بچه‌محل نقاش‌ها 5/ زمانی که هم‌صحبت فریدا بودم

99,000 تومان

کتاب بچه محل نقاش ها 5 زمانی که هم صحبت فریدا بودم توسط انتشارات هوپا و تألیف محمدرضا مرزوقی در 172 صفحه منتشر شده است. خلاصه کتاب به شرح زیر است.

می‌دانم بیشتر اوقات دیه‌گو خودش مقصر است. بس که هربار سرش جایی گرم است و دائم شیطنت می‌کند. اما وقتی خشم فریدا را می‌بینم و احساس می‌کنم با این خشم می‌تواند دودمان دیه‌گو را به باد بدهد، مجبور می‌شوم برای نجات جان آن مرد بیچاره از دروغ مایه بگذارم.

مرد بیچاره‌ای که اصلا نباید دلت برایش بسوزد. فریدا از او هم بدتر است و برای او که اصلا نباید دلت بسوزد. حتی وقت‌هایی که روی صورت نقاشی‌هایش قطره‌های درشت اشک را نقاشی می‌کند، انگار دارد توی صورتت داد می‌زند: « حق نداری برای من دلسوزی کنی! فقط می‌ت…

 

چه حالی پیدا می‌کنی اگر دایی‌ات یک کارتن پر از صفحه‌ی‌‌ گرامافن قدیمی به تو بدهد و اولین جمله‌ای که از صفحه می‌شنوی این باشد؟

فریدا همیشه می‌گوید: «من واقعیت خودمو نقاشی می‌کنم اما این احمق‌ها فکر می‌کنن کارهای من خیالیه.»

این‌بار دایی خود ابتکار عمل را به دست می‌گیرد و صفحه‌هایی را که زمانی فریدا به او داده بود تا صدایش را روی آنها ضبط کند در اختیار مانی و باقی بچه‌ها قرار می‌دهد.

با شنیدن صدای نوجوانی دایی‌سامان روی صفحه‌ها، بچه‌ها به ماجرای سفر دایی به مکزیک و رفتنش به خانه‌ی فریدا پی می‌برند. در این سفر که لوئیس بونوئل دایی و فریدا را همراهی می‌کند به اصرار بونوئل به دل جنگلی عجیب می‌زنند که درختانش انسان هستند. بعد هم سر از معابد آزتک‌ها درمی‌آورند و گرفتار اشباح می‌شوند. اشباحی که در اعتصاب کارگری به سر می‌برند و برای همین دست به سیاه و سفید نمی‌زنند.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

بچه‌محل نقاش‌ها 5/ زمانی که هم‌صحبت فریدا بودم

نویسنده
محمدرضا مرزوقی
مترجم
مجتبی حیدرپناه
نوبت چاپ
تعداد صفحات 176
نوع جلد —-
قطع
سال نشر
سال چاپ اول ——
موضوع
کودک و نوجوان
نوع کاغذ ——
وزن 0 گرم
شابک
9786008869955
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “بچه‌محل نقاش‌ها 5/ زمانی که هم‌صحبت فریدا بودم”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

چند صفحه از کتاب

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

شهروند شهرهای داستانی: زندگی و آثار سیدمحمدعلی جمالزاده

16,000 تومان
 
در بخشی از کتاب شهروند شهرهای داستانی می‌خوانیم: داستان‌های جمال زاده حاکی از آن است که او هم زندگی در ایرانِ گذشته را از سر گذرانده و هم شاهد گام‌ نهادن ایران به روزگار نو بوده است. قرار گرفتن در مرحلۀ گذار، نوعی دوگانگی ناشی از گسست فکری فرهنگی در کار او پدید آورده است: از سویی، به ستایش از تجدد برمی‌خیزد و از سوی دیگر، ندای بازگشت به ریشه‌های بومی و عرفانی سر می‌دهد؛ هم صناعت داستان‌نویسی اروپایی را به کار می‌گیرد و هم شیفتۀ سنت‌های قصه‌گویی شرقی است. در عین تلفیق قصۀ سنتی با داستان نو، نام برخی از داستان‌هایش تلخ و شیرین، کهنه و نو، آسمان و ریسمان، حق و ناحق، ثواب یا گناه حاکی آن است که همچنان بر تقابل‌های دوگانۀ حکایت‌های کهن تأکید دارد؛ و می‌کوشد از لابه‌لای طرح تو در تو و کهنه‌نمای حکایت، عناصر تربیتی را با لحنی اندرزگونه و طنزآمیز به خواننده انتقال دهد. او معمولاً از دو شیوۀ روایی بهره می‌برد: گاه پیوستگی رویدادهای داستان از طریق سفر صورت می‌گیرد. راوی داستان‌ها، ایرانی تحصیل کرده‌ای است که پس از سال‌ها به وطن بازمی‌گردد اما چون آن را گرفتار «تعصب و خودخواهی طبقات با نفوذ فاقد احساس مسئولیت» می‌یابد، سرخورده می‌شود. دوستی را می‌یابد و او سرگذشت خود را برای راوی / نویسنده شرح می‌دهد. بدین‌سان، قصه در قصه می‌تَند و داستان ساختی هزار و یک‌ شبی می‌گیرد. جمال زاده گاهی نیز، به شیوۀ مقامه‌نویسان، تیپ‌های گوناگون را که هر یک با لحن خاص خود شناسانده می‌شوند، برای بحث دربارۀ موضوعی اجتماعی یا اخلاقی گرد هم می‌نشاند و داستان را به صورت شاهد مثالی برای ابلاغ پیام خود درمی‌آورد. در مقامه، ‌راوی پس از ورود به شهری، جمعی را می‌بیند.

مرگ در مي زند

220,000 تومان

در بخشی از کتاب مرگ در می‌زند می‌خوانیم

نات: از من چى مى‌خوایى؟ مرگ: چى مى‌خوام؟ فکر مى‌کنى چى مى‌خوام؟ نات: حتماً شوخیت گرفته. من کاملاً سرحال و سالم‌ام. مرگ [بى‌اعتنا]: آهان. [به دوروبر مى‌نگرد.] جاى خوش‌گلیه. خودت درستش کردى؟ نات: یه دکوراتور داشتیم، اما خودمون هم باش کار کردیم. مرگ [به عکسى روى دیوار نگاه مى‌کند.]: من از این بچه‌هاى چشم‌درشت خوشم میاد. نات: من فعلاً نمى‌خوام برم. مرگ: نمى‌خوایى برى؟ تو رو خدا شروع نکن که حال‌ش رو ندارم. مى‌بینى که، از صعود حالت تهوع بهم دست مى‌ده. نات: چه صعودى؟ مرگ: از ناودون اومدم بالا. مى‌خواستم یه ورود نمایشى داشته باشم. دیدم پنجره‌ها بزرگ اند و تو هم بیدارى دارى مطالعه مى‌کنى. گفتم به زحمتش مى‌ارزه. بالا مى‌رم و با یه کمى چیز وارد مى‌شم. [‌انگشت‌هایش را به اصطلاح مى‌شکند و ترق‌تروق راه مى‌اندازد.] همین موقع پاشنه‌ى پام گیر کرد به چند تا شاخه‌ى مو. ناودون شکست و آویزون شدم به یه بند. بعد شنلم شروع کرد به پاره‌شدن. مى‌گم بیا بریم بابا. انگار از اون شب‌هاى سخته. نات: تو ناودون من رو شکستى؟ مرگ: شکست. یعنى نشکست. یه‌خرده کج شد. تو چیزى نشنیدى؟ من خوردم زمین. نات: داشتم چیز مى‌خوندم. مرگ: چى بوده شش‌دانگ رفته بودى توُ بحرش. [روزنامه‌ای را که نات مى‌خواند بر مى‌دارد.] «سرقت در مجلس عیاشى». مى‌تونم این رو امانت بگیرم؟
سفارش:0
باقی مانده:2

سریال چهار سابقه‌دار، قسمت 6/ مبارزه‌ی بیگانه و دارودسته‌ی بدها

105,000 تومان

نقد و بررسی

چهار سابقه دار 1 – یورش به زندان شهر سگی به احتمال زیاد شما هم انیمیشن جدید و خیلی جذاب «بچه‌های بد (the bad guys) (2022)» رو تماشا کردید و از دیدنش حسابی لذت بردید! برای شما یک خبر بد و یک خبر خوب داریم! خبر بد این است که انیمیشن «بچه‌های بد» همه داستان‌های این دوستان تبهکار و بامزه رو روایت نمی‌کند! اما خبر خوب این است که جای هیچ نگرانی‌ای نیست! چرا که این انیمیشن نسخه‌ای خلاصه شده از مجموعه کتاب‌های «سریال چهار سابقه دار» است و در ادامه، قرار است با این مجموعه آشنا شویم! مجموعه «سریال چهار سابقه‌دار» یکی از جذاب ترین و مشهورترین مجموعه داستان‌های ماجراجویانه، طنز و کمیک (مصوّر) سراسر دنیاست. این مجموعه به دست «آرون بلیبی» نوشته شده است و به سرعت با استقبال بی‌نظیر کودکان و نوجوانان در سراسر دنیا مواجه شد، تا جایی که به یکی از پرفروش‌ترین آثار فهرست نیویورک تایمز تبدیل گشت و انیمیشن اقتباسی و بسیار موفق آن نیز، برندۀ جوایز متعدد شده است. آقای بلیبی نوشتن این مجموعه را در سال 2015 شروع کرد و تا زمان حال نیز، نوشتن قسمت‌های جدید از این مجموعه ادامه داشته است. در ایران نیز، نشر هوپا تاکنون 11 جلد از این مجموعه را ترجمه و چاپ کرده است. نشر «هوپا» بازۀ سنی مناسب برای مخاطبین این مجموعه را «9 تا 13 سال» تعیین کرده است
سفارش:0
باقی مانده:2

معناي زندگي ام

28,000 تومان

در بخشی از کتاب معنای زندگی‌ام می‌خوانیم:

با آغاز سال 1945، حدود هفده سال می‌شد که در مشاغل دیپلماتیک بودم، اما قصد ندارم دوباره تمامی مراحل این شغل را، که در کل به نظرم بی‌ارزش می‌آید، ریز‌به‌ریز برای‌تان ترسیم کنم. من کارم را در سِمت منشی دوم در سفارت بلغارستان آغاز کردم، سپس در پاریس دستیار مدیر بخش اروپا برای رسیدگی به مسائل اروپای شرقی شدم و بعد منشی اول و مشاور در سفارت سویس و همچنین سخن‌گوی هیئت نمایندگان سازمان ملل؛ پس از اقامتی کوتاه در لندن، کنسول فرانسه در لس‌آنجلس شدم و این تنها سِمت کنسولی‌ای بود که به دست آوردم. از میان خاطراتی که جسته‌گریخته تعریف کردم، می‌خواهم چند اتفاق کوچکی را شرح دهم که بسیار جالب، غیرمعمول و منحصربه‌فردند. نخستین تجربه‌ی دیپلماسی‌ام در بلغارستان بود که نظام سیاسی‌اش هم کمونیستی و هم سلطنت مطلقه بود. نظام سلطنتی و شورای نیابت سلطنت همچنان حکم‌فرما بود، اما قدرت در دست حزب کمونیست بود که دیمیتروف افسانه‌ای ریاست آن را بر عهده داشت، کسی که در جریان دعوای حقوقی آتش‌سوزی ساختمان رایشس‌تاگ جسارت زیادی از خود نشان داد و در میان نخستین متهمان بود. گذار کشوری از ساختار شبه‌ دموکراتیک سلطنتی به سوی نظام دیکتاتوری خودکامه از نوع استالینی آن بسیار غم‌انگیز و تأثیرگذار بود، زیرا در میانه‌ی حکومت استالین بود. یکی از دوستانم را در این دوره از دست دادم که می‌خواهم یادی از او کنم. نامش پِتکوف بود که ریاست ائتلاف فرانسوی را بر عهده داشت و به اتهام دشمن مردم به دار آویخته شد، زیرا در آن دوره شیوه‌های استالینی کاربرد داشت و به دنبال آن یک کمونیست برجسته‌ی دیگر به نام کوزتوف نیز به سرنوشت او دچار و به دار آویخته شد.
سفارش:0
باقی مانده:1

منطق الطیر

190,000 تومان
منطق الطیر، معروف ترین اثر فریدالدین عطار نیشابوری و از شاهکارهای کم نظیر ادبیات عرفانی است. سهولت و ملایمت آن در زبان، یکتایی آن در نوع و صورت و عمق و لطافت آن در معنی از وجوه ارجمندی آن است و در اهمیت آن همین بس که عرفان سنایی را با رنگ مایه ای از ذوق و اندیشه ابن سینا و سهروردی به زیبایی درآمیخته و کتاب با لینی مولانا را فراهم آورده است. هر نوع کوششی در تصحیح و شرح و عرضه این کتاب ارجمند، بی تردید خدمتی به ادبیات، عرفان و فرهنگ بشری است.  

نگهبانان گاهول 1/ اسارت

89,000 تومان

جملات زیبای کتاب اسارت از مجموعه داستانی نگهبانان گاهول

سورن داشت خواب دندان و تپش قلب موش‌ها را می‌دید که از بالای سرش صدای خش خشی آرام شنید. بین خواب و بیداری فریاد زد: «مامان! بابا!» تا ابد از فریاد زدن آن کلمات افسوس می‌خورد، چون بلافاصله جیغی تیز شب را شکافت و سورن چنگال‌هایی را دور بدنش حس کرد. کسی داشت بلندش می‌کرد. بعد هم سریع پرواز کردند، سریعتر از آنچه فکرش را بکند، سریعتر از آنچه حتی در خیالش بگنجد. پدر و مادرش هرگز تا این حد سریع پرواز نمی‌کردند. از توی حفره پر کشیدن و آمدنشان را دیده بود. آن ها آهسته می خرامیدن و در مارپیچی زیبا در آسمان شب اوج می‌گرفتند. ولی حالا زمین شتابان از زیر پایش می‌گذشت. پوستش از گزش هوا ملتهب شد. ماه از پشت توده‌ای ابر بیرون آمد و با سفیدی وهم آور خود رنگِ دنیا را شست. در منظرۀ زیر پا دنبال درختی گشت که خانه‌اش بود. ولی درخت‌ها توده ای محو بودند و بعد هم جنگلِ قلمروی تایتو انگار کوچک و کوچک‌تر و در دل شب تار و تار تر شد، تا جایی که سورن دیگر تاب نیاورد پایین را نگاه کند. برای همین دل و جرئتش را جمع کرد و بالا را نگریست.   اگر هر کدام از این دو بوفچۀ کوچک با معنی کلمۀ «جهنم» آشنا بود، می‌فهمیدند که این بی بروبرگرد ژرف ترین و وحشتناک ترین قسمتش بود. ولی نه سورن و نه گیلفی در عمر کوتاهشان نه اسم جهنم به گوششان خورده بود، نه کلمه‌ای که چنین جایی را توصیف کند. تا پیش از ربوده شدن، فقط جایی به اسم بهشت را می‌شناختند. زندگی درون حفره‌ای در درختی دوست داشتنی یا بالای کاکتوس، روی پَرهای کُرکی و نرم والدینشان، حشرات چاق و چله‌ای که چند بار در روز برایشان می‌آوردند و بعد هم اولین لقمه‌های آبدار و لذیذ موش. کنار آن همه خوراک خوشمزه، داستان‌ها هم بودند… داستان‌های پرواز، آموختن پرواز، حسی که باید در عمق سنگ دانشان می‌‍داشتند تا همراه باد اوج بگیرند.   از آن شب خونین به بعد، سورن و گیلفی به چیزی جز پرواز فکر نکرده بودند. برایشان مثل روز روشن شده بود که چرا هیچ کدام از بوفچه‌های آکادمی سنت ایگی، پَرهای براق صاف یا کُرک پَرهای نرم جغدهای عادی را نداشتند که بعد از مرحلۀ جوجگی می‌رویید. در آمدن پرهای پرواز برای یک جغد معمولا کار چندان پیچیده‌ای نبود، اما بدون خون کافی، این پرها از شاه پَر گرفته تا پوش پَر، می پژمردند و می‌مردند. بعد از آن هم آن شوق و رویای پرواز و مفهوم شادی و آزادی در آسمان هم می خشکید و میمرد. در ماموریت سورن و گیلفی جای هیچ تردید نبود: با آنگه هیچ فرصتی برای شاخه پَری یا جست و خیز یا تمرین پَر زدن نداشتند، باید پرواز را می‌آموختند.
سفارش:0
باقی مانده:1