بچه‌محل نقاش‌ها 3/ زمانی که هم‌سفر ونگوگ بودم

155,000 تومان

سفارش:1
باقی مانده:1
کتاب بچه محل نقاش ها 3 زمانی که همسفر ونگوگ بودم توسط انتشارات هوپا و تألیف محمدرضا مرزوقی در 172 صفحه منتشر شده است. خلاصه کتاب به شرح زیر است.
چه حالی پیدا می‌کنی اگر توی یکی از نامه‌های مرموزِ دایی‌ات این نوشته را پیدا کنی؟ هلند کشور قشنگی است! خصوصاً وقتی به‌‌جای‌جای آن سفر می‌کنی. البته به‌شرطی که یک هم‌سفر مثل «وینسنت ونگوگِ» عزیز کنارت باشد.
مگر می‌شود «دایی‌سامانِ» هفتاد‌و‌پنج‌ساله در نوجوانی‌اش با «وینسنت ونگوگِ» قرنِ نوزدهم هم‌سفر شده باشد؟ باز هم فضولیِ «مانی» و باقی بچه‌ها گل کرده و رفته‌اند سراغ وسایل خصوصی دایی.
این‌بار بچه‌ها با اجازه‌ی خودِ مادربزرگ، نامه‌های قدیمی‌ای را که داداش‌سامان در جوانی برای او نوشته، برایش بازخوانی می‌کنند.
بچه‌ها با خواندن این نامه‌ها، با دایی‌سامان همراه می‌شوند تا ببینند در زندگی وینسنت ونگوگ چه خبر بوده. به‌نظر شما تابلوی «سیب‌زمینی‌خورها»ی ونگوگ چه طعم و مزه‌ای دارد؟
آیا شایعاتی که درباره‌ی زندگی خصوصی ونگوگ ساخته‌اند، حقیقت دارد؟

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

بچه‌محل نقاش‌ها 3/ زمانی که هم‌سفر ونگوگ بودم

نویسنده
محمدرضا مرزوقی
مترجم
مجتبی حیدرپناه
نوبت چاپ
تعداد صفحات 172
نوع جلد —-
قطع
سال نشر
سال چاپ اول ——
موضوع
کودک و نوجوان
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786008655930
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “بچه‌محل نقاش‌ها 3/ زمانی که هم‌سفر ونگوگ بودم”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

چند صفحه از کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

زيبا شناسي عکاسي

190,000 تومان

معرفی کتاب زیباشناسی عکاسی اثر فرانسوا سولاژ

اگر عکس و تصویر مفهوم به حساب می آیند، پس باید بتوان آن ها را همچون هر مفهوم دیگری تجزیه و تحلیل نمود. تجزیه و تحلیل مفاهیم، یکی از مهم ترین عملکردهای فلسفه به شمار می رود و در کتاب "زیباشناسی عکاسی"، تلاشی از جانب "فرانسوا سولاژ" صورت گرفته تا مفاهیم عکس و عکاسی را در فلسفه تحت بررسی قرار دهد.
اما این تجزیه و تحلیل ممکن است در قالب سوالات و تلاش برای پاسخ به این سوالات ارائه شود.
بنیادی ترین مساله در کتاب "زیباشناسی عکاسی"، آنالیز و توضیح ارتباط میان عکاسی و واقعیت است. ابداع عکاسی پس از اختراع دوربین، سبب شد تا بسیاری خیال کنند که بالاخره ابزاری یافته اند که با آن می توانند واقعیت را به دام بندازند و واقعیت زیرک و گریزان، دیگر در یک چشم به هم زدن اسیر می شود.
"فرانسوا سولاژ" این دیدگاه را با تکیه بر ایدئولوژی واقعیت مورد انتقاد قرار داده و آن را از اساس فاقد اعتبار خوانده و بحث می کند که عکاسی نه تنها در به دام انداختن واقعیت شکست می خورد بلکه ساده لوحانه است اگر چنین انتظاری از عکاسی داشته باشیم. در عوض "فرانسوا سولاژ" معتقد است، فایده ی عکاسی در این بوده که واقعیت را مدام مورد سوال قرار می دهد و سوال فلسفی مشهور را که می پرسد:
چیزها چیستند؟ در زندگی روزمره به رخ می کشاند. ما در طول روز یا از چیزهای مختلف استفاده می کنیم یا آن ها را نادیده می گیریم؛ حالا به لطف عکاسی ما متوجه می شویم که چقدر چیزها را ندیده ایم و نسبت به جهان بی تفاوت بوده ایم و به این شکل همه چیز در برابر دیدگان ما قرار می گیرد. این مفهوم "زیباشناسی عکاسی" است.
"زیباشناسی عکاسی"، نتیجه ی اندیشه های فلسفی، روانکاوانه و زیبایی شناسانه در عکاسی است.
این تاملات سه سوال اصلی را ایجاد کرده اند که می پرسد: از نگاه کردن به یک عکس به چه چیز دست می یازیم؟ از چه چیزی عکس می گیریم؟ و شاید مهم تر از همه اینکه چرا عکس می گیریم؟ "فرانسوا سولاژ" سوال اول را در پس زمینه ی کتاب "زیباشناسی عکاسی"، مطرح می کند.
سفارش:1
باقی مانده:1

بي بي پيک

85,000 تومان
لیودمیلا اولیستکایا زاده‌ی روسیه است و از سرشناس‌ترین نویسندگان این کشور در قرن بیتم. او جوایز متعددی از جمله پن، جایزه‌ی بزرگ روسیه و رمان سال این کشور را از آنِ خود کرده و آثارش مانند فقط یک طاعون ساده، سونیچکا، مربای روسی و تدفین‌پارتی به بیش از هفتاد زبان ترجمه شده است. او با تمرکز بر زندگی مردمان روس در عصر جدید می‌کوشد تا چون بزرگان ادبیات این کشور به دنبال کشف حقایق پنهان به زیر آوار زندگی باشد. داستان «بی‌بی‌پیک» آشکارا اشاره به داستان معروف پوشکین دارد. در داستان پوشکین جنون سرانجام مهندس آلمانی است که گرفتار حرص و طمع شده و پیوسته به دنبال منفعت شخصی خود به گرد دنیای کوچک می‌گردد. اما در داستان اولیستکایا ما با زنانی مواجه‌ایم که از دوران‌های گوناگون آمده و پس از پشت سر گذاشتن سفری به درازای عمر آدمی، در خانه‌ی پیرزنی نودساله ساکن شده‌اند و حدیث این سفر سخت در سرمنزل مقصود نیز دست از سر ایشان برنمی دارد تا مخاطب پیوسته با احوالات و اعمال این اشخاص آشنا شود . حاصل این‌همه، اول حضور ناپیدای پوشکین و دوم وجود نمایندگان گوناگون زنان روس و سپس مرور مختصر سرگذشت این خاندان نیمه‌آلمانی و نیمه‌روس، کشف حقیقتی پنهان از آینده‌ی این خاندان است. لیودمیلا اولیستکایا در فضای عادی و معمولی آثارش حقایق کوچک و خرد از حیات و زندگی را می‌کاود تا حاصل این عمل دریافتن معنایی دیگر باشد.

سوروسات در سوراخ موش

36,000 تومان

در بخشی از کتاب سور و سات در سوراخ موش می‌خوانیم:

امروز اخبار تلویزیون می‌گفت: ببرها در باغ‌وحش گوآدالاخارا یک زن را کامل خورده‌اند، غیر از پای چپش. شاید پای چپش خیلی خوشمزه نبوده. یا شاید ببرها دیگر سیر شده بوده‌اند. من هیچ‌وقت باغ‌وحش گوآدالاخارا نرفته‌ام. یک‌بار از یولکائوت خواهش کردم من را ببرد، ولی عوض آن‌که ببرد حیوان‌های بیش‌تری به قصر آورد. همان موقع بود که برایم شیر آورد. برایم از مردی گفت که نمی‌توانسته به کوه برود و برای همین کوه پیش او رفته است. زنِ خورده‌شده، سرنگهبان باغ‌وحش بوده و دوتا بچه و یک شوهر و پرستیژ بین‌المللی داشته. پرستیژ؛ چه لغت قشنگی. می‌گویند شاید قتل یا خودکُشی بوده باشد، چون زن هیچ‌وقت توی قفس ببر نمی‌رفته است. ما هیچ‌وقت از ببرهای‌مان برای خودکُشی یا قتل استفاده نمی‌کنیم. میستلی و چیچیلکوآلی با سوراخ‌های گلوله‌ها قتل‌ها را انجام می‌دهند. نمی‌دانم ما چه‌طور خودکُشی می‌کنیم، ولی به‌هرحال از ببر استفاده نمی‌کنیم. از ببرها برای خوردن جنازه‌ها استفاده می‌کنیم. از شیرمان هم استفاده می‌کنیم. ولی بیش‌تر از آن‌ها برای تماشا کردن‌شان استفاده می‌کنیم، به خاطر این‌که حیوان‌های قوی و واقعاً خوش‌هیکلی هستند و تماشای‌شان خیلی کیف می‌دهد. من قرار نیست این چیزها را بفهمم، چون این کارها را میستلی و چیچیلکوآلی مخفیانه شب‌ها انجام می‌دهند. ولی فکر می‌کنم در این زمینه تیزهوشم، در زمینه‌ی کشف کارهای مخفی. آخرِ گزارش، مردِ توی اخبار خیلی غمگین به نظر می‌رسید و گفت امیدوار است روح سرنگهبان قرین آرامش شود. چه احمقانه. چون سرنگهبان آن موقع دیگر به حالت جویده‌جویده توی شکم ببر بوده است. سرنگهبان فقط می‌توانسته همان جا بماند تا ببر هضمش کند، و آخرش هم به تپاله‌ی ببر تبدیل شود. زکی، قرین آرامش. تهِ تهش فقط پای چپش قرین آرامش می‌شود.
سفارش:0
باقی مانده:1

تشریفات

3,800 تومان
مجموعة حاضر، حاوی اشعاری از «بهاره رضایی» دربارة موضوعهای گوناگون است که در قالب نو و سبک سپید سروده شده است. شعر سپید، وزن عروضی ندارد و سرایندگان آن معتقدند که موسیقی کلمات جبران کمبود وزن را میکند. این نوع شعر میکوشد، هنجارهای شعر کهن را بشکند و معانی جدیدی را در شعر بیافریند. برخی از عنوانهای این سروده ها عبارت است از: اسکورت شرقی؛ بهانه؛ اعتراف؛ سیندرلا؛ استپ؛ و تایگا.

پسر زن جادوگر

190,000 تومان
دو برادر دوقلو را پدرشان در آستانه‌ی غرق شدن در رودخانه نجات می‌دهد.
اما مادر جادوگرشان مجبور می‌شود، برای نجات جان یکی، جان دیگری را به او پیوند بزند. استفاده از جادوی سیاه، راه جادو را به زمین باز می‌کند.
آیا «ند»، پسر بازمانده از جادو می‌تواند جلوی سیاهی را بگیرد؟ یک فانتزی درجه یک با جوایزی بین‌المللی.

راه رفتن روي بند

5,500 تومان

معرفی کتاب راه‌ رفتن روی بند

کتاب راه‌ رفتن روی بند، مجموعه اشعار عاشقانه‌ و اجتماعی روجا چمنکار، شاعر ایرانی است. کتاب حاضر دربردارندۀ 2 بخش است: یکی راه رفتن روی بند که شعرهایی با فضای اجتماعی را شامل می‌شود و بخش دوم صبح‌ نامه‌هایی برای صبحانه که حاوی اشعار عاشقانه و کوتاه است. روجا چمنکار شاعر در سال 1360 متولد شده است. او به ترتیب در رشته‌های سینما، ادبیات نمایشی و ادبیات معاصر فارسی به تحصیل پرداخته است. چمنکار علاوه بر سرودن شعر، نویسندگی و نمایش‌نامه‌نویسی هم می‌کند. آثار وی در نشریات و مجلات معتبر فارسی منتشر شده و به کرات نامزد دریافت جوایز معتبر از جمله جایزه کتاب سال شعر جوان (قیصر امین‌پور) شده است. در بخشی از کتاب راه‌ رفتن روی بند می‌خوانیم: شاید بروم شاید بمانم شاید روی خط‌های عابر پیاده بخوابم و ساعت‌ها به صدای تُرمز ماشین‌ها فکر کنم که از صدای دوستت دارم‌های تو بلندتر است شاید کوتاه بیایم بروم تا سر کوچه شوینده‌ها را بخرم زندگی‌ام را بسابم و با زن‌های سریال‌های خانوادگی کمی درد دل کنم قرار نامعلومی داشتم قرار نامعلومی دارم از کدام روزنه تابیده بودی که چشم را می‌زنی نوربالای عزیز؟ گفته بودم خط‌های سفید جای مناسبی برای بوسیدن نیست شاید بمانم شاید بخوابم و به تمشک‌های وحشی فکر کنم و به تکرارِ حیات وحش ساعت هشت شب و به شال بنفشی که زیر ترمز ماشین‌ها پاره شد نشد که پر شوم از تو از وقت‌های خالی از تو پُر شدم دیروز بود؟ امروز است؟ لب‌هایت را جلو می‌آوری گونه‌ات را می‌بوسم هَک شده‌ام با حفره‌ای عمیق و ماشین‌ها مدام از زنان خوابیده روی خط‌های سفید پیاده می‌شوند