بند محکومين

220,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1

قصه‌ی بند و بندیان از گذشته‌های دور تا امروز در ادبیات – متون نظم، نثر و منثور – ایران وجود دارد. اهل نظر معتقدند، زندان مکانی غریب است. کسی که واردش شود، هنگام خروج دیگر آن آدم قبلی نیست.

بزرگ علوی (ورق‌پاره‌های زندان و پنجاه‌و‌سه نفر)، علی‌اشرف درویشیان (سلول شماره‌ی نوزده)، احمد محمود (داستان یک شهر) و نسیم خاکسار (در برخی از داستان‌های کوتاه) به این موضوع پرداخته‌اند.

کیهان خانجانی نیز پس از مدت‌ها زندان لاکان رشت را برای روایت رمان‌اش – بند محکومین – انتخاب کرده است. او این مکان را که شخصیت‌ها در آن زندگی می‌کنند، چنین معرفی می‌کند: «هزار و یک حکایت دارد زندان لاکان رشت.

بند محکومین بیست‌و پنج اتاق داشت و دویست‌و پنجاه محکوم. تمام این‌ها هم نه روی کاکل رئیس و پاس اصلی وزیر هشت یا وکیل بند، که روی کاکل دوربین و آزمان و آخان می‌چرخید.»

روایت‌ها با داستان زندگی زاپاتا آغاز می‌شود که روایت‌گر قصه و زندگی افرادی است که در جامعه اقلیت هستند و نادیده گرفته‌شده‌اند. پایان هر بخش با ایجاد یک گره و حادثه به اوج می‌رسد.

نویسنده برای بیان قصه از لحن، گویش و ضرب‌المثل‌های گیلکی و زبان طبقه‌ی فرودست و طرد شده‌ی جامعه بهره گرفته است تا بهتر بتواند به مشکلات و معضلات اجتماعی، فقر عمیق فرهنگی، سیاست‌گذاری‌های نادرست اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بپردازد.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

بند محکومين

نویسنده
 کیهان خانجانی
مترجم
——-
نوبت چاپ 13
تعداد صفحات 227
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1402
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786002298928
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “بند محکومين”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

قزاق ها

220,000 تومان

در بخشی از کتاب قزاق‌ها می‌خوانیم

چنین کاری با دختر وحشتناک بود، جنایت بود. از آن بدتر این بود که به یک بانو، به زن دمیتری آندره‌ایچ النین تبدیلش کنی، مثل زن‌ قزاقی که با افسر ما ازدواج کرده است. اگر خودم می‌توانستم قزاق شوم و با لوکاشکا گله بدزدم، چیخیر بخورم، ترانه بخوانم، مردم را بکشم و شبانه مست و لایعقل پشت پنجره‌اش بروم، بی‌آن‌که فکر کنم کی هستم و چرا این کار را می‌کنم، قضیه فرق می‌کرد. آن وقت می‌توانستیم یکدیگر را بفهمیم، من هم می‌توانستم احساس خوشبختی کنم. من سعی کردم این زندگی را ترک کنم و شدیداً احساس ضعف و شکست کردم. نتوانستم خودم و گذشته‌ی پیچیده، ناهماهنگ و زشتم را فراموش کنم. هیچ امیدی به آینده‌ام ندارم. هر روز این کوه‌های پُربرف و این زن خوشبخت و باوقار را در مقابل خود می‌بینم، و احساس می‌کنم این زن که یگانه امکان خوشبختی در این جهان است، به من تعلق ندارد. وحشتناک‌ترین و شیرین‌ترین چیز، در شرایطی که من هستم، این است که احساس می‌کنم او را می‌فهمم، اما او هرگز مرا درک نمی‌کند. درکم نمی‌کند نه برای این‌که از من پایین‌تر است، برعکس، او نمی‌خواهد مرا درک کند. او خوشبخت است، مثل طبیعت، منظم و آرام است و سرش توی کار خودش است. اما من موجودی فاسد و ضعیفم که می‌خواهم او احساس و رنج مرا درک کند. شب‌ها نمی‌خوابیدم، بدون هیچ هدفی پشت پنجره‌ی اتاقش می‌ایستادم و حساب بلایی را که به سرم می‌آمد نمی‌کردم. هجدهم همین ماه گروهان‌مان به مأموریت رفت. سه روز را بیرون از دهکده گذراندم. دلم گرفته بود و به همه‌چیز بی‌تفاوت بودم. خواندن ترانه، بازی ورق، نوش‌خواری، و حرف زدن از ترفیع بیشتر از همیشه برایم نفرت‌آور بودند. امروز به خانه برگشتم و ماریانا، خانه‌ام، عمویروشکا، و کوه‌های پر از برف را از ایوان دیدم، و این احساس خوشحالی تازه و نیرومند برایم کافی بود تا همه‌چیز را بفهمم.
سفارش:0
باقی مانده:1

زيرآفتاب خوش خيال

4,000 تومان

معرفی کتاب زیر آفتاب خوش خیال عصر

جیران گاهان در کتاب زیر آفتاب خوش خیال عصر به روایت ازدواج دختری یهودی به نام مونا با مردی مسلمان می‌پردازد و مسائل و مشکلات زندگی این دو زوج را قبل و بعد از ازدواج به تصویر می‌کشد. این اثر که اولین رمان جیران گاهان، نویسنده جوان ایرانی است، در سال 1389 موفق به کسب جایزه بهترین رمان اول بنیاد گلشیری شده است. مونا دختری یهودی است که علیرغم عرف و دینی که دارد به پسری مسلمان که استاد موسیقی است، علاقه‌مند می‌شود و همین موضوع باعث می‌شود تا خانواده‌اش او را طرد کنند. اما مونا از عشقش دست برنمی‌دارد و به خاطر شهریار به ظاهر مسلمان شده و با او ازدواج می‌کند. پس از مدتی که از زندگی زناشویی مونا و شهریار می‌گذرد، دچار مشکل شده و رابطه‌شان به جدایی ختم می‌شود. مونا مجبور می‌شود به تنهایی زندگی ‌کند و یک روز با تماس خواهرش و اطلاع از بیماری مادرشان باعث می‌شود تا مونا شروع به مرور وقایع گذشته کند. جیران گاهان هنگام نگارش، نگاهی بی‌طرفانه به داستان داشته و از افراط و تفریط دوری می‌کند. همین موضوع سبب می‌شود تا روایت داستان باورپذیرتر جلوه کند. او در روایتش از شیوه جریان سیال ذهن استفاده کرده اما آن را به گونه‌ای بکار برده است که شما را گیج نمی‌کند. زیباترین و در عین حال قابل تقدیرترین جنبه کتاب زیر آفتاب خوش‌خیال عصر آن است که از رائه‌ی چهره‌ی سیاه یا سفید به شخصیت‌های داستان پرهیز شده است. چهره‌ی خانواده‌ی مونا که کلیمی هستند به صورتی انسانی به تصویر کشیده شده است و هیچ‌ کدام از آنان یکسره خوب یا یکسره بد نیستند. تمام شخصیت‌های داستان از جمله مونا و شهریار جنبه‌های مثبت و منفی دارند. حتی در روند داستان اشاره‌ای به پیش‌داوری‌های پدر و مادر شهریار در رابطه با کلیمیان می‌شود. از ظرایف قابل احترام این کتاب نیز می‌توان به عدم تجانس فرهنگی در بین خانواده‌های این زوج اشاره کرد. عدم پذیرش کامل مونا از سوی خانواده‌ی شهریار گرمای رابطه‌ی عاطفی این دو نفر را سرد کرده و به گونه‌ای روایت می‌شود که گویی جدایی آن‌ها به دلیل این عدم تجانس فرهنگی و پیش‌داوری‌های ذهنی از پیش رقم خورده است. با اینکه شهریار در روند داستان، تلاشش را برای شناخت بهتر فرهنگ خانواده مونا می‌کند اما رفته رفته این تمایل به شناخت کم شده و جایش را به رفتاری آمرانه و مردسالارانه می‌دهد. در بخشی از کتاب زیر آفتاب خوش‌خیال عصر می‌خوانیم: شیشه ‌شور را از روی هره‌ی پنجره برمی‌دارد. دمپایی‌ها را به نوبت می‌کند و روی هره می‌رود. وزنش را روی پنجره می‌اندازد. شیشه شور را فشار می‌دهد. قطره‌های ریز آب روی شیشه پخش می‌شوند. بوی تمیزی دماغش را پر می‌کند. روزنامه را روی سطح بی‌رنگ، محکم بالا و پایین می‌کشد. پشت قطره‌های آب و کف، کوچه خالی است. نه زنی، نه مردی، نه گربه‌ای، نه بچه‌ای. کوچه خوابیده. یکی دو ساعت دیگر خیابان پر می‌شود از مامان‌ها که سرشان را از در ورودی آپارتمان‌ها بیرون می‌آورند و سر بچه‌ها داد می‌کشند. پسربچه‌ها که گل‌کوچیک بازی می‌کنند و دختر بچه‌ها که دم در خانه‌ی همدیگر می‌پلکند. فقط یک دختر مو‌مشکی با پسرها فوتبال بازی می‌کند. آن‌قدر ریزه است که خودش را چابک از لا به ‌لای پسرها رد می‌کند و شوت می‌زند توی دروازه‌ی زپرتی که می‌گذارند وسط کوچه. موسی و ادنا عاشق فوتبال بودند. مامان نمی‌گذاشت بروند توی کوچه. می‌گفت: «لازم نکرده با این گوییم‌ها بازی کنین واسه‌ی من.» موسی توی خانه رژه می‌رفت و می‌گفت: «حرفم باهاشون نباید زد. چه برسه به فوتبال بازی کردن.» این کلمه را تازه یاد گرفته بود. تا چند ماه همه‌چیز و همه‌کس مزخرف بودند. مسئله‌های ریاضی، پسرهای گوییم همسایه، ماهی‌هایی که هر از گاهی توی حوض جان می‌دادند، روی آب بی‌حرکت بالا آمدند و چپه می‌شدند، و شلوار پاره‌اش که هرچه مامان می‌دوخت هفته بعد دوباره خشتکش جر می‌خورد. ادنا ولی دور از چشم مامان توی کوچه می‌پرید. مخصوصاً وقت‌هایی که مامان تو زیرزمین بود. او لب حوض می‌نشست و با انگشت‌های پایش بازی می‌کرد. شصت پای چپ با راست احوال‌پرسی می‌کرد و بهش شبات شالم می‌گفت.

می‌میرم به جرم آنکه هنوز زنده بودم

65,000 تومان

معرفی کتاب می‌میرم به جرم آن‌ که هنوز زنده بودم

کتاب می‌میرم به جرم آن‌ که هنوز زنده بودم سرودۀ شاعر مشهور و خبره محمد شمس لنگرودی است که با آسان کردن نثر اشعارش و تصویرسازی‌هایی حیرت‌انگیز، راهی تازه را در پیش دارد. محمد شمس لنگرودی، در جدیدترین مجموعه شعرش از باد می‌سراید، از عشق می‌گوید و از طبیعت. تصویرسازی‌ها و وصف‌های زیبای او در این مجموعه، شعرها را مثل همیشه خواندنی و دلچسب کرده است. او با ریتمی آرام و منطقی سال‌ها توانست وجه یک شاعر مانا را از خود به جا بگذارد و با کوششی قابل ستایش به جایگاهی که دارد برسد. اسم محمد شمس لنگرودی بعد از انتشار مجموعه‌های خاکستر و بانو و جشن ناپیدا در اواسط دههٔ 1360 مورد توجه قرار گرفت و بعد از چاپ قصیدهٔ لبخند چاک‌چاک مشهور شد؛ بعد از آن وی ده سالی را با سکوت در شعر سپری کرد و در آخر در سال 1379، مجموعه شعر نت‌هایی برای بلبل چوبی را منتشر کرد. او در دههٔ 1380 سال‌های سکوت و کم‌کاری را کنار می‌گذارد؛ در این سال‌ها هشت مجموعه شعر از او به انتشار درآمد که از آن جمله می‌توان «پنجاه‌وسه ترانهٔ عاشقانه»، «رسم کردن دست‌های تو» و «شب، نقاب عمومی است» را نام برد. از این میان، مجموعه شعر «22 مرثیه در تیرماه» به وسیله رسانه‌های اینترنتی منتشر شده است. در بخشی از کتاب می‌میرم به جرم آن‌ که هنوز زنده بودم می‌خوانید: غمگین مشو عزیز دلم مثل هوا کنار توام نه جای کسی را تنگ می‌کنم نه کسی مرا می‌بیند نه صدایم را می‌شنود دوری مکن تو نخواهی بود من اگر نباشم

پنجشنبه‌های سالن

18,000 تومان
ازدواج موقت از دیرباز تاکنون موضوعی مناقشه‌برانگیز بوده که بارها دستمایه‌ی تولید فیلم‌های سینمایی و سریال‌های تلویزیونی شده است. این بار ملیحه صباغیان، قصه‌نویس معاصر، این موضوع را دستمایه‌ی قصه‌ای زیر عنوان «پنجشنبه‌های سالن» کرده که در آن داستان زندگی طناز، دختری جوان را روایت می‌کند. طناز همراه مادرش برای ثبت‌نام در دانشگاه عازم شهرکی در اطراف پایتخت می‌شوند، اما پول‌هایشان به سرقت می‌رود. پول‌هایی که مادر به سختی فراهم کرده بود. آن‌ها که دیگر پولی برای ثبت نام ندارند به تهران باز می‌گردند و سراغ یکی از آشنایان مادر می‌روند، زوجی سالمند و تنها، خانم و آقای ترابی. خانم ترابی پس از شنیدن ماجرای آن‌ها از مادر طناز می خواهد اجازه بدهد او نزد آن‌ها بماند و کمی بعد شغلی هم برای طناز در یک سالن زیبایی پیدا می‌کند. آقای ترابی که در آستانه‌ی مرگ است می‌خواهد بار دیگر شور جوانی را تجربه کند. حضور دختری جوان در کنارش بهانه‌ی مناسبی به دست‌اش می‌دهد تا راز و آرزویش را به طناز بگوید. آقای ترابی به طناز پیشنهاد می‌کند به عقد موقتش درآید، او در عوض هزینه‌های زندگی‌اش را تامین خواهد کرد. طناز با پیشنهاد وسوسه‌کننده‌ای روبرو می‌شود که او را در برابر دو راهی اخلاقی قرار می‌دهد. در بخشی از رمان می‌خوانیم: «هیچ‌وقت به ‌اندازه‌ی این سه ماه فکر نکرده‌ام و مُخم را به کار نگرفته‌ام و دنبال «چرا» و «اگر» و «کاشکی» و این‌جور کلمه‌ها نگشته‌ام. دلم می‌خواهد برای یک روز هم که شده ذهنم را بتکانم. هر چه هست و نیست بریزم بیرون. گذشته‌... آینده... وهمِ آن جاده‌ی لعنتی... دلهره‌ی شب‌ها... آه که چه خوب می‌شود تمام این‌ها از یادم برود. ذهنی پاکِ پاک. خالی. صیقل‌خورده. و خیالم بماند این‌جا. فقط همین جا. آن وقت توی حصار این شهر‌‌ پُرجنب‌وجوش چرخ می‌زنم.»

کاربرد روشهای تصمیم گیری چند شاخصه در جغرافیا

10,000 تومان
هرگاه دانشجوی رشته جغرافیا با فعالیت هایی چون شناسایی، طبقه بندی، انتخاب، ارزیابی، مکان یابی با اولویت بندی مواجه شود، در واقع با مسئله تصمیم گیری روبه روست. در واقع تصمیم گیری عنصر اصلی تحلیل های مکانی و فضایی در مطالعات جغرافیایی و مهارت های مرتبط با آن و از ویژگی های اصلی موفقیت یک جغرافی دان در فرایند برنامه ریزی است. هدف از نگارش کتاب حاضر، آشنایی دانشجویان با انجام تحلیل های مکانی و فضایی در فرایند برنامه ریزی است و مؤلف تلاش دارد با استفاده از روش های کمّی و کیفی در قالب انواع مثال ها در حوزه های مختلف جغرافیا بستر مناسبی برای شناسایی، انتخاب، طبقه بندی، مکان یابی، اولویت بندی و ارزیابی پدیده های جغرافیایی در قالب الگوریتم های تفصیلی و نیز تفسیر نتایج با تأکید بر مدل های تصمیم گیری های چندشاخصه ارائه نماید.  

جامه‌دران

8,000 تومان
ناهید طباطبایی در سال 1337 در تهران متولد شد. او فارغ التحصیل رشته ادبیات دراماتیک و نمایش نامه نویسی از مجتمع دانشگاهی هنر است.
او که از نوجوانی آغاز به نوشتن کرده اولین مجموعه داستان خود را در سال 1371 به چاپ رساند و تا کنون کار داستان نویسی و ترجمه از زبان های فرانسه و انگلیسی را ادامه داده است.
ناهید طباطبایی داوری برخی از جوایز ادبی از جمله جایزه صادق هدایت گلشیری و جشنواره ادبی اصفهان را بر عهده داشته است او در حال حاضر مدیریت نشر دید را به عهده دارد تا کنون داستان های زیادی از او به زبان های مختلف دنیا ترجمه شده و چند اثر او نمیز به صورت فیلمنامه درآمده است .
«جامه دران» که نخستین فیلم سینمایی قطبی محسوب می شود، دارای سه اپیزود است و داستان زندگی زنی به نام شیرین است که در مراسم ختم پدرش به روابط جدیدی در زندگی او پی می برد و حقایقی تازه را کشف می کند.
فیلمنامه این فیلم را قطبی به همراه ناهید طباطبایی که نویسنده کتاب «جامه دران» است، نوشته است