لغات چینی به انگلیسی برای عشاق

18,000 تومان
یک دختر جوان چینی به نام «چیائو شیائو تسوانگ» برای آموختن زبان انگلیسی به انگلستان می‌رود. او در آنجا برای ارتباط گرفتن با مردم دچار مشکلاتی می‌شود و با اینکه زبان انگلیسی را آموخته ولی نمی‌تواند به شکل صحیح جملات انگلیسی را تلفظ کند. «چیائو» در فرودگاه پکن با ترس و اضطراب در حالی که از آموخته‌های خود از زبان انگلیسی راضی و مطمئن نیست و به اصرار پدر و مادرش راهی این سفر شده سوار بر هواپیما می‌شود و شهر خود را به مقصد لندن ترک می‌کند. جملاتی که از قول «چیائو» در این کتاب بیان می‌شود نحوه تلفظ ناشیانه او را از زبان انگلیسی و نیز نارضایتی‌اش را از این وضعیت نشان می‌دهد: «همین طور که از چین دور شد. من از خود پرسید آخه چرا من به غرب رفت؟ چرا چون پدر مادرم خواست من باید انگلیسی خواند؟ من چرا باید مدرک از غرب گرفت؟ من ندانست به چه چیزی نیاز داشت. حتی گاهی برایم مهم نبود که من دانست به چه چیزهایی نیاز داشت. برای من مهم نبود اگر من انگلیسی بلد بود یا نه. مادرم تنها به زبان روستایی صحبت کرد. من چه جوری در کشور غریبه غربی زندگی کرد؟ من هیچوقت به غرب نبود. ... من دیگه از غرب چه دانست؟ من انگلیسی صحبت نکرد. من از آینده ترسید...» اما همه اینها ترس «چیائو» از آینده و غرب نیست! او در لندن با پسری بیگانه- به قول خودش- آشنا می‌شود و اتفاقات بعدی در این رمان جوری رقم می‌خورد که خواننده با موضوع‌های نو و بدیعی در آن آشنا می‌شود: «بعد از اولین هفته‌ای که با هم زندگی کردیم، گفتی تا حالا با هیچکس این قدر نزدیک نشده بودی. گفتی که همیشه دوست‌هایت برایت مهم‌تر از عشق بوده‌اند. این با تعبیر ما چینی‌ها از عشق خیلی متفاوت است.»

سندروم زندگی نامعتبر

7,500 تومان
سرگذشت خواندنی رضا پارسی، پسر تنهایی در ابتدای میانسالی است. وی از یک شخصیت منفعل در فرآیند داستان به یک یاغی تبدیل می‌شود. در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: برگه دراز چاپ می‌شد، پدرم عینکش را روی پیشانی می‌گذاشت و به نوار اعداد زل می‌زد. مادرم هر روز صبح موهایش را گیس می‌کرد و شب‌ها آن را باز می‌کرد و شانه می‌زد. من به همه این خاطرات مشکوکم. گاهی تصور می‌کنم آن مرد، با عینک روی پیشانی، کارپرداز شرکت است که یک ماشین‌حساب قدیمی کرم‌رنگ دارد و موقع حساب و کتاب عینکش را روی پیشانی یا روی سرش می‌گذارد، یا آن زن که به شکلی منظم هر روز صبح موهایش را گیس می‌کند و هر شب پیش از خواب بازشان می‌کند قهرمان یکی از فیلم‌های سیاه و سفید موزیکال است. اسمش را گذاشته‌ام سندروم خاطرات نامعتبر! ممکن است یکی از بیماری‌های جذاب اعصاب و روان باشد. میثم خیرخواه نویسنده‌‌ای است که در بیشتر داستان‌های خود مفهوم یا مفاهیمی را در مرکز گذارده و با زبان ساده به خواننده ارائه می‌دهد.

این خانه پلاک ندارد

7,000 تومان
زن جوانی تصمیم می‌گیرد برای اینکه از هزینه‌های زندگی‌اش بکاهد برای یافتن همخانه در روزنامه یک آگهی چاپ کند. او آرزوهای بزرگی در سر دارد و بالاخره همخانه خود را پیدا می‌کند و همراه او در خانه‌ای مرموز مستقر می‌شوند. در اولین روز زندگی در این خانه آنها هشدارها و نشانه‌هایی می‌بینند که همه علایمی است برای نجات از خطری که در کمین آنهاست. ماجراها و اتفاق‌هایی که رخ می‌دهد همه حکایت از آن دارد که نشان دهد به راستی چرا این خانه پلاک ندارد؟ کتاب این خانه پلاک ندارد در تلاش است با نزدیک شدن به لایه‌های پنهان روانشناختی شخصیت مرموز داستان «احمد» نشان دهد چگونه یک فرد سودای قتل دیگری را در سر می‌پروراند. «برای زندگی در این خانه، به همخانه نیاز داریم. به کسی که پشت پلک‌هاش دلواپسی نباشد وقتی درهای تودرتو و دیوارهای بلند را می‌بیند. همخانه‌ای که درهای پنهان خانه را کشف کند و اشباح اتاق‌های نمور را به حال خود بگذارد.» فرزانه کرم پور و لادن نیکنام پیش از این رمان «علائم حیاتی یک زن» را در سال ١٣٨٩ با یکدیگر و بطور مشترک نوشتند و حالا  این دومین رمان مشترک است که نوشته‌اند. «مورچه در ماه» و «حفره‌ای در آینه‌ای» داستان‌هایی است که از لادن نیکنام منتشر شده و «حوا در خیابان»، «نقطه گریز» و ... دیگر آثار فرزانه کرم پور هستند.

به گزارش اداره هواشناسی؛ فردا این خورشید لعنتی

11,000 تومان
رمان«به گزارش اداره هواشناسی…» ساختاری درهم پیچیده و ضد زمان دارد. کتاب به خاطرات چند سویه‌ی یک روزنامه‌نگار و نویسنده به نام احمد می‌پردازد که صورت‌ها و شکل‌های مختلف مرگ را در دهه‌های مختلف تجربه کرده است. احمد زمان را گم کرده است گاهی به سال ٦٠ برمی‌گردد و کودک می‌شود و گاهی مردی می‌شود که از جنگ برگشته، او در روایت شاعرانه خود می‌کوشد کابوس‌ها و رؤیاهایش را لمس کند اما با مرگ ناگهانی همسر و دختر محبوبش کابوس‌هایش دو چندان می‌شود. رمان خط سیر زمانی منظمی ندارد و به طریقی می‌کوشد با زبانی آهنگین به فرم‌های رمان – شعر نزدیک شود.

پیدایش هند نوین

65,000 تومان
آدام گاپنیک در مجله‌ی نیویورکر می‌نویسد: «جنگ و کشتار به کشور‌ها شکل می‌دهد. مرزهایشان شبکه‌ای از جای ظخم‌ها و بریدگی‌هاست. آن‌ها تاریخ خشونت آشکار بر روی زمین‌اند.» از جمله‌ی به‌خون‌آغشته‌ترین مرزها در روی زمین مرزهایی هستند که جمهوری‌های امروزی هند، پاکستان، و بنگلادش را از هم جدا می‌کنند. این سرزمین‌ها زمانی هند باستان را تشکیل می‌دادند که، به گفته‌ی لئوراستن، مؤلف، «یک کشور نبود، بلکه ملغمه‌ای از امیرنشین‌ها، آمیزه‌ای از مذهب‌ها و خرافه‌ها، مخلوطی از آیین‌ها و کیش‌ها و کاست‌هایی بود که هر از گاه  بر اثر هیجانات ناشی از تعصب و خشک‌اندیشی یکدیگر را قتل عام می‌کردند.... این سرزمین از اسطوره‌ها و خرافه‌های بی‌شمار گیج و حیران بود و از انواع بلاها و قحطی‌ها و گرسنگی چنان آسیب می‌دید که گاهی به نظر می‌رسید سرزمین مردگان است.»
سفارش:0
باقی مانده:1

نباید گفته شود

12,000 تومان
«تهران» اسم رمز خیلی از خاطره‌هاست. شهر شلوغی که این روزها خیلی از آدم‌ها بنا به عادت همیشگی‌شان، خودشان را در آن گم می‌کنند تا از خود رد و نشانه‌ای برجا نگذارند. خیلی از آدم‌ها نمی‌توانند همه چیز را بگویند. یعنی اینکه خیلی از حرف‌ها نباید گفته شود. چرا؟ : «فکر می‌کنم فقط با نوشتن می‌توانم خودم را برای گفتن این موضوع آماده کنم. پس بهتر است اول از همان سال‌ها شروع کنم، سال‌‌هایی را که به عقب دویده‌ام و هر چیز را لگد کرده‌ام... یادم می‌آید، قدیم‌ها موقع نوشتن انشا جمله اول خیلی سخت بود. همیشه به پدرم می‌گفتم جمله اول را بگوید. وقتی جمله اول را می‌شنیدم، راه می‌افتادم و شروع می‌کردم به نوشتن و اصلاً به این فکر نمی‌کردم که باید ده خط شود. آن موقع‌ها نمی‌دانستم که همه چیز را نباید نوشت و گفت. بعدها که فهمیدم، چند جمله کلیشه‌ای را که انگار زبان آدم را باز می‌کرد، یاد گرفتم.» تا امروز برای خودم برو بیایی داشتم. اصلاً فکرش را هم نمی‌کردم که دنیا حساب و کتاب داشته باشد و این عقربه‌های لامصب که روی صفحه سفید راه می‌روند، چیزی را بشمارند. اصلاً نمی‌دانستم همین ساعت کوچک لعنتی که الان از آن اتاق هم صدای تیک‌تاکش می‌آید و اعصابم را خرد می‌کند، همان ساعت پاندول‌دار خانه آقای اربابی باشد که اولین بار در تهران دیدم.