بازتاب نفس صبحدمان: کلیات اشعار

1,100,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1

معرفی کتاب بازتاب نفس صبحدمان اثر فریدون مشیری

مشیری همیشه در مقابل وسوسه انتشار مجموعه ی کامل اشعارش مقاومت می کرد و بر این باور بود که دیوان اشعار یک شاعر بایستی پس از مرگ او منتشر شود تا اینکه در اوائل سال 1379 اجازه چنین کاری را داد.
و این مجموعه از همان زمان شکل گرفت، کاری که نخست با توجه به انتشار تک تک زیر مجموعه های آن به نظر آسان نمی نمود، بیش از یک سال طول کشید و گر همت دو یادگارش بهار و بابک نیود، شاید درستی و آراستگی شعرها این گونه نبود که اکنون پیش روی شماست.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

بازتاب نفس صبحدمان: کلیات اشعار

نویسنده
فریدون مشیری
مترجم
—-
نوبت چاپ 21
تعداد صفحات 1675
نوع جلد گالینگور,باروکش
قطع رقعی
سال نشر 1402
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9789643620158
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “بازتاب نفس صبحدمان: کلیات اشعار”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

ماهي بي قرار

22,000 تومان

درباره‌ی مجموعه‌ی داستان‌های زیر آب

داستان‌های زیر آب (Fidgety Fish and Friends Little Library) یک مجموعه‌ داستان چهار قسمتی برای کودکان و به قلم روت گالووی است که با زبانی شیرین و تصویرگری جذاب، ماجراهای موجودات زیر دریا را تعریف می‌کند. هر چهار جلد این مجموعه با نام‌های «خرچنگ دست‌وپا چلفتی»، «کوسه‌ی خندان»، «هشت‌پای گیگیلی» و «ماهی بی‌قرار» با همت واحد کودک و نوجوان نشر چشمه به فارسی ترجمه و چاپ شده است.

کتاب ماهی بی‌قرار برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب را به کودکان 3 تا 8 سال و علاقه‌مند به داستان‌های هیجان‌انگیز و عاشقان دنیای شگفت‌انگیز دریا پیشنهاد می‌کنیم.

در بخشی از کتاب ماهی بی‌قرار می‌خوانیم

تیرلر با دماغش آرام ستاره‌ی دریایی را تکان داد و گفت: (سلام!) اما ستاره‌ی دریایی جوابش را نداد، هیچ حرکتی هم نکرد. خرچنگ چنگال‌های بزرگش را تق‌تق باز و بسته می‌کرد. تیرلر می‌خواست با او بازی کند، اما خرچنگ عقب عقب رفت و بین جلبک‌های دریایی ناپدید شد.

کوهستان شارلاتان

120,000 تومان
انتشارات هوپا منتشر کرد: به «کوهستان زیبا با یک کلاه برفی بامزه روی سرش، جایی که «وایلی» سیزده ساله انتظار دارد پدربزرگش، «کاپیتان تاگل» معروف را ملاقات کند، اما هیچ چیز آن­جوری نیست که وایلی فکر می­کند، سرو کله­ی «خارخاسک» پیدا می­شود، خفاش بیشه­زارهای غرب و «گاگول ترکون» که ترکاندن کله­ی گاگول­ها را رسالت خودش می­داند... یک دفعه قلبم از جا کنده شد. توی آینه­ی انگشترم، پشت پنجره، صورت آدمی را دیدم که زل زده بود توی کابین. صورتش به سفیدی قارچ بود. تمام موهای کله­ام سیخ شد. تیز برگشتم و پشت سرم را نگاه کردم. پشت پنجره سیاه و خالی بود. «قصه­ای بلند، آمیخته با نبوغ، با شخصیت­هایی تاثیرگذار و اتفاق­هایی غیرقابل پیش بینی، باورنکردنی و ناگهانی. این نمایش لوده، سرگرم کننده است.»
وایلی آرزو دارد کلانتر شهر شود. پدرش که روزنامه‌نگار است، او و مادر و خواهرش را از شهری به شهری می‌برد و هر جا روزنامه‌ی جدیدی چاپ می‌کند.
بعد از سال‌ها، وقتی وایلی یک پسر سیزده‌ساله است، بالاخره از خانه‌به‌دوشی خسته می‌شوند. پدر دار و ندارشان را می‌فروشد و بلیت کشتی می‌خرد برای سفر به شهر آفتاب. کوهستان شارلاتان در همین شهر آفتاب است. جایی که امیدوارند پدربزرگ پولدار وایلی، کاپیتان تاگل، منتظرشان باشد.
اما در کوهستان شارلاتان یک کشتی به‌گل‌نشسته‌ و یک عالم ماجراهای باورنکردنی و عجیب‌وغریب غافلگیرشان می‌کند. بااین‌همه وایلی قدم‌قدم به آرزوهایش نزدیک می‌شود.
سفارش:0
باقی مانده:1

نگهبانان گاهول 1/ اسارت

89,000 تومان

جملات زیبای کتاب اسارت از مجموعه داستانی نگهبانان گاهول

سورن داشت خواب دندان و تپش قلب موش‌ها را می‌دید که از بالای سرش صدای خش خشی آرام شنید. بین خواب و بیداری فریاد زد: «مامان! بابا!» تا ابد از فریاد زدن آن کلمات افسوس می‌خورد، چون بلافاصله جیغی تیز شب را شکافت و سورن چنگال‌هایی را دور بدنش حس کرد. کسی داشت بلندش می‌کرد. بعد هم سریع پرواز کردند، سریعتر از آنچه فکرش را بکند، سریعتر از آنچه حتی در خیالش بگنجد. پدر و مادرش هرگز تا این حد سریع پرواز نمی‌کردند. از توی حفره پر کشیدن و آمدنشان را دیده بود. آن ها آهسته می خرامیدن و در مارپیچی زیبا در آسمان شب اوج می‌گرفتند. ولی حالا زمین شتابان از زیر پایش می‌گذشت. پوستش از گزش هوا ملتهب شد. ماه از پشت توده‌ای ابر بیرون آمد و با سفیدی وهم آور خود رنگِ دنیا را شست. در منظرۀ زیر پا دنبال درختی گشت که خانه‌اش بود. ولی درخت‌ها توده ای محو بودند و بعد هم جنگلِ قلمروی تایتو انگار کوچک و کوچک‌تر و در دل شب تار و تار تر شد، تا جایی که سورن دیگر تاب نیاورد پایین را نگاه کند. برای همین دل و جرئتش را جمع کرد و بالا را نگریست.   اگر هر کدام از این دو بوفچۀ کوچک با معنی کلمۀ «جهنم» آشنا بود، می‌فهمیدند که این بی بروبرگرد ژرف ترین و وحشتناک ترین قسمتش بود. ولی نه سورن و نه گیلفی در عمر کوتاهشان نه اسم جهنم به گوششان خورده بود، نه کلمه‌ای که چنین جایی را توصیف کند. تا پیش از ربوده شدن، فقط جایی به اسم بهشت را می‌شناختند. زندگی درون حفره‌ای در درختی دوست داشتنی یا بالای کاکتوس، روی پَرهای کُرکی و نرم والدینشان، حشرات چاق و چله‌ای که چند بار در روز برایشان می‌آوردند و بعد هم اولین لقمه‌های آبدار و لذیذ موش. کنار آن همه خوراک خوشمزه، داستان‌ها هم بودند… داستان‌های پرواز، آموختن پرواز، حسی که باید در عمق سنگ دانشان می‌‍داشتند تا همراه باد اوج بگیرند.   از آن شب خونین به بعد، سورن و گیلفی به چیزی جز پرواز فکر نکرده بودند. برایشان مثل روز روشن شده بود که چرا هیچ کدام از بوفچه‌های آکادمی سنت ایگی، پَرهای براق صاف یا کُرک پَرهای نرم جغدهای عادی را نداشتند که بعد از مرحلۀ جوجگی می‌رویید. در آمدن پرهای پرواز برای یک جغد معمولا کار چندان پیچیده‌ای نبود، اما بدون خون کافی، این پرها از شاه پَر گرفته تا پوش پَر، می پژمردند و می‌مردند. بعد از آن هم آن شوق و رویای پرواز و مفهوم شادی و آزادی در آسمان هم می خشکید و میمرد. در ماموریت سورن و گیلفی جای هیچ تردید نبود: با آنگه هیچ فرصتی برای شاخه پَری یا جست و خیز یا تمرین پَر زدن نداشتند، باید پرواز را می‌آموختند.
سفارش:0
باقی مانده:1

زنان، دشتان و جنون ماهانه

50,000 تومان

معرفی کتاب زنان، دشتان و جنون ماهانه: پژوهشی اسطوره شناختی و تاریخی پیرامون قاعدگی و نشانگان پیش از آن

نگاهی متفاوت به دوره قاعدگی زنان و نشانگان پیش از آن به لحاظ تاریخی، اسطوره‌ای و روان‌شناختی؛ شهلا زرلکی در کتاب زنان، دشتان و جنون ماهانه باورهای کهن و منفی رایج نسبت به این مساله را که از دیرباز در فرهنگ‌ها و جوامع بسیاری رایج بوده است، بررسی می‌کند.

درباره کتاب زنان، دشتان و جنون ماهانه

دوران قاعدگی یا خارج شدن خون از دیواره رحم به‌صورت ماهانه از جمله مهم‌ترین و کلیدی‌ترین مرحله‌های رشد و بلوغ دختران است و یکی از عادی‌ترین و رایج‌ترین بخش‌های زندگی آن‌ها محسوب می‌شود و مهم‌ترین دلیل رخ دادن آن تغییرات فیزیولوژیکی بدن زنان بارور برای آماده شدن جهت تولید مثل است. با وجود اینکه نیمی از جمعیت جهان چیزی در حدود نصف عمر خود را در حال دست و پنجه نرم کردن با دوران قاعدگی هستند اما باز هم در قرن بیست و یکم، در کنار همه‌ی آگاهی‌بخشی‌ها و آموزش‌هایی که درباره آن انجام شده است، هنوز در بسیاری از مناطق و فرهنگ‌های سراسر جهان، این اتفاق به‌عنوان یک تابو و امری مذموم و مسکوت شناخته می‌شود. به‌راستی دلیل وجود نگاه منفی نسبت به این پدیده‌ی طبیعی چه می‌تواند باشد؟ شهلا زرلکی در کتاب زنان، دشتان و جنون ماهانه فارغ از هرگونه مبحث علمی و بهداشتی و به دور از هرگونه پیش‌داوری این مساله را بررسی می‌کند. این کتاب سه بخش اصلی دارد. در بخش نخست اصطلاحات و توضیحات مربوط به این پدیده و اختلالات پیش از آن توضیح داده شده است. در بخش دوم از دیدگاه‌های رایج در اجتماع و ادیان مختلف در طول تاریخ نسبت به این مساله آگاه خواهید شد. بخش سوم هم از دید اسطوره‌شناسی، خرافات و... به این مقوله می‌نگرد. در نهایت شاید بتوان گفت مهم‌ترین عاملی که باعث نگرش منفی بیشتر فرهنگ‌ها و جوامع به پدیده قاعدگی شده، اختلالات و ناخوشی‌های عصبی و هورمونی است که در قبل و آغاز این دوره رخ می‌دهد. از نظر بسیاری از افراد زنی عصبی، افسرده، خسته، خشمگین، آشفته و در رنج، برای اطرافیان خوشایند نیست.

منظور از دشتان و جنون ماهانه چیست؟

کلمه دشتان در لغت به معنای خونریزی ماهانه از رحم زنان است. این کلمه هم به جای اسم به کار می‌رود و هم به جای صفت فاعلی. یعنی در ایران باستان به خون خارج شده از بدن زنان در هر ماه هم اطلاق می‌شده است. در این واژه، برعکس دیگر معادل‌ها در زبان‌های دیگر، هیچ اشاره‌ای به ماه وجود ندارد. در فرهنگ ایرانی، خون‌ریزی ماهانه‌ی زن یک نشانه و علامت است. علامتی که به بسیاری از ممنوعیت‌ها و باید و نبایدها اشاره می‌کند. از طرفی این ریشه‌ی اوستایی پهلوی از نظر مشتقات، غنای شگفتی دارد. این شگفتی از این‌روست که هیچ‌یک از این مشتقات در زبان فارسی معاصر، کاربرد ندارند. زبان فارسی در پانصد سال اخیر بر استفاده از معادل‌های بیگانه‌ی این وضعیت زنانه، اصرار داشته است. روشن است که تعریف فیزیولوژیک دشتان و پیش‌دشتان در همه‌ی کتاب‌های پزشکی و مرتبط وجود دارد. حتی مقوله‌ی پیش‌دشتان هم به‌عنوان یک پدیده‌ی تقریباً تازه شناخته‌شده، امروزه در نشریات و کتاب‌هایی با رویکرد فرهنگ پزشکی و سلامت بسیار دیده می‌شود. بااین‌همه از آن‌جا که موضوع این کتاب دشتان و مراحل پس و پیش آن است، خوب است در همین ابتدا تعریف‌های کامل و البته موجز و مفیدی از این دو وضعیت زیستی زنانه بیاوریم. از طرفی آوردن تعاریف علمی و مقایسه‌ی آن با تعاریف اساطیری که در متن کتاب آمده است، نگاه شما را وسعت می‌بخشد. افزایش استروژن و کاهش پروژسترون دگرگونی‌هایی را در بدن سبب می‌شود و طیف وسیعی از نشانه‌های روحی و جسمی ناخوشایند و آزاردهنده برای اندام زنانه به همراه دارد. نشانگان پیش‌دشتان حدود چهارده روز پیش از آغاز خون‌ریزی آشکار می‌شود و تا روزهای آغازین خون‌ریزی ادامه دارد و ممکن است منجر به ایجاد اختلالات روانی هم بشود که با نام اختصاری آن «پی‌ام‌اس» یا آنچه که در این کتاب آورده شده، «پیش‌دشتان» نام دارد.
سفارش:0
باقی مانده:3

سوروسات در سوراخ موش

36,000 تومان

در بخشی از کتاب سور و سات در سوراخ موش می‌خوانیم:

امروز اخبار تلویزیون می‌گفت: ببرها در باغ‌وحش گوآدالاخارا یک زن را کامل خورده‌اند، غیر از پای چپش. شاید پای چپش خیلی خوشمزه نبوده. یا شاید ببرها دیگر سیر شده بوده‌اند. من هیچ‌وقت باغ‌وحش گوآدالاخارا نرفته‌ام. یک‌بار از یولکائوت خواهش کردم من را ببرد، ولی عوض آن‌که ببرد حیوان‌های بیش‌تری به قصر آورد. همان موقع بود که برایم شیر آورد. برایم از مردی گفت که نمی‌توانسته به کوه برود و برای همین کوه پیش او رفته است. زنِ خورده‌شده، سرنگهبان باغ‌وحش بوده و دوتا بچه و یک شوهر و پرستیژ بین‌المللی داشته. پرستیژ؛ چه لغت قشنگی. می‌گویند شاید قتل یا خودکُشی بوده باشد، چون زن هیچ‌وقت توی قفس ببر نمی‌رفته است. ما هیچ‌وقت از ببرهای‌مان برای خودکُشی یا قتل استفاده نمی‌کنیم. میستلی و چیچیلکوآلی با سوراخ‌های گلوله‌ها قتل‌ها را انجام می‌دهند. نمی‌دانم ما چه‌طور خودکُشی می‌کنیم، ولی به‌هرحال از ببر استفاده نمی‌کنیم. از ببرها برای خوردن جنازه‌ها استفاده می‌کنیم. از شیرمان هم استفاده می‌کنیم. ولی بیش‌تر از آن‌ها برای تماشا کردن‌شان استفاده می‌کنیم، به خاطر این‌که حیوان‌های قوی و واقعاً خوش‌هیکلی هستند و تماشای‌شان خیلی کیف می‌دهد. من قرار نیست این چیزها را بفهمم، چون این کارها را میستلی و چیچیلکوآلی مخفیانه شب‌ها انجام می‌دهند. ولی فکر می‌کنم در این زمینه تیزهوشم، در زمینه‌ی کشف کارهای مخفی. آخرِ گزارش، مردِ توی اخبار خیلی غمگین به نظر می‌رسید و گفت امیدوار است روح سرنگهبان قرین آرامش شود. چه احمقانه. چون سرنگهبان آن موقع دیگر به حالت جویده‌جویده توی شکم ببر بوده است. سرنگهبان فقط می‌توانسته همان جا بماند تا ببر هضمش کند، و آخرش هم به تپاله‌ی ببر تبدیل شود. زکی، قرین آرامش. تهِ تهش فقط پای چپش قرین آرامش می‌شود.
سفارش:0
باقی مانده:1