ایران‌ دوران‌ قاجارو برآمدن‌ رضاخان

170,000 تومان

«ایران‌ دوران‌ قاجار و برآمدن‌ رضاخان‌» تاریخ‌ مختصر اما جامعی‌ از دوران‌ قاجار به‌ دست‌ می‌دهد که‌ سراسر دوران‌ سلطنت‌ این‌ دودمان‌ و به‌ قدرت‌ رسیدن‌ رضاخان‌ تا زمان‌ عزل‌ قاجاریه‌ از سلطنت‌ را در بر می‌گیرد. کتاب‌، تاریخ‌ سیاسی‌، اجتماعی‌ ـ اقتصادی‌، فکری‌ و فرهنگی‌ و نیز وضعیت‌ اقلیت‌های‌ قومی‌ و مذهبی‌ و همچنین‌ زنان‌ را شامل‌ می‌شود. در ضمن‌، به‌ مناسبات‌ خارجی‌ و مداخلات‌ قدرت‌های‌ غربی‌ نیز می‌پردازد. کتاب‌ شامل‌ تصاویر، کتاب‌شناسی‌، نمایه‌، و مقاله‌ای‌ به‌ قلم‌ فرخ‌ جعفری‌ است‌. نیکی‌ آر. کِدی‌ استاد ممتاز تاریخ‌ در اوکلا و عضو آکادمی‌ علوم‌ و هنرهای‌ آمریکاست‌ که‌ تاکنون‌ شانزده‌ کتاب‌ تألیف‌ یا ویرایش‌ کرده‌، که‌ بیش‌تر آن‌ها در مورد تاریخ‌ ایران‌ است‌.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

ایران‌ دوران‌ قاجارو برآمدن‌ رضاخان

نویسنده
نیکی آر. کدی
مترجم
مهدی حقیقت‌خواه
نوبت چاپ ٧
تعداد صفحات ٢٠٨
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٤٠٢
سال چاپ اول ١٣٨٣
موضوع
تاریخ
نوع کاغذ بالکی
وزن ٢٠٥ گرم
شابک
9789643112479
توضیحات تکمیلی
وزن 0.205 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “ایران‌ دوران‌ قاجارو برآمدن‌ رضاخان”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

ما اينجا داريم مي ميريم

42,000 تومان

جملاتی از کتاب ما این‌جا داریم می‌میریم

خوشبختی‌ها را گم کرده‌ایم، همه‌شان گم شدهاند. دستمان خالی است دیگر هیچ نوری توی دستهامان نیست.
گاهی همین قدر که بنشینم و ده دقیقه توی حال خودم باشم و کارگرهای ساختمان روبرو تیرآهن خالی نکنند و دلم برای چیزی شور نزند و تسمه کولر پاره نشود به گمانم خوشبختم.
خوبی تهران همین است که همه‌چیز گم می‌شود توی های و هوی شهر.
طلاپری می‌داند که هر ستاره مال کدام آدمیزاد است و حال می‌بینیم که آدمیزادها همیشه با جام چای کنار پنجره می‌ایستند و هیچ‌وقت پری‌های جنگل را صدا نمی‌زنند. آدمیزادها عاشق آسمان هستند و مدام دنبال ستاره‌های‌شان می‌گردند.
مادرش همیشه می‌گفت هیچ کار خدا بی‌حکمت نیست. بعد هم غش‌غش می‌خندید که یک خدایا شکر بگو و خودت را راحت کن. تا آن سر دنیا هم که بدوی نمی‌فهمی چرا بلاهای ریز و درشت سر آدم می‌آید.
آدمیزادها هیچ‌وقت صدایی را که نمی‌بینند، نمی‌شنوند. حتی گاهی خوشبختی‌های کوچک‌شان را هم نمی‌بینند.

کتاب دختر برفی

17,600 تومان
معرفی کتاب دختر برفی کتاب دختر برفی، رمانی نوشته ی ایووین آیوی است که اولین بار در سال 2012 منتشر شد. آلاسکا در سال 1920، جایی سخت برای زندگی بود به خصوص برای تازه واردهایی مثل جک و میبل. آن ها که بچه ای ندارند، در حال فاصله گرفتن از هم هستند: جک زیر فشار کار در مزرعه کمرش خم شده و میبل نیز از تنهایی و ناامیدی در رنج است. وقتی اولین برف سال شروع به باریدن می کند، آن ها کودکی برفی را درست می کنند. صبح روز بعد، خبری از کودک برفی نیست اما آن ها دختری خردسال با موهای طلایی را می بینند که در حال دویدن در میان درختان است. این دختر کوچک که خود را فاینا می نامد، انگار دختری است که در جنگل بزرگ شده است. اما در این مکان زیبا و خشن، اتفاقات معمولا آنطور که به نظر می رسند، نیستند...

رهبران جهان باستان (10) آتیلا رهبر هون‌ها

3,500 تومان
هزاران جنگجو سوار بر اسب از آن سوی صحراها و شنزارها حمله آوردند و خاک از زیر سم اسبانشان به هوا برخاست و روی خورشید را پوشاند . مردانی با شکل و شمایل عجیب حمله را آغاز کرده بودند ؛ مردانی که « منظری هولناک داشتند ؛ جمجمه‌هایی که به دلیل بستن در کودکی از ریخت افتاده بود ، دو شکاف به جای چشم و گونه‌هایی متورم که رد زخم زشتشان کرده و پوشیده از ریشی تُنُک » . اسبان و سوارانی که به نام هون شناخته می‌شدند ، چنان با یکدیگر هماهنگ بودند که انگار با تنی واحد حرکت می‌کنند . اسبانِ کوتاه و پرمو ، سوارانشان را با سرعتی نفس‌گیر به میدان نبرد می‌رساندند و آن‌گاه که راکبان با شمشیر و نیزه درگیر نبرد بودند ، به آسانی یاری‌شان می‌کردند . مردان علاوه بر ظاهر هولناکشان فریادهایی وحشت‌انگیز سر می‌دادند و قربانیان خود را که در کشمکش بودند ، به هول و هراس می‌افکندند . همچنین پوست حیواناتی که به دور شانه می‌پیچیدند ، ظاهرشان را مخوف‌تر می‌کرد . آتیلا ، شاه هون‌ها ، با اعتماد به نفسی جسورانه سپاهش را رهبری می‌کرد . آن‌گاه که اسب سیاهش را پیشاپیش سپاه می‌راند ، جنگجویانش هر حرکت او را می‌پاییدند . عزمِ جزم او از آرواره‌های فشرده‌اش پیدا بود . او به افرادش اشاره می‌کرد تا با سرعت هر چه بیش‌تر پیش بتازند . هون‌ها دومین حمله به امپراتوری روم شرقی را در بهار سال ٤٤٧ میلادی آغاز کرده بودند .

کتاب ماتریس الهی

119,000 تومان
معرفی کتاب ماتریس الهی با این که این که این ایده برای خیلی از ما دور از ذهن به نظر می رسد اما بدون شک یکی از موضوعات بسیار بحث انگیز متنفکران معاصر به شمار می آید. به عنوان مثال،آلبرت انیشتین در یادداشت هایش اعتقاد خود را این گونه بیان می کند که ما در اصل مشاهده گان منفعلی هستیم که در یک هستی از قبل مهیا شده زندگی می کنیم.یکی هستی که به نظر نمی رسد کوچکترین تاثیری در آن داشته باشیم. او می نویسد: در آن سو جهان عظیمی است که مستقل از بشر و همچون یک معمای بزرگ ابدی،بسیار فراتر از کنترل و تفکر بشر در مقابل ما قد بر افراشته است.

تاریخ جهان

1,100,000 تومان
تاریخ یک نوع روایت است. کتاب پیش رو در خود صدها داستان درباره مردمی واقعی دارد.   تاریخ جهان کتابی است که داستان بشر را روایت می‌کند. داستان تعامل انسان‌ها با طبیعت و همچنین داستان تعامل‌شان با یکدیگر هر چند انتظار نمی‌رود تمام تاریخ دنیا در یک کتاب بگنجد اما تاروپود این کتاب از تارهایی گزیده و گلچین شده بافته شده که مخاطب را با داستان هر گوشه‌ای از این جهان پهناور آشنا می‌کند. تاریخ پس از یخبندان زمین تا خروج از گل و لای و سپس بازسازی این کره خاکی و قدیمی. خواننده علاقه‌مند به این کتاب در هر دور شاهد تنیده شدن این تارها خواهد بود که در طول روایت این داستان مهیج امتداد یافته است. «فرناندس آرمستر» کرسی تاریخ ویلیام پی. رینولدز دانشگاه نوتردام را در اختیار دارد. او دارای درجه کارشناسی ارشد و دکتری از دانشگاه آکسفورد است. «شهربانو صارمی» مترجم این کتاب گرانقدر ١٠٠٠صفحه‌ای پیش از این کتابهایی در حوزه تاریخ از جمله «سایه‌های صحرا-ایران باستان در جنگ»، «ژولیوس سزار»، «رامسس دوم»، «آن گاه که زرتشت سخن گفت»، «شاه عباس»، و... را ترجمه کرده است.

من و تو

12,500 تومان

در بخشی از کتاب من و تو می‌خوانیم

با بازوهایی حلقه‌زده دور چوب‌اسکی‌ها ساک کفش‌ها در دست و کوله‌پشتی به دوش، مادر را دیدم که دور می‌زد. با او خداحافظی و صبر کردم تا بی‌ام‌و روی پُل ناپدید شود. مستقیم به سمت خیابان ماتزینی رفتم. ساختمان رای را رد کردم. در پنجاه‌قدمی خیابان لانا سرعتم را کم کردم. قلبم به‌شدت می‌زد. دهانم تلخ بود؛ انگار یک رشته مس لیس زده باشم. آن‌همه بار جلوِ حرکتم را می‌گرفت و درون کاپشنم مثل سونا شده بود. وقتی به تقاطع رسیدم، سرم را به گوشه‌ی دیگر چرخاندم. آن انتها، رو‌به‌روی کلیسایی مدرن، یک مرسدس شاسی‌بلند بود. السیا رونکانتو، مادرش، سومرو و اسکار توماسی را دیدم که داشتند چمدان‌ها را در صندوق‌عقب جا می‌دادند. یک ولوو با یک جفت چوب‌اسکی روی سقفش کنار شاسی‌بلند ایستاد و ربکاردو دوبوسز از آن خارج شد و از کنار بقیه گذشت. کمی بعد پدر دوبوسز هم خارج شد. خودم را عقب کشیدم، رو‌به‌روی دیوار. به چوب‌اسکی‌ها تکیه دادم و کاپشنم را باز کردم. مادر السیا و پدر دوبوسز داشتند چوب‌اسکی‌ها را روی سقف مرسدس محکم می‌کردند. السیا و اسکار توماسی با موبایل حرف می‌زدند. سومرو می‌پرید و ادای مشت زدن به دوبوسز را درمی‌آورد. مدتی طول کشید تا آماده شوند. مادر السیا از دست بچه‌هایی که کمک نمی‌کردند، عصبانی بود. سومرو روی سقف ماشین پرید تا چوب‌اسکی‌ها را بررسی کند و سرانجام راه افتادند. در طول مسیر در تراموا با آن چوب‌ها و کفش‌های اسکی، فشرده میان کارمندان کت‌و‌شلواری، ‌مادران و بچه‌هایی که به مدرسه می‌رفتند، احساس حماقت می‌کردم. می‌شد چشم‌هایم را ببندم و خیال کنم در تله‌کابینم. بین السیا، اسکار توماسی، دوبوسز و سومری. می‌توانستم بوی کره‌ی کاکائو را از میان کرم‌های برنز‌کننده بشنوم. می‌خندیدیم و با هُل دادنِ همدیگر از کابین بیرون می‌آمدیم.