باگاردباز

62,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1

معرفی کتاب با گارد باز اثر حسین سناپور

«با گارد باز» مجموعه ای از بیست داستان کوتاه و خیلی کوتاه «حسین سناپور» .
در این مجموعه داستان هایی می خوانیم در مورد آدم های در حاشیه قرار گرفته: از تنهایی و خلوت یک شاعر گرفته تا رینگ بوکس یا خداحافظی زنی که برای اعدام می رود و همین طور آزادی یک زندانی سیاسی.
همین تنهایی و جدایی شاید مضمون اصلی داستان های این مجموعه باشند. تک افتادگی آدم ها و کنش عاطفی آن ها در برابر این تک افتادگی.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9789643621254 دسته: , , , , برچسب: ,
توضیحات

باگاردباز

نویسنده
حسین سناپور
مترجم
—–
نوبت چاپ 5
تعداد صفحات 144
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1401
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9789643621254
توضیحات تکمیلی
وزن 0.0 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “باگاردباز”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

آگوس و هیولاها 4/ جنگ جنگل

215,000 تومان
آگوس و هیولاها 4 جنگ جنگل هوپا مشخصات و خرید اینترنتی کتاب آگوس و هیولاها 4 جنگ جنگل هوپا شامل : توی افسانه‌ها آمده که سال‌های سال پیش، جن‌ها و پری‌های جنگل‌های اطرافمان به‌خاطر این سکه با هم درگیر شدند و آخرسر جنگی درگرفت که بهش می‌گویم جنگ جنگل. البته نیاز به گفتن نیست که این‌ها افسانه است، ولی خب داستانش تقریباً این‌جوری بود که... همه‌چیز از وقتی شروع شد که دقیقاً در یک لحظه، یک جن و یک پری سکه‌ای زرّین پیدا کردند که وسط جنگل می‌درخشید. جن و پری شروع کردند به جروبحث. کم‌کم کارشان بالا گرفت و آخرسر همه‌ی جن‌ها و پری‌های جنگل افتادند به جان هم و جنگ وحشتناکی را شروع کردند. سلام. من آگوس پیانولا هستم، همان دوستتان که توی اتاقی پر از هیولا زندگی می‌کند. آن هیولاهای طفلکی‌ را دکتر بروت بدجنس از کتاب هیولاها پرت کرده بیرون. ولی بدتر از همه این است که دکتر بروت و دستیارش، نپ، بدجور پیچیده‌اند به پر و پای ما؛ یک اردوی خشک‌وخالی هم نمی‌توانیم با خیال راحت برویم! حالا هم می‌خواهند بین جن‌ها و پری‌های وِردوریا جنگ راه بیندازند، آن ‌هم سرِ یک سکه‌ی طلای عهدِ بوق. ولی این بار چوله نشان می‌دهد که غیر اینکه استاد چاله‌کندن است، کارهای بزرگ دیگری هم از دستش ساخته است.
سفارش:0
باقی مانده:1

دستگاه گوارش

8,000 تومان

معرفی کتاب دستگاه گوارش

کتاب دستگاه گوارش رمانی کوتاه به قلم آیین نوروزی است که ماجرای عجیب سفر پدر و پسری به آلمان را بازگو می‌کند. آن‌ها به قصد جراحی پیوند عضو پدر به این سفر رفته‌اند.

درباره کتاب دستگاه گوارش:

پسری به همراه پدرش مشغول رانندگی در اتوبان است که پیش چشمانشان تصادفی بسیار هولناک و بزرگ اتفاق می‌افتد. این اتفاق به شدت بر روحیه آن‌ها تاثیر می‌گذارد، آن هم درست هنگامی که قرار است پدر را برای یک عمل پیوند خاص بر روی بخشی از لوله گوارشش به آلمان ببرند. آیین نوروزی که پیشتر به خاطر انتشار مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاهش توانسته بود جوایز معتبری را کسب کند، این بار در کتاب دستگاه گوارش دست به انتخاب موضوعی بدیع برای رمان کوتاهش زده است. عملی به نام پیوند مدفوع که قرار است بر روی روده‌ی کوچک در کشور آلمان انجام شود و پسری که پس از تجربه یک تصادف وحشتناک قرار است پدرش را برای این عمل به آلمان ببرد؛ اما به شدت تحت تاثیر فضای تصادف است و دچار سردرگمی می‌شود و دید تازه‌ای نسبت به جهان پیرامونش پیدا می‌کند. نویسنده این کتاب با بیانی روان و آمیخته با طنز پیچیدگی‌های روان آدمی را توصیف می‌کند و به نوعی تنهایی را ستایش می‌کند، او در نهایت انسان‌ها را به ماندن در جهانی که تحت سلطه ذهنشان است تشویق می‌کند.

کتاب دستگاه گوارش مناسب چه کسانی است؟

مطالعه این کتاب به کسانی که به رمان‌های کوتاه ایرانی با درونمایه‌های اجتماعی و طنز علاقه دارند، پیشنهاد می‌شود.

با آیین نوروزی بیشتر آشنا شویم:

او در سال 1369 متولد شد. آیین نوروزی در رشته‌ی زبان و ادبیات فارسی در مقطع کارشناسی از دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شده است و در حال حاضر دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد پژوهش هنر در دانشگاه هنر است. نوروزی در نوجوانی به نویسندگی علاقمند شد و در همان دوران چند ماهی در کلاس‌های نویسندگی شرکت کرد. هم‌چنین دوره‌ای شش ماهه را در کارگاه داستان‌نویسی آقای کوروش اسدی سپری کرد. او در حوزه داستان کوتاه جوایز معتبری را در سال‌های اخیر کسب کرده است.

در بخشی از کتاب دستگاه گوارش می‌خوانیم:

من در همه‌چیز به نظام سلسله‌مراتبی معتقدم، البته نه مدلِ هندی‌ها که می‌گویند اگر با یکی از طبقه‌ای دیگر بریزی روی هم باید کشته بشوی و از این چیزها. به‌نظر من جایگاهِ نود درصد آدم‌ها در تمام عمر ثابت می‌ماند و آن‌هایی هم که پیشرفت می‌کنند، آن‌قدرها از این قضیه خیر نمی‌برند. یک‌بار نشسته بودم توی پارک و به رفتار زن و مردی که روی نیمکت روبه‌رو بودند، نگاه می‌کردم. مرد حدوداً سی‌ساله بود و صورت آفتاب‌سوخته‌ای داشت و وسط سرش کچل شده بود. یک تی‌شرت آدیداس مشکی پوشیده بود که از شدت قلابی بودن، آدم را غمگین می‌کرد و یک شلوار کتان سفید. تقریباً مطمئنم از بین تمام آدم‌های توی پارک، هیچ‌کس حاضر نبود نگاهش را بیشتر از دو ثانیه روی این آدم نگه دارد. مسئله اصلاً منحصر به بدسلیقگی یا کچلی نبود. اگر لباس‌های دیوید بکام و آن یارو را هم باهم عوض می‌کردند، باز بکام بود که آدم‌حسابی به‌نظر می‌رسید و این یکی، فقط اُمل تازه‌به‌دوران‌رسیده‌ای بود که دست روزگار چندتا لباس خوب نصیبش کرده بود. بدبختی و میان‌مایگی آن‌قدر به خورد قیافه‌ی بعضی‌ها می‌رود که با هزار جور گریم هم از دور قابل‌تشخیص است.

من و دارو دسته ی راهزن‌ها 1: هفته ی دوم ژوئن دزدیده شدم!

80,000 تومان
انتشارات چشمه منتشر کرد: یادتان باشد که بدون شامه ی خوب، ظاهر مناسب و تحمل، کسی راهزن خوبی نمی شود! ویلیا هم این را می داند و از این نگران است که مجبور شود تابستانش را به جای آب نبات جویدن و در جاده ها تاختن و مسابقه دادن در اردوی کسالت آور ویلن زن ها بگذراند. او از تابستان قبلی با پیرات ها قرار گذاشته و حالا منتظر است که یک بار دیگر دزدیده شود! در خمیره ی داستان چیزی نو و تروتازه وجود دارد که باعث می شود آدم درباره ی آینده ی خانواده ی دیوانه ی راهزن ها کنجکاو شود. "روزنامه ی سِوِنسکا داگ بلادت"

دشمن

115,000 تومان

معرفی کتاب دشمن اثر دیوید کالی

داستانی کودکانه، جذاب و تامل برانگیز دشمن درباره ی دو سرباز دشمن است که تنها در گودال های مجزا گرفتار می شوند و برحسب توصیفات خشن و دروغی که دفترچه های راهنما در رابطه با دشمن ارائه داده اند، بی خبر از انسان بودن یکدیگر به نابودی حریف برای پایان دادن به جنگ فکر می کنند.
این کتاب با تصویرهای زیبا و دیدنی تصویرگری شده است. در بخشی از کتاب آمده است: " اینجا انگار بیابان است. بیابانی با دو گودال گودال‌هایی با دو سرباز سربازهایی با هم دشمن جنگ ادامه دارد..." کتاب دشمن، نوشته‌ی دیوید کالی کتابی است که شما را به فکر فرو می‌برد و در نهایت باعث می‌شود که درباره‌ی این موضوع فکر کنید:
چه کسی جنگ را شروع می‌کند؟ سرژ بلوک کتاب دشمن را تصویرگری کرده است و رضی هیرمندی آن را به فارسی ترجمه کرده است. این کتاب را نشر چشمه منتشر کرده است.
سفارش:0
باقی مانده:2

دست هاي کوچولو کف مي زنند

320,000 تومان

معرفی کتاب دست‌های کوچولو کف می‌زنند

کتاب دست‌های کوچولو کف می‌زنند نوشته‌ی دَن رودز رمانی جذاب و عجیب‌وغریب است. از همان شروع داستان که پیرمرد نگهبان موزه روی تختش عنکبوتی زنده را از گلویش به پایین قورت می‌دهد و یک دقیقه نگذشته، صدای خرناسش برمی‌گردد؛ می‌فهمیم که قرار است با داستانی متفاوت و جذاب سروکار داشته باشیم. این رمان که می‌تواند هم‌زمان در ژانرهای وحشت، کمدی، جنایی، درام، فانتزی، عاشقانه و حتی رئالیسم جادویی دسته‌بندی شود، از تحسین‌شده‌ترین کتاب‌های دهه‌ی اخیر جهان است.

درباره‌ی کتاب دست‌های کوچولو کف می‌زنند

دن رودز (Dan Rhodes) در کتاب دست‌های کوچولو کف می‌زنند (Little Hands Clapping) تلاش کرده رمانی بنویسد که شبیه رمان‌های دیگر نباشد و از همین رو با ژانرهای مختلفی در این داستان روبه‌رو هستیم: کمدی سیاه،، گوتیک، جنایی و ترسناک، درام، فانتزی و عاشقانه. برای نوشتن چنین رمانی، طبعاً باید سوژه‌ی داستان نیز منحصربه‌فرد باشد، و دن رودز از پس این کار نیز به‌خوبی برآمده است. دست‌های کوچولو کف می‌زنند درباره‌ی موزه‌ای عجیب‌وغریب در یکی از شهرهای آلمان است که کارکردش جلوگیری از خودکشی آدم‌هاست. نویسنده در شخصیت‌پردازی‌ها نیز بسیار خلاق عمل کرده و همه‌ی کاراکترهایش اعم از پیرمرد متصدی موزه با آن انگشت‌های باریک و چهره‌ی غریبش، زن وسواسی صاحب موزه، شوهر آدم‌خوارش، نظافت‌چی و...، به خلق داستانی متفاوت کمک کرده‌اند. دن رودز در ساختار کتاب دست‌های کوچولو کف می‌زنند، یک زمینه‌ی ازپیش‌تعیین‌شده را دنبال نمی‌کند و در هر فصل، داستانش را با رویدادهایی غیرقابل‌پیش‌بینی روایت می‌کند و در این مسیر ابایی هم ندارد که واقعیت و فانتزی را در هم بیامیزد و جهانی ویژه و یگانه خلق کند. از همین رو احتمالاً بسیار سخت است اگر بخواهیم بگوییم این کتاب درباره‌ی چیست! بااین‌همه، شاید بتوان این رمان را یک داستان عاشقانه و درعین‌حال، شورشی علیه بی‌اعتنایی آدم‌ها به یکدیگر قلمداد کرد. شاید اگر بخواهیم نمونه‌ی مشابهی برای ژانر کمدی سیاه این داستان در عالم سینما پیدا کنیم، فیلم «جایی برای پیرمردها نیست» اثر برادران کوئن، مثال مناسبی برای آن باشد؛ بااین‌حال، دست‌های کوچولو کف می‌زنند، چاشنی فانتزی را هم به این جهان واقعی کمیک اضافه می‌کند و جهان روایی خاص خود را می‌آفریند.

دست به دهان، گاه‌شماری شکست‌های نخستین

38,000 تومان

معرفی کتاب دست به دهان

کتاب دست به دهان، نوشته پل آستر است که با ترجمه بهرنگ رجبی منتشر شده است. این کتاب روایت‌های جذاب و کوتاهی است که انتشارات چشمه برای مخاطب منتشر کرده است.

درباره کتاب دست به دهان

کتاب دست به دهان از روایت‌های واقعی زندگی پل استر است. خاطراتِ جالب و جذابی از این نویسنده، درباره‌ی زمانی که هنوز نویسنده  مشهوری نشده بود و به هر دری می زند تا کتابی چاپ کند و پولی به دست آورد و زنده بماند و زندگی کند. او کارهای بسیار متفاوتی را امتحان می‌کند از کارگری روی نفت‌کش تا مشارکت در پروژه‌های فیلم‌سازی یا ترجمه‌ی قانون اساسی ویتنام و … تا این که در نهایت پس از افت و خیزهای فراوان نویسنده می‌شود.

خواندن این کتاب تصویر متفاوتی از آستر و زندگی‌اش به خواننده می‌دهد.

خواندن کتاب دست به دهان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب دست به دهان

من حتا پیش از آن‌که بروم تو آمده بودم بیرون. پا به نوجوانی که گذاشتم دیگر به این نتیجه رسیده بودم که دنیای تجارت باید بی‌لطفِ حضورِ من روزگارش را بگذراند. آن‌موقع شاید بدترین حالم را داشتم، تحمّل‌ناپذیرترین حالم را، پریشان‌ترین حالم را. در آتشِ اشتیاقِ ایده‌آلیسمی نویافته می‌سوختم، و جدّیت‌های کمالی که پی‌اش بودم تبدیلم کرده بود به زاهدِ کوچولویی تحتِ کارآموزی. ظواهر بیرونی ثروت زده‌ام کرده بود، و هر نشانه‌ای از تظاهر را که پدر و مادرم به خانه می‌آوردند تحقیر می‌کردم. زندگی منصف نبود. بالاخره این حالی‌ام شده بود، و از آن‌جا که کشف خودم بود با تمامِ نیروی نهفته در یک کشف هم بهم ضربه زد. همچنان که ماه‌ها می‌گذشتند تطبیق دادن خوشبختی خودم با بدبختی بسیاری آدم‌های دیگر برایم سخت‌تر و سخت‌تر می‌شد. من چه کرده بودم که درخورِ آسایش و امتیازاتی باشم که بر سرم باریده بود؟ پدرم استطاعتش را داشت ــ همین ــ و این‌که او و مادرم سر پول باهم دعوا می‌کردند یا نمی‌کردند در مقایسه با این حقیقت که پیش از هر چیز آن‌ها پول داشتند که سرش دعوا کنند اهمیتِ اندکی داشت. هربار که مجبور بودم سوار اتومبیلِ خانوادگی‌مان شوم شرمسار می‌شدم ــ اتومبیلی آن‌همه پُرجلا و نو و گران، که چنان به‌وضوح دعوتی بود از جهان تا تحسین کند اوضاعِ ما چه‌قدر روبه‌راه است. همدلی من اما به‌تمامی با ستمدیده‌ها بود، با ندارها، با پایین‌دستی‌های نظمِ اجتماعی؛ و چنان اتومبیلی مرا از شرم سرشار می‌کرد ــ نه‌فقط شرم از خودم، بلکه از زندگی کردن در دنیایی که اجازه می‌داد چنین اتفاقاتی هم بیفتد. اولین شغل‌هایم حساب نیستند. پدر و مادرم هنوز به‌لحاظ مالی حمایتم می‌کردند و هیچ الزامی نداشتم روی پای خودم بایستم یا در دخل‌وخرجِ خانه سهمی داشته باشم. بنابراین فشاری نبود، و فشاری که نباشد هیچ‌وقت هیچ‌چیزِ مهمی هم نمی‌تواند به خطر بیفتد. از داشتنِ پولی که درمی‌آوردم خوشحال بودم اما هیچ‌وقت لازم نبود برای الزاماتِ معیشتی خرجش کنم، هیچ‌وقت لازم نبود نگران غذای سفره یا عقب افتادن اجاره باشم. این مشکلات بعدتر می‌آمدند سراغم. الان صرفاً بچه‌دبیرستانی‌یی بودم پی یک جفت بال، تا از آن‌جایی که بودم ببَرَدم.