با عشقی بزرگ

18,000 تومان

آلبا د سس پدس رمان‌نویس ایتالیایی نماینده‌ای از زنان نسل خود است . موضوع مشترک همه آثار این نویسنده به نوعی زن ایتالیایی سال‌های میانی قرن بیستم است و این سال‌ها جنگ جهانی دوم و چندین سال پس از آن را در بر می‌گیرد . کشمکش پنهان و آشکار زنان این آثار با فضای عاطفی ناهمگون زندگی خانوادگی و زندگی اجتماعی و سرانجام شکست یا پیروزی ، یکی از جذابیت‌های درونمایه‌ای رمان‌های پدس است . آلبا د سس پدس طرح اولیه این کتاب را در سال ١٩٣٩ با عنوان «رمان کوبایی» نوشت ولی نوشتن آن را در دهه هفتاد آغاز کرد و عنوان آن را هم «جزیره» گذاشت . در سال ١٩٧٧ در ملاقاتی با فیدل کاسترو در کوبا از او سئوال می‌کند چطور توانسته در آن مدت کوتاه آن همه کارهای مفید برای کوبا انجام دهد . کاسترو هم در جوابش می‌گوید : «با عشقی بزرگ» .

آلبا نیز از آن جمله الهام می‌گیرد و عنوان قطعی کتاب خود را «با عشقی بزرگ» می‌گذارد . این کتاب متأسفانه به دلیل مرگ نابهنگام نویسنده نیمه تمام می‌ماند . کتابهای زیادی تا کنون از این بانوی نویسنده ایتالیایی منتشر شده است. داستانهایی همچون «عذاب وجدان» ، «درخت تلخ» ، «عروسک فرنگی» ، «تازه عروس» ، «هیچ یک از آن‌‌ها باز نمی‌گردد » و «یک دسته گل بنفشه» که همگی آنها را بهمن فرزانه به فارسی ترجمه کرده است . کتاب «با عشقی بزرگ» با تصاویری دیدنی از «آلبا دِ سس پدس» در ٨٨ صفحه راهی بازار نشر شده است .

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

با عشقی بزرگ

نویسنده
آلبا د سس‌ پدس‌
مترجم
بهمن فرزانه
نوبت چاپ ٣
تعداد صفحات ١١٢
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٤٠٠
سال چاپ اول ١٣٩١
موضوع
داستان‌های کوبایی
نوع کاغذ بالکی
وزن ٢٣٤ گرم
شابک
9789643119775
توضیحات تکمیلی
وزن 0.234 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “با عشقی بزرگ”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

مرد بزرگ

13,000 تومان
رمان مرد بزرگ درباره مردی نوشته شده است که به اختیار خود ، جدا و مستقل از مابقی جهان هنر زندگی می‌کرد . او با سیاست و جنبش ضد جنگ نیز هیچ میانه‌ای نداشت .
نیویورک تایمز در ٩ اوت سال ٢٠٠١ می‌نویسد :    « آسکر فلد من » نقاشی‌های جسورانه و خلاقانه‌ای می‌کشد . آثار او از جمله تحسین‌شده‌ترین و موثرترین آثار هنری سال‌های اخیر بوده‌اند . این نقاش هنرمند در هفتم اوت ، در آپارتمانش که چند دهه به همراه همسر و پسرش در آن زندگی کرده بود به دلیل حمله قلبی می‌میرد . فلدمن هنگام مرگ هفتاد و هشت ساله بود . آقای فلدمن تا آخرین لحظه زندگی‌اش هنرمندی متعهد و قابل بود . آثارش را اغلب موزه‌ها و گالری‌ها به نمایش می‌گذارند . نخستین و تنها سوژه این نقاش بزرگ انسان بود . چرا که معتقد بود انسان جلوه غایی حقیقت و زیبایی است . حقیقت در همه ابعاد آن از جمله ترس و مرگ و همین‌طور زیبایی . در هر صدف زیبایی که روی ساحل است ، موجودی مرده و متعفن هست و از بسیاری جهات مسئله همین است . رمان مرد بزرگ درباره مردی نوشته شده است که به اختیار خود ، جدا و مستقل از مابقی جهان هنر زندگی می‌کرد . او با سیاست و جنبش ضد جنگ نیز هیچ میانه‌ای نداشت . کتاب « مرد بزرگ » در ٣٠٤ صفحه راهی بازار نشر شده است .

فرهنگ بر و بچه های ترون

22,000 تومان
"زبان تهرانی زبانی است جذاب، شیرین و همه پسندو همه گیر که در این شصت هفتاد سال اخیر به همه جا نفوذ کرده است و در آینده نیز به نفوذش ادامه خواهد داد و به همه جا سرک می کشد اگر این حرکت تداوم خود را حفظ کند که می کند شاید صد الی صدو پنجاه سال آینده زبان تهرانی جایگزین سایر لهجه ها شود. اما خود بچه های تهران آن هنگام دیگر نیستند که برپایی امپراتوری زبانشان را جشن بگیرند. پس برای جمع آوری فرهنگ بر و بچه های ترون به یاری حافظه ام متکی بوده ام و گپ زدن با بچه محله های هم سن و سالم و بچه های اصیل تهران و یادداشت کردن نکاتی که در گفته هایشان می یافتم و امیدوارم که با این کار کمی از دینم را به زادگاهم ادا کرده باشم. مرتضی احمدی

دیوانه‌ای بالای بام

85,000 تومان
همه اهل محل خبردار شده بودند: «یه دیوونه رفته روی هره‌ی پشت‌بوم وایستاده!» کوچه پر از آدم‌هایی شده بود که برای تماشای دیوانه آمده بودند. پلیس‌ها اول از کلانتری، بعد هم از مرکز سر رسیدند. پشت سرشان مأمورهای آتش‌نشانی آمدند. مادرِ دیوانه‌ای که رفته بود بالای پشت‌بام التماس کنان می‌گفت: «پسرم، عزیزم، بیا پایین... قربونت برم... یالله قند و عسلم، بیا پایین!» دیوانه می‌گفت: «منو کدخدا کنین تا بیام پایین، اگه کدخدا نکنین خودمو از این بالا پرت می‌کنم پایین!» مأمورهای آتش‌نشانی زود برزنت نجات را باز کردند تا اگر دیوانه خودش را پایین انداخت، بتوانند بگیرندش. نُه مأمور آتش‌نشانی از بس با برزنت نجات دور آپارتمان گشته بودند، خیس عرق شده بودند.» عزیز نسین (١٩١٥-١٩٩٥) نویسندگی را از سال ١٩٤٥ با مقاله نویسی در مجلات شروع کرد و نوشتن را تا پایان عمر ادامه داد. حاصل این سال‌ها ده‌ها عنوان کتاب در زمینه‌های داستان و رمان و نمایشنامه و شعر و داستان کودک و خاطرات است. او ٢٣ جایزه معتبر ملی و بین‌المللی (اکثراً در زمینه طنز) برده و آثارش به بیشتر زبان‌ها ترجمه شده است. مجموعه حاضر گزیده‌ای است از بهترین داستان‌های طنز عزیز نسین که مترجم آنها را از کل آثارش انتخاب و ترجمه کرده است.

خون خواهی

95,000 تومان
خون‌خواهی داستان احمد است و ترس‌هایش. سرگشتگی‌ها و تردید‌هایش. داستان انتظار و رسیدن وقتی که دیگر دیر شده باشد. داستان تردید و شک به همۀ باورها و اصول ترتیبی فرهنگی و عرفی. خون‌خواهی داستان برادرهایی است از ایران و برادرهایی از عراق. داستان برادرکشی بر سر اعتقاد. حقانیت آتش گشودن بر هم‌خون و هم‌دین. خون‌خواهی داستان پیروزی عشق است بر جنگ. جنگ‌ها تمام می‌شوند و نقطۀ پایان هرجنگی‌، تنها عشق است. باید زنی از یک‌سوی جبهه و مردی از سوی دیگرِ جبهه به هم بپیوندند، پسرانی دورگه پا بر خاک بگذارند، رشد کنند، مرد شوند، و جنگ‌ها را چیزی جز این خاتمه نمی‌دهد؛ آن‌گاه که در ازای خونِ ریخته، خونی تازه در رگ مولودی بی‌طرف بجوشد. خون‌خواهی داستان بتی و لیلا و مونیکا و باقی زن‌هایی است که سرنوشت جنگ‌ها را در دست دارند.

داستان اضطراب من

45,000 تومان
کتاب روایتگر زندگی زنی میانسال است که به‌ناگاه دنیایش زیرورو می‌شود. او، که در فرایند مواجهه با بیماری‌اش است، دردمندانه عشق، ترس‌ها، ناکامی‌ها و سرخوردگی‌هایش را واکاوی می‌کند. داریا بینیاردی در داستان اضطراب من به‌خوبی تنش‌های قهرمان داستان را که نویسنده‌ای پریشان‌احوال و مضطرب است به تصویر کشیده و با توجه به تجربۀ زیستۀ خود فرایند درمان و تلاطم‌های روحی او را گیرا و پرکشش روایت می‌کند.    داستان اضطراب من مخاطب را با خود همراه می‌کند تا با رنج شخصیت اصلی همراه و با ترس‌های او مواجه شود و او را آماده می‌کند تا شجاعانه هر آنچه را تاکنون پس می‌زده بپذیرد و شاید بیش از هر چیز مخاطب را همچون لئا به پویشی دوباره در خویشتنِ خویش فرا می‌خواند.

تک‌ خشت‌و چند داستان‌ دیگر

8,000 تومان
آن‌ طور که‌ پیداست‌ اولین‌ کسی‌ که‌ زال‌ را توی‌ خانه‌ سید دیده‌، همان‌ زنِ صیغه‌ای‌ بوده‌ که‌ از بس‌ با ناخن‌ها پوست‌ صورت‌ و سینه‌اش‌ را کنده‌ حالا دست‌هایش‌ را بسته‌اند. صبح‌ که‌ می‌رود به‌ عادت‌ هر روز تا غذایی‌ چیزی‌ درست‌ کند، برعکس‌ هر روز درِ خانه‌ را بسته‌ می‌بیند. در که‌ می‌زند به‌ جای‌ سید زال‌ را می‌بیند.