باران بمبئي

30,000 تومان

باران بمبئی چهارمین اثر داستانی پیام یزدانجو است. یزدانجو که سال‌هاست دغدغه‌های جدی در حوزه‌ی ساختار، روایت و بداعت داستانی دارد از نویسندگان تجربی ادبیاتِ ایران محسوب می‌شود.

یزدانجو چندین کتاب نیز در حوزه‌های مختلف نظریه و فکرِ ادبی به فارسی برگردانده که بارها تجدیدچاپ شده‌اند. او برخی از مهم‌ترین آثار ریچارد براتیگان را هم به فارسی برگردانده است.

باران بمبئی نُه داستان کوتاه است که حاصلِ درک و کشفِ نویسنده از چند سال زندگی و تحصیل در هند است. داستان‌ها درون‌مایه‌هایی نزدیک دارند و درشان می‌توان انسانی را دید که مدام با وجوهِ مختلفِ آگاهی، رازآلودگی و گم ‌شدن مواجه می‌شود.

برای همین داستان‌ها پُر از ترکیب‌های غریب معنایی و تصویری هستند که در داستان‌نویسی ایران تجربه‌ای نو محسوب می‌شود. یزدانجو با احضار خود به متنِ روایت و نظم‌ بخشیدن به اتفاق‌‌های پیرامونی‌اش داستان‌هایی جذاب نوشته که در آن‌ها خواننده با ماجراها و آدم‌هایی بسیار خاص و عجیب روبه‌رو می‌شود.

کشفِ هندِ شخصی شاید… پیام یزدانجو مدتی ا‌ست در پاریس زندگی می‌کند و این داستان‌ها حاصل چند سال کار روایی او هستند. باران بمبئی جهانِ نویافته‌ای ا‌ست که قرار است برای مخاطب معناهایی تازه بسازد.

 

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

باران بمبئي

نویسنده
پیام یزدانجو
مترجم
—-
نوبت چاپ 4
تعداد صفحات 201
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1400
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ ——
وزن 180 گرم
شابک
9786002296931
توضیحات تکمیلی
وزن 0.180 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “باران بمبئي”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

 

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

ملوي

390,000 تومان

در بخشی از کتاب ملوی می‌خوانیم

آشپزخانه از دور انگار در تاریکی فرورفته بود. و از جهتی چنین بود. اما از جهتی دیگر چنین نبود. چون چشمانم را که به شیشه‌ی پنجره چسباندم نوری ملایم و مایل به قرمز دیدم که نمی‌توانست از اجاق باشد، چون اجاق نداشتم، فقط یک گاز ساده داشتم. بگوییم یک اجاق، اما یک اجاق‌گاز. یعنی در آشپزخانه یک اجاق واقعی هم بود، اما خراب. متأسفم، اما همین است، در خانه‌ای که یک اجاق‌گاز نداشته باشد احساس راحتی نمی‌کنم. شب‌ها، وقتی پاورچین‌پاورچین رفتنم را متوقف می‌کنم، دلم می‌خواهد بروم سمت شیشه، چه روشن باشد چه تاریک، و داخل اتاق را نگاه کنم، ببینم چه خبر است. صورتم را با دستانم می‌پوشانم و از لای انگشتانم با دقت نگاه می‌کنم. چندتایی همسایه را به همین شکل ترسانده‌ام. دستپاچه بیرون می‌آید، کسی را نمی‌بیند. آن ‌وقت از تاریکی‌شان تاریک‌ترین اتاق‌ها در برابرم پدیدار می‌شود، گویی هنوز توأم با چابکی روزِ ناپدیدشده یا نوری که دمی پیش خاموش شده، شاید به دلایلی که هر قدر درباره‌شان کمتر گفته شود بهتر است. اما شفق در آشپزخانه از جنسی دیگر بود و از چراغ‌خواب می‌آمد با دودکش سرخ که، در اتاق مارتا، دیواربه‌دیوار آشپزخانه، مدام می‌سوخت پای مریم عذرای کوچک که روی چوب کنده‌کاری شده بود، آویخته بر دیوار. مارتا که از تاب‌خوردن خسته شده بود آمده بود تو و بر تخت‌خوابش دراز کشیده بود، درِ اتاقش را باز گذاشته بود تا کوچک‌ترین صداهای خانه را از دست ندهد. اما شاید خوابش برده بود. دوباره رفتم طبقه‌ی بالا. پشت درِ اتاق پسرم ایستادم. دولا شدم و گوشم را به سوراخ کلید چسباندم. برخی چشم‌شان را می‌چسبانند، من گوشم را، به سوراخ کلیدها. چیزی نمی‌شنیدم، در کمال تعجب. چون پسرم موقع خواب سروصدا می‌کرد، با دهان باز. خیلی مراقب بودم در را باز نکنم. چون این سکوت ماهیتی داشت که ذهنم را مشغول می‌کرد، تا مدتی کوتاه. به اتاقم رفتم.

آگوس و هیولاها 3/ ترانه‌ی پارک

180,000 تومان
سلام!
من آگوس پیانولا هستم.
الان دیگر باید بدانید که توی اتاقی پر از هیولا زندگی می‌کنم.
نه؟
از بخت بدِ هیولاها، دکتر بروت ناتو آن بنده‌خداها را از کتابشان پرت کرده بود بیرون و جایی نداشتند بروند.
ولی بدترین بخش قضیه این است که خود دکتر بروت و دستیارش،‌ نَپ، هم آمده‌اند سروقتمان و همین‌جور یک‌ریز بامبول سوار می‌کنند.
حالا گیر داده‌اند که یک مرکز خرید درندشت بسازند که باعث می‌شود پارک شهرمان، گالِرنا، از روی نقشه محو شود.
خوشبختانه پینتاکا با قلم‌موهایش و اُختاسُل با گیتارش اوضاع را سروسامان می‌دهند تا نقشه‌های دکتر بروت نقش بر آب شود.

کتابی با یک عالمه ماجرای عجیب‌ و هیجان‌انگیز!

سفارش:0
باقی مانده:1

برادر زاده ي رامو

37,000 تومان

معرفی کتاب برادرزاده‌ی رامو

رمانی فلسفی که هگل، انگلس و فروید را شیفته‌ی خود کرد. دُنی دیدرو کتاب برادرزاده‌ی رامو را در سال 1762 میلادی نوشت، اما این داستان بلند اولین‌بار پس از ترجمه‌ی گوته، به زبان آلمانی به چاپ رسید. این رمان که بیش‌تر در قالب گفت‌وگوهایی میان راوی و شخصیت «او» روایت می‌شود، بازتابی از علاقه‌ها، ایده‌های فلسفی و اندیشه‌ی اجتماعی نویسنده و نقدهای او به سیاستمدارها و صاحبان سرمایه است و هم‌زمان مهم‌ترین دیدگاه‌های فیلسوف‌های عصر روشنگری را بازتاب می‌دهد.

درباره‌ی کتاب برادرزاده‌ی رامو

وقتی در ابتدای سده‌ی هفدهم میلادی، کتاب دن‌کیشوت (Don Quixote) اثر میگل سروانتس (Miguel de Cervantes) به‌عنوان اولین رمان مدرن جهان منتشر شد، امکانی تازه برای دانشمندان علوم‌ انسانی و فیلسوف‌های اجتماعی پدید آمد تا دغدغه‌ها و دل‌مشغولی‌های اجتماعی و فلسفی خود را در قالب این سبک ادبی به مخاطب‌ها عرضه کنند. به‌عنوان‌مثال در سده‌های هجدهم و نوزدهم میلادی، اندیشمندهایی مانند ولتر، شارل دو مونتسکیو، تئودور داستایوفسکی و فردریش نیچه، آثار مهم فلسفی خود را در قالب رمان منتشر کردند. یکی از مشهورترین آثار داستانی با درون‌مایه‌های فلسفی، کتاب برادرزاده‌ی رامو (Rameau's Nephew) است که دُنی دیدرو (Denis Diderot) آن را احتمالاً در سال 1762 نوشت، اما به‌خاطر ترسش بابت انتقادهای اجتماعی و سیاسی صریحی که نسبت به بعضی سیاستمدارها و سرمایه‌دارهای فرانسوی مطرح کرده بود، ترجیح داد از خیر انتشارش بگذرد.

نامه باستان: ویرایش و گزارش شاهنامه فردوسی

443,000 تومان
شاهنامه کتاب فرهنگ ایران و سند هویّت فرهنگی ما ایرانیان است. از این رو، سازمان «سمت» ضروری دانسته است که ویرایش و گزارش شاهنامه را آن چنانکه در خور این کتاب ارجمند است، در برنامه انتشاراتی خود بگنجاند. کتاب حاضر با نام «نامه باستان» جلد اول از مجموعه ای ده جلدی است که ویرایش و گزارش شاهنامه را از آغاز تا انجام دربر خواهد داشت. در این جلد، از آغاز شاهنامه تا پادشاهی منوچهر ویراسته و شرح گردیده است. مؤلف دانشمند، دکتر میرجلال الدین کزازی در شرح ابیات و تحلیل داستانها، از دانشها و دیدگاههایی چون واژه شناسی، ریشه شناسی، چهره شناسی، اسطوره شناسی، نمادشناسی، سبک شناسی و زیبایی شناسی بهره گرفته است. در زیبایی شناسی، بیتها از دید سه دانش بدیع، بیان و معانی کاویده و بررسی شده است. در سبک شناسی، دگرگونیهای تاریخی زبان در نظر بوده است. در ریشه شناسی، خاستگاه و پیشینه واژگان بررسی شده و کمابیش ریخت پهلوی واژگان به دست داده شده است.  

اعلان قرعه‌ی 49

98,000 تومان
سال‌های پس از جنگ دوم جهانی دوران تثبیت امپراتوری آمریکا و ترویج رؤیا و فرهنگ آمریکایی بود. هر روز هزاران پیام به جهان مخابره می‌شد و از لذت‌های زندگی آمریکایی می‌گفت. وفور کالا و مصرف بی‌پایان، فراوانی سرگرمی و کشف هزاران قهرمان و گروه موسیقی و برنامه‌های شاد و سرگرم‌کننده این کشور را در چشم بیگانگان به مدینه‌ی فاضله‌ی عصر جدید می‌نمایاند، اما منتقدان و نویسندگان و هنرمندان آمریکایی بر این باور نبودند و تجاوز به ویتنام کافی بود تا این منتقدان پا به میدان بگذارند و فریاد بزنند. تامس پینچن نیز از همین دست نویسندگان است. پینچن در «اعلان قرعه‌ی ۴۹» قهرمان زن داستانش را وارث زندگی آمریکایی نیمه‌ی نخست قرن می‌کند. سرمایه‌داری می‌میرد و ارثش به جای آن‌که برای وارث راحتی و رفاه به ارمغان بیاورد جز دربه‌دری حاصلی ندارد. خانم ادیپاماس که گرفتار ملال و بی‌معنایی زندگی و پریشانی و اضطراب و هراس است، ناگهان وارث قانونی یکی از دوستانش می‌شود. باید به سفر برود و هفت‌خوانی را پشت‌سر بگذارد تا به جایزه برسد، اما این سفر، در هر گام و هر مرحله، مبدل به سفر خودشناسی و کسب معرفت نسبت به زندگی به‌ظاهر پر آسایش معاصر می‌شود. هزاران رمزوراز و نماد و جادو در کار می‌آید و هر بار وعده‌ی کامیابی مکرر می‌شود و تحقق نمی‌یابد. تامس پینچن با تکیه بر سنت رمان آمریکایی توانسته است تراژدی تازه‌ای بیافریند. تراژدی‌ای که در آن مخاطب نیز یکی از وراث نکبت و ناکامی خواهد بود.
سفارش:0
باقی مانده:1

ماتيلدا

قیمت اصلی: 320,000 تومان بود.قیمت فعلی: 245,000 تومان.

در بخشی از کتاب ماتیلدا می‌خوانیم

زنگ تفریح، خانم هانى یک‌راست به دفتر خانم ترانچبول رفت. به‌شدت هیجان‌زده بود! کمى پیش‌تر با دختر کوچولویى برخورد کرده بود که داراى هوش و استعدادى استثنایى بود؛ یا به‌نظر او این‌طور مى‌آمد. البته هنوز فرصت نکرده بود دقیقاً به میزان هوشش پى بِبرد، با وجود این، آن‌قدر تجربه داشت که بفهمد در چنین مواردى نباید دست روى دست گذاشت. فکر مى‌کرد مسخره است چنان کودکى را در جایى که امکان پیشرفت ندارد، به اَمانِ خدا رها کرد! معمولاً خانم هانى از مدیر مدرسه وحشت داشت و زیاد دور و بَرش آفتابى نمى‌شد. امّا در آن لحظه احساس مى‌کرد آماده است با هر خطرى روبه‌رو شود! درِ دفتر ترسناکش را زد. صداى غُرّشِ بَم و هولناک خانم ترانچبول بلند شد: «بیا تو!» خانم هانى رفت تو. امروزه بیش‌تر مدیرهاى مدرسه‌ها را با توجه به ویژگى‌هاى مثبت‌شان انتخاب مى‌کنند. آن‌ها شرایط کودکان را درک مى‌کنند، بچه‌ها را از تهِ دل دوست دارند، دلسوز و مهربان هستند، با انصافند و واقعاً به امرِ آموزش علاقه‌مندند. امّا خانم ترانچبول...، دریغ از آن‌که یکى از این ویژگى‌ها را داشته باشد! و خدا مى‌داند چه‌طور خود را در این سِمَت جا زده بود! گذشته از همه‌ى این‌ها، زن بسیار قوى و با ابهّتى بود! ظاهراً زمانى ورزشکار مشهورى بود و حتى حالا هم ماهیچه‌هاى پهلوانانه‌اى داشت! این ماهیچه‌هاى قوى در گردنِ کلفت، شانه‌هاى بزرگ، مچِ دست‌هاى عضلانى و ساق پاهاى قدرتمندش به‌خوبى دیده مى‌شد. هرکس چشمش به خانم ترانچبول مى‌افتاد، احساس مى‌کرد او مثل آب خوردن مى‌تواند میله‌هاى آهنى را خم و دفتر قطور راهنماى تلفن را از وسط نصف کند! متأسفانه در چهره‌اش هم هیچ نشانى از زیبایى یا سرزندگى دیده نمى‌شد. چانه‌اى لجوج و سرسخت، دهانى بى‌رحم و چشمانى ریز و خودپسند داشت.
سفارش:0
باقی مانده:1