بررسی و تحلیل سبک شخصی مولانا در غزلیات شمس

1,900 تومان

این کتاب برای دانشجویان رشته زبان و ادبیات فارسی در مقطع کارشناسی به عنوان منبع کمکی درس «غزلیات شمس» به ارزش 2 واحد تدوین شده است.

فهرست:
مقدمه
فصل اول: سبک شخصی
فصل دوم: سطح فکری دیوان شمس
1-2 شادی‌گرایی و غم‌ستیزی
2-2 عرفان حماسی و حماسه عرفانی
3-2 حقیقت‌نمایی
4-2 وحدت وجود
5-2 مرگ‌ستایی
6-2 خاموشی
فصل سوم: سطح زبانی دیوان شمس
1ـ3 سطح آوایی یا سبک‌شناسی آواهای دیوان شمس
2ـ3 سطح لغوی یا سبک‌شناسی واژه‌های دیوان شمس
3ـ3 سطح نحوی دیوان شمس
فصل چهارم: سطح ادبی دیوان شمس
1-4 نمادگرایی
2-4 جاندار انگاری یا تشخیص
3-4 گستردگی صور خیال عامیانه و وجه شبه‌های عارفانه
4-4 تصاویر پارادوکسی یا متناقض‌نما
5-4 کثرت تلمیح نتیجه‌گیری

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

بررسی و تحلیل سبک شخصی

نویسنده
شادروان دکتر علی حسین پور چافی
مترجم
——-
نوبت چاپ 2
تعداد صفحات 216
نوع جلد شومیز
قطع وزیری
سال نشر 1386
سال چاپ اول ——
موضوع
مطالعات ادبی
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9789645301086
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.0 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “بررسی و تحلیل سبک شخصی مولانا در غزلیات شمس”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

الیاف شناسی

70,000 تومان
چکیده:
کشور ما پیشینه تاریخی غنی‌ای در زمینه فرش دارد و امروزه نیز یکی از مهم‌ترین تولید‌کنندگان فرش دستباف در دنیا به شمار می‌رود. در چند دهه اخیر، صنعت فرش به یک علم تبدیل شده و طبعاً با رویکردی علمی مورد توجه قرار گرفته است؛ به طوری که می‌توان آن را به صورت یک رشته تحصیلی در هنرستان‌ها و آموزشکده‌های فنی و دانشگاه‌های مختلف انتخاب کرد. نگارنده به دلیل کمبود منابع علمی در این رشته نوپا و اینکه منابع موجود برای تدریس دروس تخصصی رشته فرش، گاهی بسیار قدیمی و گاهی بسیار تخصصی و پیچیده‌اند، اقدام به تدوین آن کرده است. از جمله این دروس می‌توان به درس «علوم الیاف» اشاره کرد که دانشجویان رشته فرش نیاز دارند اطلاعات گسترده‌ای از انواع الیاف و کاربرد آنها در صنعت فرش کسب کنند، اما به مباحث پیچیده الیاف که در حد رشته‌های مهندسی نساجی است، نیازی ندارند. در این کتاب سعی شده است به این نیاز پاسخ داده شود.از این کتاب علاوه بر دانشجویان رشته فرش، دانشجویان سال‌های اول کارشناسی رشته مهندسی نساجی و همچنین دانشجویان رشته فرش دانشگاه علمی و کاربردی و هنرجویان رشته فرش نیز می‌توانند استفاده کنند.

توضیحات:

این کتاب برای دانشجویان رشته هنر (گرایش فرش) در مقطع کارشناسی به عنوان منبع اصلی درس «علوم الیاف و آزمایشگاه» به ارزش 3 واحد تدوین شده است.

فهرست:

پیشگفتار فصل اول: ویژگیهای الیاف فصل دوم: الیاف حیوانی (پشم) فصل سوم: ابریشم فصل چهارم: الیاف سلولزیژ فصل پنجم: الیاف بشر ساخت فصل ششم: آزمایشگاه الیاف‌شناسی منابع و مآخذ واژه‌نامه

سفارش:0
باقی مانده:1

از پشت میز عدلیه: خاطرات طنز یک قاضی دادگستری

18,000 تومان
هر شغلی خوشی‌ها و مصایب خودش را دارد. آن‌چه افراد تجربه می‌کنند یکسان است و تفاوتی نمی‌کند در بیمارستان باشد یا در دادگاه. بسیاری از این مسائل هم فقط برای خنداندن بشر آفریده شده است. با وجود این به نظر نمی‌رسد که در دادگاه و دادسرا و نزد قاضی چندان جایی برای این‌گونه ماجراها باشد. اما در آن‌جا نیز لحظات خوشی خواهیم یافت اگر به دنبال دیدن و تجربه کردن و آفریدن خنده باشیم. از پشت میز عدلیه خاطرات طنز یک قاضی دادگستری است. مشخص است که موضوع خنده هم جرم و مجرم و خواهان و خوانده است و خلاف‌کاری و دروغ، یا هر شر دیگری در این میان حرف اول و آخر را می‌زند. در لابه‌لای این خاطرات پرونده‌هایی مرور می‌شود که ما هر روز و در هر جایی می‌شنویم و به آن می‌خندیم اما باور نمی‌کنیم که راوی آن قاضی باشد. اما راوی قاضی این مجموعه‌داستان در میان همه‌ی مشکلات کاری‌اش لحظاتی یافته است که مضحک و کمیک و خنده‌آور است، خواه موضوع پرونده باشد و خواه رفتار دو طرف پرونده یا دفاعیات متهم. آن تصوری که ما از قاضی داریم بسیار متفاوت است با راوی این رمان که همه‌ی روز را بی‌قرار نشسته و در ماده‌های قانون و نامه‌های اداری غرق شده است تا سرانجام موضوعی خنده‌دار رخ بنماید و همه‌ی آن ملال‌ها را از بین ببرد

چاپلین به روایت بازن

110,000 تومان
چارلی چاپلین مشهورترین سینماگر جهان است؛ اما آثارش این بخت را نداشتند تا در جایگاه رازآمیزترین آثار تاریخ سینما قرار گیرند. در طول سال‌های پیش از اختراع صدا، مردم سراسر دنیا، به‌ویژه نویسندگان و روشنفکران، روی خوشی به سینما نشان نمی‌دادند و به دیده‌ی تحقیر نگاهش می‌کردند و چیزی در آن نمی‌دیدند جز جذابیتی بازارپسند و هنری حقیر. برای آن‌ها فقط یک استثنا به نام چارلی چاپلین وجود داشت که به دیده‌ی اغماض نگاهش می‌کردند. البته این بحث‌وجدل‌ها ربطی به مردم کوچه‌وبازار نداشت؛ مردم با شورواشتیاقی وصف‌ناپذیر که امروز حتا نمی‌توان تصورش را کرد، در واپسین روزهای جنگ جهانی اول، چاپلین را به محبوب‌ترین مرد دنیا تبدیل کردند. مجموعه‌آثار چاپلین مثل موم در دست آندره بازَن بود و بهتر از هر کسی درباره‌ی چاپلین حرف می‌زد و دیالکتیک گیج‌کننده‌اش همیشه با شوخی همراه می‌شد. «هرگز در برابر موقعیت ویژه‌ی منظورشده برای چارلی چاپلین در تاریخ سینما قد علم نمی‌کنم.» فرانسوآ تروفو
سفارش:0
باقی مانده:1

جنگولک‌بازی‌های جناب تام 3/ جناب تام به مریخ می‌رود

14,000 تومان

برشی از متن کتاب

یک روز، آنجلا ثراگمورتون خانه ی نقلی بامزه ای را دید که گذاشته بودنش برای فروش. با خودش گفت: «باید این خانه را برای پسر عزیزم بخرم.» پرسید: «خودتان می فرستیدش؟» جواب شنید: «بله خانم.» «خوب است. پس برش می دارم.» خیلی زود خانه ی نقلی جناب تام از راه رسید. جناب تام داشت چرت عصرانه اش را می زد که سروکله ی آنجلا پیدا شد: «جناب تام. می خواهم یک چیز شگفت انگیز نشانت دهم.» «این یک خانه ی اسباب بازی است. می توانی همه ی وسایلت را تویش بچینی.» جناب تام عاشق چیزهای شگفت انگیز بود و این خانه شگفت انگیزتر از همه ی چیزهایی بود که تا آن وقت دیده بود. توی خانه پر از دکمه و اهرم و شیرفلکه و کلید بود. جناب تام دکمه ها را فشار داد. اهرم ها را کشید. شیرفلکه ها را چرخاند و کلید ها را خاموش و روشن کرد. آنجلا ثراگمورتون گفت: «این خانه ی کوچولو باید حسابی تمیز شود.» خانه را گردگیری کرد. جارو کشید. با اسفنج پاک کرد و سابید. آنجلا همیشه با دقت و وسواس تمیز کاری می کرد. درست وقتی داشت بیرون خانه را دستمال می کشید، فهمید جناب تام دارد یواشکی کارهایی می کند. جناب تام یک نقشه پیدا کرده بود و می خواست به مریخ برود. آنجلا تلاش کرد نظر او را عوض کند. پیش خودش فکر کرد یک قصه ی خوب می تواند حواس جناب تام را پرت کند. ولی او تصمیم خودش را گرفته بود. جناب تام می خواست به فضا برود. به همین خاطر آنجلا تصمیم گرفت به او کمک کند. برای خانه اش پرده های قشنگ دوخت. و یک کوسن مخصوص برای سفرش درست کرد. ...

تبصره‌ی 22

590,000 تومان

معرفی کتاب تبصره 22 اثر جوزف هلر

در قلب داستان تبصره ی 22، شخصیتی بی همتا به نام یوساریان قرار دارد. او که در نیروی ارتش، توپچی است و همیشه از زیر کارها در می رود، قهرمانی زیرک است که برای نجات جانش از خطرات بی پایان جنگ، به هوشمندانه ترین شکل ممکن از خلاقیت خود استفاده می کند.
مشکل او، سرهنگی است که مدام، تعداد مأموریت های موردنیاز برای تکمیل دوره ی خدمت سربازان را افزایش می دهد. یوساریان، حتی اگر هم بتواند به هر طریقی از انجام این مأموریت های مرگ بار شانه خالی کند، از قانونی همنام با عنوان کتاب، راه گریزی ندارد.
این قانون بیان می کند که اگر کسی با تمایل خود به شرکت در مأموریت های خطرآفرین و مرگبار ادامه دهد، دیوانه و مجنون تلقی خواهد خواهد شد، اما اگر این شخص، درخواست رسمی و مورد نیاز برای معاف شدن از این مأموریت ها را ارائه دهد، دقیقا همین ارائه ی درخواست، ثابت می کند که او دیوانه نیست و بنابراین، شرایط لازم برای معاف شدن از مأموریت ها را ندارد!
سفارش:0
باقی مانده:1

شوري در سر

50,000 تومان
در بخشی از کتاب شوری در سر می‌خوانیم: مولود، در ده‌ها هزارباری که به خانه‌ای در استانبول پا گذاشته و در آشپزخانه‌ای ماست یا بزا می‌فروخت، از زنان خانه‌دار، خاله‌ها، عمه‌ها، کودکان، پدربزرگ‌ها، مادربزرگ‌ها، بازنشسته‌ها، پیشخدمت‌ها، فرزندخوانده‌ها، یتیم‌ها،... می‌شنید که به پدرش می‌گفتند «خوش اومدی آق مصطفا، نیم‌کیلو ماست تو این کاسه بریز برا ما، دستت درد نکنه.» «به به! آقا مصطفا، خیلی وقته چشم به راه شما موندیم، امسال خیلی تو ده بودین، نه؟» «ماست فروش! ماستت که ترش نیست، نه؟ ترازوت درست کار می‌کنه دیگه، آره؟» «این جوون خوش‌تیپ دیگه کیه آقا مصطفا؟ نگو که پسرته! ماشاالله، ماشاالله.» «ای بابا! خیلی می‌بخشی عمو، اشتباه شده، بچه‌ها از بقالی سر محل خریده بودن، نگاه! اون هم کاسه به این بزرگی.» «کسی تو خونه نیست، پولش رو بنویس به حساب‌مون.» «آقا مصطفا بچه‌های ما دوست ندارن، از سرشیرش اصلاً نذار واسه ما.» «آقا مصطفا می‌خوای این دختر خوشگلو بدم به پسر خوش تیپت فامیل شیم؟!» «ماست فروش، کجا موندی پس؟ همه‌ش دو طبقه‌ست‌ ها!» «ماست فروش، تو این بشقابه هم می‌شه یا یه کاسه بیارم برات؟» «گرون شده؟» «مدیر ساختمون گفته که دست فروشا حق ندارن از آسانسور استفاده کنن، می‌فهمی؟» «آقا مصطفا شما خودتون این همه ماست رو از کجا می‌گیرین؟» «آقا مصطفا داری می‌ری در خونه رو محکم ببند، این سرایدار ما باز معلوم نیست کدوم گوری رفته.» «ببین آقا مصطفا، این درست نیست، درست نیست این بچه رو تو این سن و سال کوچه به کوچه دنبال خودت بکشونی، این الان باید مدرسه باشه، درس بخونه، به خدا اگه نفرستیش مدرسه دیگه ازت ماست نمی‌خرم.» «ماست فروش، هر دو روز یه بار نیم‌کیلو ماست با این جوون بفرست بالا برا عیال ما، حله؟» «نترس عمو، نترس، این سگا از اون سگا نیستن، ببین، می‌خواد باهات بازی کنه، نگاه.» «آقا مصطفا می‌خوای یه دقیقه بشین یه چایی بخور. خانم بچه‌ها نیستن. یه خرده پلو خورشت هم هست‌ها، می‌خوای براتون گرمش کنم؟»
سفارش:0
باقی مانده:1