ایران‌ دوران‌ قاجارو برآمدن‌ رضاخان

170,000 تومان

«ایران‌ دوران‌ قاجار و برآمدن‌ رضاخان‌» تاریخ‌ مختصر اما جامعی‌ از دوران‌ قاجار به‌ دست‌ می‌دهد که‌ سراسر دوران‌ سلطنت‌ این‌ دودمان‌ و به‌ قدرت‌ رسیدن‌ رضاخان‌ تا زمان‌ عزل‌ قاجاریه‌ از سلطنت‌ را در بر می‌گیرد. کتاب‌، تاریخ‌ سیاسی‌، اجتماعی‌ ـ اقتصادی‌، فکری‌ و فرهنگی‌ و نیز وضعیت‌ اقلیت‌های‌ قومی‌ و مذهبی‌ و همچنین‌ زنان‌ را شامل‌ می‌شود. در ضمن‌، به‌ مناسبات‌ خارجی‌ و مداخلات‌ قدرت‌های‌ غربی‌ نیز می‌پردازد. کتاب‌ شامل‌ تصاویر، کتاب‌شناسی‌، نمایه‌، و مقاله‌ای‌ به‌ قلم‌ فرخ‌ جعفری‌ است‌. نیکی‌ آر. کِدی‌ استاد ممتاز تاریخ‌ در اوکلا و عضو آکادمی‌ علوم‌ و هنرهای‌ آمریکاست‌ که‌ تاکنون‌ شانزده‌ کتاب‌ تألیف‌ یا ویرایش‌ کرده‌، که‌ بیش‌تر آن‌ها در مورد تاریخ‌ ایران‌ است‌.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

ایران‌ دوران‌ قاجارو برآمدن‌ رضاخان

نویسنده
نیکی آر. کدی
مترجم
مهدی حقیقت‌خواه
نوبت چاپ ٧
تعداد صفحات ٢٠٨
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٤٠٢
سال چاپ اول ١٣٨٣
موضوع
تاریخ
نوع کاغذ بالکی
وزن ٢٠٥ گرم
شابک
9789643112479
توضیحات تکمیلی
وزن 0.205 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “ایران‌ دوران‌ قاجارو برآمدن‌ رضاخان”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

امپراتور پرتغالستان (شاه‌لیر سوئدی)

79,500 تومان
تا نيمه‌ي کتاب گمان مي‌کردم با داستاني بچگانه و شيرين درباره‌ي پدري شيدا روبه‌رويم. اما سلما لاگرلوف چه غافلگيري‌ها که برايم در چنته نداشت!… اين اثر رماني درخشان است و سلما لاگرلوف در ميان ??? نفري که نوبل [ باب کوربِت، استاد دانشگاه وبستر، ميسوري، ???? امپراتور پرتغالستان شاهکار کوچکي از سلما لاگرلوف است… اما به‌خوبي چيره‌دستي نويسنده را نشان مي‌دهد. اين اثر رماني شيرين و لطيف است، با داستاني تأثيرگذار که يادآور افسانه‌هاي باستاني است. عشق يک پدر به دخترش و جنوني که فقط محصول خيال باطل عشق ابدي است، هسته‌ي داستان را تشکيل مي‌دهد. خوانندگان بايد با دو عينک اثر را بخوانند: عينک عشق و عينک جنون، که جدايي‌ناپذيرند و اجتناب‌ناپذير… جالب است که تأثيرگذارترين جمله‌ي کتاب مربوط به رابطه‌‌ي يان با دخترش نيست، بلکه مربوط به رابطه‌ي او با همسرش است، که جنون يان آن را از رابطه‌‌اي سرد و دور به رابطه‌اي نرم و شيرين تبديل مي‌کند: «يان ديوانه نيست، اما خداوند پرده‌اي جلو چشمانش کشيده تا مجبور نباشد چيزي را ببيند که طاقتش را ندارد؛ و اين مايه‌ي شکرگزاري است.»

کتاب انقلاب بدون انقلابیون

200,000 تومان
معرفی کتاب انقلاب بدون انقلابیون انقلاب‌های دهه‌ی 1970 و نتایجی که به بار آوردند، به ناامیدی عجیبی دامن زد که نتایج این ناامیدی تا همین امروز هزاره‌ی ‌سومی هم هویداست. آن انقلاب‌ها، شکست‌خورده از درون و بیرون، به چند دهه اختناق و غوغاسالاری سرمایه‌سالارانه منتهی شدند که کودتاها و ضد انقلاب‌ها در قالب پروژه‌های نولیبرالیستی، به‌خوبی عملیاتی‌شان کردند. فروپاشی شوروی نیز گویی نقطه‌ی پایانی بر همه‌ی این انقلاب‌ها و انقلابی‌گری‌ها بود و دیگر همه‌چیز و حتا تصوّر انقلاب نیز نامتصور می‌نمود، تا اینکه بهار عربی از راه رسید و شمال آفریقا و خاورمیانه را به شوری واداشت که بی‌بازگشت می‌نمود. از لحظه‌ای که «طارق طیب محمد بن بوعزیزی» در 4 ژانویه‌ی 2011 مقابل ساختمان شهرداری تونس خودش را به آتش کشید و به حکمرانی 23 ساله‌‎ی «زین‌العابدین بن علی» پایان داد تا روزی که «حسنی مبارک» و «معمر قذافی» در مصر و لیبی سقوط کردند، همه‌ی دنیا فهمیدند که انقلاب و سرشت راستین انقلابی‌گری هم‌چنان پابرجاست، حتا اگر آن‌گونه که «آصف بیات» در کتاب «انقلاب بدون انقلابیون» اذعان می‌کند، انقلاب‌هایی رخ دهد بدون «تصوّرات انقلابی»! کتاب آصف بیات اهمیتش را از امکانیت خود تصوّر انقلاب گرفته و تأکیدش بر «معنابخشی به بهار عربی» و این نکته که لحظه‌های خطیر گشودگی و فهم نسبت مردم و میلشان به آزادی هنوز پابرجاست و این انقلاب‌ها و جنبش‌های شکل‌گرفته‌ی پیرامونش موید همین نکته‌اند. انقلاب بدون انقلابیون، تحلیلی دقیق و موشکافانه از منظر جامعه‌شناسی‌ست که خودش در بطن رخدادها حضور داشته و تجربه‌ها و دیده‌ها و خوانده‌ها و شنیده‌هایش از وضعیت‌های انقلابی – از انقلاب 1979 ایران تا انقلاب‌های 2011، 2012 و 2013 کشورهای عربی – را در کتابی جامع و محل ارجاع تجمیع کرده‌است. کتاب آصف بیات، فهم چرایی ناگزیری انقلاب در زمانه‌ایست که همه‌چیز ضد انقلابی‌ست، از اقتصاد تا ذهن و زبان و اینکه چگونه مردمی دست به انقلاب زدند که خواهان رهایی بودند ولی حتا تصوّر انقلاب از آنها ستانده شده‌بود؛ مردمی که پیروز شدند بدون داشتن تصویری از پیروزی و همین نکته، نوری می‌تاباند از روزنی، برای همه‌ی آنها که ناامیدانه به رهایی امیدوارند.

ریشه چهارگان اصل دلیل کافی

125,000 تومان
کتاب ریشه چهارگان اصل دلیل کافی نوشته آرتور شوپنهاور با ترجمه رضا ولی یاری, توسط انتشارات مرکز به چاپ رسیده است. موضوع کتاب شامل فلسفه، فلسفه غرب، فلسفه مدرن می باشد. این اثر کلاسیـک در اصل رسالـه‌ی دکتری شوپنـهاور است. شوپنهاور مـی‌گوید ایـن رساله مقـدم بر اثر اصلـی او، جهان همچون اراده و تصور، است و باید پیش از آن خوانده شود. اصل دلیل کافی یکی از مفاهیم کلیدی در نیمه‌ی تصور محور دستگاه فلسفی شوپنهاور است و کتاب حاضر شرح این اصل در چهار صورت بنیادین‌اش است. معرفی مباحث کتاب ریشه چهارگان اصل دلیل کافی مقدمه خلاصه ی عمده ی نکات پیش تر گفته شده راجع به اصل دلیل کافی نارسایی شروح قبلی و پی ریزی شرحی تازه در باب طبقه ی نخست اعیان برای ذهن و صورت حاکم اصل دلیل کافی در آن طبقه در باب طبقه دوم اعیان برای دهن و صورت حاکم اصل دلیل کافی در آن طبقه درباب طبقه سوم اعیان برای دهن و صورت حاکم اصل دلیل کافی در آن طبقه درباب طبقه ی چهارم اعیان برای ذهن و صورت حاکم دلیل کافی در ان طبقه ملاحظات و نتایج کلی ضمیمه

کتاب جنون منطقی

355,000 تومان
معرفی کتاب جنون منطقی افشین یداللهی (زادهٔ ۲۱ دی ۱۳۴۷ – درگذشتهٔ ۲۵ اسفند ۱۳۹۵) ترانه‌سرا و روان‌پزشک اهل ایران بود. او فعالیت‌های حرفه‌ای ترانه‌سرایی خود را در سال ۱۳۷۶ در سازمان صدا و سیما آغاز کرد. نخستین ترانه‌های وی با آهنگسازی فواد حجازی و شادمهر عقیلی و با خوانندگی خشایار اعتمادی اجرا می‌شد. از جمله ترانهٔ «از فارس تا خزر» که با آهنگ‌سازی شادمهر عقیلی و خوانندگی خشایار اعتمادی اجرا شد. یداللهی چندین سال بود که ادارهٔ انجمنی به نام «خانهٔ ترانه» را برعهده داشت. خانهٔ ترانه در سال ۱۳۸۰ با همکاری ترانه‌سرایانی از قبیل عباس سجادی، سعید امیر اصلانی، بابک صحرایی، یغما گلرویی، افشین سیاهپوش، نیلوفر لاری‌پور، محمدرضا حبیبی و افشین یداللهی راه‌اندازی شد. این جلسات به خواندن ترانه، نقد ترانه و جلسات کارگاهی اختصاص می‌یافت. جلسات خانه ترانه سپس به فرهنگسرای قانون و پس از آن به فرهنگسرای شفق و فرهنگسرای ارسباران انتقال یافت. در طی سال‌های گذشته به‌تدریج ترانه‌سراهای موسس خانهٔ ترانه به دلایل مختلفی از آن جدا شدند و افشین یداللهی تنها فرد باقی‌مانده از هیئت موسس این انجمن بود که بعد از این اتفاق، همچنان اداره خانه ترانه را بر عهده داشت. جلسات خانه ترانه در فرهنگسرای شفق از کم اثرترین جلسات اجرایی بود. مکان اجرایی خانه ترانه در گذر زمان دستخوش تغییراتی بوده‌است. این کتاب شامل تعدادی از ترانه های این ترانه سرا است. . . .

زبان و جایگاه زن

195,000 تومان
معرفی کتاب زبان و جایگاه زن انتشارات رابین تولماخ لاکوف در سال 1975، زبان و جایگاه زن، به طور گسترده ای به عنوان آغاز کننده تحقیقات فمینیستی در مورد رابطه بین زبان و جنسیت شناخته شده است و واکنش قابل توجهی را در میان محققان زبان، فمینیست ها و خوانندگان عمومی برانگیخت. در سی سال گذشته، محققان زبان و جنسیت در حال بحث و توسعه مشاهدات اولیه لاکوف بوده اند.لاکوف با این استدلال که زبان برای نابرابری جنسیتی اساسی است، به دو حوزه اشاره کرد که نابرابری‌ها را می‌توان یافت: زبانی که در مورد زنان استفاده می‌شود، مانند عدم تقارن بین اصطلاحات به ظاهر موازی مانند ارباب و معشوقه، و زبان مورد استفاده توسط زنان، که زنان را در یک موقعیت قرار می‌دهد. پیوند دوگانه بین زنانه بودن و کاملا انسان بودن. استدلال اصلی لاکوف مبنی بر اینکه «زبان زنان» بیانگر ناتوانی است، بحثی را به راه انداخت که تا امروز ادامه دارد. نسخه اصلاح شده و بسط یافته متن کامل نسخه اول اصلی را همراه با مقدمه و حاشیه نویسی لاکوف ارائه می دهد که در آن او متن را یک ربع قرن بعد بازتاب می دهد و برخی از موضوعاتی را که به طور گسترده مورد بحث قرار می گیرد، گسترش می دهد. این جلد همچنین تفسیرهایی از بیست و شش محقق برجسته زبان، جنسیت و تمایلات جنسی، در زمینه زبان‌شناسی، مردم‌شناسی، زبان‌های مدرن، آموزش، علوم اطلاعات و سایر رشته‌ها را گرد هم می‌آورد. تفاسیر نقش کتاب را در تحقیقات فمینیستی در مورد زبان مورد بحث قرار می‌دهد و ارتباط مداوم آن را برای تحقیقات در این زمینه بررسی می‌کند.این نسخه جدید زبان و جایگاه زن نه تنها یک بار دیگر متن پیشگام زبان شناسی فمینیستی را در دسترس قرار می دهد. به همان اندازه که مهم است، متن را در چارچوب نظریه فمینیستی و جنسیتی معاصر برای نسل جدیدی از خوانندگان قرار می دهد.

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت