باشگاه پنج صبحی ها

329,000 تومان

مفهوم باشگاه پنج‌ صبحی‌ ها شامل برنامۀ صبحگاهي متحول‌کننده‌ای است که مردم را قادر می‌سازد ميزان بهره‌وری‌شان را افزايش دهند و در زمينه‌های کار، زندگی شخصی، سلامتی و روحيه به موفقيت‌هايی خارق‌العاده دست پيدا کنند.

رابين شارما در باشگاه پنج صبحی ها داستان دو غريبه را روايت می‌کند که با يک ميلياردر بزرگ آشنا می‌شوند و پيشنهادهای او را براي دستيابی به موفقيت همه‌جانبه در زندگی می‌پذيرند. نکات ارائه‌شده در اين کتاب کاملاً ساده و قابل ‌اجرا و در عين حال بسيار تأثيرگذار است و خوانندگان را قادر می‌سازد از روز، هفته، ماه، سال و عمر خود به بهترين نحو ممکن بهره‌گيری کنند و نتايجی عالی در زندگی حرفه‌ای و شخصی خود رقم بزنند.

رابين شارما نويسنده و سخنران انگيزشي اهل کانادا است که کتاب پرفروشش راهبي که فِراري‌اش را فروخت به بيش از 70 زبان ترجمه شده ‌است. باشگاه پنج‌ صبحي‌ها کتابي است که زندگي شما را براي هميشه متحول خواهد کرد.

موجود در انبار

توضیحات

کتاب باشگاه پنج صبحی ها

نویسنده
رابین شارما
مترجم
رضا اسکندری آذر
نوبت چاپ 44
تعداد صفحات 352
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1402
سال چاپ اول ——
موضوع
خودسازی
نوع کاغذ ——
وزن 311 گرم
شابک 9786226652179

 

توضیحات تکمیلی
وزن 0.311 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “باشگاه پنج صبحی ها”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

کتاب دشمنان ( چخوف)

325,000 تومان
معرفی کتاب دشمنان ( چخوف) کتاب دشمنان، اثری نوشته ی آنتون چخوف است که اولین بار در سال 1887 منتشر شد. کریلوف، دکتری محلی است که در همین لحظه، پسر شش ساله اش را به خاطر ابتلا به دیفتری از دست داده است.او در حال مشاهده ی خداحافظی همسرش با جسم بی جان پسرشان است که ناگهان زنگ در به صدا درمی آید. غریبه ای ثروتمند پشت در است که ملتمسانه از دکتر می خواهد همسر ناخوش احوالش را درمان کند. کریلوف به او می گوید که به هیچ وجه نمی تواند همسر خود را در چنین شرایطی تنها بگذارد اما غریبه اصرار می ورزد و به دکتر می گوید که خانه اش در همین نزدیکی هاست. کریلوف در نهایت دلش به رحم می آید و آن ها به سوی خانه ی غریبه راه می افتند.اما وقتی به مقصد می رسند، می بینند که همسر مرد غریبه در خانه نیست؛ اتفاقی که باعث می شود دکتر حسابی از کوره در برود.

اعتراف من

120,000 تومان
لئون تولستوی در دورانی که دچار افسردگی و بحران فلسفی شد، کتاب «اعتراف من» را نوشت و تأملات و کاوش فلسفی خود، برای پیدا کردن معنای زندگی را در این کتاب با دیگران به اشتراک گذاشت. کتاب «اعتراف من» اثری جسورانه برای زمانه‌های خویش است و تولستوی به دلیل محتوای آن، مورد اتهامات بسیاری قرار گرفت. این کتاب، نمایان‌گر دغدغه‌های فلسفی و ژرف نویسنده‌اش به شمار می‌آید؛ چرا که تولستوی در اوج شهرت و محبوبیت، دچار ناامیدی شدید شد و عمر خود را به اندیشه در خصوص‌ پرسش‌های اساسی گذراند. ما برای چه خلق شده‌ایم؟ به کجا می‌رویم؟ چه مسائلی منجر به شادی ما می‌شود؟ از جمله پرسش‌های کتاب «اعتراف من» هستند. این وضعیت روحی و روانیِ تولستوی، حدود یک دهه، طول کشید و او در این بازه‌ی زمانی به بررسی ادیان و مذاهب مختلف پرداخت و مطالعاتی در این زمینه صورت داد. بی تردید، کتاب «اعتراف من» صادقانه‌ترین پرسش‌ها در بابِ مفهومِ زندگی و هستی را مطرح می‌کند و گوشه‌ای از اندیشه‌های فلسفی و دینی حاکم بر روشنفکران اروپایی در پایان سده‌ی نوزدهم را نشان می‌دهد. ویژگی اصلی این اثر، بر خلاف بسیاری از آثار فلسفی آن دوره، سادگی و صداقت فراوان در طرح موضوع‌های حساسی است که در زندگی هر انسانی، اهمیت بسیار دارد. در عین حال نباید نگاه دقیق و انتقادیِ نویسنده به وضعیت مسیحیت به ویژه ارتدوکس را در آن از یاد برد.

کتاب نمی توان بی طرف بود

85,000 تومان
معرفی کتاب نمی توان بی طرف بود می‌توانم بفهمم که دیدِ من به این دنیای خشن و غیرعادلانه، به نحو غیرمعقولی خوشبینانه به نظر برسد. امّا برای من، آنچه را دیگران به نامِ ذهنی‌گرایی احساسی یا آرزوهای پارسایانه کنار می‌گذارند، وقتی به کنش‌هایی می‌انجامند که می‌توانند این آرزوها را برآورده سازند و به آن باورهای ذهنی جامهٔ عمل بپوشانند، اندیشه‌هایی مُحِق به‌شمار می‌آیند. ارادهٔ دست زدن به چنین کنش‌هایی نمی‌تواند بر پایهٔ اطمینان صورت پذیرد بلکه متّکی بر امکاناتی است که از قرائتِ تاریخ به‌دست می‌آیند، تاریخی که روایت دردناکِ سنگدلی‌های معمولِ انسانی نیست. زیرا تاریخ، انباشته از لحظاتی است که در آنها، برخلاف تمامی انتظارات، افراد در کنار یکدیگر برای عدالت و آزادی بیشتر مبارزه کرده‌اند، و دستِ‌آخر پیروز شده‌اند. نه همیشه، امّا به اندازهٔ کافی برای آنکه اثبات شود که می‌توان بیش از این کاری انجام داد. بازیگرانِ این مبارزات، کسانی هستند که برای لحظه‌ای و حتی زمانی که ترس تمامی وجودشان را فراگرفته است، جرأت انجام کاری را داشته‌اند. زندگی من سرشار از این افرد بوده‌است و صِرف وجودشان به من امید بخشیده است. هاوارد زین

لیدی اِسکارلِت و داستان شگفت‌انگیز شیری که پرستار بچه شد

25,000 تومان
«لیدی اسکارلت و داستان شگفت‌انگیز شیری که پرستار بچه شد»، داستان یک خانواده‌ی شگفت‌انگیز غیرعادی است و دختر خانواده یعنی لیدی اسکارلت آن را تعریف می‌کند. داستان از جایی شروع می‌شود که مادر به او و برادرش خبر می‌دهد که پدر به جایی رفته و برنمی‌گردد. اسکارلت خیال می‌کند پدر به فضا رفته و برمی‌گردد اما هر چه منتظر می‌ماند به نتیجه‌ای نمی‌رسد. بعد می‌فهمد که مامان از نظر مالی حسابی به مشکل برخورده. برای همین سر و کله‌ی بابابزرگ کینگ پیدا می‌شود. قرار است چند هفته‌ای در خانه بماند و کنار آنها زندگی کند. البته این چند هفته کم‌کم تبدیل می‌شود به برای همیشه. بابابزرگ که آن اول مثل سرگروهبان‌ها رفتار می‌کند، به قول اسکارلت کم‌کم می‌فهمد که نظم چندان هم به درد نمی‌خورد. این‌طور می‌شود که حسابی با بچه‌ها دوست می‌شود و کلی هم به آنها کمک می‌کند. اما یک روز همه متوجه می‌شوند که بابابزرگ مشکل حافظه پیدا کرده و گاهی وقت‌ها یادش می‌رود چطور باید دنبال بچه‌ها به مدرسه برود یا چه ساعتی باید آنجا باشد. به این ترتیب مامان تصمیم می‌گیرد آگهی بدهد تا پرستار بچه‌ای را استخدام کند. پرستارهای جورواجوری برای مصاحبه سر می‌زنند. یکی حسابی سرسخت و جدی است و آن یکی مدام به مامان لبخند می‌زند اما به بچه‌ها حتی سلام هم نمی‌کند. هر کدام ایرادی دارند و برای کار نمی‌مانند. درست همان موقع که همه ناامید شده‌اند یک شیر در می‌زند و می‌خواهد که پرستار بچه‌ها باشد. او مهربان است و کارهای زیادی را می‌داند. بچه‌ها، مادر و حتی پدربزرگ کنار او با خیال خوش و راحت روزگارشان را می‌گذرانند. اوضاع خوب پیش می‌رود تا اینکه توی مدرسه مشکلی پیش می‌آید. دختر خانواده یعنی لیدی اسکارلت با چند نفر از بچه‌های مدرسه بگومگو می‌کند. آنها می‌گویند که پدرش یک دزد است اما در دزدی هم آن‌قدر زبر و زرنگ نیست. یک دزد شل و وارفته و به قولی دله دزد که یخچال دزدیده و بابت همان هم توی زندان است.. لیدی اسکارلت موضوع را برای شیر می‌گوید و بعد از آن شیر هم از داستان زندگی خودش می‌گوید… دوست دارید از زندگی یک شیر پرستار بچه و ماجرا‌های شیر و بچه‌ها سر در بیاورید؟ الیزابت دل کاستیو نویسنده اسپانیایی است. دلش می‌خواسته فضانورد یا خون‌آشام یا خواننده اپرا بشود اما در رشته ی ادبیات انگلیسی درس خواند و نویسنده شد

روان شناسی تربیتی(اسلاوین)

قیمت اصلی: 400,000 تومان بود.قیمت فعلی: 320,000 تومان.
هدف مولف از تالیف کتاب روان شناسی تربیتی فهرست وار به قرار زیر است : 1 - اطلاعاتی ارایه دهد که کامل , به روز و پژوهش مدار باشه 2 - توصیه هایی را برای کاربست در برداشته باشد که مستیقما بر پژوهش کلاسی استوار باشند 3 - به شما کمک کند تا آنچه را که در روان شناسی تربیتی آموخته اید به تدریس خود انتقال دهید 4 - برای خوانندگان جالب باشد , بنابراین سعی کرده ام این کتاب را به گونه ای بنویسم که وقتی آن را می خوانید تقریبا صدای دانش آموزان را بشنوید و بوی غذایی را که در کافه تریای مدرسه پخته می شود , احساس کنید.
سفارش:0
باقی مانده:1

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت