

بچهمحل نقاشها 3/ زمانی که همسفر ونگوگ بودم
155,000 تومان
فقط 1 عدد در انبار موجود است
بچهمحل نقاشها 3/ زمانی که همسفر ونگوگ بودم
نویسنده |
محمدرضا مرزوقی
|
مترجم |
مجتبی حیدرپناه
|
نوبت چاپ | — |
تعداد صفحات | 172 |
نوع جلد | —- |
قطع | — |
سال نشر | — |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
کودک و نوجوان
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | 0 گرم |
شابک |
9786008655930
|
وزن | 0.5 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: aisa
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
راهبردهای اساسی طراحی صحنه: با نگاهی خاص به تحلیل و روش شناسی در معماری
فهرست
سخن «سمت» پیشگفتار مقدمه فصل اول: از کجا آغاز کنیم؟ متن به مثابه دروازه ورود به جهان تصویر دو رویکرد متفاوت فصل دوم: دنیای جدید تئاتر خالقان عصر جدید پارادوکس صحنه پردازی و کنش تئاتر وحدت در اجزاء تئاتر: جزئیات یا کلیتی ناب؟ نور به مثابه معماری فصل سوم: معماری، روش شناسی و طراحی سیستم لوکوربوزیه، پیوندی مشترک سبک و شیوه اجرایی عناصر تجسمی تزیینات، مواد و مصالح تضاد و کنتراست حرکت جزء لاینفک معماری و صحنه پردازی کارکردهای معماری و صحنه پردازی نور در معماری و صحنه پردازی معاصر مخاطبان مشترک فصل چهارم: از سازمان معماری تا طراحی صحنه بخش اول: طراحی صحنه بر مبنای پلان بخش دوم: طراحی صحنه بر اساس حجم بخش سوم: طراحی صحنه بر اساس جزئیات بخش چهارم: طراحی صحنه بر اساس ایده گسترش منابع و مآخذ
دام گستر
معرفی کتاب دام گستر
کتاب دام گستر رمانی پرمعنا، لذتبخش و در عین حال تلخ به قلم اووه تیم، قصه فرد منحرفی را به تصویر میکشد که طبق قواعد خاص خود پیش میرود و اعمال انحرافآمیز انجام میدهد و با اینگونه کارها ماجراهای مختلف و عجیبی را رقم میزند. درباره کتاب دام گستر: شخصیت اصلی رمان دام گستر (Headhunter) فرد منحرفی است که با پیروی از مقررات منحصربهفرد خود، اعمالی خلاف عرف و قانونی انجام میدهد و پس از گذشت مدت کمی نیز یک همدست برای خود برمیگزیند تا به یکدیگر کمک و از هم حمایت کنند و کارها را به صورت هماهنگ انجام دهند. اووه تیم (Uwe Timm) در طول رمان دوران کودکی، نوجوانی و جوانی شخصیت اصلی را به نمایش میگذارد و سیر شکلگیری این انحرافات اخلاقی و مواردی که باعث بیشتر شدن این مسئله شدهاند را در قالب داستان بازگو میکند. نویسنده به خوبی دیدگاه جامعهشناس برجسته ادوین اچ ساترلند را نشان میدهد که میگوید برای آنکه فردی به یک تبهکار تبدیل شود اول باید بیاموزد چطور یک تبهکار باشد! و این یادگیری از کنش متقابل اجتماعی شخص با سایرین شکل میگیرد. والتر شخصیت اصلی داستان در خانوادهای به دنیا میآید که مادر از لحاظ اخلاقی به مشکلی دچار است و سابقه خوبی ندارد و همچنین در آپارتمانی رشد میکند که هر یک از همسایهها به نوعی از ناهنجارهای اخلاقی رنج میبرند. در حقیقت فرایند اجتماعی شدن والتر ناکام میماند، چرا که موفق نشده هنجارهای اجتماعی را به ذهنش بسپارد و بعد از کارهایی که انجام میدهد هرگز احساس خجالت و شرمندگی نمیکند. خانواده وی در یاد دادن هنجارهای اجتماعی به والتر هیچ تلاشی نکردند و همین نکته باعث تقویت و تشویق او به سوی اعمال انحرافآمیز شد. به گونهای که بعدها جرمهای یقهسفیدها را مرتکب میشود. این نوع جرایم به هر نوع قانونکشی صاحبان کسبوکار همچون اختلاس و رشوه دادن و گرفتن گفته میشود، اعمالی که والتر بسیار زیاد دست به انجامشان میزند. اووه تیم در کتاب حاضر تلاش کرده فساد مالی سالیان پایانی دهه هشتاد میلادی آلمان که امکان پیشرفت اقتصادی را به شارلاتانها میداد به نمایش بگذارد. همچنین فرصت را برای مطرح کردن نظرات انتقادی خود نسبت به سیستم اقتصادی کمونیسم و کاپیتالیسم با افزودن دو شخصیت دیگر به شخصیت اصلی رمان به نامهای دمبرووسکی و کوبین غنیمت شمرده و پیشبینی کرده است که هیچیک از این دو سیستم اقتصادی نمیتوانند به حیات خود ادامه دهند.قورتشبده 1/ خورشید را برایم قورت میدهی؟
معرفی کتاب قورتش بده 1 اثر عادله خلیفی
انگار 12 و 3/4 ساله بودن بس نبود که حالا مادرم هم میخواهد نامزد ریاستجمهوری شود!
داستان طنز انگار ۱۲ و ۳/۴ ساله بودن بس نبود که حالا مادرم هم می خواهد نامزد ریاست جمهوری شود! داستان دختری است به قول خودش ۱۲ و سه چهارم ساله به نام ونسا ردراک که راوی داستان نیز است. ونسا از یک سو با مشکلات دوره بلوغ سروکله میزند و از سوی دیگر نگران از دست دادن مادرش است.
او نسبت به دیگر دختران همکلاسیاش از نظر رشد جسمی عقب است و از بدن و قیافهاش ناراضی است برای همین اعتماد به نفس زیادی ندارد و فکر میکند دست و پا چلفتی است. در چنین شرایطی که او به مادرش نیاز دارد، مادرش حسابی درگیر آماده کردن خود برای ریاست جمهوری است
اما مشکل تنها نبود مادر نیست. او از مخالفان حمل اسلحه، طرفدار حفظ محیط زیست و صلح است، مخالفان و دشمنان زیادی دارد. با نامزد شدن مادر برای ریاست جمهوری، ونسا نامههای تهدید کنندهای در کمد مدرسهاش پیدا میکند که نویسنده نامه از ونسا خواسته است که مادرش را متقاعد کند از نامزدی ریاست جمهوری کناره گیری کند و او و مادرش را به مرگ تهدید کرده است.
ونسا که پدرش را چند سال پیش از دست داده است نمیخواهد مادرش را هم از دست بدهد؛ اما مادر به خاطر هدفی که دارد حاضر نیست دست از مبارزه بکشد زیرا معتقد است که «شجاعت وقتی است که میترسی اما اعتقاد راسخ داری که کاری را که درست است انجام میدهی.»
او همچنین به این سخن بنجامین فرانکلین اعتقاد دارد که «کسانی که از آزادیهای اولیه میگذرند تا کمی امنیت موقت به دست آورند، نه استحقاق آزادی دارند نه امنیت.»
مادر در یکی از سخنرانیهایش مورد سو قصد قرار میگیرد اما ونسا مادرش را نجات میدهد و خود زخمی میشود. مادر تصمیم میگیرد که کنارهگیری کند اما این بار ونسا مانع او میشود.
ونسا با خود در کشمکش است؛ او باید تصمیمهای سختی درباره آینده خودش، مادرش و کشورش بگیرد و با مادر و رجینالد پسر خوشتیپ اما بیاخلاق همکلاسیاش هر یک به گونهای در کشمکش است.
داستان به رشد اجتماعی مخاطب کمک می کند و مسئولیت اجتماعی را به عنوان یک ارزش مهم میداند و تعریفی زیبا از شجاعت ارائه می دهد.
خندهی خورشید، اشک ماه
معرفی کتاب خندهی خورشید، اشک ماه: قصهی پرماجرای سرقت جواهرات
کتاب خندهی خورشید، اشک ماه، رمانی به قلم نویسندهی ادبیات معاصر فارسی، رضا جولایی است. داستان کتاب در دوران قدیم و زمان سلطنت محمدعلی شاه قاجار رخ میدهد. چند سارق در شلوغی حوادث آن دوران و زمانی که شرطههای شهر درگیر ماجراهای بهتوپبستن مجلس هستند، برای سرقت از خانهای بزرگ اجیر شدهاند. اما آنها خبر ندارند که ماموریتشان ساده نیست و این سرقت، پای آنها را به اتفاقات پیچیدهتری باز خواهد کرد...دربارهی کتاب خندهی خورشید، اشک ماه
گاهی زیباترین داستانها، از دلسختترین حوادث تاریخ میگذرند. اینبار، رضا جولایی در رمان تحسینشدهی خندهی خورشید، اشک ماه، روایت خود را از دل حوادث دوران قاجار عبور میدهد. سال 1287 شمسی است. محمدعلی شاه قاجار بهتازگی بر مسند حکومت نشسته و بر خلاف پدر خود مظفرالدینشاه، دل خوشی از مجلس و مشروطهخواهی ندارد. همین است که لیاخوف روسی، به محض شنیدن دستور به توپ بستن مجلس، سر از پا نمیشناسد و فوراً اطاعت امر میکند. شهر شلوغ شده و حوادث تاریخی یکی پس از دیگری رخ میدهند. اما در گوشهی تاریکتری از شهر، اتفاقات دیگری در جریان است. چند سارق برای سرقت از خانهای اعیانی اجیر شدهاند. شهر زیر مه و غبار اتفاقات سیاسی محو شده، و این بهترین فرصت است که برای دزدین ماشین، راهی خانه شوند. همهچیز در ابتدا طبق نقشه پیش میرود تا آنکه دزدها در زیرزمین خانهی اشرافی با آنچه انتظارش را نداشتند روبهرو میشوند، در زیرزمین خانه، مجموعهی نفیسی از اشیاء گرانبها مخفی شده بود و این، ماجرا را برای دزدهای اجیرشده، بیش از پیش پیچیده میکرد. در بیرون از خانهی اعیانی، وقایع سیاسی به سرعت سپری میشوند، مجازات مشروطهخواهان در راه است و نمایندگان کشورهای خارجی، خبر بهتوپ بستن را به سرعت مخابره میکنند. اما آیا نقشهی سرقت از این خانهی اشرافی گره مشترکی با حوادث بزرگ شهر دارد؟ آیا این نقشهای ساده برای دستبرد به ثروتی هنگفت است، یا بخشی از یک ماجرای عجیبتر؟ برای پرده برداشتن راز سرقت جواهرات اعیانی و کشف ارتباط آن با حوادث شهر، با داستان خندهی خورشید، اشک ماه همراه باشید. این کتاب اولین بار در سال 1401 و به همت نشر چشمه در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است.در نکوداشت کتاب خندهی خورشید، اشک ماه
- رضا جولایی در این کتاب که چاپ آخرین زمستان قرن چهاردهم است روایتی متفاوت را از دغدغههای عمیق انسان تاریخی ایرانی قرن سیزدهم بیان میکند و آن را با حلاوتی ناب به کام مخاطب میریزد. (nabzehonar.com)
دختر خاندان گات 3/ دختر خاندان گات و لولوی بلندیهای بادگیر
در بخشی از کتاب دختر گات و شبح موش میخوانیم
در عین اینکه بقیه مات مانده بودند و نگاه میکردند فُن هِلسانگ یکی از چهارلولها را درآورد و شلیک کرد؛ یکبار، دوبار، چهاربار، هشتبار.. با هر شلیک مرگبار، یکی از موجودات جلوِ چشم تماشاچیها از بین میرفت. فُن هِلسانگ هنسل و گرِتِل را با پوزخندی توی جلدشان فروکرد و شمشیر مبارزهی دندانهداری از کمربندش بیرون کشید. «پیش بهسوی بریدن سرها!» این را گفت و با قدمهای بلند روی پشتبام به طرف دودکشها رفت اما سرجایش بیحرکت ماند. غرید: «این چیه؟» پایین پایش یکعالم یخ ریخته بود. در همین لحظه آدا از پشت یکی از دودکشهای یککم دورتر بیرون آمد. سیرن سِستا کنارش ایستاده بود. از پشت دودکشهای دور و برش بقیه اعضای کلوب زیرشیروانی هم هر یک با یکی از موجودات بیرون آمدند. روبی خدمتکارِ انبارِ پشتی موادِ غذایی کنار اومالوسِ فان ایستاد. امیلی کَبِیج روی هر یک از شانههایش یک هارپی و روی سرش هارپی دیگری نشسته بود. کینگزلیِ دودکشپاککن بازوی همسرِ بارنز را گرفته بود و آرتور هالفورد هم دستِ وایلدمَنِ پاتنِی را در دست داشت. ویلیام کَبِیج سرِ پشمالوی هَمیش فانِ شِتلَند را نوازش میکرد. فُن هِلسانگ فریاد کشید: «من جوایزم را میخواهم.» و از روی یک دودکش به روی دودکش دیگر میپرید و شمشیرش را دیوانهوار حرکت میداد و روی پشتبام پیش میرفت. صدای خوشنواز و آرامی که کمی تهلهجه داشت به گوش رسید که میگفت: «روپرت فُن هِلسانگ! بالاخره به هم رسیدیم.» لوسی بورجیا از پشتِ کلاهکِ دودکشی بیرون آمد و چترش را بالا گرفت.محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هنر مفهومی و دستساخته
بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ تکنولوژی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ شوخی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-عشق
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-ایمانوئل کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-هرمنوتیک
دانشنامه فلسفه استنفورد 2: فلسفه و مسائل زندگی
موضوع | فلسفه |
نویسنده | جان ماریال، تادئوس مِتس، دن هِیبرون، تاد کالدر، بِنِت هِلم، رونالد دِ سوسا، کرولین مک لاود، الیزابت برِیک، جوزف میلم، رابین س.دیلون، استیون لوپر |
مترجم | امیرحسین خداپرست، مریم خدادادی، غلامرضا اصفهانی، ابوالفضل توکلی شاندیز، حسین عظیمی، ایمان شفیعبیک، ندا مسلمی، مهدی غفوریان، راضیه سلیمزاده |
سرپرست و ویراستار مجموعه | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | ١٤٠٠ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
قطع | رقعی |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ٨٧٢ |
شابک | ١ -٠٣٨٢-٠٤-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دانشنامه فلسفه استنفورد 5: زیباییشناسی
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
تعداد صفحات | ٦٨٠ |
قطع | وزیری |
سال نشر | ١٤٠١ |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
وزن | ١٣٥٤ |
شابک | ٧ -٤٦٣-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.