

بي باد بي پارو
115,000 تومان
فریبا وفی یکی از نویسندگانی است که در اواسط دههی شصت شمسی داستاننویسی را آغاز کرد و به تدریج به یکی از نامآوران این عرصه بدل شد.
او که از افراد عادی و اتفاقهای به ظاهر ساده و بیاهمیت مینویسد، خوانندگان را وا میدارد تا با درونیات شخصیتهایی که در موقعیتهایی خاص قرار گرفته و با یاس، نگرانی و هراس روبرو و متحول شدهاند آشنا شوند.
او که در کارنامهی کاریاش مجموعه داستانهای موفق «در عمق صحنه»، «در راه ویلا» و «همهی افق» به چشم میخورد، در مجموعهی «بیباد، بیپارو» دوازده داستان گنجانده که درونمایهی آنها تقریبا یکسان است.
شخصیتها که بیشتر زن هستند، با وجودآنکه بیم، نگرانی، خشم و ناکامی زمینگیر و کلافهشان کرده، تلاش میکنند شرایطی به وجود آورند تا در امنیت زندگی کنند.
آنها بیش از آنکه با دیگران حرف بزنند با خود سخن میگویند: «خوب شد دنیا به حرف ما گوش نکرد. والا خرابش میکردیم. خرابتر از چیزی که الان هست.»
چنین است که برخی اوقات سلوکشان عجیب، مرموز و تکاندهنده به نظر میرسد: «ذهنم مثل صفحهی سفید شده بود. نه، حتا صفحه هم نبود.
خالی خالی بود. هیچ فکری تو کلهام نبود. انگار مرده بودم. یکدفعه احساس کردم یه کرم داره ذرهذره لایههای مغزم رو مثل سیب میخوره. بعد خواستم داد بزنم. مشتم رو کوبیدم به دیوار.
تو عمرم اونقدر نترسیده بودم. صدای بلندگو رو شنیدم. یکی داشت از مصیبتهای حضرت زینب میگفت. گریه کردم هم برا اون هم برا خودم.»
در انبار موجود نمی باشد
بي باد بي پارو
نویسنده |
فریبا وفی
|
مترجم |
—-
|
نوبت چاپ | 9 |
تعداد صفحات | 135 |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | 1402 |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
ادبیات
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786002296535
|
وزن | 0.0 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
در دنیای تو ساعت چند است؟
باستان شناسی ایلام
توضیحات:
فهرست:
قطار باز
میلیسنت مین، دختر نابغه
قسمتی از متن کتاب
من کلوچه خودم را تف کردم. ولی امیلی کلوچه اش را خورد. هر طور شده به لبخند زدن ادامه داد. واقعا آدم جالبی است. البته امیلی عیب هایی دارد. همه ما عیب هایی داریم. مثلا خود من. همیشه در تمیز کردن پانچ سه سوراخه ام سهل انگاری می کنم. امیلی هم همینطور. رفتارهایی دارد که من را دیوانه می کند. مثلا اینکه همیشه وانمود می کند. به بازی های جدید پدرم علاقه مند است. یا این که اصرار دارد به مادرم در کار خانه کمک کند. که خیلی مسخره است. چون در خانه شان دست به سیاه و سپید نمی زند. و بدتر از همه. رفتار او با پسرهاست. امیلی جلوی پسرها به کلی عقلش را از دست می دهد. از نظر من حرف زدن با پسرها وقت تلغ کردن است. اما امیلی اصرار دارد. پسرها مهمترین بخش زندگی اند. هر موقع یک سر با نمک ببیند. با انگشت نشانش می دهد. و آبرو ریزی راه می اندازد. بیشتر علاقه دارم . به فکر گرفتن مدرک های درسی ام باشم. تا اینکه به موجوداتی مثل پسرها اظهار علاقه کنم. نمی توانم این را به او بگویمبینهایت بلند و به غایت نزدیک
امپراتوري خورشيد
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ژاک لکان
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ تکنولوژی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هگل
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-معنای زندگی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-پدیدارشناسی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-زيبایشناسی هگل
آدمکش کور
دانشنامه فلسفه استنفورد 3: شاخهها و مکتبها
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٧٣٥ |
سال نشر | ١٤٠١ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
قطع | رقعی |
وزن | ٨٩٧ |
شابک | ٦ -٣٩٠-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.