باستانی‌شناسی پیش از تاریخ بین‌النهرین

14,000 تومان

سرزمین بین النهرین کانون و مرکز اصلی پراکنش فرهنگها و تمدنهای آسیای غربی در تمام دورانهای پیش از تاریخ و تاریخ است.

کتاب حاضر که دستاورد سالها تحقیق مؤلف است با این هدف نگاشته شده است تا به این پرسش پاسخ دهد که آیا می توان محوریت و مرکزیت بین النهرین را با توجه به واقعیتهای جغرافیایی و داده های مثبت باستان شناسی به دوره های پیش از تاریخ، به ویژه دوره های پارینه سنگی میانی، نوسنگی و مس سنگی قدیم تعمیم داد.

مؤلف این اثر را در چهار فصل به هم پیوسته به رشته تحریر درآورده است و آن را بر اساس دیدگاههای پیشین و با استفاده از داده های بی غرض باستان شناسی تنظیم کرده است.

 

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

باستانی‌شناسی پیش از تاریخ بین‌النهرین

نویسنده
دکتر حسن طلایی
مترجم
———
نوبت چاپ 7
تعداد صفحات 240
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر 1398
سال چاپ اول  ————
موضوع
هنر
نوع کاغذ  —————
وزن 329 گرم
شابک
9789645306005
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.329 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “باستانی‌شناسی پیش از تاریخ بین‌النهرین”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

تونل وحشت دانش/ شکلات شگفت‌انگیز

48,000 تومان
توضیحات
می‌دانستید که شکلات مثل عشق هیجان شما را بالا می‌برد؟ می‌دانستید که شکلات سفید اصلاً شکلات نیست! آیا می‌دانستید با کاشتن دانه‌ی شکلات در باغچه‌ی خانه‌تان بعید است درختی پرورش دهید که کیت‌کت‌های حسابی بار دهد! کتاب «شکلات شگفت‌انگیز» مخصوص کشته‌مرده‌های شکلات است؛ کسانی که می‌خواهند بیشتر درباره‌ی خوراکی دوست‌داشتنی‌شان بدانند. اینجا می‌توانید تاریخچه‌ی شگفت‌انگیز شکلات را از زمان «قبیله‌ی سرخ‌پوستی آزتک» تا زمان «شکلات آئرو» دنبال کنید. با عشقِ شکلات‌هایی مثل ملکه ویکتوریا و رولد دال آشنا شوید و بفهمید چرا آدمکش‌ها برای مسموم کردن طعمه‌های‌شان از شکلات استفاده می‌کردند. بعد از دانستن همه‌ی این‌ها می‌توانید خانواده و دوست‌های‌تان را هم غافل‌گیر کنید. با هزارتا حقیقت شکلاتی از راهنمای شگفت‌‌انگیز شکلاتی ما! کتاب «شکلات شگفت‌انگیز» از مجموعه‌ی «تونل وحشت دانش» کتابی معرکه است که از سیر تا پیاز اطلاعات شکلاتی را با زبانی طنز و تصاویری بامزه در اختیار کودکان قرار می‌دهد. البته که هرگز کمتر از معرکه نمی‌شود از رولد دال انتظار داشت!  

شکلات! چهچیز دیگری سراغ دارید که اینقدر جذاب باشد؟ این شیرین دوستداشتنی که از دانهی گیاهی در آمریکای مرکزی درست شده بود، در سرتاسر دنیا پخش شد.

این کتاب مخصوص کشتهمردههای شکلات است؛ کسانی که میخواهند بیشتر دربارهی خوراکی موردعلاقهشان بدانند. اینجا میتوانید تاریخچهی شگفتانگیز شکلات را از زمان «قبیلهی سرخپوستی آزتک» تا زمان «شکلات آئرو» دنبال کنید.

با عشقِشکلاتهایی مثل رولد دال آشنا شوید و بفهمید چرا آدمکشها برای مسمومکردن طعمههایشان از شکلات استفاده میکردند. بعد از دانستن همهی اینها میتوانید خانواده و دوستانتان را هم غافلگیر کنید؛ با هزار تا حقیقت شکلاتی از راهنمای شگفتانگیز شکلاتیِ ما!

سفارش:0
باقی مانده:1

عشق نامه ي ايراني

23,500 تومان
  در بخشی از کتاب عشق نامه‌ی ایرانی می‌خوانیم: قاتل بی‌مقتول، زندانیِ زندانِ لاکانِ رشت بود. ماجرایش از این‌جا شروع شد که او جوان بود و جاهل و عاشق و در راه رسیدن به عشق قتل نکرد اما به زندان افتاد و حکم اعدام گرفت. قاتل بی‌مقتول عاشقِ کبوتر بود، دخترِ شرِ محل، البته اگر کبوتر او را مرد حساب می‌کرد و نامش را به زبان می‌آورد. هر چه قاتل بی‌مقتول بر سه‌راهیِ محله‌ی سلیمانداراب می‌ایستاد به‌انتظار، کبوتر وقعی نمی‌گذاشت. درباره‌ی همه می‌گویند هر چه کرد خودش با خودش کرد، اما درباره‌ی او باید گفت هر چه کرد دیگران با او کردند؛ کردندش همانی که نبود: اول قاتل ‌بی‌مقتول، بعد قاتل. قاتل بی‌مقتول اعتراف کرد که سواد درست‌وحسابی ندارد، چون نشد درس بخواند؛ شغل درست‌وحسابی ندارد، چون سواددارها هم بی‌کارند؛ قیافه‌ی درست‌وحسابی ندارد، چون سواد و شغل ندارد بدقیافه به نظر می‌آید. همه‌ی این‌ها هیچ، دل‌وجگر درست‌وحسابی هم ندارد، چیزی ندارد که به‌اش دل‌وجگر بدهد، نه سواد، نه شغل، نه قیافه. پس چرا باید نامش توی یادها بماند و بر زبان بیاورند؟ علی‌الخصوص یاد و زبانِ کبوتر، دخترِ شرِ محل. قاتل بی‌مقتول حاضر شد یک نفر از بیرون بیاید توی زندان فیلم مستند بسازد از او و در کریدورِ بند پخش بکنند. فیلم که تمام شد و چراغ‌ها روشن شد، بعضی حرف می‌زدند، بعضی می‌خندیدند، بعضی نُچ‌نُچ سر تکان می‌دادند، بعضی مبهوت بودند، بعضی سر پایین انداختند شاید از این‌که چه‌قدر توی بند احترامش گذاشتند که لاتِ بزرگ محل را چاقو زد و سفت و قرص خودش را به کلانتری معرفی کرد؛ فکرش را نمی‌کردند قاتلِ قلابی از آب دربیاید.
سفارش:0
باقی مانده:1

ملکه‌ی سایه‌ها: کودکانه‌های بامداد

19,000 تومان

معرفی کتاب ملکه ی سایه ها اثر احمد شاملو

داستان «ملکه سایه ها» داستان برادر و خواهری است که یک روز لب پنجره نشسته اند و خواهر آرزو می کند که ای کاش کبوتری می شد و می توانست پرواز کند. برادرش به او می گوید این که کاری ندارد، اگر واقعا می خواهی پرواز کنی آرزو کن، کبوتر می شوی.
خواهر کبوتر می شود و از پنجره پر می کشد و می رود اما برادر تنها می ماند و به دنبال خواهرش می گردد. همه جنگل و دور و اطراف را به جست وجوی خواهرش که پرنده ای شده و تاجی روی سرش است می گردد اما او را پیدا نمی کند.
سفارش:0
باقی مانده:2

تعمیرکار

350,000 تومان
برنارد مالامود (1986 - 1914) یکی از غول های داستان نویسی آمریکاست در قرن بیستم. او هم نابغه ای در داستان کوتاه است، هم رمان نویسی خبره. مشهورترین رمانش، تعمیرکار، در سال 1967 برنده ی جایزه ی پولیتزر شده است، رمانی که ترجمه ی فارسی اش در دستان شماست. تعمیرکار مثل عمده ی آثار مالامود به بخشی از زندگی یهودیان می پردازد. منتها مکان داستان در اروپای ابتدای قرن بیستم و روسیه است. مرد جوان یهودی، که تعالیم مذهبی را نیز فراگرفته، برای کار به شهری بزرگ می آید. پاکدست است و بی سروزبان و طی حادثه ای متهم به ارتکاب جرمی بزرگ می شود. اتهامی که او را روانه ی زندان می کند و این تازه شروع ماجرایی است که لحظه به لحظه اش جان مخاطب را نشانه می رود. برخورد آدم ها در زمانه ی سختی، مفهوم ایمان، تنهایی و تلاش برای اثبات خود، از مؤلفه های این شاهکار ادبیات آمریکاست. همچنین در پس زمینه می توان صدای آرام انقلاب روسیه را شنید که دارد شکل می گیرد. مالامود تحولات درونی قهرمان بی چیز و ظلم زده اش را با انواع رخدادهای اجتماعی زمانه و خرده شخصیت هایش گره زده تا شمایلی از یک یهودی سرگردان بسازد که هیچ کس علاقه ای به او ندارد؛ انگار و گویا همه ی کائنات فراموشش کرده اند. مردی که در نهایت تصمیم می گیرد خود را نجات بدهد ولو به هر مشقتی...
سفارش:0
باقی مانده:1

یک قصه و دو قصه: حسنی و ننه‌حسنی و درخت سیب 1، دویست و بیست و چهار سیب برای عروسی 2

36,000 تومان

معرفی کتاب حسنی و ننه حسنی و درخت سیب،‌ دویست و بیست و چهار سیب برای عروسی

در کتاب حسنی و ننه حسنی و درخت سیب،‌ دویست و بیست و چهار سیب برای عروسی نوشته‌ی معصومه یزدانی و تصویرسازی سمیه محمدی، که بازآفرینی داستان حسن کچل است، او باید خیلی سریع برای عروسی پسر همسایه سیب سرخ جمع کند. همین‌طور قرار است برایشان مهمان هم بیاید ولی در خانه کاسه‌ی لعاب و سفره‌ی قلمکار و غذا ندارند. حالا مادرش نگران است و او باید فکری به حال این شرایط کند. این کتاب از برگزیدگان جایزه‌ی ویژه‌ی مهدی آذریزدی به‌شمار می‌رود.

درباره‌ی کتاب حسنی و ننه حسنی و درخت سیب،‌ دویست و بیست و چهار سیب برای عروسی

ننه حسنی در حیاط خانه‌شان نشسته و نگران و در فکر است. دورتر از او حسنی هم طبق معمول خوابیده و خروپف می‌کند. ننه وقتی نگران می‌شود سیب سرخی از درختشان می‌کَنَد و گاز می‌زند. دلیل نگرانی او این است که قرار است امروز برایشان مهمان بیاید ولی آن‌ها به تعداد مهمان‌ها کاسه‌ی لعاب و سفره‌ی قلمکار و غذا ندارند. ننه در همین فکر است که ناگهان پسر همسایه روی دیوار ظاهر می‌شود. او کیسه‌ای برای حسنی پرت می‌کند و می‌گوید برای عروسی امشبش به دویست‌وبیست‌وچهار سیب سرخ احتیاج دارد، چون رسم است که در شب عروسی داماد برای مهمان‌هایش سیب سرخ بیندازد. اگر حسنی بتواند این تعداد سیب بیاورد، به او یک کیسه‌ی مخملی می‌دهد. ننه نگاهی به درخت خودشان می‌اندازد و می‌بیند که آن‌قدر سیب ندارد. حسنی هم همچنان خواب است. او ناگهان متوجه درختی در کوچه می‌شود. ترشی‌هایش را می‌بردارد و به خانه‌ی همسایه می‌برد. به آن‌ها می‌گوید اگر همه‌ی سیب‌های درختشان را به او بدهند این ترشی را به آن‌ها می‌بخشد...

مردگان جزيره موريس

12,000 تومان
در بخشی از کتاب مردگان جزیره‌ی موریس می‌خوانید: رضا پشت به مرد چماق‌ به‌ دست می‌رفت و هراسان به درها و نیم‌دری‌های بسته و دیوارهای گلی نگاه می‌کرد و منتظر بود تا مرگ از درها و نیم‌دری‌ها بیرون بزند و راه بر او ببندد. بوی مردار نفسش را بند می‌آورد. در بوی مردار، میان کوچه‌ی دایی ابوالقاسم بیگ ایستاد. نگاه دختر و چهره‌ی وحشت‌زده‌ی مختار آمد جلو چشمانش. نگاه دختر انگار شماتتش می‌کرد که هنوز زنده است و چهره‌ی وحشت‌زده‌ی مختار می‌گفت: «می‌ترسم.» از تنهایی‌اش میان کوچه هراسی به دلش افتاد. دوروبرش را نگاه کرد و تند‌تر قدم برداشت و گفت: «اگر دایی‌ ابوالقاسم بیگ زنده نباشد؟» تصور مرگ دایی ابوالقاسم بیگ، نگاه عجیب دختر، جسد احمدخان، یاور اصغربیگ، ارابه‌ی مردگان و چهره‌ی هراسان مختار را جلو چشمانش آورد. بغض گلویش را گرفت. گفت: «دایی!» پشت در چوبی ترک‌ خورده‌ی خانه‌ی دایی‌ ابوالقاسم‌بیگ ایستاد. کوبه‌ی زنگ‌ زده‌ی در را میان پنجه‌ها گرفت و چند‌ بار به در کوبید. چند لحظه‌ی بعد صدای دایی‌ ابوالقاسم بیگ را شنید: «آمدم!» با ‌خوشحالی گفت: «دایی!» در باز شد و ابوالقاسم بیگ رضا را در آغوش گرفت. رضا گفت: «دایی‌... همه جا مرده و بوی مردار است.» ابوالقاسم بیگ در را بست و گفت: «الحمدالله که سالمی. نگران بودم مبادا مریض باشی... خواهرم تو را سپرده به من... من فقط همین یک خواهر را دارم. لباس بپوشم، برویم پیش میرپنج کاظم خان.»