به دنبال امیرکبیر

9,000 تومان

سلطنت پادشاهان قاجار با آقامحمدخان شروع شد. او توانست پس از مرگ نادر، ایران را که در آستانه تجزیه کامل قرار گرفته بود بار دیگر یکپارچه کند. در دوران شاهان قاجار رویدادهای مختلفی به وقوع پیوست از تأسیس مدارس جدید و چاپخانه و روزنامه و بانک تا وقوع انقلاب مشروطه و دیگر رویدادهای مهم تاریخی. یکی از این رویدادها صدارت اعظمی میرزا تقی‌خان امیرکبیر در دوره سلطنت ناصرالدین شاه قاجار بود. او در حدود سال ١٢٢٠ هجری قمری در اطراف اراک به دنیا آمد.

پاکی، هوش، لیاقت، صداقت، مردم دوستی و کاردانی میرزا تقی خان امیرکبیر از او صدراعظمی شایسته ساخت، چنان که درباریان نالایق و حاسدان فاسد و زیاده‌خواهان بیگانه به هراس افتادند و با تحریک ناصرالدین شاه مرگ او را رقم زدند. در کتاب به دنبال امیرکبیر حوادث جالب و باورنکردنی از رویدادهای زمان صدراعظمی این بزرگمرد تاریخ ایران را با هم می‌خوانیم. این کتاب یکی از مهم‌ترین دوره‌های تاریخ ایران را کاوش می‌کند و از توطئه‌های دلهره‌آوری پرده برمی‌دارد که سرانجام امیرکبیر را به حمام فین کاشان می‌رسانند.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

به دنبال امیرکبیر

نویسنده
محمد حسینی‌
مترجم
——
نوبت چاپ ٥
تعداد صفحات ١٢٠
نوع جلد شومیز
قطع خشتی
سال نشر ١٤٠٣
سال چاپ اول ١٣٨٦
موضوع
——
نوع کاغذ بالکی
وزن ۳۲۸ گرم
شابک 9789643116200
توضیحات تکمیلی
وزن 0.328 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “به دنبال امیرکبیر”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

کمدی با كشوهای رنگی

70,000 تومان
دیکتاتوری فرانکو در اسپانیا و جدال جمهوری‌خواهانِ متحد در جناح چپ با این دیکتاتوری زمینه‌ساز این مهاجرت اجباری می‌شود. کمدی با کشوهای رنگی در واقع داستان زنان قدرتمندی است که در این شرایط بغرنج سیاسی اجتماعی و در پی این مهاجرت ناخواسته تلاش می‌کنند با سرنوشتشان روبه‌رو شوند، آن‌ها می‌آموزند که چگونه در فرانسه بدون خانواده‌هایشان زندگی جدیدی برای خود بسازند و همچون زنان فرانسه در جامعۀ آنجا نقش‌آفرینی کنند.

غلبه‌ بر کمرویی

70,000 تومان
هدف‌ از تألیف‌ کتاب‌ غلبه‌ بر کمرویی‌ این‌ است‌ که‌ به‌ کمروها نشان‌ دهد چه‌ باید بکنند تا علل‌ متعدد این‌ نارسایی‌ را از میان‌ بردارند و بتوانند در برابر هرکس‌ و در هر شرایطی‌ صاحب‌ خصوصیاتی‌ شوند که‌ نشانه‌ اعتماد به‌ نفس‌، خونسردی‌ و خویشتنداریشان‌ باشد. پس‌ از خواندن‌ این‌ کتاب‌ می‌توانید مطمئن‌، استوار و پرجرئت‌ شوید و اعتماد به‌ نفس‌ پیدا کنید.

کتاب برادران جمال‌زاده

75,000 تومان

معرفی کتاب برادران جمال‌زاده

کتاب برادران جمال‌زاده اثر احمد اخوت، یک مجموعه داستان با حال و هوایی شاعرانه است. در این اثر شانزده داستان کوتاه روایت می‌شود که در بسیاری از آن‌ها شخصیت‌های تاریخی هم حضور دارند. این اثر در سال 1382 برندۀ بهترین مجموعۀ داستان از جایزۀ ادبی اصفهان شده است.

دربارۀ کتاب برادران جمال‌زاده

احمد اخوت در کتاب برادران جمال‌زاده شانزده داستان کوتاه را روایت می‌کند. کتاب نامبرده دارای فضایی شاعرانه و تشبیه‌ها استعاره‌های بدیعی است که لذت خواندن آن را دو چندان می‌سازند. اخوت با ارجاع به زمان‌های گذشته و خاطره‌های مربوط به آن، فضایی نوستالژیک را در این کتاب ترسیم می‌کند. گذشته‌ای که او آن را در داستان‌هایش توصیف می‌کند، در مقابل تنهایی و گوشه‌گیری امروز قرار می‌گیرد. به گفته‌ی خودش،‌ او این کتاب را در اوایل دهۀ هفتاد نوشته اما آن را یک دهه بعد، یعنی در اوایل دهۀ هشتاد منتشر کرده است. احمد اخوت در داستان‌هایش ماجراهای «من» و «دیگری» را تعریف می‌کند که این توصیف تا حدی به کتاب یک وجهۀ فلسفی می‌دهد. تعدادی از شخصیت‌های تاریخی نیز در این میان به مرور مطرح می‌شوند. نویسنده گاهی اوقات مرز میان زندگی واقعی خود و ماجرای داستان را درهم می‌آمیزد و فضایی جذاب را می‌آفریند. گفته می‌شود که او در نوشتن این کتاب از خورخه لوئیس بورخس تأثیراتی گرفته است و این تأثیر را در حال و هوای داستان‌ها می‌توان احساس کرد.

گور به گور

350,000 تومان

بخشی از کتاب گور به گور

«دارل رفته جکسن. گذاشتنش تو قطار، می‌خندید، تو اون واگنِ دراز هی می‌خندید، رد که می‌شد کله‌هاشون رو برمی‌گردوندند، عین کلّه جُغد. گفتم «به چی می‌خندی؟» «آره آره آره آره.» دو نفر گذاشتنش تو قطار. کت ناجوری تنشون بود، جیب پشتی طرف راستشون بالا اومده بود. پشت گردنشون رو خط انداخته بودند، انگار همین تازگی دو نفر سلمونی با هم با گچ خط کشیده بودند مثل مال کش. گفتم «به این هفت‌تیرها می‌خندی؟» گفتم «چرا می‌خندی؟ برای این که از صدای خنده بدت می‌آد؟» دو تا صندلی به هم چسبوندند که دارل بشینه کنار پنجره بخنده. یکی‌شون پهلوش نشست، یکی‌شون رو صندلی رو به روش نشست، که عقب عقب می‌رفت. یکی‌شون باید عقب عقب می‌رفت، چون که پول دولت پشت هر دونه‌ش یک صورت داره، هر صورتیش هم یک پشت داره، این‌ها هم سوار پول دولت شده‌اند، که گناه داره. سکه پنج سنتی یک روش زنه یک روش گاومیش؛ دو تا صورت داره ولی پشت نداره. من نمی‌دونم این چیه. دارل یک دوربین کوچک داشت که زمان جنگ تو فرانسه خریده بود. توش یک زن بود و یک خوک که دو تا پشت داشتند ولی صورت نداشتند. من می‌دونم این چیه. «برای همین داری می‌خندی، دارل؟» «آره آره آره آره آره آره.»»
سفارش:0
باقی مانده:3

تراژدی کمدی

39,500 تومان
مجموعه مكتب‌ها، سبك‌ها و اصطلاح‌هاي ادبي و هنري كه اين كتاب يكي از آن‌هاست دربر گيرنده حدود سي كتاب مستقل از هم است كه از ميان كتاب‌هاي مجموعه The Critical Idiom برگزيده شده‌اند. اين كتاب‌ها به مقوله‌هاي گوناگوني مي‌پردازند: برخي به نهضت‌ها و جنبش‌ها و مكتب‌هاي ادبي، برخي به انواع ادبي و برخي به ويژگي‌هاي سكبي و مانند اين‌ها. تراژدي كمدي در قرن بيستم شكل غالب نمايش شده است. ما اكنون ژانرهايي از قبيل كمدي سياه، كمدي تهديد، و لوده‌بازي وحشيانه را هنجارهايي نمايشي مي‌شناسيم. هرچه در تاريخ تئاتر عقب‌تر مي‌رويم مرز بين تراژدي و كمدي پررنگ‌تر مي‌شود. با اين حال آن‌ها هميشه دو وجه مكمل يكديگر بوده‌اند كه تئاتر را مي‌آفريند. تراژدي با احساسات ما بازي مي‌كند ما را درگير مي‌كند و همدلي ما را با قهرمان اقتضا مي‌كند. كمدي به عقل ما متوسل مي‌شود انتقادي نگاه مي‌كنيم و به قرباني مي‌خنديم. از اين رو كمدي را مي‌توان جدي‌تر از تراژدي پنداشت، زيرا با نيروي بيشتري مي‌تواند نگاه متعارف مخاطب را مختل كند، حال آنكاه تراژدي ـ تراژدي‌اي كه ارسطو قبولش دارد ـ پالايش مي‌كند و به ما به گفته ميلتون (پس از آنكه همه احساساتمان را خرج كرديم آرامش فكري مي‌بخشد).