برهنه در باد
79,500 تومان
وقوع داستان “برهنه در باد “چند ماه قبل از پایان جنگ تحمیلی طراحی شده است .دو دوست قدیمی که یکی قبلا ستوان ژاندارمری بوده و دیگری دیپلمه سپاه ترویج، پس از تغییر رژیم و سالها بیخبری، یک دیگر را در سازمان بازنشستگی میبینند .راوی که از سالها قبل تصمیم گرفته بود درباره ستوان “منصور مرعشی ” معروف به “منصور بیتل “داستانی بنویسد، اینک پرونده بازنشستگی او را زیر دست دارد .آن دو پس از بگو مگو عازم بندر انزلی و چالوس میشوند و در راه به مرور خاطرات میپردازند .غافل از آن که نفر سومی هم هست که سالهاست در انتظار دیدار ستوان یا همان “منصور بیتل “به سر برده و آن کسی نیست جز پدر زن راوی که افسر بازنشسته اداره آگاهی است و از گذشته پر ماجرای زندگی ستوان آگاهی کامل دارد و بر آن است او را به محاکمه بکشاند .یادآور میشود در این رمان 328صفحهای چند شعر از شاعران معاصر از جمله “قیصر امینپور “و “کریم رجبزاده “در لابهلای داستان آمده است .ساخت “روایت در روایت “رمان حاضر یادآور داستانهای تو در توی هزار و یک شب است و داستان از طریق گفت و شنود پیش میرود و در این میان، واقعیت داستانی جدیدی پیش روی خواننده قرار میگیرد . توجه راوی به زیبایی داستان است و نه آن حادثهای که اتفاق افتاده است .همه چیز، حتی مفاهیم و تعابیر داستانی از یک حادثه در حال بازسازی است .
فقط 1 عدد در انبار موجود است
برهنه در باد
نویسنده | محمد محمدعلی |
مترجم | |
نوبت چاپ | 4 |
تعداد صفحات | 328 |
قطع و نوع جلد | رقعی (شومیز) |
سال انتشار | 1385 |
شابک | 9789643055585 |
وزن | 0.5 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
کتاب از سکوی سرخ
کتاب مقلدها
معرفی کتاب مقلدها
کتاب مقلدها اثر گراهام گرین، داستان سه نفر با نامهای براون، جونز و اسمیت است که در یک کشتی همسفر میشوند و سرنوشتشان به هم گره میخورد. آنها به کشور هائیتی میروند که دووالیه با سازمان مخوفش، تونتون مکوت، حکومتی دیکتاتوری در آن بنا نهاده. گرین در این کتاب بیان میکند ما همه مسخرهبازانی هستیم که در مسخرهبازی بزرگ زندگی گرفتار شدهایم.دربارهی کتاب مقلدها
کتاب مقلدها (The Comedians) یکی از مفصلترین و لذتبخشترین رمانهای گراهام گرین (Graham Greene) است. داستان این کتاب را شخصیتی به نان براون روایت میکند که صاحب هتلی در پورتو پرنسِ جزیرهی هائیتی است. او قصد دارد که هتل خودش را در این منطقه بفروشد؛ بههمینخاطر با یک کشتی موسوم به مدهآ از آمریکا به هائیتی میرود و در این سفر، با چند شخص دیگر آشنا میشود. از جمله آقا و خانم اسمیت که فکر میکنند گیاهخواری درمان خشونت و ظلم در هائیتی است و میخواهند در آنجا یک مرکز گیاهخواری دایر کنند. البته راوی کتاب اعتقاد دارد که مردم هائیتی چارهای جز گیاهخواری ندارند؛ زیرا گوشتی نصیبشان نمیشود که بخورند! دیگر شخصیت کتاب مقلدها جونز است که خود را سرگرد جونز معرفی میکند؛ اما براون به او شک دارد و احساس میکند این عنوان جعلی است. وقتی جونز از دست حکومت فرار میکند و به هتل براون پناه میبرد، این شک به یقین بدل میشود. یک فروشندهی داروی دورهگرد و سیاهپوستی غمگین به نام آقای فرناندز، دیگر مسافران کشتی مدهآ هستند که هر یک با افکاری در سر، به کشور هائیتی میروند. براون چندین ماه قبل از هائیتی فرار کرده بوده و حال برای فروش هتل و دیدار با معشوقهاش، که همسر سفیر آمریکای جنوبی است، به آنجا سفر میکند. اما علت فرار او چه بوده؟ دکتر فرانسوا دووالیه که طرفدارانش او را پاپا دوک (بابا دکتر) میخواندند، با زدوبندهای سیاسی در سال 1957 رئیسجمهور هائیتی شد. کشوری که بین کوبا و جزیرهی پورتوریکو قرار دارد. در سال 1959 علیه او کودتا شد و دووالیه در واکنش، کارکنان ارشد ارتش را اخراج و نوعی پلیس شبهنظامی با نام تونتون مکوت (لولو خورخوره) را جایگزین ارتش کرد. این گروه هر کسی را که سر راهشان قرار میگرفت تا حد مرگ کتک میزدند و اعمال ظالمانه و وحشتناکی از آنها سر میزد. گراهام گرین بعضی از این اعمال وحشتناک را در رمان مقلدها شرح داده است. کشور هائیتی تا مدتها تحت سلطهی رژیم دیکتاتوری دووالیه بود و مردم آن در وحشتی سراسری به سر میبردند. به همین علت بود که براون تصمیم گرفت از این کشور فرار کند.من و تو
در بخشی از کتاب من و تو میخوانیم
با بازوهایی حلقهزده دور چوباسکیها ساک کفشها در دست و کولهپشتی به دوش، مادر را دیدم که دور میزد. با او خداحافظی و صبر کردم تا بیامو روی پُل ناپدید شود. مستقیم به سمت خیابان ماتزینی رفتم. ساختمان رای را رد کردم. در پنجاهقدمی خیابان لانا سرعتم را کم کردم. قلبم بهشدت میزد. دهانم تلخ بود؛ انگار یک رشته مس لیس زده باشم. آنهمه بار جلوِ حرکتم را میگرفت و درون کاپشنم مثل سونا شده بود. وقتی به تقاطع رسیدم، سرم را به گوشهی دیگر چرخاندم. آن انتها، روبهروی کلیسایی مدرن، یک مرسدس شاسیبلند بود. السیا رونکانتو، مادرش، سومرو و اسکار توماسی را دیدم که داشتند چمدانها را در صندوقعقب جا میدادند. یک ولوو با یک جفت چوباسکی روی سقفش کنار شاسیبلند ایستاد و ربکاردو دوبوسز از آن خارج شد و از کنار بقیه گذشت. کمی بعد پدر دوبوسز هم خارج شد. خودم را عقب کشیدم، روبهروی دیوار. به چوباسکیها تکیه دادم و کاپشنم را باز کردم. مادر السیا و پدر دوبوسز داشتند چوباسکیها را روی سقف مرسدس محکم میکردند. السیا و اسکار توماسی با موبایل حرف میزدند. سومرو میپرید و ادای مشت زدن به دوبوسز را درمیآورد. مدتی طول کشید تا آماده شوند. مادر السیا از دست بچههایی که کمک نمیکردند، عصبانی بود. سومرو روی سقف ماشین پرید تا چوباسکیها را بررسی کند و سرانجام راه افتادند. در طول مسیر در تراموا با آن چوبها و کفشهای اسکی، فشرده میان کارمندان کتوشلواری، مادران و بچههایی که به مدرسه میرفتند، احساس حماقت میکردم. میشد چشمهایم را ببندم و خیال کنم در تلهکابینم. بین السیا، اسکار توماسی، دوبوسز و سومری. میتوانستم بوی کرهی کاکائو را از میان کرمهای برنزکننده بشنوم. میخندیدیم و با هُل دادنِ همدیگر از کابین بیرون میآمدیم.مقدمه ای بر روانشناسی یونگ
کتاب باغبان شب
معرفی کتاب باغبان شب
در کتاب باغبان شب اثر مشهور و پرفروش جاناتان آکسییر، با داستان مرموز و پرپیچ و خم خواهر و برادری همراه شوید که در یک خانه وحشتناک انگلیسی، مشغول به کار میشوند اما به زودی درمییابند که در این خانه نفرین شده روح سرگردانی وجود دارد...! دربارۀ کتاب باغبان شب: این اثر پرافتخار که جزو یکی از پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز محسوب میشود، روایتگر ماجراجویی خواهر و برادری ایرلندی به اسم کیپ و مولی است که خانوادهشان آنها را رها کردهاند. کیپ و مولی برای خدمتکاری در یک خانه متروک، بزرگ و دورافتاده، به انگلستان سفر میکنند. زندگی این خواهر و برادر به زودی با تهدیدهایی از طرف یک شبح مرموز روبهرو میشود. در طبقۀ دوم این عمارت عجیب، اتاقی وجود دارد که در آن قفل است و گفته شده در آن اتاق، درختی رمزآلود پنهان شده که شاید دلیل کابوسهای مولی باشد. کیپ برای نجات خواهرش از چنین وضعیتی تصمیم میگیرد وارد آن اتاق مخوف شود... داستان باغبان شب (The Night Gardener) چیزی فراتر از یک داستان ترسناک است؛ در این اثر، حکایتی اخلاقی دربارۀ حرص انسانها روایت میشود. درختی که در ازای برآورده کردن آرزوها، تکهای از روح انسانها را به اسارت درمیآورد، تصویری نمادین از این حرص و طمع است. قدرت مثال زدنی و بیبدیل داستان سرایی جاناتان آکسییر (Jonathan Auxier) و شخصیتپردازی متفاوت وی سبب شده تا این رمان خارقالعاده در مسیر تبدیل شدن به یک اثر کلاسیک ماندگار قرار گیرد.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.