بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم
260,000 تومان
دیوید سداریس نویسنده و طنزپرداز مشهور آمریکایی است.
او بیشتر محبوبیت خود را مدیون داستانهای کوتاهی است که با برداشت از زندگی شخصیاش نوشته است.
کتاب «بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم» مجموعهای از همین داستانهاست که نویسنده با زبان طنز سعی دارد مسائل اجتماعی را تحلیل و تفسیر کند و آنها را در موقعیتی درشتتر به مخاطب نشان دهد.
داستانهای او علاوه بر اینکه میتوانند لبخند بر لبان خواننده بنشانند، ذهن او را به چالش میکشند و وادار به تفکر میکنند. سداریس از آن نویسندههاییاست که هم منتقدان آن را ستودهاند و هم خوانندگان دوستش دارند.
داستانهای او ممکن است در مورد هر چیزی باشند؛ از عادتهای شخصی خود و خانوادهاش گرفته تا شرکت کردن در یک مهمانی تولد یا فرهنگ و سیاست مردم آمریکا. دیوید سداریس با استفاده از فضای زندگی شخصی و شوخیهای زیرکانهاش که شاید گاه فهم آنها به زبان فارسی سخت باشد، ما را در موقعیتی قرار میدهد که بهراحتی میتوانیم با دیدگاه او نسبت به مسائل همذاتپنداری کنیم.
کتابی که پیش روی شماست، کتابی خواندنی است؛ اما دوسوم آخر آن چندین برابر بهتر و جذابتر از ابتدای کتاب است.
در بخشی از کتاب میخوانیم: «هر کس به عمرش حتا فقط چند دقیقه تلویزیون تماشا کرده باشد با چنین صحنهای آشناست: ماموری در یک حانه یا دفترکاری خیلی عادی را میزند، در باز میشود و مامور از کسی که هنوز دستگیره را در مشت دارد میخواهد تا خودش را معرفی کند. بعد به او میگوید: من از شما میخوام که همراه من بیاید.»
فقط 2 عدد در انبار موجود است
بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم
نویسنده |
دیوید سداریس
|
مترجم |
پیمان خاکسار
|
نوبت چاپ | 19 |
تعداد صفحات | 233 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | 1402 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
ادبیات
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786002291134
|
وزن | 0.0 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
جناب گورکن 1/ جناب گورکن و غافلگیری بزرگ
معرفی کتاب جناب گورکن 1 اثر لی هابز
يک شب باحال تر از باحال
معرفی کتاب یک شب باحال تر از باحال اثر اینگرید فاند کرکهوف
چهار چهارشنبه و یک کلاهگیس
معرفی کتاب چهار چهارشنبه و یک کلاه گیس
مجموعهای از 11 داستان کوتاه به قلم بهاره رهنما، بازیگر سینما و تلویزیون! داستانهای کتاب چهار چهارشنبه و یک کلاه گیس عمدتاً فضایی زنانه دارند و بین سالهای دههی هفتاد و هشتاد شمسی تألیف شدهاند و در این مجموعه گرد آمدهاند.دربارهی کتاب چهار چهارشنبه و یک کلاه گیس:
زنی که فال میگیرد در موقعیت هولناکی قرار دارد، دختری از مادرش میگوید و از خانوادهای که اخلاقی خاص دارند، پسری از احساساتش نسبت به پدر و مادرش پرده برمیدارد، پیشخدمت رستورانی از دختری میگوید که هر روز به رستورانش میرود، و اینها و بیشتر از اینها داستانهای کتاب چهار چهارشنبه و یک کلاه گیس را تشکیل میدهند. بهاره رهنما در 11 داستان این مجموعه که عموماً حالوهوایی زنانه دارند و راوی آنها اولشخص است، از انسانهایی میگوید که هر کدام در جهان کوچک خود دغدغهای دارند و درگیر دلمشغولیهای بیپایان خود هستند. داستانهای کوتاه کتاب چهار چهارشنبه و یک کلاه گیس با اینکه هر یک در فضایی متفاوت میگذرند، نقطهی اشتراکی دارند که آنها را تبدیل به مجموعهای خواندنی میکند که مخاطب را با خود همراه میکند و احساساتی مشابه هر یک از شخصیتها را در او برمیانگیزد.کتاب چهار چهارشنبه و یک کلاه گیس برای چه کسانی مناسب است؟
اگر علاقه دارید مجموعهای از داستانهای کوتاه را به قلم یکی از بازیگران ایرانی بخوانید، کتاب حاضر مناسب شماست.با بهاره رهنما بیشتر آشنا شویم:
نویسندهی کتاب حاضر شهرتش را مرهون کار در عرصهی سینما و تلویزیون است. بهاره رهنما که بیشتر بهخاطر بازیگری شناخته میشود، چندین کتاب شعر و داستان نیز منتشر کرده که از جملهی آنها میتوان به «زن باران»، «مالیخولیای محبوب من» و «پای به جاده زدن» اشاره کرد.در بخشی از کتاب چهار چهارشنبه و یک کلاه گیس میخوانیم:
چشمهایت برق میزند، اما به روی خودت نمیآوری، وسایلت را جمع میکنی و مانتویت را به تن میکشی، خودت را از تکوتا نمیاندازی و میگویی: «آره، برم بچهم الان میآد خونه، تا من نباشم غذای درست و حسابی نمیخوره.» طبق معمول وسط زمین و هوا میگویی: «خداحافظ»، و توی راهپله داد میزنی: «بهت زنگ میزنم.» به دویدنت که هنوز دخترانه است سمت ماشینِ سعید نگاه میکنم. جملهی سعید هنوز توی گوشم است: «تا آخر دنیا عاشقتم، بگو خانومکوچولوی دیوونهی من بیاد پایین.» سرم گیج میرود و میخواهم همهی وجودم را عُق بزنم. سعید دارد در ماشین را برای تو باز میکند. با موهای کوتاهش شبیه سعید سالهای دبیرستان شده. تو به او لبخند میزنی، یاد خوابم میافتم؛ من و تو و سعید و یک بیبی گشنیز گندهی مقوایی بدقواره... ترشی مایع معده دهانم را پر میکند. میدوم سمت دستشویی. پشت صدای شیر آب و عق زدنم، صدای صاحبخانهام را میشنوم که غر میزند باز اجارهی خانهام عقب افتاده!فهرست مطالب کتاب
تو خفه میشی یا من؟ گروه اکثریت تصمیم مثل همیشه ماما عاشق لاک قرمز بود اسب شمسالعماره بَزَک زانتیای سیاه روبهرو چهار چهارشنبه و یک کلاهگیسسفر زمستاني
معرفی کتاب سفر زمستانی
یک کمدی سیاه جذاب!... کتاب سفر زمستانی اثر املی نوتومب داستان مرد جوان پریشانی است که تصمیم گرفته بدون هیچ انگیزهی جنایی یا تروریستی هواپیمایی را در فرودگاه پاریس بدزد و به برج ایفل بکوبد. نوزدهمین اثر نوتومب، رمانی کوتاه با روایتی جذاب، قصهای پرکشش و شخصیتهایی عجیب و منحصربهفرد است.دربارهی کتاب سفر زمستانی
مردی جوان در فرودگاهی در پاریس منتظر است سوار هواپیما شود، آن را برُباید و با تمام مسافرانش به برج ایفل بکوبد. او که زوییل نام دارد و بهاندازهی اسمش عجیبوغریب است، هیچ انگیزهی سیاسی، جنایی یا تروریستیای پشت کارش ندارد. او حین عبور از گیت و سوارشدن به هواپیما زندگیاش را مرور میکند تا انگیزهی فاجعهای که قرار است رقم بزند، لااقل برای خودش شفاف شود. شغل زوییل بررسی وضعیت برق یا گاز و تأسیسات ساختمانهاست و باید به خانهها سر بزند و شرایطشان را وارسی کند. در یکی از این بازرسیها به خانهای میرود که دو دختر جوان ساکنش هستند. این دو کاملاً با هم فرق دارند: یکی از آنها دختری زیبا و سرزنده است و دیگری زنی دیوانه و زشت. زوییل عاشق دختر زیبا میشود ولی این دو زن رابطهی عجیبی با هم دارند و همیشه با هم هستند. زوییل علیرغم تلاشش نمیتواند از هم جدایشان کند... سفر زمستانی (The Winter Journey) نوزدهمین رمان املی نوتومب (Amelie Nothomb)، نویسندهی پرکار بلژیکی است که در سال 2009 منتشر شده. او هرسال حتماً یک رمان منتشر میکند و طرفدارانش همیشه منتظر کتاب جدیدش هستند. در این رمان، همانطور که شرح دادیم، او داستان مرد شوریدهای را بازگو میکند که اتفاقات غریبی که برایش رخداده باعث شده تصمیم بگیرد دستبهکاری فاجعهبار بزند. داستان بهصورت اولشخص و از زبان زوییل روایت میشود. او از زمان حضور در فرودگاه و آماده شدن برای پرواز شروع به صحبت در مورد زندگیاش میکند و هر آنچه از کودکی بر سرش آمده را میگوید. اما ماجرای اصلی داستان آشنایی او با دو زن و عشق او نسبت به یکی از آنهاست. قصهی عاشقانهای نامتعارف که او را به جنون میکشاند. کتاب سفر زمستانی رمانی کوتاه محسوب میشود و خیلی سریع داستانش را تعریف میکند. املی نوتومب راوی چیرهدستی است و بدون اضافهگویی و حاشیه رفتن، داستان کمدی سیاه و خوشخوانی ارائه میدهد. شخصیتهای او باوجود منحصربهفرد بودنشان قابلدرک هستند و میتوان با آنها ارتباط برقرار کرد. آدمها این داستان، از خانواده گرفته تا آدمهای پیرامون زوییل، همگی بهنوعی دیوانه هستند و دیوانگی و نامتعارف بودن صفت مشترک همهی آنهاست زوییل در میان آنها چارهای ندارد، جز اینکه خودش همدست به جنونآمیزترین کار ممکن بزند. عنوان رمان به قطعهی موسیقی سفر زمستانی (به آلمانی: Winterreise) ساختهی فرانتس شوبرت ارجاع میدهد. زوییل برای اینکه بر ترسش در هنگام هواپیماربایی غلبه کند دائماً به این سیکل آوازی فکر میکند. املی نوتومب نه فقط در کشورهای فرانسوی زبان که در دنیا هم نویسندهی محبوبی بهحساب میآید و کتابهایش تا حالا به بیش از چهل زبان ترجمهشدهاند. او در ایران هم مشتاقان زیادی دارد. ترجمهی فارسی رمان سفر زمستانی او را بنفشه فریسآبادی به انجام رسانده و نشر چشمه منتشر کرده است.ملوي
در بخشی از کتاب ملوی میخوانیم
آشپزخانه از دور انگار در تاریکی فرورفته بود. و از جهتی چنین بود. اما از جهتی دیگر چنین نبود. چون چشمانم را که به شیشهی پنجره چسباندم نوری ملایم و مایل به قرمز دیدم که نمیتوانست از اجاق باشد، چون اجاق نداشتم، فقط یک گاز ساده داشتم. بگوییم یک اجاق، اما یک اجاقگاز. یعنی در آشپزخانه یک اجاق واقعی هم بود، اما خراب. متأسفم، اما همین است، در خانهای که یک اجاقگاز نداشته باشد احساس راحتی نمیکنم. شبها، وقتی پاورچینپاورچین رفتنم را متوقف میکنم، دلم میخواهد بروم سمت شیشه، چه روشن باشد چه تاریک، و داخل اتاق را نگاه کنم، ببینم چه خبر است. صورتم را با دستانم میپوشانم و از لای انگشتانم با دقت نگاه میکنم. چندتایی همسایه را به همین شکل ترساندهام. دستپاچه بیرون میآید، کسی را نمیبیند. آن وقت از تاریکیشان تاریکترین اتاقها در برابرم پدیدار میشود، گویی هنوز توأم با چابکی روزِ ناپدیدشده یا نوری که دمی پیش خاموش شده، شاید به دلایلی که هر قدر دربارهشان کمتر گفته شود بهتر است. اما شفق در آشپزخانه از جنسی دیگر بود و از چراغخواب میآمد با دودکش سرخ که، در اتاق مارتا، دیواربهدیوار آشپزخانه، مدام میسوخت پای مریم عذرای کوچک که روی چوب کندهکاری شده بود، آویخته بر دیوار. مارتا که از تابخوردن خسته شده بود آمده بود تو و بر تختخوابش دراز کشیده بود، درِ اتاقش را باز گذاشته بود تا کوچکترین صداهای خانه را از دست ندهد. اما شاید خوابش برده بود. دوباره رفتم طبقهی بالا. پشت درِ اتاق پسرم ایستادم. دولا شدم و گوشم را به سوراخ کلید چسباندم. برخی چشمشان را میچسبانند، من گوشم را، به سوراخ کلیدها. چیزی نمیشنیدم، در کمال تعجب. چون پسرم موقع خواب سروصدا میکرد، با دهان باز. خیلی مراقب بودم در را باز نکنم. چون این سکوت ماهیتی داشت که ذهنم را مشغول میکرد، تا مدتی کوتاه. به اتاقم رفتم.منطق الطیر
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هنر مفهومی و دستساخته
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-تاریخ هستی شناسی هنر
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ژاک لکان
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-سعادت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بدنآگاهی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ اخلاق کانت
آدمکش کور
دانشنامه فلسفه استنفورد 3: شاخهها و مکتبها
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٧٣٥ |
سال نشر | ١٤٠١ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
قطع | رقعی |
وزن | ٨٩٧ |
شابک | ٦ -٣٩٠-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.