بنگر فرات خون است

21,000 تومان

‏”بنگر فرات خون است” آخرین رمان یاشار کمال نویسنده شهیر ترکیه است. این کتاب نخستین کتاب از سه‌گانه جدید این نویسنده ترک تحت عنوان “قصه جزیره” است که می‌توان هر جلد آن را مستقل از دو جلد دیگر خواند. داستان این کتاب فضایی روستایی دارد که وقایع آن در قرن گذشته و زمان جنگ‌های ترک‌ها و یونانی‌ها می‌گذرد.‏ یاشار کمال نویسنده‌ای است که فضای داستان‌هایش اکثراً در روستاهای کشورش رخ می‌دهد اما روستایی‌نویسی او برای خواننده کتاب از هر ملیتی که باشد قابل درک است.

او در این داستان نگاهی رئالیستی به قصه دارد اما دلیلی نشده که به سراغ مکتب‌های دیگر نرود. مترجم کتاب “علیرضا سیف‌الدینی” پیش از این در کارنامه خود ترجمه دو رمان دیگر از نویسندگان ترکیه را دارد: “زخمی” نوشته اردال و “عشق روزهای بلوا” نوشته احمد آلتان.‏

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

بنگر فرات خون است

نویسنده
یاشار کمال
مترجم
علیرضا سیف‌الدینی
نوبت چاپ ٢
تعداد صفحات ٤٤٨
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٣٩٣
سال چاپ اول ——
موضوع
رمان خارجی
نوع کاغذ ——
وزن ۴۹۵ گرم
شابک
9789643116835
توضیحات تکمیلی
وزن 0.495 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “بنگر فرات خون است”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

من ببر نیستم …

45,000 تومان

..به همان نشان دادن که شاخه های مواول، شاید یک سالی بیشتر، ازپس وپیش وپهلوهای اسب پیچیده وگره‌دار شده بودند که از روبرو نمی شد گفت این اسب است و می‌شد گفت این تاک است پیچیده به بالای خود و اسب نیست می‌نماید که اسب است یا روزگاری اسبی درسایۀ این شاخه‌های همیشه سرگردان و توی خود پیچیده را از استخوان‌ها جدا می‌کرد وشاخه‌های از پایین به بالا خمیده اندکی سر راست کرده با آن خیزش ببروار ایستاده رودروی آن‌ها باز هم نمی‌شد گفت که آن ببر است و بی چون و چرا تاک بود پیچیده درخود وبه بالای خود...(رمان برگزیده سال ٨١ منتقدان ونویسندگان مطبوعات وجایزۀ ادبی اصفهان)

دراکولا

450,000 تومان
از خیل دوستداران داستان‌های گوتیک و وحشت، شاید کمتر کسی است که دراکولا را مهم‌ترین و برجسته‌ترین اثر این ژانر نداند، دراکولا اولین ‌بار در سال ١٨٩٧ منتشر شد و از آن به بعد، با اقتباس و تلخیص‌های متعدد، در قالب‌های مختلف ادبی و هنری منتشر شد و به نمایش درآمد. موضوع خون‌آشام‌ها در برخی از رمان‌ها و نوول‌های پیش از دراکولا نیز مطرح بوده، اما تأثیرگذاری رمان دراکولا آن قدر زیاد بوده که وقتی کسی واژۀ خون‌آشام را می‌شنود، ناخواسته یاد دراکولا و داستانش می‌افتد. برام استوکر، داستان‌نویس ایرلندی، که با تحریر این رمان شهرت جاودانه به دست آورده، مدعی است ماجراهای این رمان واقعیت دارد و برگرفته از نامه‌ها و یادداشت‌های افراد واقعی است، که شرح آن در مقدمۀ نویسنده آمده. کتابی که با عنوان دراکولا در مجموعۀ «ادبیات گوتیک» انتشارات ققنوس منتشر شده، علاوه بر آن‌که حاوی متن کامل داستان بدون هیچ تلخیصی است، به زوایای پنهان و تاریک این رمان نیز سرک کشیده، و از این حیث می‌توان آن را کامل‌ترین ترجمۀ رمان دراکولا به زبان فارسی دانست.

روایت ذلت درآمدی به اندیشه و آثار ساموئل بکت

5,800 تومان
با وجود گذشت یک نسل از مرگ ساموئل بکت ، او هنوز یکی از بزرگان ادبیات و نمایشنامه‌نویسی قرن بیستم به شمار می‌رود . آنچه کار را برای منتقدان بکت دشوار می‌کند این است که او همچنین یکی از نیرومندترین اسطوره‌های ادبی قرن پیشین است . بکت ، همانند دیگر « مدرنیست‌ها » ، در ابهام و دشواری پرآوازه است ؛ با وجود این ، هنر او به شیوه‌هایی بی‌نظیر فرهنگ‌ها را درنوردیده است . واژه « بکتی » حتی میان آنان که چندان چیزی از بکت نمی‌دانند طنین‌انداز است و چشم‌اندازی تیره و دلگیر توأم با طنزی گزنده را در ذهن می‌کند : ولگردانی آس و پاس که بر صحنه عریان نمایش در انتظارِ هیچ جانشان به لب رسیده است . واژه بکتی همچنین یادآور بی‌برگ و باری و کمینه‌گرایی ادبی ، به همراه کشش بی‌رحم و کالبدشکافانه به عریان‌ کردن ، برملا نمودن و جستجوی مغزها و جوهرهاست. بخشی از دلیل رخنه کردن بکت به فرهنگ عامه به نفوذ بی‌همتای او در عرصه نمایش بعد از جنگ جهانی دوم مربوط است . تصاویر نمایشی او از چنان جنبه دیداری و ملموسی برخوردارند که به تحقیق نمونه آن را نزد هیچ یک از شاعران و نمایشنامه‌نویسان نوپرداز نمی‌توان یافت . کتاب « روایت ذلت » در ٢٣١ صفحه راهی بازر نشر شده است .

تیله آبی

15,000 تومان

مجموعه داستان «تیله آبی» در برگیرندۀ ٧ داستان از برجسته‌ترین داستان‌های محمد‌رضا صفدری است. تسلط او به تکنیک‌های داستان پردازی، شناخت ژرفش از باورها و آداب بومی و پیشنهادات تازه‌اش در روایت او را در زمرۀ شاخص‌ترین نویسندگان ایران قرار داده است.

«مرد می‌خواند و از سینۀ کوه بالا می‌رفت. خنکای بامدادی، بیشه‌زار و سایه‌های وهمناک که با برآمدن آفتاب پدیدار می‌شدند. همه چیز و هر جا سایه بود، سایه‌های سپید شیری رنگ. مرد نمی‌دانست از کی به خواندن بنا کرده بود. از خانه درآمده بود. از گندمزار گذشته بود و رسیده بود به نمکزار و شور‌آب و کوه‌هایی که آب باران در سنگچال‌هایش گس بود و تلخ. دیروز هم یک بار دیدار آمد. سایۀ رمندۀ آهو نبود. موهای بلند سر اندر پای سایه را می‌پوشاند. دو چشم لابه‌لای شاخ و برگ نی پیدا و ناپیدا شد. خواندن از یادش رفت . ایستاد و دوید. بلند موی سبزه‌رو گریخت. مرد با خود گفت: «زن تو این کوه و کمر چه می‌کند؟»

پدیدار‌شناسی تجربه اخلاقی

25,000 تومان
در تمایز میان خصایص عملی و استعدادها، دیدیم که وجود خصیصه عملی خاصی به ما اجازه نمی‌دهد تا وجود استعداد خاصی را استنتاج کنیم؛ به عکس، استعدادهای مختلف یا سایر نیروهای انگیزشی که خود، استعداد نیستند، ممکن است موجب پیدایش چنین خصایصی شوند. حال، باید نشان دهیم ارزش اخلاقی‌ای که به خصیصه عملی خاصی نسبت می‌دهیم، ضرورتاً مطابق با منشأ خود، تغییر نمی‌کند.
این واقعیت، پیشاپیش به طور ضمنی، در برخی از ملاحظات پیشین ما نهفته است. برای مثال، خاطرنشان کردیم که ممکن است خصیصه عملیِ «پایبندی»، از استعداد درونیِ وفاداری یا از منشأهای دیگری همچون میل به اجتناب از سرزنش یا میل به حفظ سِمت خود، ناشی شود. وقتی چنین امیالی موجب پیدایش خصیصه راسخ پایبندی می‌شوند، به نظر من خودِ پایبندی، اخلاقاً خنثی تلقی نمی‌شود، بلکه به عنوان یک فضیلت در نظر گرفته می‌شود.   مطالعه بخشی از کتاب   

فصل مهاجرت مرده‌ها

170,000 تومان
اتاق سرایداری دیوار به دیوار موتورخانه بود. زمستان­ها خوب بود، اما تابستان­ها می­شد کوره­ی آدم­پزی. یک ساعت هم نمی­شد توش تاب آورد. سرجمع بیست و شش متر مساحت داشت و حمام و توالتش فقط با یک پرده از هال و آشپرخانه سوا می­شد. دیوارها کاغذدیواری بود؛ اما از بس نم موتورخانه را کشیده بود کاغذهاش جابه­جا لک افتاده و ورآمده بود. یک گوشه لحاف و تشک گذاشته بودند و همانجا یک اجاق گاز دو شعله با یک کپسول گاز و این­ورتر یک سینک ظرفشویی زنگارگرفته که نصفش رفته بود توی توالت، طوری که وقت قضای حاجت باید مراقب می­بودی نخورد پس کلّه­ات. پنجره نداشت و تنها راه ورودی هوا تهویه­ی سقفی کوچکی بود که موقع کار کردن صدای ارّه­برقی می­داد و خاموش که بود راه عبور و مرور مورچه و سوسک­ و مارمولک بود.