

بايگاني و تن (2 جستار در جامعهشناسي تاريخي عكاسي)
40,000 تومان
در این کتاب بايگاني و تن (2 جستار در جامعهشناسي تاريخي عكاسي)”: سكولا در دو جستار اين كتاب، به نامهاي’بازخواني يك بايگاني: عكاسي در ميانهي كار و سرمايه’ و ‘بايگاني و تن’، از منظر جامعهشناسي تاريخي مفهوم و كاركرد اجتماعي و تاريخي يك مقولهي بنيادين گفتمان عكاسي يعني بايگاني را وارسي ميكند. در جستار نخست، با اشاره به بايگاني عكسهاي يك عكاس تجاري، چهارچوبي مفهومي براي بايگاني به دست ميدهد، انواع بايگانيها را هم در شكل مصداقيشان و هم در شيوهي تكوينشان توضيح ميدهد، و نقش بايگاني را در درك رابطهي ميان فرهنگ عكاسي و حيات اقتصادي روشن ميكند. ]…[ او در جستار مفصلترِ ‘بايگاني و تن’ بايگانيهاي تاريخيِ سدهي نوزدهم در حوزهي عكاسيِ جنايي و قضايي را با كندوكاوي دقيق و جزءنگرانه بازبيني ميكند. بر اين اساس، وي نشان ميدهد چهگونه عكاسي بههمراه علوم مدرن، از جمله جرمشناسي، پزشكي، روانشناسي و انسانشناسي، تن مادي و هويت اجتماعيِ انسان مدرن را به نظم و قالب در ميآورد و …” (از مقدمهي مترجم)
فقط 1 عدد در انبار موجود است
طرحوارههای شناختی و باورهای بنیادین
نویسنده |
|
|
مترجم |
|
|
نوبت چاپ | 3 | |
تعداد صفحات | 136 | |
نوع جلد |
شومیز
|
|
قطع |
رقعي
|
|
سال نشر | 1400 | |
سال چاپ اول | 1400 | |
موضوع |
|
|
نوع کاغذ | ——- | |
وزن | 140گرم | |
شابک |
9786009640362
|
وزن | 0.140 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Atta.Afroozeh
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
30 روز با پیامبر(ص) جلد 7، سواران کوه احد
پیامبران (جلد 14) – شعیب(ع)
روشهاي تحقيق در علوم رفتاري
در کتاب روشهاي تحقيق در علوم رفتاري: براي كسب دانش و مهارتهاي لازم در روش تحقيق در علوم رفتاري، دانشجو بايد علاوه بر آشنا شدن با روش علمي، بر دانش و مهارتهاي مربوط به مراحل تدوين يك طرح تحقيق، نحوهي اجرا و چگونگي تحليل دادههاي حاصل از آن نيز تسلط يابد. مراحل يادشده به عنوان چارچوب اساسي براي عرضهي مطالب در اين كتاب در نظر گرفته شده است. كتاب از چهار بخش تشكيل شده است: بخش اول به چگونگي صورتبنديِ گزارههاي تحقيق ميپردازد، بخش دوم از چگونگي گردآوريِ دادهها سخن ميگويد، بخش سوم به تحليل دادهها اختصاص دارد، و بخش چهارم به بحث دربارهي اطلاعرسانيِ پژوهشي ميپردازد.
داستانهای قدیمی از کاستیا لا بیهخا
روزي که روستا را ترک گفتم، دوقلوها کنار هم روي تختخواب آهني خوابيده بودند. وقتِ بوسه بر پيشاني آنها، نگاه کلارا را ديدم که بر من خيره بود، با يک چشم بسته و خواب و يک چشم کبود و مات. فنرهاي تخت، با نواي جيرجير ناشي از اندک خزيدن کلارا، انگار که واژهي خداحافظ را در ذهن من تکرار ميکردند. با پدر حرفي از رفتن نگفتم… نه خدانگهداري… نه نگاهي دستکم… فراموشام نميشد که گفته بود: «روزي که تصميم به رفتن گرفتي، فراموش کن پدري داري»، و من همين کار را کردم
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.