ایران پیش از تاریخ: عصر مس سنگی

13,500 تومان

کتاب حاضر که دستاورد سالها تحقیق و پژوهش نگارنده است عصر مس سنگی را که یکی از درخشان ترین دورانهای پیش از تاریخ ایران به شمار می آید مورد مطالعه و بررسی قرار داده است.

در این دوران جوامع روستایی اولیه به اوج شکوفایی خود می رسند. هدف این تألیف، ابهام زدایی از این دوران با استناد به یافته های بی غرض باستان شناختی در بستر عظمت طبیعی فلات ایران است.

از این نظر کتاب حاضر نخستین تلاش در این زمینه است.

 

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

ایران پیش از تاریخ: عصر مس سنگی

نویسنده
دکتر حسن طلایی
مترجم
——–
نوبت چاپ 4
تعداد صفحات 340
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر 1395
سال چاپ اول  ————
موضوع
هنر
نوع کاغذ  —————
وزن 0 گرم
شابک
9789645307408
توضیحات تکمیلی
وزن 0.0 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “ایران پیش از تاریخ: عصر مس سنگی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

پايان روز

15,000 تومان
داستان‌های محمدحسین محمدی داستان‌های یکه‌ای هستند. شباهتی به بیشتر داستان‌هایی که از نویسندگان اهل افغانستان خوانده‌ایم ندارند و علاوه بر شخصیت‌های داستان‌ها که به فارسی دری گفت‌وگو می‌کنند، فضای داستان‌ها و موقعیتی هم که همه‌چیز در آن اتفاق می‌افتد کاملا وابسته به سرزمین مادری نویسنده‌اند. داستان آدم‌هایی که یا چاره‌ای ندارند جز ماندن و تن دادن به همه‌ی سختی‌ها و کنار آمدن با چیزهایی که دوست نمی‌دارند، یا آدم‌هایی که راه را در نماندن جسته‌اند و مهاجرت به سرزمین همسایه و به جان خریدن سختی‌های دیگر به این امید که روزگاری بهتر بالاخره از راه برسد. حتا اگر مجبور شود مثل یکی از شخصیت‌های اصلی پایان روز در جواب این‌که چرا قیافه‌اش شبیه ما است، بگوید: «شما هم یک دهان و یک بینی و دو چشم و دو ابرو دارید و ما هم داریم.» اما نکته این است که آدم‌های این داستان‌ها حتا در سرزمین خودشان هم غریبه‌اند. نه فقط با دیگران، که با خود هم رفتار غریبی می‌کنند. رمان کوتاه «پایان روز» هم‌زمان دو جا اتفاق می‌افتد. در مزارشریف و تهران. آدم‌هایی در وطن و آدم‌هایی در مهاجرت. دو شخصیت اصلی دارد که عنوان فصل‌های مختلف رمان هم هستند: بوبو و اَیا. داستانی درباره‌ی آدمی که دارد می‌میرد و در عین‌حال درباره‌ی پسری که می‌خواهد برای پدر در حال مرگش خلعت بخرد و خیال او را این دم آخر آسوده کند. اگر این دم آخر حرمت مهمان را در این سرزمین رعایت کنند.

دختر ذرت: یک داستان عاشقانه

19,000 تومان

معرفی کتاب دختر ذرت: یک داستان عاشقانه

داستانی هیجان‌انگیز از ادبیات معاصر آمریکا؛ کتاب دختر ذرت اثری خواندنی از جویس کارول اوتس است. اوتس در این داستان بلند ماجراهای خوف‌انگیزی را روایت کرده که در پی مفقود شدن دختری خردسال رخ می‌دهد. گفتنی است که کتاب پیش رو در سال 2011 برنده‌ی جایزه‌ی برام استوکر شده است.

درباره کتاب دختر ذرت

جویس کارول اوتس در میان نویسندگان ادبیات معاصر آمریکا چهره‌ای استثنایی است. منتقدان بسیاری، در نقد و بررسی آثار او به وجه جامعه‌شناختیِ این آثار توجه داشته‌اند، و نوشته‌های داستانی اوتس را به سبب واقع‌گراییِ عمیقِ نهفته در آن‌ها ستوده‌اند. این واقع‌گرایی در فرازهایی از داستان‌های اوتس آشکار می‌شود که در آن‌ها مناسبات حاکم بر زندگی سیاسی و اجتماعی در آمریکای امروز به تصویر کشیده می‌شود. به واقع، معضلاتی که آدم‌های داستان‌های این نویسنده با آن‌ها دست‌به‌گریبان‌اند، کمابیش از معضلات عمیق‌تری پرده برمی‌دارند که ریشه در حیات اجتماعی مردمان آمریکا دارد. با این همه و علی‌رغم این رئالیسم اجتماعی، آثار اوتس وجهی غریب و رازآمیز نیز دارد. در این آثار، چنان‌که در فیلم‌های آلفرد هیچکاک، استاد بزرگ سینما، تعلیق بر تمامیت اثر حاکم است. تعلیقی عظیم که گویی در پسِ آن عنصری اسرارآمیز نهفته گشته. جویس کارول اوتس در زمره‌ی نویسندگان پرکار به شمار می‌رود. از همین رو، به زعم ما بهترین شیوه‌ی مطالعه‌ی آثار وی، گزینش برجسته‌ترین عناوین ادبیِ کارنامه‌ی اوست. یکی از این عناوین، بی‌گمان کتاب دختر ذرت است. این اثرْ بلندترین داستان در مجموعه‌ی دختر ذرت و دیگر کابوس‌ها (The Corn Maiden and Other Nightmares) است، که با ترجمه‌ی ناهید طباطبایی و به همت نشر چشمه، در قالب اثری مجزا در اختیار مخاطبین فراسی‌زبان قرار گرفته است. داستان بلند دختر ذرت، توأمان به سه ژانر عاشقانه، ترسناک و روانشناختی تعلق دارد. پیرنگ این اثر حول محور وقایعی سامان یافته که پس از مفقود شدن دختری یازده‌ساله رخ می‌دهند. این دختر که از مشکلات روانیِ حادی رنج می‌برد، توسط گروهی از همکلاسی‌هایش دزدیده شده. هنگامی که پدر و مادر دختر، گزارش گم شدنِ او را به اداره‌ی پلیس می‌دهند، داستان به اصطلاح روی غلتک می‌افتد و وقایعی هیجان‌انگیز و پیشبینی‌ناپذیر، یکی پس از دیگری رخ می‌دهند. عنوان کتاب دختر ذرت، از یک مراسم قربانی در آیین‌های سرخپوستی برگرفته شده است.

احمق بانمک 2/ موزه‌ی گربه‌ها

155,000 تومان

اینجا هم خیلی می‌خندید و هم خیلی حرص می‌خورید. برادرهای آنژل او را احمق بانمک صدا می‌کنند و او هم هر بار با کمک دروهمسایه و دو دوست عزیزش کلوئه و کوین حسابشان را می‌رسد.

ضمناً آنژل عاشق لباس صورتی، آب‌نبات، ماست لیمویی و مَشویو عروسک شیرش است و از دوستی با کوین لذت می‌برد، البته اگر برادرهای وحشی‌اش بگذارند...!

آنژل شامبر عاشق حیوان خانگی است؛ حالا فکرش را بکنید یک روز توی خیابان حیوانی سر راهش سبز می‌شود و آنژل با آوردن این حیوان به خانه دوباره قرار است یک دردسر جدید درست کند!

اما در این کتاب خنده و ماجرا و دردسر به اینجا ختم نمی‌شود.

این‌دفعه آنژل یک انتقام سرد برای برادرهایش تدارک دیده و البته برای اینکه نقش پرنسس را در نمایش مدرسه به دست بیاورد و کنار کوین اجرا داشته باشد، وارد یک جنگ درست‌و‌حسابی می‌شود...

مطمئن باشید آنژل همیشه پیروز می‌شود!

سفارش:0
باقی مانده:1

در انتظار گودو

قیمت اصلی: 160,000 تومان بود.قیمت فعلی: 120,000 تومان.

معرفی کتاب در انتظار گودو

کتاب در انتظار گودو حاوی یکی از نمایشنامه‌های مهم قرن بیستم است که خود ساموئل بکت آن را اثری تراژیکمدی می‌دانست. در این اثر نوعی پوچی مسخره در میان تراژدی زندگی به چشم می‌خورد. ولادیمیر و استراگون، دو شخصیت اصلی نمایشنامه، چشم‌به‌راه شخصی به نام گودو هستند و برای گذران زمان، با یکدیگر سخن می‌گویند.

درباره‌ی کتاب در انتظار گودو

در انتظار گودو (Waiting for Godot) یکی از مهم‌ترین نمایشنامه‌های قرن بیستم است که تأثیری شگرف بر تئاتر و ادبیات نمایشی گذاشت. جالب است که انگیزه‌های مالی ساموئل بکت (Samuel Beckett) را به نوشتن این نمایشنامه سوق دادند. او تصمیم گرفت برای به دست آوردن کمی پول بیشتر، از رمان‌نویسی به نمایشنامه‌نویسی روی آورد. خود بکت در آن‌زمان فکر نمی‌کرد در حال خلق یک اثر ماندگار باشد؛ اما بعدها این نمایشنامه در زمره‌ی شاهکارهای ادبیات جهان قرار گرفت. اثری که بسیاری آن را یکی از نخستین‌ها در ژانر ابزوردیسم می‌دانند. خلاصه کردن کتاب در انتظار گودو در یک خط بسیار ساده است؛ اما تحلیل آن به ساعت‌ها مطالعه نیاز دارد. دو مرد با نام‌های ولادیمیر و استراگون در یک جاده‌ی روستایی نزدیک درختی بی‌برگ با یکدیگر صحبت می‌کنند. خوانندگان در خلال گفت‌وگوها پی‌ می‌برند که این دو در انتظار فردی به نام گودو هستند. پس از مدتی انتظار، مردی به نام پوتزو همراه با خدمتکارش، لاکی، به صحنه می‌آید. پوتزو لاکی را مانند حیوانی بارکش با طنابی به این‌سو و آن‌سو می‌برد. ولادیمیر و استراگون که از دیدن این دو نفر شگفت‌زده شده‌اند، با آن‌ها وارد صحبت می‌شوند و نمایش جانی تازه می‌گیرد. اما مخاطب هر لحظه با خود فکر می‌کند که گودو کیست؟ چه زمانی خواهد آمد؟ چرا ولادیمیر و استراگون این‌چنین منتظر او هستند؟ چرا پوتزو با لاکی چنین رفتاری دارد؟ معنای این نمایشنامه‌ی ساموئل بکت چیست؟ مترجم کتاب، مهدی نوید، در بخش حواشی و تعلیقات می‌کوشد به این سؤالات پاسخی درخور دهد. کتاب در انتظار گودو را نشر چشمه روانه‌ی بازار کرده‌ است.

مثل عکسی سیاه و سفید: 100 نامه‌ی فرانسوآ تروفو

39,000 تومان

در بخشی از کتاب مثل عکسی سیاه و سفید می‌خوانیم

روبر عزیزم؛ از هسدن که برگشتم هر دو‌تا نامه‌ات به دستم رسید. برسون را دیدم. آدم فوق‌العاده‌ای‌ است. دیروز، یعنی یکشنبه شب، با ژاکلین رفتیم تماشای فیلمِ وارث در سینمای اگریکولتور. بعد هم رفتیم به خانه‌اش و باهم شام خوردیم. پدر و مادرش رفته‌اند به سفری یک‌هفته‌ای و ما هم تقریباً هر شب داریم باهم شام می‌خوریم. تا ساعت یکِ صبح داشتیم بحث می‌کردیم و بعد هم خسته و درب‌وداغان به خانه برگشتم. ژانین خاطراتِ یک فریب را بهش قرض داده. باور کن خیلی گرفتار شده‌ام ولی حواسم به کارهای تو هم هست و حتماً روزنامه‌ها و مجله‌ها را برایت می‌فرستم؛ دلم می‌خواهد بخوانم‌شان. هرجورشده باید این مجله‌ها را بخرم و البته برای تو هم بفرستم. صد فرانک هم می‌گذارم کنارِ نامه‌ی بعدی که به دستت می‌رسد. ژرالد هم دیگر حاضر نیست پا توی خانه‌ات بگذارد؛ چون ساس‌ها خانه را گذاشته‌اند روی سرشان. اگر یک‌ذره عقل توی کله‌ات پیدا می‌شد باید به همه‌ی فرش‌ها و روزنامه‌ها گوگردی چیزی می‌زدی و هر هفته هم کفِ اتاق را درست‌وحسابی ضدعفونی می‌کردی. اگر این کارها را کرده بودی الان می‌شد آن‌جا زندگی کرد. به‌هرحال هر کاری که خودت صلاح می‌دانی بکن. کارم این‌قدر زیاد شده که رسماً دارم خُل می‌شوم. دیروز ناهار را با آریان پاته و میشل مور خوردم. باید مقاله‌ای درباره‌اش بنویسم؛ چهار پنج مقاله‌ی دیگر هم هست: درباره‌ی کشیش روستا و عکس و تلفن و مقاله‌ای درباره‌ی مور و یک قرار ملاقات و بحث و سخنرانی در فوبورگ، و تازه بعدِ همه‌ی این‌ها باید گزارشی هم برای اِل بنویسم. راستش خودم هم نمی‌دانم با این‌همه کار باید چه کنم. تازه باید جواب نامه‌ی شُنیل را هم بدهم. نامه‌ای هم باید به آندره بازَن بنویسم. به‌نظرم دو روزی با ل. برویم پیشِ بازَن. خانه‌اش پانزده‌کیلومتری پاریس است.

قدرت و جلال

105,000 تومان

بخشی از کتاب قدرت و جلال

«زن میانسالی در ایوان نشسته و سرگرم رفو کردن جورابی بود. عینک پنسی به چشم داشت و کفش‌هایش را برای راحتی بیشتر از پا کنده بود. آقای لهر، برادر او، مشغول مطالعهٔ مجلهٔ نیویورکی سه هفته پیش بود، اما کهنه بودن آن واقعاً اهمیت نداشت. همهٔ صحنه‌ها حکایت از صلح و صفا و آرامش می‌کرد. دوشیزه لهر گفت: «هر وقت آب خواستید، خودتان بریزید، بخورید.» در گوشهٔ خنکی کوزهٔ بزرگ آبی قرار داشت و یک آبگردان و لیوان هم در کنارش کشیش پرسید: «مگر آب را نمی‌جوشانید؟» دوشیزه لهر با لحنی دقیق و خودنمایانه، چنان‌که انگار اگر کس دیگری چنین سؤالی می‌کرد جوابش را نمی‌داد، گفت: «آه، نه، آب ما تازه و سالم است.» برادرش گفت: «بهترین آب این ایالت است.» صفحه‌های براق مجله که در موقع ورق زدن خش‌وخش صدا می‌کرد پر از عکس‌های سناتورها و اعضای کنگره بود با غبغب‌های گوشتالو و ازته‌تراشیده. در آن سوی پرچین باغ، علفزاری گسترده بود که به‌نرمی به سوی رشته‌کوه دیگری موج برمی‌داشت، و درخت لاله‌واری بود که هر روز صبح به گل می‌نشست و شامگاهان گل‌هایش پژمرده می‌شد. دوشیزه لهر گفت: «مسلماً روزبه‌روز حال‌تان بهتر می‌شود، پدر.» خواهر و برادر هر دو، تا اندازه‌ای انگلیسی را توی گلوی‌شان حرف می‌زدند و کمی لهجهٔ امریکایی داشتند آقای لهر آلمان را وقتی نوجوان بود ترک گفته بود تا از خدمت سربازی فرار کند: چهره‌ای مرموز و خط‌خطی و جاه‌طلب داشت. اگر کسی می‌خواست در این کشور به جاه و مقام برسد، ناچار بود حیله‌گر و موذی باشد و او هم دست به هر ترفندی می‌زد تا زندگی خوبی داشته باشد. آقای لهر گفت: «ای بابا، ایشان فقط به چند روز استراحت احتیاج داشتند.» به هیچ‌وجه دربارهٔ این مرد که مباشرش او را سه روز پیش در حالت اغما پیدا کرده و روی قاطری به خانه آورده بود کنجکاوی نشان نمی‌داد. هر چه درباره‌اش می‌دانست همان بود که خود کشیش به او گفته بود. این هم درس دیگری بود که این کشور به آدم می‌آموخت هرگز از کسی زیاد سؤال نکن یا سعی کن سرت توی کار خودت باشد.