بازگشت چورب
110,000 تومان
مجموعه داستان «بازگشت چورب» حاوی ده داستان کوتاه به قلم ولادیمیر ناباکوف، نویسندهی نامدار روس است که توسط آبتین گلکار به فارسی برگردانده شده.
داستانهای این اثر از مجموعههای گوناگون این نویسنده گزینش شدهو هر کدام از آنها نشاندهندهی روحیات و نگرش خاص او هستند.
با وجود شباهتها و تفاوتهایی که میان داستانهای کتاب حاضر وجود دارد، ولادیمیر ناباکوف در این روایات کوتاه با ضربهای غیرمنتظره و بیرحمانه خواننده را گیج و مدهوش میکند و همین ویژگی مشترک سبب شده تا تمام داستانهای کتاب بازگشت چورب حال و هوای واحدی داشته باشند.
ناباکوف در داستان «از ما بهتران» نگاه غمبار و پرحسرتی به زادگاهش روسیه دارد که به جهت انقلاب 1917 آن را نابود شده میبیند. نگاه اندوهبار او در بسیاری از آثارش دیده میشود. مضمونی که در داستان «از ما بهتران» به کار رفته است در داستانهای «تصادف و تیغ» و «در اعلام خبر» با زندگی روسهای مهاجر در اروپا تلفیق میشود.
«رنجش» و «بادرنجبویه» عنوان دو داستان از کتاب حاضر هستند که قهرمان واحدی دارند؛ پسربچهای به شدت حساس و درونگرا که نمیتواند با اطرافیانش به درستی ارتباط برقرار کند. بدون شک میتوان گفت شخصیت این پسربچه شباهت بسیاری به کودکیِ خود نویسنده دارد.
«بازگشت چورب» و «کوتولهی سیبزمینی» دیگر داستانهای این مجموعه هستند که مجدد ما را با قهرمانانی مواجه میکند که در غرق در جهان خود هستند و هر ارتباط با دنیای بیرون برای آنها ضربهی روانی سختی به دنبال دارد.
«برایتناشترِتِر پائولینو» بیشتر از آنکه داستانی کوتاه باشد، جستاری محسوب میشود که با توصیفاتی شاعرانه و ادبی به ورزش مشتزنی میپردازد، به همین خاطر این داستان متفاوتترین اثر کتاب است.
فقط 1 عدد در انبار موجود است
بازگشت چورب
نویسنده |
ولادیمیر نابوکوف
|
مترجم |
آبتین گلکار
|
نوبت چاپ | 7 |
تعداد صفحات | 124 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | 1403 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
ادبیات
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786220106364
|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
توفان برگ: و چند داستان دیگر
تاول
معرفی کتاب تاول
کتاب تاول اولین اثر مهدی افروزمنش که با بیانی ساده و داستانی قوی، جایزهی رمان اول هفت اقلیم را از آن خود کرده، روایتی از محلهای نزدیک میدان راه آهن به نام «فلاح» در دههی 70 است که در آن روز شب نمیشود مگر اینکه دعوا و درگیری اتفاق بیفتد. این رمان داستان یکی از بچههای همین محل به نام «جعفر» است که روزی قهرمان کشتی و مورد احترام ساکنین محل بوده، تا هنگامی که تعادل روانیاش را از دست میدهد و معتاد و لات میشود و سرانجام در گیر و دار یک خصومت، سرهنگ سرشناسی را به قتل میرساند. افروزمنش در کنار داستان جعفر، قصهی آدمهای دیگری را هم روایت میکند؛ خانم ژاپنی که زن برادر جعفر است، اشرف شلغم، سرهنگ آرنولد، مجید سریش، یوسف آتاری، قاسم سلمونی، حسن جگرکی و خود راوی. در حقیقت، تاول داستان محلهی فلاح را روایت میکند. آدمهای داستان یک ویژگی مشترک دارند و آن فقر و سرنوشت نه چندان درخشان است. گویی آنها شخصیتی مستقل ندارند و تنها در محلهشان معنا مییابند. آنها در ایستادن در برابر نظم و قانون متفاهم و سرسخت هستند و دنیایی جدا از تمامیت شهر را شکل میدهند. راوی داستان نوجوانی است که با هیجان و کنجکاوی خاصی ماجراها را تعریف میکند و هر از گاهی که از چیزی باخبر نیست، به نقل قول از زبان زنان همسایه و خاله زنکهای قدیمی محل متوسل میگردد. تاول روایت آدمهایی است که هر روز در اطراف خود میبینید؛ همان قدر لمس کردنی و باور کردنی. روایتی واقعگرایانه که افروزمنش میکوشد وقایع را همان گونه که هست، بازسازی کند. او در این اثر از اجتماعی آشنا حرف زده و کوشیده است بخشی از ساختار اجتماعی و فرهنگی جامعهی شهری را نشان دهد، با شخصیتهایی ملموس که شما را درگیر خود میکنند و به فضای داستان میبرند. انگار در آن محله سالها با جعفر، قاسم سلمونی، اشرف شلغم و بقیهی آدمهای آن زندگی کردهاید و هر روز شاهد ماجراهای محله بودهاید. از مهمترین نقاط ضعف این رمان میتوان به عدم تسلط نویسنده به راوی و هرج و مرجی اشاره کرد که به دلیل همین عدم شناخت بر قصه غالب شده است. در نیمهی اول داستان، شما با یک راوی خردسال و نونهال روبرو میشوید که لابلای آدمها میچرخد و روایت میکند اما در نیمهی دوم آن، بدون هیچ رویداد و پرش زمانی خاصی، راوی کودک به یک جوان تبدیل میگردد و در بعضی جاها هم حضورش فعل میشود! این نابسامانی روایت تا پایان داستان ادامه مییابد. در بخشی از کتاب تاول میخوانیم: جعفر هر جا مینشست دم از انتقام میزد. شب که شد، پنجشنبه، همه توی فوتبال دستی میدانستند جعفر آزاد شده و میخواهد انتقام بگیرد، اما کسی باور نکرده بود. تا قبل از اینکه آقاحیدر بیاید داخل و بعدش خود جعفر، تعریف میکردند جعفر چی گفته و میخندیدند. یکی گفت جعفر گفته «به روح ننهم دهنش رو صاف میکنم.» بعدش هم اضافه کرد «زرشک.» آن یکی تعریف کرد جعفر در حالی که با تیزی دسته چوبیاش به نیمکت توی دخمه میزده، گفته «کاری میکنم بدونه جعفر کیه.» نادر بود که از آنطرف شیشکی کشید تا همه بترکند از خنده. عباس دختر هم خلاص شده بود. خندید که به من گفته «کاری میکنم تا قیوم قیومت اسم جعفر از این محله پاک نشه. فکر نکنی چون سرهنگه بیخیالش میشم! زده باید تاوون بده.» بعد هم صداش را جور خاصی کلفت کرد، گفت «من که گرخیدم، وای به حال سرهنگ.» همه خندیدند. گفتم، پنجشنبه بود و یک کلاغ چهل کلاغهای کار جعفر هنوز توی محل جمع نشده بود که خودش آفتابی شد. موضوع انتقام را هم از صبح به کس و ناکس گفته بود. سرهنگ، همانطور که توی فوتبال دستی به آق حیدر قول داده بود، جعفر را به دادسرا نفرستاده بود و با استفاده ا اختیاراتش او را آزاد کرده بود. این طور میگفتند. نمیدانستیم دقیقاً کی آزاد شده و اصلاً آیا این دو روز توی کلانتری بوده یا سرهنگ همان دیشب آزادش کرده بود. اولین ساعتی که یکی گفته بود او را دیده نزدیکهای ظهر بودهزیبایی شناسی در آثار ابن سینا، شیخ اشراق و صدرالمتآلهین
این هیولا تو را دوست دارد
روایت شناسی: درآمدی زبان شناختی – انتقادی
فهرست:
سخن مترجمان پیشگفتار فصل اول: آشناییهای مقدماتی فصل دوم: ساختار اساسی داستان فصل سوم: شکلگیری متن روایی (1): زمان، کانونسازی، روایتگری فصل چهارم: شکلگیری متن روایی (2): شخصیت، زمینه داستان، تعلیق، فیلم فصل پنجم: شکلگیری متن روایی (3) بازنمایی کلام شخصیتها فصل ششم: روایت در بافت اجتماع: رویکرد زبانشناسی اجتماعی فصل هفتم: روایات کودکان فصل هشتم: روایت به منزله فعالیتی سیاسی منابع واژهنامه (انگلیسی به فارسی) واژهنامه (فارسی به انگلیسی) نمایهديوانه هاي فوتبال
معرفی کتاب دیوانههای فوتبال
کتاب دیوانههای فوتبال به قلم دومینیک آتون و دنی دایر، داستانهایی تکان دهنده از سرسختترین هواداران فوتبال دنیا را روایت میکند. وقت آن است که نگاهتان را به سمت سرسختترین تشکیلات فوتبالی ببرید. دومینیک آتون (Dominic Utton) و دنی دایر (Danny Dyer) تشکیلات هواداران بیرحم، وحشتناک و پُرشور فوتبال جهان را به رشته تحریر در آوردهاند. آنها در کتاب دیوانههای فوتبال (The real football factories) دید شما را نسبت به سرسختترین و سازمان یافتهترین تشکیلات طرفداران و تماشاگران فوتبال تغییر داده و از تجربیاتشان هنگام دیدار دستههایی از انسانهای شرور و رهبران تشکیلات سخن میگویند. نویسندگان این کتاب همراه با گروه کوچکشان به بیش از 7 کشور دنیا سفر کردهاند و در میان هوادارن وحشتناک فوتبال وقت گذراندهاند، با بعضی درگیر شدهاند، از بعضیها کتک خوردهاند و گاهی از ترس جانشان فرار کردهاند. قصد آنها از این سفر تهیه سریالی درباره هوادارن فوتبال بود اما یا اجازه فیلمبرداری در همه مکانها را نداشتند و یا تصاویری که گرفته بودند مناسب نبود. در واقع این کتاب نسخهٔ تدوین نشدۀ ماجراهای سفر این دو نویسنده است. سریالی که آنها ساختند در داخل و خارج از بریتانیا روی آنتن رفت تا اینکه دومینیک آتون، روزنامهنگار برجستهی بریتانیایی، این مجموعه را روی کاغذ آورد و در سال 2019 آن را منتشر کرد. کرواسی، صربستان، لهستان، هلند، برزیل، آرژانتین، روسیه، ترکیه و ایتالیا نه کشوری هستند که در این کتاب تشکیلات هواداری تیمهای فوتبالشان معرفی شدهاند. نویسندگان این کتاب داستان سفرهای خود را اینگونه بازگو میکنند: کار ما درست مثل یک گردباد واقعی بود. طی نود روز از نُه کشور گذشتیم، با تشکیلات هواداری فوتبال در آن کشورها آشنا شدیم و شنیدیم چگونه از جوانانی که دستورات رهبران آن تشکیلات را بیچونوچرا اجرا میکنند، بهرهکشی میشود. در هلند، از ترس جانمان فرار را بر قرار ترجیح دادیم و در گالاتاسرای ترکیه از برابر دوربینهای پلیس متواری شدیم. به صربستان رفتیم تا با سران تشکیلاتی از هولیگانها که متهم به جنایات جنگی شده بودند از نزدیک ملاقات کنیم و زمانی که در برزیل همراه با یکی از تشکیلات هواداری به سفری برای دیدن مسابقهی تیم آنها میرفتیم، شیشهی اتوبوسمان در اثر تیراندازی هواداران دیوانهی تیم حریف خُرد شد. در بخشی از کتاب دیوانههای فوتبال میخوانیم: آنها در سال 1974 با ارتش یوگسلاوی درگیر شدند. صدها نفر از سربازانی که به اسپلیت سفر کرده بودند تا ستاره سرخ را تشویق کنند، مورد هجوم اعضای دوآتشهی تورسیدا قرار گرفتند. محلیها به سرعت بر همتایان نظامیشان غلبه کردند و بر آنها چیره شدند. البته این اتفاق به لطف یک ژنرال و تفنگش روی داد که دستور داد سربازها تا نفر آخرشان از استادیوم بیرون بروند. آن پیروزی به عنوان عامل رفتن تورسیدا به یک مرحلهی جدید عمل کرد. آنها پیش از این تاریخ به خاطر استقامتشان در جایگاههای استادیومها، پرچمها و پارچهنوشتههایشان، شعارها و ترانههای دمادم و پشتسرهمشان و هجومهای ترسناک به هواداران رقیبشان شناخته میشدند... ولی حالا در بیرون از استادیوم هم گردهمایی و اتحاد را آغاز کردند. بزرگان تورسیدا حتا زمانی هم که مسابقهای برگزار نمیشد، باهم ملاقات میکردند. کافههایی همچون کافه دوبدووینک به پادگان نیروهای تورسیدا تبدیل شد؛ درست کمی شبیه میخانههای طرفداران چلسی، یونایتد یا رنجرز در یک وقت ناهار یکشنبه... فقط با این تفاوت که بالکانها در هفت روز هفته آنجا جمع میشدند. ملاقاتهای نیمه رسمی برای ساختن ترانهها و شعارهای جدید، سازماندهی سفر برای بازیهای خارج از خانه، برنامهریزی برای غلبه بر تشکیلات هواداران تیمهای رقیب و پیدا کردن راههایی برای فریب دادن پلیس در آنجا برگزار میشد. آنها باید برای بازیهای خارج از خانه برنامهریزی میکردند؛ چرا که در زمان بازیهای خانگی، هیچ هواداری از تیمهای دیگر جرئت آمدن به اسپلیت را نداشت!محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-درونگری
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کنددانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بخت اخلاقی
زیر نظر دکتر مسعود علیا بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-این همانیشخصی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-عشق
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-دوستی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هگل
دانشنامه فلسفه استنفورد 2: فلسفه و مسائل زندگی
موضوع | فلسفه |
نویسنده | جان ماریال، تادئوس مِتس، دن هِیبرون، تاد کالدر، بِنِت هِلم، رونالد دِ سوسا، کرولین مک لاود، الیزابت برِیک، جوزف میلم، رابین س.دیلون، استیون لوپر |
مترجم | امیرحسین خداپرست، مریم خدادادی، غلامرضا اصفهانی، ابوالفضل توکلی شاندیز، حسین عظیمی، ایمان شفیعبیک، ندا مسلمی، مهدی غفوریان، راضیه سلیمزاده |
سرپرست و ویراستار مجموعه | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | ١٤٠٠ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
قطع | رقعی |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ٨٧٢ |
شابک | ١ -٠٣٨٢-٠٤-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دانشنامه فلسفه استنفورد 3: شاخهها و مکتبها
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٧٣٥ |
سال نشر | ١٤٠١ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
قطع | رقعی |
وزن | ٨٩٧ |
شابک | ٦ -٣٩٠-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.