باستانی‌شناسی پیش از تاریخ بین‌النهرین

14,000 تومان

سرزمین بین النهرین کانون و مرکز اصلی پراکنش فرهنگها و تمدنهای آسیای غربی در تمام دورانهای پیش از تاریخ و تاریخ است.

کتاب حاضر که دستاورد سالها تحقیق مؤلف است با این هدف نگاشته شده است تا به این پرسش پاسخ دهد که آیا می توان محوریت و مرکزیت بین النهرین را با توجه به واقعیتهای جغرافیایی و داده های مثبت باستان شناسی به دوره های پیش از تاریخ، به ویژه دوره های پارینه سنگی میانی، نوسنگی و مس سنگی قدیم تعمیم داد.

مؤلف این اثر را در چهار فصل به هم پیوسته به رشته تحریر درآورده است و آن را بر اساس دیدگاههای پیشین و با استفاده از داده های بی غرض باستان شناسی تنظیم کرده است.

 

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

باستانی‌شناسی پیش از تاریخ بین‌النهرین

نویسنده
دکتر حسن طلایی
مترجم
———
نوبت چاپ 7
تعداد صفحات 240
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر 1398
سال چاپ اول  ————
موضوع
هنر
نوع کاغذ  —————
وزن 329 گرم
شابک
9789645306005
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.329 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “باستانی‌شناسی پیش از تاریخ بین‌النهرین”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

لاما یونایتد 1

143,000 تومان

بخش هایی از کتاب لامایونایتد

آهان، شمایید. برگشتید. همین پیش پای شما داشتم بعضی از تیترهای محشر فصل قبل لامایونایتد در جام را می‌خواندم. روزهای پرشکوه. منظورتان چیست که یادتان نمی‌آید؟ منم، آرتور ماکلوک، بهترین فوتبالیست تاریخ! سال قبل، یازده لاما ندانسته خاکستر من را خوردند و فوتبالشان محشر شد. بعد آن‌ها حضور شگفت‌انگیزی در جام داشتند و بهترین تیم‌های آدم‌ها را شکست دادند تا اینکه متاسفانه در فینال به تیر زدند. این را دیگر باید یادتان باشد، نه؟ خب، تیم گریوی و قاهره اندرسون چی؟ دوتا دوست خوب که لامایونایتد را تا فینال جام مربی‌گری کردند. تیم حتی وقتی دروازه بان بود، گل پیروزی نیمه نهایی را هم زد! واقعا یادتان نیست؟ خبر همه‌ی روزنامه ها را پر کرد… خب، مهم نیست. الان کم و بیش ماجرای لامایونایتد را برایتان تعریف کرده‌ام، برای همین دیگر باید مطلع باشید.   باورکردنی نیست که کاسبی فوتبال چقدر بی‌ثبات است. یک دقیقه همه از شما بدشان می‌آید و دقیقۀ بعد دوباره قهرمانی. خوشبختانه این قانون به کار ری بارنول هم آمد و او دوباره روی تپه‌ی فوتبال بود. انتخاب لاماها در تیم جام جهانی‌اش یک شاهکار بود، گرچه فکر خودش نبود. می‌توانست بدون اینکه هو کنندَش از خانه‌اش خارج شود و دکه‌ی سبزی فروشی بساطش را برده بود جلوی مقر تیم ملی کریکت انگلستان. کمتر از دو هفته به مسابقات مانده بود که ضربه‌ی پتکی به رقابت‌ها خورد. هیئت حاکمه‌ی جام‌جهانی فهمید که میزبان در فرم‌هایش تقلب کرده و بسیاری از کارکنان را تهدید کرده تا به نفعش رای دهند. جام جهانی باید به کشور دیگری می‌رفت!

آوازهای زنی که از گرامافون می‌آمد

3,400 تومان

معرفی کتاب آوازهای زنی که از گرامافون می‌آمد: مجموعه شعر

مجموعه‌ای از سروده‌های شاعر معاصر، سید مرتضی نجاتی، در کتاب آوازهای زنی که از گرامافون می‌آمد گرد آمده‌اند تا آینه‌ای تمام‌نما از آخرین دستاوردهای ارزشمند شعر معاصر فارسی باشند. این شعرهای نو و سپید دربردارنده‌ی مضامین بکر شاعرند و با هنرمندی وی در کاربرد زبان و ابزار شعر همراه شده‌اند. مطالعه‌ی این مجلد از مجموعه کتاب‌های جهان تازه‌ی شعر را به تمامی مخاطبان و مشتاقان شعر معاصر ایران پیشنهاد می‌کنیم.

درباره‌ی کتاب آوازهای زنی که از گرامافون می‌آمد

آن‌چه بیش از هر چیزی در کتاب آوازهای زنی که از گرامافون می‌آمد به چشم می‌خورد، آمیزه‌‌ی عشق با تمامی اتفاقات و لحظات زندگی است؛ از سفره‌ی هفت‌سینی که چیده نشده تا میل‌های بافتنی مادر! البته عشقی که در لابه‌لای سروده‌های این مجموعه‌ی شعر می‌بینیم، از نوع عاشقانه‌هایی نیست که معمولاً در اشعار کهن یا نو دیده‌ایم. عشقی که سید مرتضی نجاتی در شعرهای خود به مخاطب نشان می‌دهد، بیشتر با نوعی عصیان، اعتراض و یا حتی کنایه‌های تلخ همراه است که به جای خالی عشقی ازدست‌رفته اشاره دارند. از همین ابتدا به شما اطمینان می‌دهیم، مطالعه‌ی این مجموعه‌ی شعر تجربه‌ای کاملاً متفاوت را در دنیای ادب و هنر برایتان رقم خواهد زد. اشعاری که در کتاب حاضر گرد آمده‌اند نه از محور ثابت زمانی و نه از نقطه‌ای پایدار به‌عنوان مکان برخوردارند. اصولاً شعر برای زیبا بودن به زمان و مکان نیازی ندارد اما به نظر می‌رسد بخش گسترده‌ای از سروده‌های کتاب آوازهای زنی که از گرامافون می‌آمد حاصل گشت‌وگذار خیالی شاعر در زمان‌ها و مکان‌های گوناگون‌اند. شاعر از اشاره به وقایع اجتماعی و تاریخی غافل نبوده و گریزی نیز به جنگ هشت‌ساله و مصائب آن زده است. البته این کار را هم به روش ویژه‌ی خود انجام داده، به طوری که مخاطبان ادبیات دفاع مقدس، به‌خوبی متوجه نگاه متمایز و تصویرسازی‌های متفاوت نویسنده نسبت به شاعران دیگر خواهند شد. به لحاظ قالب اشعار نیز باید یادآور شویم، سروده‌های این دفتر به روش شعر نو و سپید پدید آمده‌اند. البته انتخاب چنین قالبی با مضامین بدیع و هنجارشکنی سید مرتضی نجاتی در تصویرآفرینی‌هایش، در تناسب کامل قرار می‌گیرد و گزینش هوشمندانه‌ای به نظر می‌رسد. اشعار این مجموعه هر کدام به سفری در عمق احساس شاعر می‌مانند که دغدغه‌ها، واگویه‌های درونی و باورهای او را به مخاطبان نشان می‌دهند.‌ این اشعار هم به لحاظ لفظ و هم از جهت معنا، سروده‌هایی چندلایه هستند که به خواننده اجازه می‌دهند در هر بار خوانش خود، برداشت و تفسیر متفاوتی از این اشعار داشته باشند. به عبارت دیگر، اشعار کتاب آوازهای زنی که از گرامافون می‌آمد هرگز کهنه نمی‌شوند و در هر مرتبه‌ای که آن‌ها را مطالعه می‌کنید، چهره‌ی جدیدی از خود را به نمایش می‌گذارند. به این ترتیب، زمان به هیچ روی نمی‌تواند گَردی از کهنگی بر چهره‌شان بنشاند. اگر به دنبال اشعاری هستید که حکایت از دغدغه‌مند بودن شاعر خود داشته باشند، مشخصه‌های ادبی را در زیباترین حالت خود نشان بدهند، عشق را به‌عنوان جوهره‌ی اصلی خودشان به نمایش بگذارند و نماینده‌ی چهره‌ی حقیقی شعر معاصر باشند، پیشنهاد ما به شما مطالعه‌ی اثر حاضر خواهد بود. پدید آمدن چنین مجموعه‌ی شعری در سال‌های اخیر نشان می‌دهد، برخلاف باور بسیاری از صاحب‌نظران، شعر و ادب معاصر فارسی دوران افول و زوال خود را طی نمی‌کند، بلکه اوج گرفته و با تغییراتی در زبان و مضمون، دوران تازه‌ای از حیات خود را آغاز کرده است؛ دورانی که خبر از آینده‌ای روشن و پربار می‌تواند به جامعه‌‌ی ادبی بدهد. نشر چشمه چاپ و انتشار کتاب آوازهای زنی که از گرامافون می‌آمد را به عهده داشته و آن را به‌عنوان مجلد بیست‌و‌چهارم مجموعه‌ی جهان تازه‌ی شعر به ادب‌دوستان و مخاطبان شعر معاصر عرضه کرده است.

پسری روی سکوها (کپی)

420,000 تومان
کتاب پسری روی سکوها روایتی جذاب از جزئیات وقایع بیش از چهار دهه‌ی فوتبال ایران به قلم حمیدرضا صدر، به عنوان ناظری بی‌تاب است. این اثر بازتابنده‌ی تاریخ و سیاست دهه‌های 40، 50، 60 و 70 و آمیخته به درد و دل‌های خصوصی نویسنده‌ای بی‌پرواست که از نیش زدن به خودش نیز پروایی ندارد. این کتاب نوعی وقایع نگاری از زندگی نام‌آوران فوتبال نیز محسوب می‌شود؛ یادآوری صحنه‌های کلیدی؛ خاطر نشان کردن صحنه‌های ساده‌ای که بر شما تأثیری شاید عمیق و شاید هم در حد یک خاطره گذاشته‌اند. نویسنده در این اثر دیدارهایی را از اوایل دهه‌ی 1340 تا اواخر دهه‌ی 1370 از میان صدها بازی مرور می‌کند. مبنای تقسیم‌بندی دهه‌ی 1340 کشف فوتبال و سپس پیروزی تاریخی تیم ملی ایران برابر اسرائیل در سال 1347 است که آغازی دیگر برای فوتبال به شمار می‌رفت. دهه‌ی 1350 تا زمان انقلاب 1357 طولانی‌ترین فصل کتاب را ساخته، چرا که طرافداران بیش از هر دوره‌ای درگیر فوتبال ایران بودند و بیش از هر زمانی روی سکوها نشستند. تعداد روایات مربوط به پرسپولیس و تاج / استقلال در این دوره بیش از سایر تیم‌هاست، چرا که فوتبال آن عصر در تهران و ایران حول این دو باشگاه می‌چرخید. فصل بعد وقوع انقلاب تا پایان نبرد هشت ساله با عراق را دربرمی‌گیرد. فصل پایانی هم به فوتبال پس از پایان جنگ تا حضور در جام جهانی 1998 اشاره دارد. نقطه‌ی پایانی، نمایش شیرین تیم ملی در فرانسه است. پیروزی برابر ایالات متحده و شب خاطره‌انگیزی که همه به کوچه‌ها و خیابان‌ها ریختند. فوتبالی‌ها توانایی فراوانی در تدوین ذهنی دارند. آن‌ها می‌توانند صحنه‌های بازی دو‌ ساعته‌ای را که دیده‌اند در یک الی دو دقیقه پشت سر هم قطار کنند یا درگیری‌های مسابقاتی را که فقط توصیف‌شان را شنیده یا خوانده‌اند بلافاصله پیش روی‌شان مجسم کنند. فوتبالی‌ها معمولاً در تونل زمان پرسه می‌زنند. در بخشی از کتاب پسری روی سکوها می‌خوانیم: در جام ملت‌های آسیای 1996 در امارات آغازی نومید کننده داشته‌اید. شکست 2 - 1 از عراق با تک گل بی‌اثری در واپسین دقیقه از علی دایی. پیروزی قابل پیش‌بینی برابر تایلند با سه گل و سرانجام به زانو درآوردن عربستان با ضربه‌های کریم باقری، علی دایی و خداداد عزیزی. ترکیب‌تان را شناخته‌اید و فوتبال‌تان تک ضرب شده. هم فکورانه و هم آمیخته به تعصب. محمد مایلی‌کهن اعتماد‌به‌نفس داشته و آن را به پسرانش منتقل کرده... امروز این‌جا علی دایی کولاک کرده و راهش را از همتایانش سوا. در دوبی، از همین امروز. کره در دقایق اولیه دروازه‌ی نیما نکیسا را باز کرده و نیمه‌ی اول را با پیروزی 1 - 2 پشت سر گذاشته. خداداد عزیزی بازی را 2 - 2 کرده. سپس آن‌چه بر صفحه‌ی تلویزیون دیده‌ای شبیه کلیپ‌های تدوین شده بوده. چشم‌هات را مالیده‌ای که بازی واقعی بوده یا نه. دایی چهار گل طی بیست و دو دقیقه زده. از دقیقه‌ی 66 تا 88. آتش بازی راه انداخته. گل‌های پشت سر همی زده با بی‌اعتنایی به قواعد منطق و فیزیک. در آن بیست و دو دقیقه همه‌جا بوده. نیمه‌ی میدان کره‌ای‌ها را با قلدری اندازه‌ی کفش‌هایش کرده و با ارسال هر توپی ناخوانده و سر زده مثل آذرخش ظاهر شده و ضربه‌ی نهایی را نواخته. نواخته و کره‌ای‌ها را منگ و گیج کرده. مات و‌ مبهوت. اشک‌های پارک جون وان، مربی کره، را درآورده. سینه‌های ایرانی‌ها را پر کرده از غرور. شادی مردم را در خیابان‌ها به ارمغان آورده. رقص برف پاک‌کن اتومبیل‌ها را. هجوم صدها مشتاق را به خانه‌ی پدرش در اردبیل.

کارآگاه آگاتا 2/ مروارید بنگال

71,000 تومان
آگاتا دختری است عاشق نویسندگی و داستان‌های هیجان‌انگیز. او در خانواده‌ای به دنیا آمده که همه‌شان کارآگاه هستند. دَش، پسرعموی آگاتا، دانش‌آموز مدرسه‌ی کارآگاهی است. آگاتا همراه پسرعمویش دَش به کشورهای مختلف سفر می‌کنند تا پرده از اسرار معماهای پیچیده بردارند. خانواده‌ی آگاتا هرکجای دنیا که باشند به کمک هم می‌شتابند، این‌بار آگاتا و دش به هند می‌روند تا با کمک عمویشان مروارید الهه‌کالی را بیابند که در یک شب همراه نگهبان معبد با هم دزدیده شده‌اند!

سومين پليس

280,000 تومان
در بخشی از کتاب سومین پلیس می‌خوانیم: اتاقی که در آن بودم با لایه‌ی ضخیمی از گردوخاک پوشیده شده بود و بوی نا می‌داد و هیچ اسباب‌واثاثیه‌ای هم نداشت. عنکبوت‌ها تارهای عظیمی جلو شومینه تنیده بودند. سریع رفتم داخل راهرو و درِ اتاقی را که جعبه در آن قرار داشت باز کردم و در آستانه‌ی در ایستادم. صبحِ تاریکی بود و رطوبت چنان پنجره‌ها را با ردهای خاکستری پوشانده بود که قوی‌ترین اشعه‌های آن نور ضعیف هم توان ورود نداشتند. گوشه‌ی تهِ اتاق در سایه گم شده بود. ناگهان این نیاز در من جوشید که کارم را سریع تمام کنم و دیگر هرگز به آن خانه بازنگردم. روی تخته‌های لخت پیش رفتم، گوشه‌ی اتاق زانو زدم و دست‌هایم را به جست‌وجوی تخته‌ی لق روی زمین کشیدم. در کمال تعجب راحت پیدایش کردم. حدود یک متر طولش بود و زیر دستم تکان می‌خورد و از صدایش معلوم بود که زیرش خالی است. تخته را برداشتم و گذاشتمش کنار و یک کبریت روشن کردم. جعبه‌ی پول سیاه‌رنگ را دیدم که در ظلمت سوراخ جای گرفته بود. دستم را پایین بردم و انگشتم را به دستگیره‌ی خوابیده‌ی جعبه قلاب کردم، ولی ناگهان کبریت پِرپِر کرد و خاموش شد و جعبه که چهارپنج سانتی بالا آمده بود از دستم سُر خورد و به سنگینی افتاد. این‌بار بدون نور کبریت دستم را در حفره فرو بردم و درست در لحظه‌ای که قاعدتاً باید به جعبه می‌رسید اتفاقی افتاد. امیدی ندارم که بتوانم اتفاقی را که افتاد درست شرح دهم. تغییراتی در من یا اتاق پیش آمد، نامحسوس ولی با این حال بسیار غریب و وصف‌ناشدنی. انگار نور روز با فوریتی غیرطبیعی دگرگون شد، انگار دمای هوا ناگهان تغییر کرد، انگار در چشم‌به‌هم‌زدنی هوا دو برابر رقیق‌تر یا دو برابر متراکم‌تر شد؛ شاید هم تمام این‌ها به همراه چیزهای دیگر باهم پیش آمد. نمی‌دانم. چون تمام حواسم چنان سردرگم شده بود که دیگر توانی برای ارائه‌ی توضیح به من نداشت. انگشتان دست راستم که داخل سوراخ بودند بی‌اراده بسته شدند، ولی چیزی نیافتند و خالی بیرون آمدند. جعبه‌ای در کار نبود.

خیالت تخت، من بچه‌شرّم

160,000 تومان
توضیح کلی
آرچی دوازده سالش است، ولی بعضی وقت‌ها مثل یک آدم چهل ساله رفتار می‌کند. شاید به خاطر اینکه با مامان بزرگش زندگی می‌کرده یا نه... شاید هم خدادادی بچه مثبت است. حالا این وسط میراندا جونز چه کاره است؟ بچه‌ی شر کلاس! میراندا تصمیم گرفته استعدادهای پنهان آرچی را رو کند و آرچی را از یک بازنده‌ی تمام عیار به یک بچه شر شگفت‌انگیز تبدیل کند. آرچی هم زیاد بدش نیامده، چون فقط با شربازی می‌تواند زن ترسناکی را که می‌خواهد نامادری‌اش شود، از خانه فراری دهد. کتاب پیش رو توسط پیت جانسون نوشته شده و فریبا چاوشی کار ترجمه آن‌ را انجام داده است. انتشارات هوپا این کتاب را در 288 صفحه، با قطع  وزیری و جلد شومیز سلفون براق منتشر کرده است. "امروز داشتم کلیدم را توی قفل می چرخاندم که صدای شکستن چیزی را شنیدم. رفتم تو و دیدم قفسه  کوچک کنار راهرو که مجسمه هایم را در آن چیده بودم، افتاده یک طرف و وسائل داخلش روی فرش پخش وپلا شده . مجسمه تک شاخ مورد علاقه ام، تکه تکه شده بود و توپ فوتبالم هم افتاده بود کنارش. بلافاصله فهمیدم چه کسی بی اجازه وارد اتاق من شده و توپ فوتبالم را برداشته و آن لگد ویرانگر را زیرش زده. توپ فوتبالم را برداشتم (که بزرگ ترین اشتباه ممکن بود، حالا خودتان می فهمید چرا) و فریاد زدم: «الیزا!» یک صورت معصوم (!) از پشت در آشپزخانه ظاهر شد و گفت (بله؟) بعد نفسش را در سینه حبس کرد و ادامه داد « اوه! نه! چی کار کردی؟»"
سفارش:0
باقی مانده:1