به دنبال داروین

9,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1

چارلز داروین دانشمند انگلیسی در کتاب سفر یک طبیعی‌دان به دور دنیا به شرح سال‌هایی میپردازد که در یک کشتی سپری کرده است. او در سال ١٨٧٦ زندگینامه‌اش را به طور مختصر می‌نویسد. در کتاب به دنبال داروین با سفرهای این دانشمند که در جوانی بر کشتی “توله پا کوتاه” عازم سفرهای ماجراجویانه‌اش شد، آشنا می‌شویم. در این داستان پشتکار این دانشمند و تلاش او برای اثبات “نظریه تکامل” را از نزدیک می‌بینیم و با یکی از شخصیت‌های مهم و دوران‌ساز جهان علم آشنا می‌شویم.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

به دنبال داروین

نویسنده
ژان باپتیست دو پانافیو
مترجم
بیتا شمسینی
نوبت چاپ ٣
تعداد صفحات ١٢٨
نوع جلد شومیز
قطع وزیری کوتاه
سال نشر ١٣٩٣
سال چاپ اول ——
موضوع
نوع کاغذ ——
وزن 382 گرم
شابک
9789643116798
توضیحات تکمیلی
وزن 0.382 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “به دنبال داروین”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

حشاشین‌

630,000 تومان
سازمان مخفی حشاشین یا به عبارتی آدمکش های پاپ ، که قبلاً در قرون وسطی و دوره رنسانس فعال بوده است قبل از جنگ جهانی دوم، توسط بالاترین مقامات روحانی کلیسا بازسازی و سازماندهی می شود تا اعضای آن که همگی کشیش های متعصب ، نیرومندودر خدمت اهداف روحانیان بلند مرتبه از جمله پاپ اعظم هستند مخالفین را از سر راه بردارند. داستان از جایی شروع می شودکه خواهر والنتیاین "وال" در آرشیو اسناد کلیسا پی به اسرار مخوفی می برد. کلید ورود به این اسرار، عکسی چهار نفره در زمان جنگ جهانی دوم است که در کافه‌ای در پاریس انداخته شده. کشف این رازها باعث به قتل رسیدن او توسط هورست من یکی از مخوف ترین کشیش های سازمان حشاشین می شود .قتلی که سرآغاز جنایت های دیگری است. برادر والنتیاین، بن، که وکیل دعاوی و از اعضای سابق فرقه ی یسوعیون تصمیم می‌گیرد راز قتل خواهرش و آن عکس را کشف کند.ودر این راه واقعیت های تلخ و تکان دهنده ایی به وحشتناکترین شکل ممکن بر سرش آوار می شود .
سفارش:1
باقی مانده:1

عشق و رُب به اندازه کافی

3,000 تومان
« می‌دانی همین امروز بچه‌ام از لب همین بالکن پرت شد پایین . من توی بالکن کوچیک خونه نشسته بودم . داشتم با اسباب بازی‌های بچه ور می‌رفتم . یک دفعه دیدم بچه‌م روی دیوار بالکنه . تا به خودم بیایم و بجنبم به سبکی یک پرنده رفته بود . » آدم‌هایی که ما هستیم فرق زیادی بین خواستن و نخواستنمان نیست . وقتی زیاد می‌خواهیم ، خیلی زیاد ، می‌کُشیم و وقتی نخواهیم ، خیلی زیاد ، باز هم می‌کُشیم . آنچه در داستانهای کتاب « عشق و رُب به اندازه کافی » گرد هم آمده‌اند ، به ظاهر پراکنده‌اند اما در پس همه آنها یک کشتن هست . مهم نیست که کشتن بر چند نوع است مهم این است که هست و تا کشتن هست زندگی باید کرد . کتاب « عشق و رُب به اندازه کافی » در ٩٦ صفحه راهی بازار نشر شده است .

شخصیت رنسانس … کریستف کلمب

2,800 تومان
با وجود شهرت بسیار زیادی که کریستف کلمب دارد اما بسیاری از اطلاعات مربوط به او سرّی مانده است . مثلاً بخش زیادی از زندگی دوران جوانی‌اش نامعلوم است . بسیاری از مورخان بر این باورند که کریستف کلمب با نام اصلی « کریستوفورو کلمبو » حدود سال ١٤٥١ میلادی در جنووای ایتالیا به دنیا آمد . در آن زمان جنووا یکی از شهرهای بندری و شناخته شده اروپا بود . پدر « کلمب » در این شهر تجارت می‌کرد . بعدها خانواده‌شان به ساوونا شهری ساحلی نزدیک جنووا نقل مکان کردند . کریستف کلمب فرزند بزرگ خانواده بود . کریستف کلمب جوان علاقه زیادی به مطالعه نقشه‌ها و نمودارهای جغرافیایی داشت . می‌گویند او نخستین بار چهارده ساله بود که به دریا رفت . شاید سن کمی به نظر برسد اما در آن دوران پسرها اولین‌ بار در ده سالگی به دریا می‌رفتند . کلمب در نخستین سال‌هایی که در دریا گذراند ، چندین‌بار به خیوس ، جزیره‌ای نزدیک ترکیه امروزی سفر کرد . در ضمن او به انگلستان ، ایرلند و ایسلند هم رفت . طبق آنچه در روایت‌ها آمده ، گویا در یکی از نخستین سفرهای دریایی‌اش دزدان دریایی به کشتی او حمله می‌کنند .

جنگ ویتنام

130,000 تومان
ظهر سی ام آوریل سال ١٩٧٥، ستونى از تانک‏‌هاى تحت فرمان نیروهاى ویتنام شمالى‏ دروازه‏هاى کاخ ریاست جمهورى ویتنام جنوبى را در سایگون فرو ریختند و وارد محوطه کاخ شدند. رهبر ویتنام جنوبى طى پیامى تسلیم بى‏ قید و شرط خود را اعلام‏ کرد. تسلیم ویتنام جنوبى در برابر ویتنام شمالى در سال ١٩٧٥، پس از دو هزار سال‏ درگیرى‏‌هاى خارجى و داخلى براى تعیین سرنوشت کشور، نقطه عطف بزرگى بود. درخلال قرون متمادى، مردم ویتنام براى راندن متجاوزان گوناگون خارجى ظفرمندانه‏ دست به ‏دست همدیگر داده، اما در این راه بارها و بارها نیز به قهقراى جنگ‏هاى تلخ‏ داخلى افتاده بودند. آن گونه که در تاریخ ثبت شده، ویتنام نخستین بار در سال ١١١ قبل از میلاد توسط امپراتورى چین تسخیر شد. تا چند هزار سال بعد از این تاریخ، ویتنام حکم یکى ازاستان‌‏هاى چین را داشت. ویتنامى‌‏ها به چینى‏‌ها به دیده تحسین مى‏ نگریستند و بخش‏ اعظم فرهنگ چین را در فرهنگ خود ادغام کرده بودند، اما در عین حال سوداى‏استقلال نیز داشتند. در سال ٩٣٨ ویتنامى‏ ها براى مطالبه استقلالشان به قدر کفایت نیرو بسیج کرده بودند. نیروهاى تحت فرمان ژنرال نِگو چوین چینى‏ ها را در نبردى در شمال‏ ویتنام، نزدیک هایفونگِ امروزى، شکست داد. قبل از جنگ، سربازان ژنرال نِگو چوین‏در بسترِ رودى پُر جزر و مد در باچ دانگ دیرک‏ هاى نوک فلزى فرو کردند. با بالا آمدن‏ سطح آب، وقتى دیرک‏ ها زیر آب بودند و دیده نمى ‏شدند، ویتنامى ‏ها قایق ‏هاى چینی را با ترفند به صحنه کارزار کشیدند. با پایین رفتن آب،قایق‏هاى چینى در میان دیرک‏ ها به دام افتادند و به سهولت توسط ویتنامى‏‌ها نابود شدند.
سفارش:0
باقی مانده:2

رقص کاج‌ها

7,000 تومان
رقص کاج‌ها شرح طلب یک نایقین عینی است و مخاطره‌جویی انتخاب آن با شوری متناهی. جست و جویی برای دریافتن حقیقتِ بودن که هر واژه‌ای آن را به ابتذال می‌کشد و تنها و تنها با زندگی کردن به دست می‌آید و از این روست که نمی‌توان سخنی از خود آن حقیقت به میان آورد.

قطار در حال حرکت است

2,200 تومان
این مجموعه از ١٦ داستان کوتاه تشکیل شده است. با موضوع‌های متنوع که بیش‌تر آن‌ها مربوط به زندگی شهری و زنان کارمند است. «طوری نشسته بودیم تو قطار که انگار قطار در حال حرکت است. همه ما همین‌طور، آرام تکان‌تکان می‌خوردیم. فنجان چایم را پر کرده بودم و هر چند دقیقه دستم حرکت می‌کرد و چای سر ریز می‌شد. انگار به خاطر حرکت چرخ‌ها در ریل بود.» نگاهم می‌کند. می‌گویم: چه بنویسم؟ دلگیر نگاهم می‌کند. مثل همان باری که در خواب دیده بودمش، پیکره‌ای روشن با موهایی بلند. پیکره‌اش زن بود، بی‌آن‌که زن بودنش پیدا باشد، گفت: تنهایی‌ام را چطور می‌نویسی؟ گفتم کسی که نمی‌تواند عاشق شود تنهاست!» «ایستاده هم می‌شود خوابید!» نام یکی دیگر از داستان‌هاست: زن از ته اتوبوس با صدای بلند گفت: آقا چراغ‌های این قسمت رو خاموش کن!» زن با صدای بلندتری گفت: حالا چه جوری بخوابم؟